نویدنو11/06/1392

نویدنو11/06/1392 

 

 

مصر ودیدگاه ها - 1

موضعگیری داخلی و بین المللی٬ انقلاب مردم یا کودتای نظامیان؟-احمد مزارعی

مجله هفته


 

بحث درباره حوادث مصر آسان نیست٬ اما میتوان با تحققیق و کشف حقایق و توضیح آن به نتیجه گیری بهتری رسید. مطلب مهمی که باید در نظر گرفت اینکه٬ امپریالیسم جهانی٬ شرکتهای چند ملیتی٬ شیوخ مرتجع منطقه و بسیاری کشورهای بینابینی٬ صهیونیسم و در رأس همه اینها آمریکا٬ با امکانات عظیم تبلیغاتی که دارند٬ اجازه نمیدهند اخبار و اطلاعات و گزارشاتی که بنفع آنها نیست منتشر شود. آنها همانطور که در جنگها به بمبارانهای عظیم٬ کشتارهای دهها میلیونی و خرابکاریهای بزرگ دست میزنند٬ در عرصه های رسانه ای نیز عمل میکنند. اکنون در خاورمیانه تضادهای گوناگون تاریخی٬ مذهبی٬ اقتصادی٬ سیاسی و … بمرحله حساس و تعیین کننده ای رسیده اند٬ ماهیت بخش عمده ای از مبارزات و تضادهای بخش عمده ای از مبارزات و تضادهای فعلی آزادیخواهانه٬ ملی و خلاصی از استعمار و امپریالیسم است. کمونیستها بعنوان مدافعین طبقات زحمتکش باید در جهت کشف تضادهای طبقاتی٬ مشخص کردن جایگاه این تضادها و ارتباط و منافع طبقات و اقشار مختلف اجتماعی با تضادهای موجود بکوشند و آنچنان موضعگیری کنند که در پایان عدالت طبقاتی بدست آمده باشد.

در مصر مردم پس از ۳۰ دسال دیکتاتوری مبارک که نماینده امپریالیسم٬ شرکتهای انحصاری و چند ملیتی٬ نماینده بانک جهانی و شیوخ فاسد عرب بود٬ به انقلاب دست زدند. شرایط جهانی دوره پس از فروپاشی(تخریب) اردوگاه سوسیالیسم بسادگی اجازه به نتیجه رسیدن انقلاب را نمیداد٬ لذا مردم یک گام به پیش٬ دو گام به پس و آنهم دست به عصا به جلو حرکت کردند٬ مبارک را ساقط کردند٬ ژنرالها هوس ماندن به سرشان زد٬ یسقط حکم العسکر٬ آنان را مجبور کرد که به انتخابات مهندسی شده دست بزنند. در دوره اول مرسی ۵۷۶۴۹۵۲ رأی٬ شفیق ۵۵۰۵۳۲۷ و صباحی ناصریست ۴۸۲۰۲۷۳ رأی آوردند٬ انتخابات به دور دوم کشیده شد. در دور دوم مخالفان مرسی و شفیق٬ به مرسی رأی دادند تا از شر شفیق رها شوند. نتیجه گیری تا اینجا:

در حقیقت در انتخابات رأی واقعی مرسی ۵۷۶۴۹۵۲ بود و مرسی در این مرحله از امکانات مالی و تبلیغاتی گسترده و حمایت حاکمان فاسد خلیج فارس و آمریکا برخوردار بود و در اکثر شهرها و روستاهای مصر طرفدارانی داشت. در مورد صباحی باید گفت که ایشان که نماینده ناصریست ها بود٬ از امکانات مالی و تبلیغاتی بسیار کمی برخوردار بود٬ زیرا تازه در فضایی بالنسبه آزاد و آنهم دقیقا فعالیت انتخاباتی را در چهار شهر منصوره٬ قاهره٬ اسکندریه و سویس٬ آغاز کرده بود که میتوان براحتی پی برد که اگر وی امکانات بیشتری داشت٬ رئیس جمهور میشد. البته در آن برهه٬ ناصریست ها مورد خشم و غضب جریانات راست بودند و البته اکنون هم ولی امروز آنان دست بالا را دارند و جبهه تمرد متعلق با آنهاست.

باید گفت که مرسی باین دلیل رئیس جمهور شد که ناصریست ها و بسیاری مخالفان حسنی مبارک و ژنرالها٬ رأی خود را به مرسی دادند. یکی از نویسندگان معروف مصر بنام عبدالحلیم قندیل نوشت:«موضعگیری مردم مصر در آن زمان این بود که میان ننگ و شکست٬ یکی را انتخاب کنند و آنان پذیرش شکست را بر ننگ ترجیح دادند». اما شکست خوردگان شرط و شروطی با مرسی کردند که در سندی بنام «وثیقه شرف» گنجانیده شد و همگان و مرسی هم آن را امضا کردند که اینهم نوشته بودند که اگر مرسی در مدت یکصد روز به شرایط سند گردن نگذارد٬ مبارزه برعلیه وی را شروع خواهند کرد و همینطور شد. مرسی پس از رئیس جمهور شدن٬ احساس کرد که خرش از پل گذشته و به ریش همه خندید٬ اما برای ملت مصر مسئله پایان نیافته٬ مبارزه برعلیه مرسی آغاز شد و کار بآنجا کشیده شد که «جبهه نجات ملی»٬ جبهه «تمرد»٬ احزاب کارگری و چپ٬ جنبش زنان٬ نویسندگان٬ انجمن قضات و وکلا٬ همه در صفی متحد اینبار کمر به «نابودی» «مرسی خرفت» بستند. جنبش تمرد که در رأس مبارزه برعلیه مرسی و جمع آوری امضا قرار داشت و بنابه خبرگزاریهای بیطرف و شخصیتهای معتبر مصری از جمله سمیر امین ۳۳ میلیون امضا جمع آوری شد و این رقم تقریبا سه برابر مجموع آرایی است که مرسی در دوره دوم آورد. انتخابات امری مطلق و یا شمشیر دموکلاس نیست٬ تابع شرایط و فعل و انفعالات مرحله خاص خود است و در سیر خود نمیتوان آن را از گذشته اش جدا کرد. نتیجه اینکه انتخاب مرسی دمکراتیک نبود و اگر رأی گیری و انتخابات درست است٬ و انتخاب کنندگان بر موکلین خود حق دارند٬ لذا مرسی ناقض حقوق موکلین و هم مدیون آرای اجبارا داده شده آنها میباشد٬ نتیجه اینکه مرسی در شرایط دمکراتیک انتخاب نشده و صلاحیت ریاست جمهوری نداشته و مردم حق داشتند وی را عزل کنند٬ که کردند.

اما هم مرسی و هم آمریکا٬ اسرائیل و حاکمان فاسد عرب اینرا بخوبی میدانند ولی آنها اهداف دیگری را دنبال میکنند:

اگر به ماهیت مبارزه طبقاتی موجود در مصر بنگریم٬ اگر به منافع عمومی ملت مصر در حرکت عمومی انقلابی دقت کنیم و اگر به صفبندی طبقاتی دوستان و دشمنان انقلاب در داخل و خارج مصر دقت کنیم٬ مشاهده خواهیم کرد که جنگ و درگیریهای موجود٬ در حقیقت جنگ میان انقلاب و ضد انقلاب است:

جبهه داخلی انقلاب از چه کسانی تشکیل میشود؟

* «جبهه نجات ملی» – در این جبهه بطور عمده نیروهای مترقی حضور دارند. چند تشکیلات هستند که مورد انتقاد ناصریست ها و کمونیستها هستند. حزب کمونیست مصر رسما آنان را اپورتونیست و طرفداران مبارک دانسته است٬ اما این جبهه در مجموع تابع اکثریت است.

* جبهه «تمرد»- گسترده ترین نیروهای انقلابی٬ دمکراتیک و جوانان در این جبهه متمرکز هستند. اگر چه رهبرانشان ناصریست هستند ولی طیفهای زیادی از ترقیخواهان نیز با آنان فعالیت دارند. آنان چند کمپین بزرگ همچون «قانون اساسی خودت را بنویس»٬ «کمک به مصر برای قطع وابستگی»٬ «کمیته های دفاع ملی» و «کمپین مبارزه با هرگونه وابستگی به خارج»٬ براه انداخته اند. مقاله ای تحت عنوان:«فرزندان عبدالناصر٬ کاخ حسن البنا را ویران میکنند»٬ در سایت «اشتراک» و «هفته»٬ درباره آنهاست.

* «ائتلاف دمکراتیک و انقلابی» شامل احزاب و نیروهای زیر:

«حزب سوسیالیست مصر»٬ «حزب کمونیست مصر»٬ «جنبش دمکراتیک توده ای»٬ جنبش سوسیالیستهای انقلابی(ژانویه)٬ «اتحاد جوانان سوسیالیست»٬ ائتلاف ملی مبارزه با فساد و «حزب کارگران و دهقانان».این ائتلاف اخیرا حسین عبدالرزاق٬ نویسنده٬ روزنامه نگار و مبارز چپ را به نمایندگی از طرف نیروهای سوسیالیستی٬ برای شرکت در کمیته پنجاه نفری٬ تدوین قانون اساسی جدید٬ انتخاب کرده اند. ائتلاف همچنین کمیته ای برای پیگیری عملکرد تدوین قانون اساسی نیز تعیین کرده است.

* «التیارالشعبی الناصری»- تشکیلات اصلی ناصریست ها برهبری حمدبن صباحی٬ که میتوان گفت از بزرگترین و فعالترین تشکیلات سراسری در مصر است و در بیشتر کشورهای اروپایی٬ کانادا٬ یمن٬ تونس٬ الجزایر٬ لبنان و فلسطین نماینده داشته و در بیشتر استانها و شهرهای مصر دفتر نمایندگی٬ تلفن و مسئولان مختلف دارند. آنان مسئول روابط بین المللی نیز دارند که فعالیتهای خارجی آنان را هماهنگ میکند. بیش از یکبار در کانادا تظاهرات داشته که یکبار برعلیه دخالتهای آمریکا در امور داخلی مصر بوده است.

* قبطی ها یا مسیحیان مصر- اینان نیز از طریق نمایندگان خود بطور دائم در فعالیتهای ضد اخوانی٬ مبارزات دمکراتیک عمومی مردم شرکت دارند. یکی از فعالان سیاسی قبطی ها که در عین حال از مسئولان حقوق بشر در مصر میباشد٬ دو روز پیش با انتشار اطلاعیه ای٬ دولت آمریکا را متهم به در پیشگیری سیاست دو رویانه و کمک به اخوان المسلمین نمود. وی آمریکا را مسئول خونریزیهای موجود نموده و گفت که هدف آمریکا تشویق اخوان به کشتن مسیحیان است تا وسیله تبلیغاتی برای تجزیه طلبان مسیحی مصر در خارج شود.

* «جنبش جوانان ماسبیرو»- همگان بیاد دارند که پلیس سرکوبگر مبارک در میدانی بنام ماسبیرو٬ یا میدان رادیو تلویزیون٬ به کشتار گسترده مردم دست زد. در آن روز تنها بیش از دویست نفر مسیحی کشته شدند. جنبش فوق متشکل از جوانان مسیحی است که در آن روز کسان خود را از دست داده اند. منظره خانمی که نیمه برهنه بر روی زمین کشیده شد٬ متعلق به آن روز است و

* اتحادیه های کارگری- اتحادیه های مستقل کارگری که نماینده آنها به وزارت کار٬ گمارده شده است٬ بسیاری تشکلات کارگری٬ حرفه ای٬ اتحادیه مهندسان و … این رشته سر دراز دارد. خلاصه اینکه نیروی عظیم گسترده و قدرتمندی از انقلاب و تحولات اجتماعی سرسختانه دفاع میکنند.

جبهه ضد انقلاب از چه کسانی و دولتهایی تشکیل شده است؟

در مقدمه٬ ضد انقلاب منطقه ای٬ اردوغان قرار دارد که سرمایه گذاری عظیمی را که بر روی جبهه جنایت و تبهکاری خود در منطقه صرف کرده بود٬ بر باد رفته می بیند. اردوغان که خود را بمثابه سلاطین عثمانی میدید٬ سال گذشته آماده شده بود که پیروزمندانه به حلب بیاید و در «مسجد عمربن الخطاب» پیشنماز شود و شر بازار حلب را که بر بخش بزرگی از تجار نامحترم ترکیه سایه انداخته بود٬ از سرشان کوتاه کند. افسوس که «بشار علوی» کام وی را تلخ کرد. قابل توجه اینکه علوی ها همیشه در تاریخ عثمانی٬ موجب خیزشها و مبارزات برعلیه عثمانی ها بوده اند٬ بطوریکه سلطان سلیم اول دستور کشتار بیش از چهل هزار علوی «ملحد» را صادر کرد. اردوغان امید داشت٬ حال که در سوریه شکست خورده و قطر نیز به وی «فی امان الله» گفته٬ لااقل بتواند با بلعیدن اهرام ثلاثه٬ جبران طرح شکست خورده استراتژیکی احمد داوود اغلو کند و حرص سیری ناپذیری خود را تسلی ببخشد که آنهم بتوسط فرزندان عبدالناصر دود هوا شد٬ لذا به مرسی چسبیده که مرغ یک پا دارد و مرسی باید برگردد.

دوم آمریکا است که از سال ۲۰۰۵ سرمایه های کلانی خرج اخوان کردند که هم بتوانند امپریالیسم خود را اسلامیزه کنند و هم اینکه پایگاه سرکوب و فاشیستی آنان یعنی اسرائیل نیز از زیر تیر رس تحولات منطقه در برود و از همه مهمتر با اسلامیزه شده آمریکا از طریق اخوان سنی٬ «ایران شیعی» ایزوله خواهد شد و آمریکا در منطقه فعال مایشاء و خواهد توانست خاورمیانه را تبدیل به اصطبل واقعی کند. سالها قبل شاعر خوب وطنمان ایرج میرزا که از لگد پرانی آمریکایی ها در ایران بستوه آمده بود٬ شعری سروده که آمریکایی ها را هجو کرده بود٬ درباره مستشاران آمریکایی:

نه تنها مرتع ما را چریدند پدرسگ صاحبان در مرتع ریدند

همینطور٬ کشورهای اروپایی نیز که از سقوط مرسی منافع درازمدت خود را در خطر میبینند٬ بهمین مناسبت فرانسه و انگلیس با استفاده از سلاح زنگ زده حقوق بشر٬ خواستار دخالت شورای امنیت در مصر شدند. مصر و تونس نیز به تبعیت از اربابشان آمریکا٬ درخواست مشابهی کردند٬ اما با غریدن «خرس خشمگین» روسی عقب نشینی کردند. نماینده مصر در سازمان ملل از اظهار حمایت روسیه تشکر کرد و فرزند جمال عبدالناصر نیز طی تلگرافی با عنوان:«تشکر از رفقای سلاح»٬ پوتین را بیاد تاریخ پر افتخار روابط شوروی سوسیالیستی و مصر انداخت و اظهار امیدواری کرد که دور تازه ای از رابطه مستحکمتر میان دو کشور برقرار شود.

نماینده ناصریست ها٬ حمدبن صباحی نیز که با تلویزیون رسمی مصر مصاحبه میکرد٬ پیام تشکر و قدردانی برای دو کشور روسیه و چین فرستاد و آرزو کرد که رهبران دو کشور از مصر بازدید کنند.

خلاصه اینکه جبهه ای از نیروهای مرتجع٬ فاسد و امپریالیستی در خارج مصر تشکیل شده که همه عاشق چشم و ابروی مرسی شده اند٬ اما چرا مرسی اینهمه طرفدار پیدا کرده است٬ در زیر شمه ای از خدمات مرسی در یکسال گذشته به اسرائیل٬ آمریکا و حکام فاسد عرب خواهد آمد:

مرسی وقتی بقدرت رسید٬ خود را نه رئیس جمهور ملت ۸۵ میلیونی مصر٬ بلکه یک مسلمان اخوانی و نماینده اخوان المسلمین میدید٬ لذا بشیوه پهلوی نامرحوم٬ کار خود را با فرامین «حکم میکنم» آغاز نمود:

* در پاسخ به تلگراف شیمون پرز٬ قاتل کودکان لبنانی و فلسطینی٬ از کلمات «دوست بسیار عزیزم» یاد گرد.

* دو طرح امنیتی که اسرائیلی ها٬ از سالها پیش در دستور کار داشتند٬ اما حسنی مبارک نپذیرفته بود٬

یکم- نصب یک خط امنیتی الکترونیک در سراسر مرز صحرای سینا با اسرائیل که باعث میشد تا امنیت اسرائیل بطور قاطعانه ای تضمین شود.

دوم- بکار گماردن مجموعه ای از افسران امنیتی مصر در مرزهای درونی غزه با اسرائیل٬ تا هرگونه تحرکات نیروهای مقاومت در غزه متوقف شود.

سوم- تخریب تمام تونلهایی که اهالی غزه مایحتاج خود را بدور از چشم اسرائیلی ها وارد میکردند. مرسی با این اقدام بزرگترین خدمت به اسرائیل و بزرگترین خیانت به مقاومت فلسطین نمود. با این کار و اقدامات گوناگون دیگری٬ حماس تبدیل به برده اسرائیلی ها شد و با قرارداد آتش بس بی سابقه ای را که با اسرائیلی ها امضا کرد٬ حماس نابود شد.

چهارم- دو سه سالی بود که اسرائیلی ها از طرحی بنام «مبادله زمین» صحبت میکردند و شیخ فاسد قطر نیز دلال آن بود٬ مبنی بر اینکه به فلسطینی ها زمینهایی خارج از فلسطین بدهند و آنان را بدانجا انتقال تا سیاست «یهودی کامل» شدن دولت اسرائیل تحقق یابد. قرار بود اهالی غزه به منطقه العریش در صحرای سینا منتقل شوند٬ تا دریای غزه بطور کامل در کنترل اسرائیل قرار گیرد. اینکه سالیان دراز گذشته مردم غزه را تحت فشار٬ گرسنگی٬ جنگ و خفقان گذاشته بودند٬ برای این منظور بود تا آنان منطقه غزه را ترک کنند. بخش عمده ای از ذخایز گاز شرق مدیترانه درست در آبهای غزه و یا فلسطین قرار دارد و اسرائیلی ها با وجود مردم فلسطین در غزه نمیتوانند براحتی از گاز موجود بهره برداری کنند. اکنون و با سرنگون شدن لاشه متعفن مرسی٬ این پروژه متوقف شده است.

چند روز پیش روزنامه هارتس نوشت:«با سرنگونی مرسی ما گنج گرانبهایی را از دست دادیم. مرسی امنیت اسرائیل را از مرزهای غزه کاملا تأمین کرده بود و ما از آن پس از طرف حماس خطری احساس نمیکردیم و…». به نقل از سرتیب برهان ابراهیم٬ استاد بازنشسته علوم نظامی دانشگاه لبنان با مطبوعات.

نقش نظامیان کودتاگر و دخالتشان در سیاست

هر کدام از ما وقتی کلمه کودتا را میشنویم٬ بیاد کشتارهای سرگرد نصیری٬ سرکشکر زاهدی٬ اعدامها٬ شکنجه های سرگرد احمدی٬ ترانه مرا ببوس و رژه یگانهای ارتش شاهنشاهی می افتیم و یا٬ بیاد ژنرال ایوب خان٬ داودخان٬ ضیاء الحق و پینوشه و…. می افتیم٬ اما با تغییرات گوناگونی که در دنیا اتفاق افتاده و میلیونها انسان از طریق رسانه های الکترونیکی با هم ارتباط میگیرند٬ سازماندهی میکنند٬ اقدامات پیشگیرانه میکنند٬ حوادث را به سراسر جهان مخابره میکنند و اینکه نسلهای امروز در بیشتر کشورها٬ تحصیلکرده و آگاه به مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هستند٬ نمیتوان با بمیدان آوردن تعدادی شعبان بی مخ٬ رژه و راهپیمایی و … مردم را مرعوب کرد٬ نمونه مصر در برابر ماست٬ نمونه میدان ۱۷شهریور در برابر ماست.

ژنرالهای مصری کوشیدند از مبارک دفاع کنند٬ علیرغم همه سرکوبها مردم از میدان بدر نرفتند٬ سپس اور را برکنار کردند٬ اما خود به هوس حکومت افتادند. لاشخور پیر ژنرال طنطاوی خود را پدر بزرگ ملت نامید٬ مردم با صرف مقداری وقت و گفتن «یسقط یسقط حکم العسکر» در چند روز «مؤدبانه» عذرش را خواستند٬ بعد با برنامه ای مهندسی شده مرسی خرفت را آوردند. مرسی نیز طولی نکشید که مغضوب مردم و در نهایت جبهه «تمرد» فاتحه مرگش را خواند. می بینیم که ملت مصر و در پیشاپیش آنان نسل جوان آگاه٬ با سیاست یک گام به پیش- دو گام به پس٬ یکی یکی٬ دایناسورها را به طرف موزه تاریخ هدایت کرده است٬ حال اگر بقیه آنها مجددا سودای حکومت٬ کشتار٬ حکومت نظامی و رژه و مانور به سرشان بزند٬ خوب٬ هم گوی و هم میدان حاضر است.

اما اینروزها در مطبوعات مصر٬ لبنان و اردن گزارشات گوناگونی از وحدت ناصریست های عرب میرسد و حتی همان سرتیب برهان ابراهیم که خود عضو جبهه مقاومت لبنان و استاد دانشگاه است و از مبارزات ضد استعماری ملل منطقه سخت حمایت میکند٬ در مصاحبه خود ادعا کرده که آقای سیسی٬ رابطه نزدیکی با رهبر ناصریست های مصر دارد(۱)٬ ملاقاتهای زیادی با حسنین هیکل دارد و در مورد حل و فصل مسئل مصر با وی مشورت میکند. البته نمیتوان نفوذ امپریالیسم آمریکا را در ارتش مصر ندیده گرفت٬ اما اینرا هم نباید ندیده گرفت که جهان تغییر کرده٬ آمریکا در عراق شکست نظامی٬ سیاسی٬ اخلاقی و اقتصادی خورده است٬ در سوریه درمانده است٬ در لبنان ارتش شکست ناپذیر اسرائیل از مقاومت لبنان شکست خورده است٬ آمریکا از ناچاری دست به بی شرمانه ترین٬ رسواترین و جنایتکارانه ترین روش آدمکشی آشکار بوسیله طالبان ها٬ سلفی ها و… دست یازیده٬ اینها باین دلیل است که دوره کودتا بسر آمده و ژنرال های فاشیست در همه جا آبروباخته و خانه نشین شده اند٬ در مقابل موجهای عظیمی از نسلهای جوان با ایده های جوان و ابتکارات مبارزاتی وارد میدان شده اند و همچون جبهه تمرد در مصر ۳۳ میلیون امضا جمع میکنند. آمریکا از این پس نخواهد توانست نه کودتا کند و نه جبهه اقتصادی «بریکس» را از میدان بدر کند و نه ایران را بزانو در آورد. این بحث ادامه دارد.

زیرنویس از مترجم است:

(۱)- ارتش مصر در مجموع سابقه ملی گرایی٬ ضد استعماری و نزدیکی با مردم دارد. از طرفی این ارتش خاطرات جانکاه و تحقیر کننده ای از برخوردهای اهانت آمیز و جنایتکارانه و ضد انسانی آمریکا و اسرائیل در حق خود دیده است. بنابه گزارش مستندی که چندی پیش در مطبوعات عرب انتشار یافت٬ حاکی از این بود که دولت آمریکا در همکاری با اسرائیل در کشتار عامدانه بیش از دویست نفر نظامی که در میانشان هفت ژنرال نیز بوده اند٬ شرکت داشته اند. این نظامیان در همراهی با ژنرال ها از طرف ارتش مصر به آمریکا رفته بودند تا دوره های نظامی سلاح موشکی٬ بویژه موشکهایی که آمریکا به مصر فروخته بوده است را از سر بگذرانند. آنچنانکه از گزارش بر میآید٬ کشتن اینان خواست اسرائیلی ها بوده است. در زمان مبارک تحقیقاتی در این زمینه شروع شد٬ اما بدلائلی متوقف شد٬ سند بسیار حرفه ای تنظیم شده و دلائل زیادی بر عمدی بودن کشتار در آن دیده میشود.

حادثه جانکاه دیگر٬ فیلمی بود با عنوان:«روح شاکید» که چندی پیش از تلویزیون اسرائیل پخش شد و نشان میداد که چگونه افسران اسرائیلی٬ سربازان اسیر شده مصری در صحرای سینا را زنده زنده در زیر ماسه های صحرا دفن میکردند.

نمایش این فیلم در مصر اعتراضات زیادی را موجب شد٬ اما رژیم ذلیل وابسته مبارک در برابر اعتراضات مردم خفقان گرفت و جرأت نکرد حتی به احترام آنهمه سربازان و درجه داران مظلومی که زنده بگور شده بودند٬ دست به یک اعتراض ساده برعلیه دولت فاشیستی اسرائیل بزند. بیهوده نیست که ملت مصر اینهمه نسبت به اسرائیل کینه میورزد.

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter