نویدنو11/06/1392

نویدنو11/06/1392 

 

 

چرا سركردگي طبقه كارگر پيش شرط پيروزي انقلاب ملي- دمكراتيك است!

فرهاد عاصمی

چرا آزادي طبقه كارگر تنها به دست طبقه كارگر ممكن است؟

مهران همايون در برخوردي انتقادي به نوشتار ”اصلاحات به سود كي؟“ (http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2164) ازجمله مي نويسد:

«... توصيه مي كنم ... همين مقاله را چند بار با دقت بخوانيد، تا متوجه انبوهي از تناقضات به همراه شعارهاي ذهن پر كن [در آن] بشويد.

شما ظاهرا تفاوت ”اصلاحات“ و ”انقلاب“ را متوجه نشده ايد كه از روحاني توقع داريد ”تغييرات انقلابي“ انجام دهد. در ابتدا مي گويد ”كه اصلاحات به معني تغييرات تدريجي در چارچوب صورتبندي ... نظام حاكم است“، و از سوي ديگر خواهان حذف انقلابي ديكتاتوري ولايي هستيد. [١]

آن مطالبي كه شما طوطي وار از ادبيات چپ رديف مي كنيد، هيچ ربطي به واقعيت هاي جامعه داخل ايران ندارد ...

شما بر اساس چه تحليلي به اين نتيجه رسيده ايد كه ”از اين روست كه طبقه كارگر و ديگر نيروهاي مردمي و ميهن دوست با تجربه روزانه خود هر روز بيش تر به اين نتيجه مي رسد كه بدون حذف انقلابي ديكتاتوري ولايي ي مدافع منافع كلان سرمايه دارانِ وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي، راه تغييرات بنيادي به سود زحمتكشان و ميهن دوستان گشوده نخواهد شد“، كارگراني كه در اين شرايط فقط به اين موضوع فكر مي كنند كه دولتي بر سر كار بيايد كه شغلي و كاري براي آنان دست و پا كند. ...» [٢]

سپس مهران همايون چنين نتيجه گيري مي كند: «... ما كه در ايران زندگي مي كنيم ... به اين نتيجه دردناك رسيده ايم كه آقايان در دنياي ذهني خود غوطه ور شده اند و از وقايع بسيار پيچيده داخلي آنچنان دور افتاده اند كه درك شرايط داخلي برايشان به هيچ وجه امكان پذير نيست.» [٣]

 

انديشه بيان شده در ابرازنظر سه بخش دارد

در بخش اول [١] مهران همايون ناخواسته اعتراف مي كند كه مضمون نوشتار ”اصلاحات به سود كي؟“ را در نيافته است و ضروري است آن طور كه خود توصيه مي كند، «مقاله را چند بار» بخواند. البته كه نمي توان از روحاني «توقع» تغييرات انقلابي داشت، آن طور كه همايون مي خواهد به عنوان نظر نوشتار بنمايد! در نوشتار چنين انتظاري طرح نشده است. برعكس، نشان داده شده است كه برنامه اقتصادي دولت يازدهم، در تداوم برنامه دولت هاي پيش و تكميل كننده اجراي نسخه نوليبراليسم امپرياليستي است. يعني هدف هاي به اصطلاح ”اصلاحي“ در برنامه اقتصادي دولت روحاني، اصلاحاتي ضدانقلابي، واپس گرايانه، ضد مردمي و ضدملي است كه به نابودي كامل استقلال اقتصادي ايران مي انجامد. زيرا سرشت برنامه نوليبرال امپرياليستي، تغييرات به سود سرمايه مالي سوداگر داخلي و خاجي و نه به سود توده هاي زحمتكش و مردمي است! از اين رو، اين برنامه اقتصادي امپرياليستي با تشديد بيكاري، با تشديد فقر توده ها از يك سو، و با ثروتمندتر شدن غارتگران داخلي و خارجي از سوي ديگر، همراه است. نقدينگي اين غارتگران رشدي سي درصدي در سال نشان مي دهد! در حالي كه ازدياد دستمزد كارگران، گراني ناشي از تورم را هم جبران نمي كند!

سرشت ضدمردمي اين نسخه امپرياليستي، از ماهيت ارتجاعي آن ناشي مي شود كه به نابودي قوانين حافظ منافع دمكراتيك كارگران، مانند قانون كار، قراردادهاي دستجمعي كار، حذف كمك هاي دولتي از نوع يارانه هاي اجتماعي و ... مي انجامد.

سرشت ضدملي سياست اقتصادي نوليبرال امپرياليستي، ناشي از اين واقعيت است كه همه قوانين حافظ منافع ملي ايران را نابود مي سازد و از اين طريق استقلال اقتصادي و به تبع آن سياسي ايران را بر باد مي دهد. ايران را به كشور وابسته به اقتصاد جهاني امپرياليستي و به كشور نيمه مستعمره بدل مي سازد.

بر پايه اين استدلال است كه در نوشتارِ ”اصلاحات به سود كي؟“ بر ضرورت حذف انقلابي رژيم استبدادي ولايي كه در خدمت نظام سرمايه داري حاكم بوده و كماكان اجراي نسخه نوليبرال امپرياليستي را هدف قرار داده است، پاي فشرده مي شود. خواستي كه ”همايون“ در بخش دوم [٢] ابرازنظر خود ناباورانه به صورت پرسشي طرح و درستي آن را مورد ترديد قرار مي دهد.

در مقاله ”نگاهي به شركت نكردن محمد خاتمي در مراسم تحليف رياست جمهوري“ (http://www.tudeh-iha.com/lang/fa/archives/2158)، با نشان دادن «واقعيت عيني» حاكم بر ايران، ضرورت اين تغيير انقلابي مستدل شده است. تكرار همه آن در اينجا غيرضروري است. تنها اين نكته بايد باري ديگر برجسته شود كه حل ”تضاد اصلي“ جامعه ايران كه آماج اصلي انقلاب بزرگ بهمن ٥٧ مردم ميهن ما بود، يعني گشودن راه رشد و شكوفايي ترقي خواهانه جامعه ايراني و تامين شرايط دمكراتيك به سود اكثريت قريب به اتفاق جامعه، به سخني ديگر، آماج برقراري آزادي و عدالت اجتماعي، تنها از دالان حذف رژيم استبدادي ي ولايي- امنيتي كنوني مي گذرد. به عبارت ديگر، حل ”تضاد عمده“ كنوني جامعه ايراني، پيش شرط حل ”تضاد اصلي“ آن است.

ايجاد شدن «نتيجه دردناك» در ذهن «آقايان» از جنس ”همايون“ها كه در بخش سوم ابرازنظر طرح مي شود و مي خواهد به طور ضمني خود را ”چپ“ بنمايد [٣]، ناشي از قرار داشتن ”همايون“ها در كنار نظام سرمايه داري حاكم است. حزب توده ايران و همه توده اي ها، برخلاف اين «آقايان»، جانبدار طبقه كارگر و منافع آن هستند و لذا خواستار آن كه طبقه كارگر سرنوشت خود را خود در دست گيرد. هدفي كه به آن كارگران تنها با تشكل در تنها سازمان سياسي- طبقاتي خود، حزب توده ايران، دست مي يابند.

 بر خلاف ”همايون“ها، طبقه كارگر ايران اصلاً و ابداً دچار چنين نتيجه گيري هاي «دردناك» عليه منافع خود نيست. طبقه كارگر حقوق خود را خوب مي شناسد. كارگران كه زير فشار بيكاري و گراني ي ناشي از اجراي نسخه نوليبرال امپرياليستي توسط نظام سرمايه داري وابسته قرار دارند و جز فروش نيروي كار خود، امكاني براي تامين نيازهاي زندگي خانواده خود ندارند، و همان طور كه ”همايون“ مي نويسد، در جستجوي «دولتي» هستند كه براي آن ها امنيت اجتماعي- شغلي- فرهنگي و ... به ارمقان آورد، امكان كار با درآمدي كافي براي گذران يك زندگي شرافتمندانه تامين كند، به سخني ديگر، كارگران كه خواستار «بر سر كار آمدن» دولتي هستند كه خواست هاي دمكراتيك آن ها را برآورد سازد، با تجربه خود هر روز بيش تر در مي يابند كه دولت هاي مدافع منافع سرمايه داران، چنين دولتي نيستند.

طبقه كارگر در كليت خود هر روز بيش تر در مي يابد كه بدون احراز سركردگي طبقه كارگر در انقلاب ملي- دمكراتيك، اين خواست هاي انساني و دمكراتيك دست نيافتني است. اميد بستن به ”اصلاحات“ به دست دولت هاي در خدمت طبقه سرمايه داران و با برنامه هاي در خدمت منافع آنان، اميدي واهي و سرابي بيش براي رسيدن به منافع انساني و قانوني ي طبقاتي كارگران نيست!

اشتباه نشود، كارگران آگاه و انقلابي و آشنا به منافع خود از هيج اقدام ”اصلاحي“ به سود منافع خود روي بر نمي گردانند. اين، اما به معناي دادن چك سفيد به هيچ دولتي نيست! جز حرف، كدام اقدام مشخص به سود طبقه كارگر در برنامه دولت حسن روحاني وجود دارد؟ هر بهبودي در وضع زندگي زحمتكشان حق آن ها است و نشاني براي اين امر كه مبارزه حق طلبانه كارگران براي دستيابي به خواست هاي قانوني خود، بايد تشديد و هدفمندتر و با استفاده از هر امكاني سازماندهي شود. بايد از همه اشكال سازماندهي علني و مخفي مبارزه بهره جست. مضمون مبارزات و خواست ها و نه شكل سازماني آن اهميت دارد.

بر اين پايه است كه طبقه كارگر و حزب آن، حزب توده ايران مي كوشد با تشديد فعاليت تبليغاتي و ترويجي در خدمت اين هدف انقلابي طبقه كارگر، كه مي تواند ازجمله از طريق توضيح برنامه حداقل كارگري حزب توده ايران عملي شود، روند رشد و اعتلاي دمكراتيك و ميهن دوستانه جامعه ايران را به كارگران و توده هاي ميليوني ميهن دوست نشان داده و شرايط پيروزي نهايي انقلاب ملي- دمكراتيك مردم ميهن ما را فراهم سازد.

اين كه ”همايون“ها و ديگر هم فكران سوسيال دمكرات و ”چپ“ و در خدمت شرايط حاكم نمي توانند خواست هاي به حق كارگران را درك كرده و به طريق اولي براي تحقق آن بكوشند، براي كارگران ترديدي نيست. براي طبقه كارگر ايران جاي ترديدي وجود ندارد كه اين نيروها با انديشه و نوشتارهاي انقلابي موافق نيستند. مقاله نويسي و تبليغ اين «آقايان» عليه منافع كارگران براي زحمتكشان قابل درك است. قابل درك است كه اين «آقايان» قناعت و «پايين كشيدن فيتيله انتظارات» را تبليغ كنند. براي كارگران هشيار به منافع طبقاتي و انقلابي خود هيچ يك از اين كوشش هاي مذبوحانه «آقايان» ناشناخته نيست، در همه اين زمينه ها ترديدي ندارند. موضع ضدانقلابي و ضدتوده اي و ضد طبقه كارگر انديشه سوسيال دمكرات در ظاهر ”چپ“  - آن طور كه در اين ابراز نظر ارايه شده است -  و همه به اصطلاح انواع ”توده اي“ جانشين آن هم، هر روز بيش تر شناخته و بر ملا مي شود.

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter