نویدنو25/07/1392

نویدنو25/07/1392 

 

 

ما از”جبهه واحد” سخن میگوئیم؛ چرا برطبل رژیم می کوبید؟

م. چابکی

 “جریان تاریخ شط روشنی است که به دریای تکامل می ریزد؛ بگذارید تا دراین شط مقدس از قطراتی باشیم که به سوی دریا می رود؛ نه از آنها ئی که در کنار لجن زار، آلود ه و گندیده می شود”

دکتر تقی ارانی در زندان

درسر مقاله شماره ۴۲۵  شهریور ۱۳۹۲ “راه توده” مطلبی به چاب رسید تحت عنوان “جبهه اتحاد برای تغیرات، سنگر توده ایها در کناردولت است” . “راه توده” مانند خودی های جمهوری اسلامی، سنگ “نماینده ولایت فقیه” را به سینه می زند.  آشکارا بنام توده ایها و با تشویق کردن توده ایها در کنار دولت “لبیرال بنفش” نماینده سرمایه داران انگلی و بوروکراتیک رهنمود می دهد. حزب توده ای که موجود است. نام، ارگان، و تشکیلات خود را دارا است. تحلیل از جامعه را با راه حل بیان نموده و برای تحولات بنیادی گره کور را شناخته و در یک جبهه واحد ضد دیکتاتوری برای “طرد رژیم ولایت فقیه” شرایط هم آهنگی ذهنی توده ها را فراهم میاورد. حزب از جبهه واحد سخن می گوید. چرا “راه توده” بر طبل جدائی توده ها می کوبید؟

  براستی هشداری که بارها از جانب رهبری حزب توده ایران  داده می شد. و مقاله های رسمی و افشاگرایانه ای که،  چهار چوب اطاق فکری و ماهیت توده ستیزی “راه توده” را نشان می داد. در آن سالها  شاید عده ای ماهیت گرداندگان “شورای سر دبیری راه توده” را بخوبی امروز پی نبرده بودند. برخی آنرا دعوی شخصی و یا صندلی حزبی تصور می کردند. برخی دیگر تغییرمشی نوین در مقابل سیاست گذشته حزب می دیدند. برخی دعوای سنی – شیعه “صفری- خاوری -کیانوری” بر خی دیگر روشهای “استالینی” تشکیلاتی  وبرخی دیگر وابستگی… می دیدند. امروزه چهره ها عیان و خط و جبهه ها مشخص شده است. دو نگرش دو دید و دو تفکر سیاسی در مقابل هم قرار دارند. تا حل این تضاد  آشتی ناپذیر این نبرد طبقاتی ادامه دارد.

” راه توده” در همین شماره  می نویسد:  ”ما از وحدت سخن می گوئیم چرا بر طبل جدائی می کوبید؟” و اضافه میکند که “بارها از ما سئوال شده که جدائی میان شما و نامه مردمی ها از چه زمان آغاز شد و مبنای آن چه بود و چه هست؟ و خود نیز چنین پاسخ میگوید.”در کوتاه ترین توضیح میتوان نوشت:- کافی است به همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری و دو نگرش و دو موضع راه توده و نامه مردم نگاهی انداخته شود تا جدائی دو نگرش به اوضاع ایران و تحولات آن درک شود. نامه مردم این انتخابات را تحریم کرد و راه توده قاطعانه از شرکت در آن حمایت کرد. این رشته سر دراز دارد. یعنی بر سر بسیاری از رویدادهای – حداقل دو دهه اخیر- این اختلاف نگرش و بینش وجود داشته و در مطالب منتشر شده در هر دو نشریه بازتاب یافته است”. … راه توده می نویسد “ما تنها به چند فراز مهم اشاره کردیم، چرا که تفاوت نگاه و نگرش راه توده و نامه مردم وسیع تر و گسترده تر از این فرازها و رویدادهاست. در مورد زمان و مبنای اولیه حرکت در دو مسیر، نظر ما اینست که دوستان نامه مردم، سنگ بنای کج را از اولین کنگره ای که در مهاجرت برپا کردند گذاشتند و اکنون تا نزدیکی های ثریا این بنا کج رفته است”… و سپس ادامه می دهد “طبیعی است که در پشت این دیوار کج، نگرش سازمانی و تشکیلاتی نیز کج و کوله است، همچنان که شیوه کار تبلیغاتی نامه مردم اینچنین است… راه توده میگوید.”اگر بخواهیم به یک مورد مهم از عدم درک و تحلیل درست شرایط ایران اشاره کنیم، باید باز گردیم به آخرین مقاله تحلیلی که زنده یاد کیانوری تحت عنوان “سخنی با همه توده ایها” نوشت و راه توده پیش از انتشار آن را در یک جلسه چهار نفره با حضور علی خاوری به بحث گذاشت. حاصل چند ساعت بحث و مرور بند این مقاله دو نگاه بود. یک نگاه آن را توطئه حکومتی دید و نگاه دوم تحلیلی واقع بینانه از اوضاع سیاسی ایران که باید آن را مبنای سیاست حزب قرار داد. … مشی و سیاست راه توده در آن دو سال نیز در کلیات خود همان بود که امروز هست و زمانی مقاله تحلیلی کیانوری بدست ما رسید که مشی و سیاست راه توده تقریبا همان محتوائی بود که کیانوری مطرح کرده و اتفاقا خود وی نیز در مقدمه مقاله اش به آن اشاره کرده بود. باید به محتوای این نوشته توجه کرد… راه توده در همین مقاله  می نویسد.”فکر و تحلیل نمی تواند امنیتی باشد، چرا عقل و شعور داریم و می خوانیم و آنچه را که صحیح می دانیم به کار می بندیم. نه سرنیزه ای برای قبول آن پشت گردن ما گذاشته اند و نه قرار است بر مبنای این تحلیل در داخل کشور سازمان حزبی درست شود که رژیم در آن نفوذ کند و یا از آن خنده دار تر، این که حکومت با این تحلیل بخواهد حزب در داخل درست کند. اگر امروز هم دوستان نامه مردم از ما سئوال کنند که چه باید کرد؟ پاسخ ما همان است که ۱۸ سال پیش بود”

 بخش دیگرسر مقاله همین شماره “راه توده” سر تیتری  بعنوان  ”جبهه اتحاد برای تغییرات، سنگر توده ایها در کنار دولت است” رهنمود میدهد. نشریه ای که اعلام می کند حزب نیست و تشکیلات ندارد. فراموش می کند که توده ایها از خط مشی انقلابی حزب خود رهنمود میگیرند، نه از نظریه پردازان اطاق فکری دولت روحانی، که نماینده و سخنگوی نظام سرمایه داران انگلی و بوروکراتیک سپاه و ولایت فقیه است. “راه توده”  در چند سطر دیگر می نویسند “در داخل کشور سازمان حزبی درست کند… رژیم در آن نفوذ کند و یا خنده دارتر که این حکومت با این تحلیل بخواهد حزب درست کند”. سئوال این است  در پشت نشریه “راه توده” آن تحلیل های سازمان یافته  تا بحا ل عمل نکرد؟  واقعیت همان است که “راه توده” در مقاله فوق به آن می پردازد. “اختلاف بین دونگرش و دو فکر”  که بنظر حزب توده ایران، ریشه  طبقاتی دارد. خطی است که بهر طریق می خواهد خاک به چشم مردم بپاشد. حاکمیت جمهوری اسلامی را با اقتصاد نولبیرالی، وابسته به بانگ جهانی، و سرمایه داری انگلی تجاری و بوروکراتیک، اقتصاد  ضد ملی، و با روبنای  ارتجاعی “اسلام ولایت فقیه”  دمکراتهای انقلابی بنامد. “راه توده”  با انتقال و انطباق مکانیکی شرایط سالهای بعد از اتقلاب ۵۷  به شرایط کنونی با موضع گیری سیاست “اتحاد و انتقاد” ۳۰ سال پیش را بنام زنده یاد کیانوری با وظیفه  پراکنده سازی  توده ایها  اتحاد با دولت روحانی و یا  “سنگر توده ایها دولت است” به خورد هواداران  دهد. و یا با تصوری دیگر. رژیم ولایت فقیه را اصلاح پذیرنشان دهد. و در مقابل خط مشی  انقلابی و آشتی ناپذیر حزب  توده ایران قرار دهد. آری این روش و نگرشی دیگر است  که “اکنون تا نزدیکی های ثریا، این بنا کج رفته است”. در مصوبه ششم کنگره بهمن ۱۳۹۱حزب توده ایران رژیم ولایت فقیه را اصلاح پذیر ندانسته و جهت تحولات بنیادی به مرحله کیفی ملی – دمکراتیک برداشتن سد اصلی و باز دارنده تحولات بنیادی را  ”طردرژیم ولایت فقیه ” دردستور کار مبارزاتی قرار داده است. بنابراین از دوخط فکری و نگرش که انتخاب یکی از آن  مردمی است و خط وسطی وجود ندارد.

 ”راه توده” با تحلیها و موضعگیرهای مکانیکی کپی شده. با کارزار تبلیغاتی با بیان نام  رهبران گذشته و تصویر اسطوره‌ها و قهرمانان حزب در سر لوحه نشریه “راه توده” میخواهد خود را وارث حزب جا بزند. انسان را یاد داستان شکل مار و نوشتن مار می اندازد. “راه توده” به ادعای خود تا به امروز “مانند ۱۸ سال پیش” روی نظراتش ایستاده است. ( ضدیت با رهبری واقعا موجود حزب توده ایران). از این جهت  بنام “توده” برعلیه حزب  توده استوار مانده است. راه توده همانطوریکه در عملکردش موجود است  جناحی را باصطلاح “چپ جمهوری اسلامی” در دیدگاه و نگرش خود می بیند  که “درنبرد که برکه”   اتحاد با آنرا مد نظر قرار می دهد. این بار حسن روحانی را  “رفیق” می یابد و به جنبش نوین “لیبرال بنفش” می پیوندد و در انتخابات دوره یازدهم  شرکت می نماید. و هنگام انتخاب حسن روحانی، چنان مست پیروزی شد که در پیک نت آنرا “شادی ملی” خواند. و اکنون  با رهنمود “سنگر توده ایها در کنار دولت است”.  با نشان وفاداری به این سنگر نوین. به امید تثبت نام حزبی علنی بنام ” توده “مشابه حزب کمونیست قانونی پاکستان ساعت شماری می کند. تا تشکیلاتی علنی در کنار رژیم جمهوری اسلامی با نام “توده”  ولی با مضمون و محتوی “ضد توده ای” به مبارزه خود ادامه دهد. از این جهت “راه توده” نگران “سنگ لای چرخ” اندازان برای رئیس جمهور منتخب خویش است. که باید به روحانی “رفیق” شان  فرصت بدهیم تا تدبیر کند، و مبادا مانند محمد خاتمی تزمز قطار کشیده شده، و گفته شود “نگذاشتنند ما کاری انجام دهیم” اما حزب توده ایران  کاندید مورد نظر خود را نیافت و خاطرنشان ساخت مخالف کاندیداتوری محمدخاتمی نیست( البته با شروطی با برنامه ای جدی در راستای عدالت اجتماعی ). نقطه نظرهای حزب بارها و بارها در ارگان رسمی و مرکزی نامه مردم بصورت اشکار بیان شده است. از آغاز   یورش جمهوری اسلامی تاکنون سیاست عدم تمرکز تشکیلاتی در مقابل تمرکز تشکیلاتی. که از شرایط علنی و سیاست روز حزب ناشی می شد. سیاست توهم زدائی در باورهای خوشبینانه دمکراتهای “اسلامی” که بسوی راه رشد غیر سرمایه داری گام بر میدارند. شاید هم “راه توده” به این فکر بود، که اگر تلافات اعضای حزب بیشتر میگشت “رفقای” اسلامی، ما را بسمت سوسیالیسم هدایت می کردند.

 برخورد فاشیستی حکومت اسلامی که منجر به این شد هزاران نفر از برجسته ترین عزیزان خلق، به مسلخ برده شده اند. فراموش شدنی نیست. این روزها بمناسب بزرگ داشت, فاجعه ملی مراسم هائی برگزار شده, و عزیزان داغ دار و سازمانهای سیاسی افشاگری ها نموده اند. برای فراموش نشدن این فاجعه ضد بشری اقدامات قانونی در سطح بین المللی انجام داده اند. و کارگردانان اصلی این جنایت در جمهوری اسلامی را محکوم نمودند.  اما “راه توده” با تصاویر دکور شده ژورنالیستی شهدای حزب در نشریه، با سکوتی ضمنی نخواست  سیاست “اتحاد” با رئیس جمهور نو پا را به هم بزند. بقول کارشناسان سیاسی “تعجب از آن به اصطلاح اپوزیسیونی است که به هیچ امتیازی هنوز دست نیافته اند. مبلغ تام و کمال آقای روحانی و وزیرخارجه  و دیگران شده اند”.

 ریشه اصلی تضاد آشتی ناپذیری در همین جاها نهفته است. حزب از اتحاد نیروها بر علیه ارتجاع سخن می گوید و لی “راه توده” بر طبل دولت نماینده ولایت فقیه می کوبید. خط و نگرش فکری که ۱۸۰ درجه با حزب تفاوت ما هوی دارد.

 حزب توده ایران در آخرین برنامه  مصوب کنگره ششم (بهمن ماه ۱۳۹۱) به آن معتقد است که، “در چار چوب نظام ولایت فقیه به وجود آمدن تغییر های واقعی با ثبات به نفع مردم امکان پذیر نیست. بنابراین، توهم‌زایی پیرامون تغییر ماهیت رژیم دیکتاتوری بر خلاف منافع جنبش مردمی است. از این‌روی، حزب توده ایران، در مقام یکی از نیروهای جنبش مردمی، به مبارزه هدفمند خود با دیکتاتوری ولایت فقیه ادامه می‌دهد. در این ارتباط، بر خلاف توصیه‌های مبنی بر ”پایین آوردن انتظارات“ از دولت حسن روحانی،حزب  معتقد است که جنبش مردمی در سه عرصه کلیدیِ مرتبط به‌هم، یعنی: ”دگرگونی‌های کیفی در مسیر پایه‌ریزیِ دموکراسی واقعی- حفظ حاکمیت ملی- ایجاد مبانی عدالت اجتماعی“ دولت حسن روحانی و هواداران آن را به‌صورتی سازمان‌یافته به‌چالش بطلبد.”

 آری” تفاوت دو نگاه و نگرش” عمقی وسیع دارد. و “در پشت این دیوار کج، نگرش سازمانی و تشکیلاتی” مبانی  فکری توده ستیزی نهفته است. چگونه می توان وحدت نظری داشت، در صورتی که خانه از پای بست ویران است.  دراین باره ارگان رسمی حزب، اعضاء، هواداران و کادرهای حزب مطلب ها و موضوع های بسیاری نوشته افشاگریها نموده اند. که ذکر نام آنها در این محدوده حتی  فهرست وار امکان  پذیر نیست. رجوع نمائید به جزوه “ﺗﺄﻣﻠﻰ ﺑﺮ ﻛﺎرﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮده اى ﺳﺘﻴﺰ ﻧﺸﺮﻳﻪ «راه ﺗﻮده”  واسناد نامه مردم، آخرین مصوبات ششمین گنگره حزب توده ایران. و جزوه  واکاوی دیدگاه های اقتصادی – سیاسی حزب توده ایران در دو دهه اخیر.

 این رشته سر درازی دارد “مقدمه ای”

 با یورش وسیع جمهوری اسلامی و دستگیری اکثریت رهبران حزب در سه یورش متفاوت، که درجنبش کمونیستی جهان بی سابقه بود. تشکیلات حزب توده ایران ضربات سنگینی را متحمل شد. که ضایعه نابودی  کادرها و اندیشمندان و نوابق سیاسی حزب در کوتاه مدت جبران ناپذیر است.  یورشی که  به اعتراف ری شهری  رئیس ساواک وقت جمهوری اسلامی “بیش ازده هزار نفر” از رهبران، کادرها، اعضاء و هوادران حزب دستگیر و روانه شکنجه گاه شدند. ده ها نوابق سیاسی وده ها اسطوره‌های تاریخ  که در جمع بیش از هزاران سال در سیاهچالهای دو رژیم شاه و شیخ  بسر برده اند. زیر شکنجه کشته و یا اعدام گردیدند. از دیگر هزاران توده ای که از چنگ جلادان جان سالم بدر برده بودند،  مورد تعقیب گزمه های جمهوری اسلامی قرارمی گرفتند، عده ای با  از دست دادن، وطن و خانه و کاشانه ناخواسته به مهاجرت  تن دادند. یگانه رفیق باز مانده از هئیت دبیران که از حکم اعدام  زمان شاه بر اثر تلاشهای بین المللی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم گشته بود و در زمان انقلاب همراه دیگر افسران و مبارزان انقلابی آزاد گشت.  و دفترعلنی حزب را در ایران همراه با دیگر افسران آزاد شده بنا نهاد. و با ماموریت حزبی قبل از یورش  بخارج فرستاده شده و بدین ترتیب از چنگ  دژخیمان  نجات یافت. همراه برخی از رفقای  بازمانده  حزب تلاش برای باز سازی سازمان های حزبی در درون و بیرون از کشور را آغازکرد. و بعنوان مسئول “کمیته برون مرزی” حزب توده ایران به  مشابه ارگان موقت رهبری حزب، فعا لیت مجدد حزب را  اعلام نمود. تلاش برای برگزاری نشست کمیته مرکزی حزب توده ایران،  با شرکت اعضای باقی مانده رهبری حزب آغاز شد.

 محمد امیدوار عضو رهبری حزب توده ایران در نوشته فرازهایی از تاریخ حزب توده ایران  می گوید:

“یورش رژیم به حزب و دستگیری بیش از دو سوم اعضای رهبری آن، زمینه ساز پیدایش اختلافات و مشکلات جدی د رتشکیلات حزب شد. گروهی از همان نخست، با هدف به دست گرفتن رهبری حزب، با مانورهای مختلف به میدان آمدند وخود را تنها “ادامه دهندگان واقعی” راه رفقای دستگیر شده اعلام کردند. “گروهک امیر خسروی”  که در اعلامیه خود زیر عنوان “نامه به رفقا” ادعای “سالم سازی” و “باز سازی” حزب را داشت. خیلی زود به این “نتیجه” که حزب توده ایران “رسا لت تاریخی” خود را از دست داده است و گام در راه مبارزه با آن گذاشت.”

بابک امیر خسروی می نویسد: “با تشکیل «حزب دموکراتیک مردم ایران» که تهیه اساسنامه و طرح برنامه آن برعهده من بود، برای اولین بار در زندگی نسبتا دراز سیاسی، احساس کردم در محیط و فضائی راحت و دلخواه کار می کنم. برای نخستین بار ذهن و قلم را از آن جزمیات سخیف رها کرده بودم: «سانترالیسم دموکراتیک» جامه ای بود که لنین بر قامت “استبداد شرق” پوشانده بود و هدفی جز درهم کوبیدن دگراندیشان نداشت. “از  زندگی نامه سیاسی امیر خسروی در ویکی پیدیا دانشنامه آزاد

 دراسناد رسمی حزب آمده است.”سر در گمی ها، اختلاف نظرها در ارزیابی دوران پس از انقلاب و خط  مشی سیاسی در درون حزب که در نتیجه خیانت گروه سه نفری به مجرای ناصحیحی سوق داده شد. کارزار وسیعی از جانب رژیم اسلامی و چه از جانب وازدگان برای نابودی نام حزب بکار رفت “رجوع نمائید به نشریه سیاسی و تئوریک  دنیا شماره ۳ تاریخ ۱۳۶۵٫  اما در مقابل چشمان حیرت زده دشمن کمتر از یکسال پس از یورش به حزب توده ایران هجدهمین پلنوم کمیته مرکزی حزب توده ایران، با شرکت باقی مانده اعضای اصلی و مشاور کمیته مرکزی حزب، در آذرماه ۱۳۶۲ تشکیل شد و نخستین گام در راه باز سازی سازمان های حزبی، در درون و بیرون از کشور برداشته شد. پلنوم در شرایط بسیار بغرنج و دشواری تشکیل شد. در آن زمان ارگانهای سرکوبگر با یورش فاشیستی به حزب، هزاران نفر از اعضاء هواداران و تقریبا بخش اعظم رهبری حزب را دستگیر و در سیاهچالها نگهداری می کردند. هزاران نفر از اعضاء وهوادارن حزب نا گزیر جلای وطن میکردند. رژیم حزب را “منحله” اعلام کرده بود.عمده ترین وظیفه حزب، احیای رهبری، تنظیم خط مشی آن در ارتباط با وضع حاکم برکشور، جابجا کردن مهاجران، سازمان دادن آنها، باز سازی سازمانهای حزبی در داخل و خارج و انتشار ارگانهای مطبوعاتی حزب بود.  مهمترین وعاجل ترین وظیفه رهبری احیای سازمانهای حزبی با شرایط  نوین، بصورت عدم تمرکزتشکیلاتی  صورت می گرفت. رجوع نمائید به جزوه اسناد پلنوم ۱۸ کمیته مرکزی حزب توده ایران نشریه روزنامه “آذربایجان” ۱۳۶۳٫ ترجیح کیفیت بر کمیت، تلفیق کار علنی ومخفی، حفظ اسرار حزبی. همه این اصول تشکیلاتی نیرو، کار دقیق و انرژی می برد. بالا بردن ضریب اطمینان کار تشکیلاتی نوین ضرورت زمان بود. که با محتوای شراط کار علنی متفاوث بود. دو خط سازماندهی مقابل هم قرار داشتنند، “تمرکز تشکیلا تی” و یا “عدم تمرکزتشکیلاتی”. کمیته برون  مرزی که ادامه کار کرد گروهی را در داخل کشوربنام “کمیته درون مرزی” مد نظر داشت. با هشدار برای جلو گیری از ظربه احتمالی دشمن تلاش می ورزید. انطباق گزار از مبارزه علنی به شرایط  مخفی و انتقال روش جدید مبارزه دشواریها ی را به وجود میاورد.  همه  مبارزان که در حکومتهای سرکوب گر با  متد  سازمان دهی کار مخفی آشنای دارند، و مبارزان توده ای نیز که از تجربه زمان شاه و از “رهنمود های تشکیلاتی زنده یاد کیانوری  در لایپزیک” “کار مخفی” و “متد مبارزه” آشنایی داشته اند. این روش تشکیلاتی را بخوبی درک و اجراء میکردند.  اصرار داشتن “تمرکزتشکیلاتی” و یا خط بینابین آن در شرایط “دیکتاتوری ولایت فقیه ” یکی از اصل اختلافی است که ریشه در دو نگرش و دو تفکر سازمانی  دارد. این مشخص می کند ریگ در کفش کیست!

 در جلسه نوبتی پلنوم نوزدهم  در اسناد حزب آمده است. “تغییر در اساسنامه مقررات کار مخفی که در شرایط علنی از اساسنامه حذف شده بود دوباره به اساسنامه افزوده شد”. تصمیم در باره گروه فراکسیونی و اخراج شش نفر و نظر خواهی به کنفرانس ملی که باید ارائه شود. بررسی  پیشنهاد مربوط به دعوت کنفرانس ملی حزب توده ایران. طرح برنامه حزب و تزهای مربوط به خط مشی سیاسی حزب  پس از انقلاب بهمن ۵۷  آغاز حرکتی نوین بود که می بایست در سازماندهی انجام میگرفت. اما تار نگاشتی بنام “هوادران حزب توده ایران” ادامه  این روند احیاء را آگاهانه جدا از گذشته حزب دیده و پیوند دیالکتیکی آنرا به فراموشی می سپارند. می نویسند “این رفقا متأسفانه قصد داشتند حزبی از نو بسازند و این کار را هم کردند. مجموعهٔ اقدامات رفیق خاوری و رفقای همراه ایشان را باید از این زاویه بررسی کرد”

درنتیجه: فعالیت حزب توده ایران، با همه  کارشکنی ها، جوسازی، حزب سازی و رهبر تراشی ها جوعدم اعتماد و سوء ظن نسبت به مرکزیت. رهبری حزب احیاء شده و به کار خود ادامه داد. با اعلام دبیر خانه کمیته مرکزی حزب توده ایران درباره تشکیل  کنفرانس ملی در سا ل ۱۳۶۴٫ که از آن پس کنگره ادواری تقریبا در فاصله هر شش سال تا به امروز تشکیل گردید. کنگره سوم ۱۳۷۰ . کنگره چهارم ۱۳۷۶٫ کنگره پنجم ۱۳۸۲٫ درسال ۱۳۷۸٫ پلنوم وسیع کمیته مرکزی. در سال ۱۳۹۱ کنگره ششم حزب توده ایران. و هم اکنون برگزاری جشن هفتاد و  دومین سالگرد تاسیس حزب. گواه حضور زنده و زندگی نیروی رزمنده ای است، که نمی توان با تبلیغات دروغین از وزن مخصوص این جریان زنده سیاسی کاست و  آنرا در سطح یک “نشریه”  تنزل داد. امروزه ما با واقعیت زنده رشد کیفی “نامه مردم” ارگان مرکزی حزب روبرو هستیم. و این واقعیت به سمتی می رود که جای خالی آن متفکران، و دانشمندان و نوابق سیاسی را پر نماید. سالهائی که با فراز و نشیبها در سر پیچ تاریخ در دفاع و وفاداری از اصول زحمتکشان گذشت. نام حزب بعنوان جریان زنده سیاسی  و به استناد تاریخ یگانه و تنها حزب سیاسی “چپ”  در میان سازمانهای چپ ایران  باقی ماند.  پیروی، از اصول مارکسیست – لنینیست خلاق و انطباق آن به جامعه ایران، زبان زد دوست و دشمن شد و مورد احترام ده ها حزب کارگری و کمونیستی جهان قرار گرفت. پس بنابراین سنگر توده ایها نه در کنار “دولت ولایت فقیه”  بلکه در کنار توده های میلیونی کار و زحمت است. این رمز پایندگی توده ای ها است.

 

 

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter