شصت
سالگی پیکار جنبش دانشجویی با پرچم «اتحاد، مبارزه، پیروزی» و نقش بنیادی
آن در مبارزهٔ مردم ایران در راهِ صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی!
جنبش دانشجویی میهن ما در دو دهه اخیر تأثیر بنیادیای بر رویدادهای مهم
میهن داشته است. پیروزیِ محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶،
بهطورِعمده بهسببِ فعالیت پرشورِ زنان، جوانان و دانشجویان دستیافتنی
شد. دانشجویان در تمامی دوران هشت سالهٔ اصلاحات، اگرچه نتوانستند به حقوق
خود دست یابند، اما در سختترین شرایط و حتی در زمانی که بهدستورِ ولیِ
فقیه دانشگاههای کشوردر تیرماه ۱۳۷۸، مورد هجوم وحشیانه و خونین گزمگان
ارتجاع قرار گرفت، همچنان به حمایت از روندِ اصلاحات ادامه دادند.
جوانان و دانشجویان مبارز!
با فرارسیدنِ ۱۶
آذرماه، از روزی که در اعتراض به حاکمیت ارتجاعیِ برآمده از کودتایِ ننگین
۲۸مرداد و همچنین دخالتهای امپریالیسم در امورِ داخلیِ میهنمان، سه
دانشجویِ مبارزِ دانشگاه تهران در راهروی دانشکدهٔ فنی بهخون خویش
درغلتیدند، و اسطورهٔ جاودانِ مبارزهٔ حقطلبانهٔ نسل جوان و آرمانخواه
ایران را در تاریخمان بهثبت رساندند، شصت سال میگذرد.
سنتِ همیشه ماندگارِ ۱۶آذر در گرامیداشتِ خاطرهٔ سه دانشجوی مبارزِ
تودهای و مصدقی که با فریادهای اعتراضشان در برابر کودتاچیان وابسته به
امپریالیسم به نمادِ مقاومتِ خلق تبدیل شدند، و نهادنِ نام «روزِ دانشجو»
بر این رویداد، بازتابدهندهٔ نقشِ پراهمیت و ادامه یابندهٔ جوانان و
دانشجویان در جنبشِ مردم ایران است. روزِ دانشجو آینهیی از پویاییِ جنبش
اجتماعی چندین نسل از مبارزان را برابرِ دیدگان نسلِ کنونی میگذارد که
شورِ مبارزهٔ پایدارِ خلقهای میهنمان در آن جلوهگر است. نسل پویا،
آگاه، انقلابی، مترقی و پایبند به منافعِ ملی و میهنی، باوجود سرکوبها،
شکنجهها، اعدامها، دستگیریها، و زندانها، نقشِ تعیینکنندهاش را در
تمامی رویدادهای تاریخ معاصر میهن ما بهثبت رسانده است، و روندِ مستمر،
کمالیابنده و تاریخسازِ آن، با همهٔ اُفت و خیزها، از حرکت بازنمانده
است، و با بهرهگیری از سنتهای ریشهدارش، همچنان به راه خویش ادامه
میدهد.
گرچه تاریخچهٔ مبارزات دانشجویی بهطورِعمده روزِ دانشجو، یعنی ۱۶ آذر، را
همچون نقطهٔ عطفِ این جنبش میشناسد، اما سرآغاز و تکوینِ جنبشِ دانشجویی
به میانههای دهه دوم ۱۳۰۰ خورشیدی بازمیگردد. بررسیِ تاریخچهٔ جنبش
دانشجویی میهنمان این واقعیت را بهاثبات میرساند که این جنبش در هر
مقطع، سمت و سویِ حرکتش را در پیوند با نیازهای روز جامعه هماهنگ کرده است.
با تشکیل اولین نطفههای جنبش دانشجویی بهوسیلهٔ رفیق دکتر تقی ارانی،
نیاز جامعه به تشکلیابی، آگاهیبخشی و مبارزه با استبداد در دستورکار قرار
گرفت. هرچند این حرکت مترقی و فوقالعاده ارزشمند با دستگیری فعالان آن
متوقف گردید، اما این شروع و گسترشِ آشنایی با قانونمندیهای این مبارزه در
مرحلههای بعدی روندهای کمالیابنده در جنبش دانشجویی را باعث گردید. با
سقوط استبداد رضاخانی، جنبش دانشجوییِ نوپایِ دوره پیش از جنگ جهانی دوم
با درسآموزی از مبارزههای چندساله برای پاسخدهی به نیازهای جامعه، با
گامهای استوار به جنبش مردم پیوست و برای نخستین بار با کمک و راهگشاییِ
حزب توده ایران بهطورِگسترده در صحنه سیاسی ایران حضور یافت. جنبش
دانشجویی بهدلیل جنگ دوم جهانی و خطرِ فاشیسم و تفکرهای وابسته به آن،
عمده مبارزهاش را در جهت افشای این گرایش ارتجاعی متوجه کرد و در نتیجهٔ
آن دستاوردهایی درخشان نصیب جنبش مردمی کرد. با سقوطِ فاشیسم، جنبش
دانشجویی وارد مرحلهیی جدید از مبارزه سیاسی گردید که هدف آن پیکار با
سلطه رژیم دیکتاتوری حاکم بود.
این مبارزه در سالهای بعد با مبارزه بر ضدِ استعمار درهم تنیده شد و هراسِ
ارتجاع حاکم و امپریالیسم را برانگیخت. هجوم به دانشگاهها، دستگیری و
کشتار دانشجویان در طول سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ وحشت و نگرانی نیروهای ضد
مردمی از حرکت دانشجویی را آشکارا نشان میدهد. کودتای ۲۸ مرداد نیز
نتوانست سکوت قبرستانی را بر جنبش دانشجویی تحمیل کند و همین پویایی و
استقامت ثبتِ ۱۶ آذر به نام روزِ دانشجو را موجب گردید. جنبش دانشجویی در
این مقطع، لبهٔ تیز تیغ حملهاش را به درستی به جانب امپریالیسم- در مقامِ
طراح، آمر و هموارکنندهٔ راهِ کودتا- متوجه کرد.
پس از پیروزیِ انقلاب بهمن ۱۳۵۷، نیروهای واپسگرا، با آگاهی از توانِ جنبش
دانشجویی و هراس از آن، درهمکوبیدنِ سنگرِ دانشجویان، یعنی دانشگاههای
کشور را هدف اصلیِ حملههای سرکوبگرانهشان قرار دادند. «انقلابِ فرهنگی»،
سازوکار نیروهای ارتجاعیِ حاکم در پاکسازیِ دانشگاهها از دانشجویان و
استادانِ مبارز و دگراندیش بود. ارتجاع با گسیلِ نیروهای سرکوبگر به
مرکزهای آموزشعالی بهبهانهٔ انقلابِ فرهنگی، بهطورِعلنی به سد کردنِ
راهِ رشد تفکر مترقی در محیطهای دانشجویی تصمیم گرفت. با اینکه امکانِ
بالیدنِ اندیشههای چپ در محیطهای دانشجویی از سوی نیروهای واپسمانده
برای مدت زمانی محدود شد، اما در تصورِ رژیم نمیگنجید که با پایبندیِ
دانشجویان به سنتهای بهجا مانده از مبارزات دانشجویی قرقِ محیطهای
دانشجویی با گزمههای سکون و سکوت قبرستانی، در کوتاه مدت- بهلحاظِ
تاریخی- بتواند شکسته شود. رویدادهای بعد از خردادماه ۱۳۷۶، خیزشِ دانشجویی
در تیرماه ۱۳۷۸، سرکوبِ دانشجویان بعد از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸، نشان
دادند که محاسبههای حاکمیت بیپایه از آب درآمدهاند و جنبش دانشجویی کشور
باوجودِ تحمل هزینههایی سنگین، همچنان به مبارزه ادامه داده است. سنتِ
رزمندگی، همراه با نفوذِ اندیشههای چپ، پیشرو و انقلابی در جنبش دانشجویی
کشور- چه در دوران رژیم استبدادی شاه و چه در سالهای حکومت رژیم ضد مردمی
و ارتجاعی ولایت فقیه- از سببهای عمدهٔ هراس و دشمنیِ نیروهای واپسگرا با
جنبش دانشجویی و جوانان کشور بوده است.
جنبش دانشجویی میهن ما در دو دهه اخیر تأثیر بنیادیای بر رویدادهای مهم
میهن داشته است. پیروزیِ محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶،
بهطورِعمده بهسببِ فعالیت پرشورِ زنان، جوانان و دانشجویان دستیافتنی
شد. دانشجویان در تمامی دوران هشت سالهٔ اصلاحات، اگرچه نتوانستند به حقوق
خود دست یابند، اما در سختترین شرایط و حتی در زمانی که بهدستورِ ولیِ
فقیه دانشگاههای کشوردر تیرماه ۱۳۷۸، مورد هجوم وحشیانه و خونین گزمگان
ارتجاع قرار گرفت، همچنان به حمایت از روندِ اصلاحات ادامه دادند. با روی
کار آمدنِ حکومت دولت برگمارده احمدینژاد در خردادماه ۱۳۸۴، دوران دشوارِ
فشار نیروهای امنیتی بر دانشگاههای کشور شروع شد. دستگیریِ انبوهی از
کادرها و فعالان جنبش دانشجویی، گسیلِ مزدوران «بسیجِ دانشجویی»-
یعنی بخشی از دستگاه سرکوب- به دانشگاهها که هدف از آن تبدیلِ دانشگاهها
به پادگان نظامی، جلوگیری از فعالیتهای صنفی دانشجویی، سرکوبِ تمام عیارِ
جنبش دانشجویی کشور بود، با وجود همه تلاشهای نیروهای ارتجاعی، نتوانست به
نتیجه برسد. شرکتِ حماسی جنبش جوانان، زنان و دانشجویانِ کشور در روندِ
انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، سپس پیکارِ پرشورِ دانشجویان با کودتای
خشن و خونینی که نیروهای سرکوبگرِ رژیم ولایت فقیه برای روی کار آوردن مجدد
احمدینژاد برنامهریزی کرده بودند، باردیگر بر این واقعیت تاریخی صحه
گذاشت که جنبش دانشجویی کشور بخشِ اساسی و جداییناپذیری از پیکارِ عمومی
خلق برای دست یابی به آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی است. نکته شایان توجه
اینکه، در حیات جنبش دانشجویی کشور پس از پیروزی انقلاب بهمن- آن موقع که
نیروهای ارتجاعی با تصرفِ دانشگاهها تلاش کردند تشکلهای «زرد» را در مقام
تشکلهای اصیل دانشجویی به جنبش تحمیل کنند- حتی همین تشکلها هم خیلی زود
از زیر کنترل این نیروها خارج شدند و به معضلی برای واپسگرایان تبدیل
گردیدند.
سنتهای مترقی، چپ و پیشرو تنها در میان جوانان کشور ما نیست که ریشههای
عمیق دارند. نقش برجسته جوانان و دانشجویان در مبارزه برضد سیاستهای
ریاضتکشانهٔ سالهای اخیر در کشورهای سرمایهداری، از یونان، اسپانیا و
انگلستان گرفته تا ترکیه، پرچمداریِ مبارزهٔ مردم برای دموکراسی، آزادی و
عدالتخواهی در مصر و تونس در جریان انقلابهای اجتماعی در این کشورها،
نمونههای افتخار آفرین و آموزندهیی از نقش پویا و دورانسازِ جنبشهای
دانشجویی در منطقه و جهان را نشان میدهند. نقش جنبش دانشجویی در تحولهای
سرنوشتسازِ سالهای اخیر در شیلی و انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوریِ ماه
گذشته در این کشور، نمونهیی دیگر از نقشِ حساسِ جنبش دانشجویی در مبارزهٔ
عمومی خلقها در مسیرِ دگرگونیهای اجتماعی در کشورهای گوناگون است.
دانشجویان و جوانان مبارز!
در طول تاریخ شصت سالهٔ اخیر، سرکوب جنبش دانشجویی همواره سرآغاز و
زمینهسازیای بهمنظورِ دست یازیدن به اقدامهایی ضد ملی از سوی حاکمان
مرتجع بوده است. جوانان و دانشجویان میهن ما بهدلیلِ سیاستهای فاجعهبار
رژیم صدمههای عظیمی را متحمل شدهاند. از جنگ خانمانسوزِ هشت ساله با
عراق، که صدها هزار تن از جوانان میهن ما را بهکام مرگ کشانید، تا تخریبِ
اقتصادی و فرهنگیِ کشور و تحمیلِ تفکرهای قرون وسطایی بر جامعه، درپیش
گرفتنِ سیاستهای سرکوب، شکنجه و کشتار دگراندیشان در هشت سال گذشته، تنها
بخشی از دشواریهایی بودهاند که مردم میهن ما و جنبش دانشجویی کشور با
آنها روبهرو بودهاند. بر این مجموعه، تنشافزایی در عرصهٔ بینالمللی،
زمینهسازیِ تحمیلِ تحریمهای مخربِ اقتصادی غرب را نیز باید افزود تا
بُعدهای فاجعه تحمیل شده بر میهن ما بیشتر روشن شود. کشوری که در طول ۸ سال
گذشته ۸۰۰ میلیارد دلار درآمدِ نفتی داشته است به «برکت» حکومت ویرانگر
فقها، میلیونها انسان در آن در فقری بیسابقه بهسر میبرند، بیکاری نسل
جوان کشور را بهکامِ ناهنجاریهای اجتماعی کشانده است، و سرانِ رژیم، و در
رأس آنان ولی فقیه، آمادهاند تا با حراج منابع و استقلال کشور، مدت زمانی
بیشتر به حیات مصیبتبار حکومتشان ادامه دهند.
انتخابات خردادماه ۱۳۹۲، در شرایطی که رژیم با دشواریهای عظیم اقتصادی،
اجتماعی و سیاسی روبهرو بود، به عرصهٔ جدیدی از مانور سران ارتجاع تبدیل
شد. برگزاری انتخابات مهندسیشدهٔ خردادماه ۹۲، در شرایطی که نه تنها خاتمی
و دیگر اصلاحطلبان اجازهٔ حضور در آن را نیافتند بلکه حتی هاشمی رفسنجانی
نیز از سوی شورای نگهبان ارتجاع ردِ صلاحیت شد، با هدف بهوجود آوردنِ
تغییر در سیاستِ خارجی، عادی سازیِ روابط با آمریکا و تخفیفِ فشارهای
بینالمللی، برگزار گردید. باوجودِ جنجالهای تبلیغاتی در زمینه سیاستهای
دولت «تدبیر و امید» روحانی در زمینه تحقق آزادیها و احترام به حقوق مردم،
در سه ماه گذشته هیچ نتیجه ملموسی را بههمراه نداشته است. عدهٔ چشمگیری از
زندانیان سیاسی که شماری از آنان را دانشجویان مبارز تشکیل میدهند، هنوز
از زندان آزاد نشدهاند.
دولت آقای روحانی حاضر نشده است حکمهای جابرانه زندان برای بهاره هدایت و
مجید توکلی، رهبران و سخنگویان جنبش دانشجویی کشور، و چهرههای مبارزِ
جنبشِ اصلاحطلبی نظیر تاجزاده و عبدالله مومنی را تخفیف دهد. سران جنبش
سبز هنوز در حصر بهسر میبرند. وضعیت دانشگاههای تغییری نکرده است و از
سویِ دولتِ روحانی اجازهٔ هیچگونه فعالیت اجتماعیای به دانشجویان داده
نشده است. بگیروببندهای دستگاههای امنیتی در دانشگاهها شدت گرفتهاند.
دانشجویان محرومشده از تحصیل بهدلیلِ مبارزههای ضد دیکتاتوری و
آزادیخواهانه، باهمهٔ وعده و وعیدهای اولیه، هنوز موفق به ادامه تحصیل
نشدهاند. نِحلههای فکریِ معلومالحالِ راستگرا، در هماهنگی با داخل و
خارج از کشور، در روندِ توهم پراکنی در رابطه با سیاستهای دولت روحانی در
طول ماههای گذشته فعالانه نقش داشتهاند. جنبش دانشجویی میتواند دگرباره
پرچم روشنگری بر ضد سیاستهایی را برافرازد که میخواهند با حراجِ
استعدادهای طبیعی، انسانی و جغرافیایی میهن تاوانِ ماجراجوییها و
دیپلماسی غیرعاقلانه دهههای پیششان را بدهند، و با افشایِ جریانهای
وابسته به ارتجاع داخلی و بینالمللی، سنتهای ریشهدارش- که تکیه به جنبش
مردمی است- را میتواند نهادینه کند.
جنبش دانشجویی و جنبش کارگری، در پیوند با یکدیگر، میتوانند برنامههای
نولیبرالی و ضد کارگری رژیم حاکم و دولت حسن روحانی را بهنفع تقویتِ جنبش
مردمی با چالشی جدی روبهرو سازند.
دولت حسن روحانی با حمایت ولی فقیه رژیم و دیگر جناحهای حاکم، در هراسشان
از نیرو گرفتنِ جنبش مردمی و در پیوندشان با خواستهای امپریالیسم، در
صدداند اجرایِ برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را با سرعت
هرچه بیشتر بهانجام رسانند. اجرای عملیِ این برنامهها علاوه بر اینکه به
نقضِ حاکمیتِ ملی میهن منجر میشود، وضعیتِ بسیار دشوار کنونیِ زحمتکشان
میهنمان را نیز دوچندان خواهد کرد. نیازِ مبرم جامعهٔ ما در شرایط کنونی،
افشایِ سیاستهای ضد مردمی بهخصوص در رابطه با برنامه اقتصادی است. این
وظیفهٔ دشوار، با توجه به گسترهٔ تبلیغیِ حامیان این برنامهها، چالش عظیمی
است که سهم عمدهیی از بارِ سنگین رویارویی با آن بر دوشِ جنبش دانشجویی
خواهد بود.
حزب توده ایران، همراه با گرامیداشتِ ۱۶ آذر، اطمینان دارد که جنبشِ
دانشجوییِ ایران، باهمهٔ تنگناها و محدودیتها، با سربلندی و افتخار و
دوشادوشِ جنبشِ مردمی، جایگاه شایسته و نقش چشمگیرش را حفظ خواهد کرد.
همراه با گرمترین درودهای رفیقانه به همهٔ مبارزان دانشجویی کشور بهخصوص
دانشجویان مبارزی که در اسارتگاههای رژیم شجاعانه بر موضع خود پابرجا
ایستادهاند.
کمیته مرکزی حزب توده ایران
۱۴
آذرماه ۱۳۹۲
نقل از سایت حزب
توده ایران
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب را به آزادگی بفرستید: