نویدنو 12/08/1392

نویدنو  12/08/1392 

 

 

سخنرانی نماینده کمیته مرکزی حزب تودة ایران در سیمنار نیروهای چپ در پارلمان اروپا

 

به ابتکارِ گروه پارلمانی نمایندگانِ چپ، کمونیست، و سبز در “پارلمان اروپا”، و در پاسخ به پیشنهادِ رهبری آکل (حزب زحمتکشان مترقی قبرس)، در روز چهارشنبه ۲۴ مهرماه (‌۱۶ اکتبر)، سمیناری به‌هدف مخالفت با جنگ و سیاست‌های مداخله جویانة کشورهای امپریالیستی و متحدان آن درخاورمیانه، در “پارلمان اروپا”، در بروکسل، برگزار شد.
فرازهایی از سخنرانی نماینده کمیته مرکزی حزب

رهبری گروه چپ “پارلمان اروپا”، از نمایندگان حزب‌های کمونیست و کارگری در ایران، لبنان، اسرائیل، سوریه، فلسطیبن، قبرس، مصر، و ترکیه دعوت کرده بود تا در این سمینار با اهمیت شرکت کنند، و در رابطه با تهدید جنگ و مداخله نظامی در منطقه، تحلیل‌های‌شان را ارائه دهند. متأسفانه، نماینده‌های حزب‌های کمونیست سوریه و لبنان، به دلیل صادر نشدنِ به‌موقع ویزا، نتوانستند در سمینار شرکت کنند. نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران در این سمینار حضور یافت و در آن سخنرانی کرد. استقبالِ بی‌سابقه از این سمینار، در شرکتِ نزدیک به
۱۵۰ نفر در سالن مجلل محل برگزاری آن بازتاب داشت. بحث‌های سمینار علاوه بر تمامی زبان‌های کشورهای عضو “پارلمان اروپا”، به زبان‌های عربی و ترکی نیز به‌طورِ‌همزمان ترجمه می‌شد. شرکتِ نمایندگان “پارلمان اروپا“، و اعضای رهبریِ حزب‌های کمونیست و چپ اروپا- که برای حضور در این سمینار به بروکسل آمده بودند- در این سمینار، نمایشگر اهمیت و موضوعیت مسئله‌های مطرح در آن بود. با تدارکِ گروه چپ “پارلمان اروپا” و از سوی حزب‌های مدعو‌یی که در سمینار سخنرانی کردند، حاضران در سمینار پوشه‌یی دربردارندة سندهای منتشرشده دریافت داشتند. در این پوشه علاوه بر متن کامل سخنرانی نمایندة حزب‌مان، آخرین شماره ”توده نیوز“[بولتن بین‌المللی حزب توده ایران، مشتمل بر موضع گیری‌های حزب در ارتباط با مسایل سیاسی و اجتماعی کشور به زبان انگلیسی] قرار داده شده بود.
رفیق کریاکوس تریانتافیلیدس، نماینده قبرس در “پارلمان اروپا“ و عضو رهبریِ گروه چپ، که ریاست سمینار را به‌عهده داشت، در شروع جلسه به سخنران‌های مدعو خوش آمد گفت، و ایراز امیدواری کرد که ”دموکراسی و گفت‌وگو به‌مثابة ابزار اصلی برای حل مشکلات و مسائل در منطقه مورد استفاده قرار گیرد.“ او گفت: ” تمرکز اصلی این سمینار بر کوشش‌هایی است که متوجه مخالفت با جنگ و سیاست‌های مداخله‌گرانه در خاورمیانه، به‌ویژه با در نظر گرفتن شرایط فعلی در سوریه و همچنین در دیگر کشورهای به‌اصطلاح بهار عربی، است.”
خانم گابی زیمر، عضو برجسته “پارلمان اروپا“ از آلمان و رئیس گروه پارلمانی چپ، در سخنرانی‌ای که به‌مناسبت افتتاح سمینار ایراد کرد، یادآور شد: “مشکلات و مسایلی که در این نشست به‌بحث گذاشته می‌شوند، به لطف عملکرد قدرت‌های بزرگ در چند دهه اخیر در قرار دادن منافع خود بالاتر از منافع و مصالح مردمِ منطقه، به‌هیچ‌وجه تازه و نو نیستند.“
نخستین سخنران سمینار، رفیق استفانوس استفانو، عضو هیئت سیاسی آکل و سخنگوی رئیس جمهوری پیشین قبرس، بود که در سخنان خود ابتدا به دلایلی که برپایة آن‌ها، خاورمیانه نزدیک به یک قرن است که برای امپریالیسم اهمیت استراتژیک پیدا کرده است اشاره کرد. او وجود منابع سرشار نفت و گاز منطقه و همچنین موقعیت استراتژیک آن به‌مثابه پل ارتباطی سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را نیز از دلایل توجه به این منطقه دانست. او گفت: ”این دو ویژگی کنترل منطقه را به پیش شرطی لازم و ضروری برای هر قدرت بزرگی که به دنبال گسترش و حفظ منافع ژئوپلیتیک خود است، تبدیل می‌کند.“ رفیق قبرسی در ادامة سخنرانی‌اش در رابطه با راه حل بحران در خاورمیانه، تصریح کرد: ”جهتِ قطب نمای هدایت و اساس رویه برای حل این مشکلات باید به سوی قطعنامه‌های مربوطه سازمان ملل و حقوق بین‌الملل باشد... ممنوعیت تمام سلاح‌های هسته‌ای و شیمیایی، و اعلام خاورمیانه در حکم منطقه‌یی عاری از سلاح‌های هسته‌ای و شیمیایی نخستین گام قاطع به سوی اشاعه صلح در منطقه است.“
رفیق معتز الحفناوی، عضو هیئت سیاسی و مسئول شعبه امور بین المللی حزب کمونیست مصر، در سخنانش خود شرحی همه‌جانبه از روند تحول‌های
۳۰ ماهه اخیر این کشور و راستای مبارزه نیروهای دموکراتیک به‌منظور حفظ دستاوردهای ”انقلاب بهمن‌ماه ۱۳۹۰“ که به سرنگونی رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک منجر شد، و نیز ”انقلاب تیرماه ۱۳۹۲برای برکنار کردن محمد مرسی و اخوان‌المسلمین“ ارائه داد. رفیق الحفناوی خطاب به شرکت کنندگان در سمینار اعلام کرد: ”رژیم راست‌گرای مذهبی فاشیستی به‌رهبری اخوان‌المسلمین، تهدیدی واقعی برای مصر، کشورهای عربی، و جهان بود.“ او در ادامه توضیح داد که، حزب کمونیست مصر در جنبش ”تمرد“ (نافرمانی) توده‌ای- که نیروی سازمان‌دهندة اصلی در به‌زیر کشیدنِ دولت اسلام‌گرای اخوان‌المسلمین در نیمه اول تیرماه بود- شرکت داشته و در حال حاضر در ائتلافی با نیروهای چپ زیر عنوان ”اتحاد انقلاب دموکراتیک“ با نیروهای سوسیالیست، سازمان جوانان انقلابی مصر و نیروهای آزادی‌خواه، ملی، و دموکرات در راستای اهداف خاص برای تکمیل انقلاب و به سرانجام رساندن سرنگونی کامل جناح راست فعالیت می‌کند.
سخنرانی نماینده حزب کمونیست لبنان به‌طورِعمده به توضیحِ وضعیت دشوار ایجاد شده در سوریه و راه حل‌هایی به‌منظور ممانعت از گسترش درگیری‌ها و حمله نیروهای نظامی امپریالیسم متوجه بود. رفیق لبنانی از جمله یادآور شد: ”نقطه نظر ما در رابطه با جنگ در سوریه، از همان ابتدا در سه ”نه“ مشخص تصریح شده است: نه به راه حل نظامی، نه به تجزیه سوریه پیرامون محورهای فرقه‌ای، و نه به دخالتِ خارجی. بر این اساس حزب کمونیست لبنان تصریح می‌کند که، راه حل باید ملی (دارایِ مشخصه‌های سوریه‌ای باشد) و نقش اصلی را در آن نیروهای ملی، دموکرات، چپ، و کمونیست سوریه ایفا کنند، و بر این اساس، ما از سیاست‌های زیر حمایت می‌کنیم: توقفِ جنگ در سوریه، اتحاد و اتفاقِ ملی برای جلوگیری و مقاومت در برابر یک حمله امپریالیستی به سوریه، و ارائه برنامه تغییرهای رادیکال ملی برای آینده سوریه و توافق بر سر آن، یعنی سوریه‌یی واحد، ملی، و دموکراتیک و مقاوم.“
سخنرانی نماینده کمیته مرکزی حزب توده ایران که در دو بخش در سمینار ارائه شد، که دربارة عملکرد فاجعه‌بار رژیم ولایت فقیه در ایران در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و تهدیدی که از سوی رژیم متوجه مردم زحمتکش میهن است، تحلیل همه‌جانبه‌ای‌ را دربرداشت. نماینده حزب‌مان در سخنرانی‌اش، که مورد استقبال شرکت کنندگان سمینار قرار گرفت، به تحول‌های سیاسی کشور در جریان انتخابات ریاست جمهوری، اثرهای فاجعه بار تحریم‌های اقتصادی بر زندگی مردم زحمتکش و اقتصاد کشور، و مسیر و آماج‌های سیاست خارجی دولت جدید و عامل‌های موثر در آن اشاره کرد. متن سخنرانی نماینده حزب توده ایران در این سمینار با اهمیت در این شماره نامه مردم منتشر شده است.

فرازهایی از سخنرانی نماینده کمیته مرکزی حزب

رفقا و دوستان گرامی،
در ابتدا از گروهِ نمایندگان “چپِ متحد“ و سبزها درپارلمان اروپا (“‌
GUE/NGL“) برای دعوت‌شان از حزب تودة ایران به سخنرانی در این کنفرانس تشکر می کنم. تلاش‌های شما در امر تبلیغ و ترویجِ درپیش گرفتنِ راه‌حل‌های مبتنی بر گفت‌وگو دربرابر مسئله‌های پیچیده‌یی که ملّت‌های خاورمیانه با آن‌ها درگیرند، از نظر ما بسیار ارزشمند است.
حزب توده ایران همچنین از رهبریِ حزب برادر “آکل“ در رابطه با کمک‌های ارزنده‌‌اش در تدارک این نشستِ مهم، تشکر می کند.
نشستِ امروز در برهة بسیار حسّاسی از تاریخ خاورمیانه برگزار می‌شود. دگرگونی‌های بی‌سابقه‌ای در خاورمیانه در حال رخ دادن است که دنیا با نگرانی و اضطراب آن‌ها را دنبال می‌کند. کشورهای همسایة ایران، یعنی عراق، افغانستان، و پاکستان، در چنگال حمله‌های تروریستی، مداخلة خارجی، و نبودِ امنیت، به‌شدت آسیب دیده‌اند. جنگ ویرانگر و فاجعه‌بار، و همچنین خون‌ریزیِ وحشیانه، در حال از هم گسیختنِ شالودة کشور سوریه و به‌زانو در آوردن آن است. مصر درگیرِ رخدادهای سیاسی پیچیده‌ای است که می‌تواند جنبش تغییرخواهی مردم در آن کشور را به بی‌راهه بکشاند.
جبهه‌گیری‌هایِ مبتنی بر تجاوزگری از سوی اسرائیل و لابیِ پرنفوذ آن در آمریکا، در مسیرِ منحرف کردنِ گفت‌وگوهای آتیِ “
۵ به‌علاوة ۱” بر سر مسئلة هسته‌ایِ ایران عمل می‌کند، و این کشور آشکارا به حمله‌یی نظامی به تأسیسات هسته‌ایِ غیرنظامی ایران تهدید می‌کند. در ایران، تحریم‌های اقتصادی ویرانگرِ آمریکا و دیگر کشورهای “غرب“ زندگیِ میلیون‌ها تن از مردم و زحمتکشان را تیره و تباه کرده است. تحریم‌های اقتصادیِ فلج‌کننده به بیکاریِ گسترده، فقر، و مشقت‌های اقتصادی منجر شده‌اند. رژیم ولاییِ ایران، رودررو با نارضایتی‌های جدّیِ داخلی، در قبال سیاست‌های خارجی زیانبار و ماجراجویانه و سیاست‌های اقتصادی ویرانگرش- که چیزی نبوده‌اند جز سیاست‌های نولیبرالی‌ای دیکته شده از سوی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- به‌منظورِ حفظ و بقای بیشتر خود در آینده، به چرخشی جدّی و تغییری ماهرانه در سیاست خود متوسل شد. نخست انتخاباتِ ریاست جمهوری را مهندسی کرد که به ریاست جمهوری چهره‌یی پراگماتیک،‌ یعنی آقای روحانی (نمایندة خامنه‌ای در شورای امنیت ملّی ایران) انجامید، و سپس نشان داد که به گفت‌وگو با “غرب“ بر سر رفع تحریم‌ها مایل است. این چرخش و تغییر و سیاستِ تازه- که در آستانة سفر روحانی به نیویورک از سویِ خامنه‌ای اعلام شد- به نام سیاستِ “نرمشِ قهرمانانه“ به مردم ایران اعلام گردید....
رفقای گرامی،
واقعیت اینکه، زیر فشار امپریالیسم آمریکا و متحدانش در اروپا و منطقة، نقشة سیاسیِ منطقة خاورمیانه در آستانة تغییری عمده و اساسی است. غلوّ نکرده‌ایم اگر بگوییم که رخدادهای چند سال گذشته، به آمریکا در تدوین و پیش‌بُردِ سیاست راهبردی‌اش در برپاییِ “خاورمیانة جدید“ی کمک کرده است. اگرچه دو سال پیش خیزش‌های انفجارآمیزِ مردمی در تونس، مصر، بحرین، و شماری دیگر از کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا در آنچه که “بهارِعربی“ نامیده شد، به‌درستی با استقبالِ مردمی روبه‌رو شد، امّا می‌توان گفت که سیاست‌های مداخله‌جویانة آمریکا و متحدان کلیدی آن در اتحادیة اروپا و منطقه، خزانی غم‌انگیز به منطقه آورده است. آمریکا و اتحادیة اروپا، با کمکِ [مالی] و همیاریِ ترکیه، قطر، و عربستان سعودی، از راهِ ترور، ویرانگری، و خون‌ریزی‌ای بی‌سابقه، در پیِ سرکوب کردن این جنبش‌های مردمی برآمده‌اند، یعنی سرکوبِ جنبش‌هایی که هدف‌شان به‌وجود آوردنِ تغییرهای اجتماعی و سیاسی، و تأمینِ حقوق بشر و حقوق دموکراتیک بوده است.... امسال شصتمین سالگرد کودتای آمریکایی- انگلیسی در مردادماه
۱۳۳۲ خورشیدی بود که در نتیجة آن دولت منتخب دکتر مصدق سرنگون گردید و دیکتاتوریِ شاه ۲۵ سال دیگر در قدرت نگه داشته شد. دیکتاتوری شاه نیز در عوض آن کودتا، منافع کارتل‌های نفتی را تأمین و تضمین کرد و ایران را در زمرة یکی از عمده‌ترین خریداران و مشتریان پروپاقرصِ تسلیحات نظامی غرب وارد کرد. مداخلة آمریکا در اقتصاد ایران در زمان شاه، ایران را به وارد کنندة کالاهای مصرفی و فرآورده‌های کشاورزی تبدیل کرد. وارثان از این ارثیة ویرانگر در اقتصادِ کشور تا امروز نیز همچنان بهره می‌برند، و در واقع، در سه دهة‌ گذشته، رژیم دیکتاتوری ولاییِ ایران، وضعیت را از آن هم بدتر کرده است.

یکی از عارضه‌های جانبی و ویرانگر سیاست‌های مداخله‌گرانة امپریالیستی در خاورمیانه، شکل‌گیریِ ساختارِ اقتصادی‌ای به‌شدت معیوب و ارتجاعی در سراسر منطقه بوده است. سببِ اصلی این وضع، رشد سریع شکل‌های انگلیِ سرمایه‌داری‌ای است که دست در دستِ بوروکرات‌ها و سیاستمداران عالی‌رتبه عمل می‌کنند. در دهه‌های اخیر، این گروه‌های الیگارشی در خاورمیانه، ابزارِ عمدة زدوبندهای سیاسی و اقتصادی به‌منظورِ مداخلة دولت‌های امپریالیستی و شرکت‌های بزرگ سرمایه‌داری در اوضاع منطقه بوده‌اند. توجه به این نکته مهم است که این الگوی توسعه، اکنون حتّی در ایران هم- به‌رغم جنگِ لفظی نمایشی و ظاهری رژیم ولایی با آمریکا- عمل می‌کند. در واقع، ایران یکی از اجراکنندگانِ مشتاق “تعدیل اقتصادیِ“ همسو با دستورالعمل‌های صندوق بین‌المللی پول بوده است. اینکه ایران، از دیدگاه اقتصادی، اکنون تا حدّ زیادی همسو با تصمیم‌های “اجماعِ واشنگتن“۱ عمل کرده، واقعیتی‌ست. اعضای دولت جدید ایران، به‌ریاست‌ِ روحانی، متشکل از اجراکنندگانِ بنام الگوی اقتصادی نولیبرالی است. در سال‌های اخیر، به‌رغم جار و جنجال لفظی رژیم ولایی، ایران برای مداخلة شدید اقتصادی آمریکا و اتحادیة اروپا آمادگی زیادی پیدا کرده است. این وضعیت، اهرم فشارِ اقتصادی‌ای قدرتمند را در کفِ دست آمریکا و متحدانش قرار داده است که به سود آن‌ها عمل می‌کند. بنابراین، یک سناریویِ محتمل برای حل‌وفصلِ مناقشه‌های سیاسیِ موجود میان آمریکا و رژیم ولایی ایران، می‌تواند سازش گسترده بر سر منافع اقتصادی ملّی ایران باشد. می‌توان گفت که، این شیوة عمل، قدرتمندترین و ژرف‌ترین شکل مداخلة امپریالیستی در ایران است که برای روندهای مشابه در دیگر کشورهای منطقه، می‌تواند الگو شود.
در اینجاست که ما باید تأکید کنیم که، حزب تودة ایران از هر تغییرِ مثبتِ واقعی در سیاست خارجی از سوی رژیم ایران، که بتواند تنش در منطقه- و به‌ویژه در ارتباط با ایران- را کاهش دهد، استقبال می‌کند. ما در سال‌های اخیر، به‌طورِقاطع و مکرر، از سیاست‌های غیرمسئولانه و نابخردانة رژیم انتقاد کرده‌ایم، سیاستی که نه‌فقط امنیت ایران را به خطر انداخته، بلکه به اِعمالِ تحریم‌های اقتصادی گسترده به‌زیانِ کشور نیز منجر شده است. حزب تودة ایران آشکارا اعلام کرده است که، از هر سیاستی که هدفش تنش‌زداییِ واقعی در منطقه و رفعِ تحریم‌های اقتصادی باشد، یعنی رفعِ تحریم‌هایی که بارشان بیش و پیش از همه، بر دوش زحمتکشان کشور است، حمایت می‌کند. البته ما به‌روشنی گفته‌ایم که هرگونه عادی‌سازی روابط میان ایران و آمریکا باید به روالی شفّاف صورت گیرد، و به‌هیچ‌وجه نباید به بهای خدشه‌دار شدنِ استقلال و حاکمیت ملّی ایران تمام شود.

تاریخ ۳۵ سال گذشته نشان داده است که در نظر رژیم مذهبی ایران فقط یک قانون مقدّس وجود دارد، و آن باقی ماندن در مسندِ حاکمیت به هر بهایی است. شاهدهای فزاینده‌ای در دست‌اند که حکایت از آن دارند که، از سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) نمایندگان رسمی دولت ایران در پشت صحنه با آمریکا بر سر تأمین نقشی منطقه‌ای از برای رژیم سرگرم معامله بوده‌اند، نقشی که پس از خروجِ رسمی نیروهای نظامی فعال آمریکا از افغانستان، با منافع آمریکا در منطقه نیز همسو و سازگار باشد. نشانه‌های محکمی وجود دارند حاکی از آن که، آمریکا و اتحادیة اروپا مخالفتی با این امر ندارند که ایران در راستایِ مصلحت‌های ایالات متحده و اتحادیه اروپا در اوضاع آتیِ افغانستان نقش مشخصی داشته باشد، و علاوه بر این، دلیلی هم ندارد که فرض کنیم چنین قراری، فقط منحصر به افغانستان است. از اینکه در این گفت‌وگوهای سطح بالا، آیندة حقوق بشر، دموکراسی، و عدالت اجتماعی برای مردم ایران منظور شده باشد، هیچ نشانه‌یی دیده نمی‌شود.
رفقای گرامی،

آمریکا و متحدان آن در اتحادیة اروپا، از اوضاع سیاسیِ منطقه به‌منظورِ آماده کردنِ زمینه و توجیهِ دخالتِ نظامی مستقیم در بحرین، لیبی، و سوریه، بهره‌برداری کرده‌اند. مداخلة نظامیِ غیرمستقیم- با استفاده از نیروهای بنیادگرای اسلامیِ آموزش‌دیده- شیوة مؤثری برای به‌وجود آوردنِ بی‌ثباتی و زمینه‌یی برای تجاوز نظامی “ناتو“ بوده است. جالب اینجاست که، این “رزمنده‌‌های بنیادگرا“ را که چیزی جز مزدورانی مسلّح نیستند، در مقام “مبارزانِ راه آزادی“ معرفی می‌کنند، و سپس استفاده از بمب‌های هوشمند و موشک‌های کروز را در حکم ابزارهایی لازم برای برقراریِ دموکراسی[!] تبلیغ می‌کنند.

نقشة خاورمیانة بزرگ، که در اوایل سال ۲۰۰۱ در دولت جورج بوش و از سوی نومحافظه‌کاران به‌طورِرسمی اعلام شد، هنوز هم برنامة اصلی برای آیندة منطقه است. نفوذ سیاسیِ برتری‌طلبانه در خاورمیانه، و کنترل اقتصادی این منطقه به‌وسیلة آمریکا و متحدان کلیدی‌اش، دستورکاری بوده است که از پایان جنگ جهانی دوّم تا کنون تغییر نکرده است. امّا یکی از تغییرهای کلیدی [در کشورهای منطقه] در ۳۵ سال گذشته، ظهور و رشد “اسلام سیاسی“ بوده است که توانسته قدرت دولتی را نیز در دست گیرد. طیف نیروهای اسلامی حاکم در کشورهای منطقة، از رژیم ولاییِ ایران گرفته تا دولت حزب توسعه و عدالت ترکیه و اخوان‌المسلمین در مصر، تنوعی از نیروهای “اسلام سیاسی“ را در بر می‌گیرد. نکته با اهمیت در اینجا آن است که، با وجودِ برخی تفاوت‌های مهم بین این نیروها، شاخه‌های غالب در “اسلامِ سیاسی“، مشخصه‌های کلیدی مشترکِ همگی‌شان، بی‌اهمیت دانستنِ دموکراسی و بی‌توجهی به عدالت اجتماعی واقعی است. همة آن‌ها تعهدی بی‌چون‌وچرا و مسلّم در به‌کارگیری خشن‌ترین شکل‌های الگوی اقتصادی نولیبرالی که حافظ منافع ثروتمندان و قدرتمندان است، در کارنامه‌شان دارند.

دگرگونی‌های آیندة خاورمیانه- از لحاظِ برنامة عملِ مداخله‌گرانة امپریالیسم- بر اثر روابط سیاسی و اقتصادی غرب با شاخه‌های گوناگونِ “اسلام سیاسی“‌ای که دست بالا را دارند، به‌احتمالِ قوی بازبینی و بازسازی خواهد شد، و رژیم ایران در این دگرگونی‌ها، نقش عمده‌ای خواهد داشت. در این سناریو، که هدفش تبلیغ و ترویجِ “اقتصاد بازار“ نولیبرالی است، نقشِ مردم در شکل دادنِ آیندة خاورمیانه و تأمینِ خواست‌های اقتصادی‌شان، باید کاسته شود، یا اولی‌تر آنکه به‌طورِکلی حذف شود. این به‌معنایِ ادامة تباهیِ عدالت اجتماعی، همراه با برقراری و حفظِ سیستم سیاسی‌ای غیردموکراتیک، به‌منظورِ حفظ منافع نخبگان است. و البته اگر و هرگاه لازم باشد، مداخلة نظامی مستقیم از سوی آمریکا و متحدانش نیز برای تغییر نقشة سیاسی به‌کار گرفته خواهد شد. این، تکرارِ تاریخ تیره و تار و خونین خاورمیانه است. تنها از راه اقدام متحد و مشترک نیروهای پیشرو در منطقه، این تکرار را می‌توان متوقف کرد. حزب تودة ایران نقش روشنی را در چنین اقدام‌هایی برای خود تعیین کرده است، و انرژی و امکان‌هایش را برای دستیابی به این هدف به‌کار می‌گیرد.
رفقای گرامی،

به اعتقاد ما، فقط از راه بسیج و رودررو قرار دادنِ افکار عمومی جهان با جاه‌طلبی‌های فاجعه‌بار امپریالیسم و متحدان آن است که می‌توانیم آیندة صلح در منطقه را تأمین کنیم و پشتوان باشیم. در این پیکارِ حساس و حیاتی، نیروهای پیشرو مسئولیت عمده‌ای در امر بسیج گسترده‌ترین طیف نیروهای اجتماعی برضد جنگ، نظامی‌گری، مداخله‌جویی، و سیاست‌های تجاوزکارانة امپریالیسم برعهده دارند. قدرت و اثرگذاریِ ما صرفاً وابسته به توانِ ما در آوردن مردم به خیابان‌ها برای مبارزه در راه صلح، نان، و کار است.

پیروز باد مبارزة مردم ایران برای صلح، دموکراسی، و عدالت اجتماعی

پیش به سویِ مبارزه در راه صلح و ترقی، در خاورمیانه و در سراسرِ جهان

زنده باد همبستگی انترناسیونالیستی


به نقل از "نامه مردم"، شماره 932، 29 مهرماه 1392

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter