نویدنو21/05/1392

نویدنو21/05/1392 

 

بازار داغ نامه نگاری 

نویدنو: با انتخاب رئیس جمهور جدید بازار نامه نگاری داغ شده است .هر یک از نامه ها خواستار بخشی از مطالبات معوق مانده اجتماعی هستند که امیدوارند دولت جدید نسبت به آن ها بی تفاوت نباشد . در زیر سه نامه منتشر شده در روزهای اخیر را تقدیم خوانندگان می کنیم.

 

  نامه‌ ۶۰ فعال مدنی و فرهنگی کرد استان آذربایجان غربی به رئیس جمهور

آقای روحانی صدای ما را بشنوید- منصوره بهکیش

درخواست تشکل های معلمان از نمایندگان مجلس شورای اسلامی

 

نامه‌ ۶۰ فعال مدنی و فرهنگی کرد استان آذربایجان غربی به رئیس جمهور

 

جناب آقای دکتر حسن روحانی رئیس جمهور محترم
با درود
احتراما ما جمعی از فعالان فرهنگی، مدنی و اجتماعی کرد آذربایجان غربی ، فرصت را مغتنم شمرده و از سوی خود و جمع کثیری از شهروندان استان ، انتخاب حضرتعالی را به عنوان رئیس جمهور کشورمان در یازدهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری صمیمانه تبریک گفته و برایتان در این مسئولیت خطیر آرزوی موفقیت و پیروزی می نماییم.
همانگونه که مستحضرید استان آذربایجان غربی هفتمین استان از لحاظ جمعیت و یکی از قطب های کشاورزی مملکت و به لحاظ سوق الجیشی هم اهمیتی مضاعف داشته و با چهار کشور عراق ، ترکیه ، ارمنستان و آذربایجان دارای مرزهای مشترک است. ترکیب قومی ، مذهبی و زبانی آن هم به گونه ای است که بیشتر از هر منطقه و استان دیگری ، تنوع و تکثر و غنای فرهنگی کشورمان را به نمایش می گذارد. همزیستی و درهم تنیدگی تاریخی و دوستانه قومیت ها و مذاهب مختلف و بویژه شهروندان کرد و آذری و شیعه‌ و اهل سنت – تقریبا با نسبت جمعیتی برابر – در این خطه ، یکی از سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بزرگ و مغتنمی است که طی قرون و اعصار شکل گرفته ودر صورت استفاده بهینه از آن می توان راهی آسان برای توسعه متوازن و پایدار استان گشود.
دغدغه حضرتعالی در مورد توسعه پایدار و شهروندمدار ایران عزیز از سویی و رای ٨
۰ درصدی بخش های کردنشین استان به شما - که تقریبا در سطح کشور میانگینی کم نظیر بود - از سوی دیگر ، ما را برآن داشت تا بخشی از دغدغه هایمان در زمینه توسعه فراگیر و متوازن استان را با شما در میان بگذاریم.
جناب آقای روحانی
در دهه های متمادی و صدالبته به شمول دوره پهلوی که برای نخستین بار دولت مدرن متولی امر توسعه شد، استان ما از فرایندهای توسعه نامتوازن و قطبی شده رنج دیده است. همیشه بخش عمده امکانات استان در مرکز یا چند منطقه خاص متمرکز و سایر مناطق استان از قافله توسعه جامانده اند. این فرایند نامتوازن به گونه ای بوده که امکانات و منابع بخشهای حاشیه ای یا بلا استفاده و معطل مانده ، یا به سمت قطب های داخل متن این فرایند یکجانبه گرا هدایت شده اند. متاسفانه نقشه نابرابریهای توسعه ای و اقتصادی با همه ملحقات و استلزاماتش و نیز فرودستی های فرهنگی و سیاسی ناشی از آن ، به گونه ای است که گرچه نمی توان ادعا نمود که دقیقا با مرزهای قومی و مذهبی استان منطبق است ، ولی با قاطعیت می توان گفت که سبب عقب ماندگی کلی آن در زمینه های مختلف شده است. استانی که به جهت دارا بودن امکانات و منابع غنی آبی و کشاورزی و معدنی و نیز جغرافیای مناسب و فرصت استفاده از تجارت مرزی ، می توانست تقدیری بهتر از این داشته باشد.
نمی توان از گفتن این حقیقت روشن چشم پوشید که در طول دهه های گذشته ، احساس نابرابری و فرودستی ناشی از توسعه نامتوازن و نابرابر ، بعضا خود را به صورت بحران های سیاسی و امنیتی حادی نشان داده که هر از گاهی هزینه های گزاف و جبران ناپذیری هم به ملک و ملت تحمیل نموده است. تمرکز گرایی بیش از حد و نابرابریهای متعدد منطقه ای ،کار را به جایی رسانده که من باب مثال کردها با جمعیتی کثیر – اکثریت مطلق در جنوب و درصدهای بزرگ در مرکز و شمال استان – سهمی بسیار ناچیز و نامتناسب از مدیریت های ارشد استان را به خود اختصاص دهند. میزان برخورداری شهرهای جنوب استان با اکثریت کردنشین در مقایسه با مرکز و برخی شهرهای شمال استان بیانگر بخشی دیگر از این داستان تلخ است. بماند که کردهای سنی مذهب ساکن در شمال و مرکز استان هم با انواع پیچیده تر و شدیدتری از این نابرابری و فرو دستی های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی روبرو هستند.
ما براین اعتقادیم که توسعه متوازن در مناطقی که اینگونه دچار نابرابری و فرودستی های در هم تنیده ساختاری شده اند، بدون برنامه ریزی منطقه ای و ایجاد تعادل مکانی و نظم فضایی ممکن نیست. مضاف بر آن حاشیه نشینی و فرودستی حداقل نیمی از جمعیت ، مغایر با اهداف توسعه پایدار و شهروند مدار و در واقع نوعی نقض غرض است.
خواسته ما از دولت تدبیر و امید ، اجرای کامل اصول معوقه‌ی‌ قانون اساسی و نیز برنامه ریزی منطقه ای در توسعه استان به هدف فراگیر کردن و غیر قطبی شدن مقوله توسعه و نیز بکارگیری افراد شایسته کرد و اهل سنت در مدیریت های ارشد و عالی کشور و استان به نسبت جمعیت آنان است . چه این می تواند گامی در راستای زیست برابر و توازن در امر توسعه باشد. هرچند نیک می دانیم که برنامه ریزی منطقه ای برای توسعه و احیانا وفاداری به لوازم و استنتاجات آن، مستلزم تسهیل و تحکیم ارتباط برابر و بدون واسطه کردها با پایتخت و مدیریت کلان کشور است. چه این حق طبیعی کردهای آذربایجان غربی است که مانند سایر هموطنانشان و یا همزبانانشان در سنندج و کرمانشاه و ایلام ، با مرکز کشور ارتباط مستقیم و بی واسطه داشته باشند. همه اینها مستلزم عزمی ملی در حاکمیت و همیاری و مساعدت مسئولین و نخبگان کرد و ترک در منطقه است. اجازه بدهید ما به حسن تدبیر دولت شما در این زمینه امیدوارباشیم. بی گمان مشورت نخبگان ، دلسوزان، کارشناسان و متخصصان می تواند راهگشای یافتن راه حل ها و برنامه های جامع در این خصوص باشد.
مردم و نخبگان این بخش از کشور با رای گسترده و معنادار خود به جنابعالی عزم خود را برای ساختن فردایی بهتر به نمایش گذاشتند. امید است که در دولت جنابعالی برای یافتن راهکارهای کارشناسی در جهت حل و فصل مشکلات توسعه ای این بخش با اهمیت از ایران توجه مضاعفی مبذول شود. برنامه ریزی منطقه ای جامع ، نوید بخش فردایی روشن تر برای فرزندان این آب و خاک است تا از این رهگذر استعدادهای نهفته شکفته تر و امید به فردایی بهتر در سایه عقلانیت دو چندان شود.

۱     عـلـی آ بــادیــان
۲       رئــوف   آذری
٣    عــبـدالله‌ ابـریـشـمی
۴     جـعـفر   ابـریـشـمی
۵    انـور ابـراهـیمـی آذر
۶    ابـراهـیم   ابـوبـکری
۷ رشـید    احـمـد رش
٨ مـصـطـفـی اسـحـاقـی
۹ انـور   اسـمـاعیل پـوری
۱۰ جـمـال اسـمـاعـیـلـی
۱۱ عـبـدالـسلام   امـامـی
۱۲ کـیـوان امـیـد فــر
۱٣ قـرنی امـیـن پــور
۱۴ احـمـد   بـحـری
۱۵ رحـمـان بـهـمــنـش
۱۶ عـمـر   تــوره‌
۱۷ واحـد تـمـرین اقـدم
۱٨ علی پـیـروتـی
۱۹ رسـول پــیـروتـی
۲۰ کامـل    ثـنـایـی
۲۱ عـبـدالـرحمن جـریـحی
۲۲ صـلاح الـدین چلـبیانی
۲٣ لقمـان حـسن پـور
۲۴ ایـوب   حـسن پـور
۲۵ رحـمـت حـاجی مـیـنـه‌
۲۶ صـلاح الـدین خـدیـو
۲۷ سـهـیـلا    راد
۲٨ صـمـد   رحـمـانـی
۲۹ وسـیـم   رحـمـانـی
٣
۰ واحـد   رسـتـمـی
٣
۱ حـسن   رشـیـدی
٣
۲ حـیـدر   سـازگـار
٣٣ ظـاهـر   سـعـیـدی
٣
۴ جـمـال   شـیـردل
٣
۵ حـسن   شـیـخ آقـایـی
٣
۶ حـاج عـلـی شـریـعـتی
٣
۷ هـدایـت   صـبـوری
٣٨ صـلاح الـدین عـباسـی
٣
۹ عـثـمان   عـبـاسـی
۴۰ حـسن   فـرامـرزی
۴۱ احـمـد      قــاضـی
۴۲ ریـبـاز   قـربـانـی نـژاد
۴٣ حـسن    کـبـودی
۴۴ یـوسـف   کـریـمـی
۴۵ تــورج    کریـمـی
۴۶ رحــمـان    گـوره‌دار
۴۷ سـلیـمان   منـگـوری
۴٨ عـبدالـعـزیز   مـولـودی
۴۹ سـعـدون مـازوجـی
۵۰ جـلـال   مـعـروفـیـان
۵۱ صـابر مـوسـی زاده
۵۲ جـلال مـحمـود زاده‌
۵٣ شـهـلا   مـعـروفـی
۵۴ صــالح    مـعـروفـی
۵۵ رحـمـت   مـحمـدی
۵۶     عـبـاس مـرزبـان
۵۷     ابـوبـکـر   مــولانـی
۵٨     رضــا    مــولانـی
۵۹ حـاج رحـیـم واحـدی
۶۰     رحـمـان هـوشـیـاری

آقای روحانی صدای ما را بشنوید!

 منصوره بهکیش

 شما به عنوان رییس جمهور حکومت جمهوری اسلامی ایران معرفی شدید و در مراسم سوگند بیان کردید که "نماینده" تمامی مردم ایران هستید. به عنوان یک ایرانی لازم دیدم یادآوری کنم که شما نماینده امثال ما که رای نداده ایم نیستید. ما به دلیل غیر دموکراتیک بودن شیوه انتخاب شدن و انتخاب کردن و هم چنین نبود آزادی بیان و امکان ایجاد تشکل های مستقل و مردمی، انتخابات را در ایران آزادانه نمی دانیم ولی معتقدیم رییس جمهور یک کشور به عنوان مهم ترین مقام اجرایی آن موظف است که بدون تبعیض در جهت خواسته های همه مردم حرکت کند و پاسخ گوی همه آنهایی که رای داده و رای نداده اند، باشد.
شما در مقابل مردم سوگند یاد کردید و گفتید زمانی می توان قفل درب های بسته را باز کرد که همه چیز شفاف باشد. عالی است، شفاف بودن یکی از ارکان مدیریت سالم است و امیدوارم لااقل خودتان این شعار را عملی سازید. چیزی که ما در این سی و چهار سال ندیدیم و به آن نیاز داریم. ولی تنها شفاف بودن کافی نیست، مسوولیت پذیری و پاسخ گویی و هم چنین نبود تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی ارکان دیگر مدیریت سالم و انسانی است.
ما از همان ابتدای سال
۵٨ که مردم به جمهوری اسلامی رای آری دادند، با مشکلات بسیاری روبرو شدیم ولی همواره مسوولان حکومتی از مردم می خواستند که دندان روی جگر بگذارند و امید به آینده ای روشن داشته باشند تا آرامش و آسایش و آزادگی در کشور برقرار شود ولی تفاوت گفتار و کردار از زمین تا به آسمان بود. آقای خمینی در نوفل لوشاتو گفت همه، حتی کمونیست ها آزادند ولی در دهه شصت و به ویژه در تابستان شصت و هفت هزاران نفر از بهترین فرزندان ایران زمین به دستور شخص ایشان اعدام شدند.
به جای آینده روشنی که برای مردم ترسیم کرده بودید، بگیر و ببندها و شکنجه و اعتراف گیری و کشتار مخالفان و دگراندیشان شروع شد؛ سپس جنگ و پیامدهای خانمان برانداز آن؛ حجاب اجباری؛ بستن دانشگاه ها و اخراج دانشجویان؛ اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی در تابستان شصت و هفت در کمتر از یک ماه در حالی که بسیاری از آنان حکم زندان داشتند؛ دفن گروهی آنها با لباس در کانال هایی در خاوران بدون اطلاع و حضور خانواده های شان؛ قتل های زنجیره ای نویسندگان در سال
۷۷ بدون آن که پرونده آن به سرانجامی برسد؛ حمله به کوی دانشگاه در سال ۷٨ و کشته و زخمی و بازداشت شدن تعدادی از دانشجویان؛ بازداشت و کشتار مردم معترض در خیابان در سال ٨٨؛ شکنجه و قتل زندانیان در زندان کهریزک و قتل های خاموش در زندان ها که هنوز پاسخ روشنی بر چرایی و چگونگی هیچ یک از آن ها داده نشده است.
آقای روحانی، در این سی و چهار سال شما و همراهان تان هر چه توانستید بر سر ما آوردید و با کشیدن تیغ بر روی مخالفان و مردمی که شاه را برای به دست آوردن آزادی و آزادگی و داشتن زندگی بهتر و انسانی تر بیرون کرده بودند، حکومت کردید و هر کدام تقصیرها را گردن دیگری انداختید.
من و بسیاری از ما بهترین عزیزان مان را به خاطر نبود آزادی در جمهوری اسلامی از دست داده ایم و شاهد نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران بوده و هستیم. ولی امروز دیگر دهه شصت نیست که تنها با حذف بی صدای دگراندیشان بتوانید به زندگی خود ادامه دهید. این بار با مردمی روبرو هستید که نه تنها از فشار اجتماعی و سیاسی بلکه از فشار اقتصادی و بیکاری و گرانی سرسام آور به تنگ آمده اند و اغلب از روی ناچاری شما را انتخاب کرده اند زیرا نه شیفته جمهوری اسلامی اند و نه شیفته امثال شما، بلکه خواهان یک زندگی شرافتمند و انسانی به دور از تبعیض و جنگ و خون ریزی هستند.
ما خانواده ها و بستگان مان نیز چیزی جز ساختن دنیایی انسانی نمی خواستیم ولی در طی این سال ها در بدترین شرایط زندگی کرده و سرکوب شده ایم. جمهوری اسلامی نه تنها حق زندگی را از عزیزان ما گرفت، بلکه مادران و پدران و همه ما را کشت و از داشتن یک زندگی انسانی محروم کرد. نه تنها ما، بلکه دختران و پسران ما را نیز درگیر این بیداد کرد و سایه تهدید و محروم شدن از زندگی فردی و اجتماعی همواره روی سر ما بوده است. من یک نمونه ام که برای کشف حقیقت و برقراری عدالت و پیگیری دادخواهی بارها بازداشت و ده ها بار به وزارت اطلاعات احضار و از کار بیکار شده ام. از اسفند ٨٨ پاسپورت ام در فرودگاه ضبط شده است و به چهار سال حبس، سه و سال و نیم تعلیقی و شش ماه تعزیری محکوم شده ام و هر لحظه در انتظار اجرای حکم زندان هستم و پس از آخرین احضار برای اجرای حکم و معرفی خودم به زندان اوین در پانزده بهمن
۹۱، به خانه باز پس فرستاده شدم تا روزی دیگر و هنوز چمدان ام در گوشه اتاق خاک می خورد و نمی دانم با بیان بخشی از حقیقت تلخی که بر ما رفته است چه سرانجامی در انتظارم خواهد بود.
عمق فاجعه اینجاست که تا به حال هیچ مقام مسوولی به ما خانواده ها و دادخواهان پاسخی نداده است که چه بر سر عزیزان ما در زندان ها آورده اند. از شما که به دنبال شفاف سازی هستید می خواهم این حداقل را برای ما روشن کنید:
۱-    اعدام زندانیان سیاسی در دهه شصت و به ویژه کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ چگونه انجام شده است؟
۲-    چرا زندانیانی که حکم زندان داشتند بی خبر از خانواده ها اعدام شدند؟
٣-    چرا محاکمه آنها توسط کمیسیون مرگ پشت درهای بسته انجام شده است؟
۴-    چرا هیچ مقام مسوولی پاسخی رسمی مبنی بر چگونگی و چرایی این کشتارها به ما نداده است؟
۵-    چرا محل دقیق دفن آنها را به ما نمی دهند؟
۶-    چرا وصیت نامه های آنها را به ما نمی دهند؟
۷-    چرا خانواده ها را از حضور در خاوران منع می کنند یا مورد پیگرد و آزار و اذیت قرار می دهند؟
٨-    چرا نمی گذارند آزادانه در منازل یا در خاوران و دیگر گورستان ها مراسم یادبود بگیریم؟
۹-    چرا خاوران را برای چندمین بار در سال ٨۷ زیر و رو کردند و پاسخ شکایت ما به بهشت زهرا را نداده اند؟
۱۰-   چرا پنج سال است درب اصلی خاوران را بسته اند و مادران و پدران پیر مجبورند مسافت زیادی را با پای پیاده تا رسیدن به محل نامعلوم دفن عزیزان شان طی کنند؟
۱۱- چرا اجازه گذاشتن سنگ قبر و کاشتن گل و گیاه و آب یاری و نظافت به ما نمی دهند؟
۱۲- چرا حق شکایت را از ما گرفته اند و ما را مورد پیگرد و اذیت و آزار قرار می دهند؟
آقای روحانی، آیا می دانید وزیر "داد"گستری که شما انتخاب کرده اید، در بیست و پنج سال پیش یکی از اعضای کمیسیون مرگ بوده و چندین هزار نفر از بهترین و صادق ترین انسان ها و از جمله دو برادر نازنین ام که حکم زندان داشتند را به دلیل دگراندیشی اعدام کردند!
و بسیاری از افرادی که به شما رای داده اند از همین خانواده ها هستند، کسانی که پدر یا مادرشان، همسرشان، خواهر یا برادرشان و پسر یا دخترشان در جمهوری اسلامی کشته شده اند. خانواده هایی که با تمام این فشارها باز هم دوام آوردند و این شرایط را تحمل می کنند. آنها از سر درد و ناچاری به این جا به جایی ها دل بسته اند ولی اگر این بار به نیازها و خواسته های آنها بی توجهی شود، قطعا راه دیگری را برای تحقق مطالبات شان پیدا خواهند کرد. شما اگر واقعا آگاه به زمان و موقعیت خود شده اید و این حقیقت تلخ را به همراه تمامی مسوولان پذیرفته اید که حداقل برای نجات خودتان باید کاری دیگر کنید، همین امروز انجام دهید، زیرا فردا دیر است.
آقای رییس جمهور، امسال بیست و پنج سال از کشتار زندانیان سیاسی در سال
۱٣۶۷ می گذرد و ما هم چنان به دنبال کشف حقیقت و پاسخ گویی مسوولان جمهوری اسلامی هستیم و تا زمانی که حقیقت آنچه بر بستگان ما در زندان های جمهوری اسلامی گذشته است روشن نشود، این داغ برای ما هم چنان تازه است و پیگیری های ما ادامه خواهد داشت.
ما از شما می خواهیم که به اذیت و آزار مادران و دیگر بستگان اعدام شدگان و ناپدید شدگان قهری پایان دهید؛ درهای خاوران به روی ما گشوده شود و برای برگزاری مراسم سالگرد خانواده ها محدودیت و مزاحمت ایجاد نشود؛ ما می خواهیم محل دفن عزیزان گمشده مان را مشخص کنیم و آنجا را به سلیقه خودمان بیاراییم؛ این حداقل حق ما خانواده های آسیب دیده است و از شما می خواهیم که این حق را محترم بشمارید و به رسمیت بشناسید. ما خانواده ها و دادخواهان نیز تلاش می کنیم به ساختن دنیایی بهتر و انسانی تر یاری رسانیم تا جهان شاهد بروز و تکرار چنین جنایت هایی نباشد.

درخواست تشکل های معلمان از نمایندگان مجلس شورای اسلامی

 

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه 
۱٨ مرداد ۱٣۹۲ -  ۹ اوت ۲۰۱٣

 

درخواست تشکل های معلمان از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
به وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش رای قاطع دهید

پس از روزها تلاش برای کمک به دولت تدبیر و امید برای انتخاب وزیری درخور وزارت آموزش و پرورش ؛ تشکل های علمی، صنفی و مدنی معلمان سراسر کشور با برگزاری جلسات متعدد با یکدیگر و کارشناسان و نخبگان این حوزه و همچنین نظرسنجی از فرهنگیان به اجماع از آقای دکتر محمد علی نجفی که دارای سوابق موفق اجرایی و کارنامه قابل دفاع در این زمینه می باشد ، برای پذیرش سکانداری وزارت آموزش و پرورش دعوت به عمل آوردند.
ایشان علی رغم میل خود و به خاطر احترام به نظر و تصمیم معلمان و نمایندگان تشکل ها از سر ایمان و اخلاص و باور اعتقادی به این دعوت پاسخ مثبت داند و آقای دکتر روحانی ، رئیس جمهور محترم با تدبیر خود وی را به عنوان وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد نموده است .
آنچه در میان فرهنگیان به وضوح دیده می شود امید ی است که با این انتخاب ایجاد شده است؛ نه به این سبب که جایگاه تعلیم و تربیت در میان سیاسیون ارتقاء یافته بلکه به این دلیل که پس ا ز دوره های متعدد آزمون و خطا این بار قرار است کسی وزیر این قشر فرهیخته شود که مورد وثوق قاطبه آنان است.

انتظار موکد و به حق ما از کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ، فراکسیون فرهنگیان و از همه نمایندگان محترم مجلس در خانه ملت این است که به این تصمیم تشکل های معلمان و قاطبه فرهنگیان فرهیخته احترام گذاشته و با رای اعتماد بالا به وزیر پیشنهادی دولت تدبیر و امید ، معلمان و جامعه را نسبت به آینده ، دلگرم و امیدوار نمایند .
درخواست ما از همه معلمان ، فرهنگیان و مردم آگاه ایران در اقصی نقاط کشور این است که با نمایندگان خود در خانه ملت وارد گفت و گو شده و آنان را نه تنها به رای اعتماد بالا که بالاترین رای کابینه به گزینه پیشنهادی آقای دکتر روحانی متقاعد نمایند .
این حداقل درخواست نمایندگان تشکل ها از نمایندگان مردم در خانه ملت است و امید است که با آن همراهی نمایند.

کانون های صنفی معلمان ایران
سازمان معلمان ایران
انجمن اسلامی معلمان ایران
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی
کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter