نویدنو29/04/1392

 

نویدنو29/04/1392 

 

 

مردم خواهان صلح اند

تکرار سیاست های گذشته در قالب های جدید در خدمت صلح نیست

احمد سپیداری

با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری، امید برای پیشبرد مذاکرات هسته ای و پایان دادن به تحریم های ویران کنندهٔ اقتصادی در میان مردم اوج گرفت و رای دهندگان به حسن روحانی پیروزی او را پیروزی سیاست صلحجویانه در برابر سیاست های افراطیونی به نمایندگی جلیلی ها و احمدی نژادی هایی تلقی کردند که وضعیت کشور را به شرایط امروز کشانده اند. انتقادهای وسیع برخی کاندیداها و از جمله ولایتی و خود رئیس جمهور جدید حسن روحانی به جلیلی یکی از مهم ترین محورهایی بود که بخش مهمی از مردم به شدت ناراضی از سیاست های حاکم را به رای دادن به کاندیدای پیروز انتخابات هدایت نمود. هنوز هم نوشته های کمپین انتخاباتی جوانانی که موتور رای دهی به روحانی را روشن کردند و با موفقیت پیش بردند در پیش چشم ماست و دوگانه جلیلی- روحانی با نماد جنگ و تحریم در یک سو و صلح و توسعه در سوی دیگر به صراحت و روشنی محور آن را تشکیل می دهد.  نیازی به تاکید ندارد که مهمترین وظیفهٔ کوتاه مدت رئیس جمهور جدید تشکیل تیمی جدید برای مذاکره در اولین فرصت و تدوین برنامه ای است که این مهم را با موفقیت به انجام رساند. کیست که نداند بدون باز کردن قفل تحریم ها کار زیادی از دست چنین دولتی ساخته نیست و مردم ما همچنان زیر فشار کمرشکن گرانی، بیکاری، فقر و کوچ اجباری به گتوهای حاشیه شهرها محکوم اند که آمارهای تکاندهنده ای از رشد قارچ وارشان داده می شود.

روشن است که صاحب منصبان سرمایه داری نظامی – امنیتی در سطح جهان با چنین صلحی مخالف اند و در پی آنند که جانشینی حسن روحانی اعتدالگرا به جای احمدی نژاد (بی ترمز) زمینهٔ پایان بخشیدن به پروژهٔ جنگ مرگبار برای مردم ایران و منطقه اما به شدت سودآور برای آنان، نشود. در همین راستاست که جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و سخنگوی شناخته شدهٔ مرگ سالاران جهانی در مصاحبه خود با روزنامه «جروزالم‌پست» : «ایران را یک خطر هسته‌ای برای اسرائیل توصیف کرد و مدعی شد که اسرئیل باید همان دیروز به ایران حمله می‌کرد.» و این دیروز یعنی روزی که: «بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل گفت که ایران به خط قرمز نزدیکی که سپتامبر گذشته در سازمان ملل تعیین کرد، نزدیک می‌شود و هشدار دارد که اسرائیل بعنوان یک راه‌حل پایانی برای جلوگیری از دستیابی ایران به قابلیت هسته‌ای به این کشور حمله می‌کند.»[1]  

در واکنش به این موضعگیری محافل جنگ طلب حسن روحانی «رئیس‌جمهور منتخب» به گزارش مشرق نیوز و به نقل از تسنیم و «در مراسم محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت» سخنانی بر زبان آورد که می توان و باید بر روی آن درنگ کرد.

او ضمن یادآوری «پیروزی‌های مختلف رزمندگان ایرانی در عملیات‌های دفاع مقدس» (جالب است که روحانی مدافع تعامل با جهان پافشاری بر ادامه جنگ توسط خمینی را مورد ستایش قرار می دهد.)

و «تاکید بر اینکه باید از سرمایه جاودانگی هشت سال دفاع مقدس به نحواحسن استفاده کنیم» می گوید: «دنیا امروز با نگاه دیگری ما را می‌بیند. خیلی حرف‌ها زده می‌شود، می‌گویند این گزینه هم روی میز است ولی شماها لبخند می‌زنید و حتی می‌شنوید که یک کشور مفلوک در منطقه هر روز ما را تهدید می‌کند اما شما لبخند می‌زنید...»

او می افزاید: «فکر می‌کنید چرا نمی‌توانند آنها تهدید واقعی کنند و علیه ملت قدم نظامی بردارند قطعا به دلیل سرمایه هشت سال دفاع مقدس بود و می‌دانند که اگر اتفاقی افتد ملت ایران همانند هشت سال می‌ایستد و ایستادگی می‌کند.»

آیا این ادبیات نوع تازه ای از عربده جویی های احمدی نژاد و فرماندهان سپاه و کشاندن کشور به سوی گرداب جنگ اقتصادی، سیاسی، امنیتی و مخاطرات گسترش آن به عملیات مستقیم نظامی نیست؟ اگر مردم ما می خواستند به این تهدید ها لبخند بزنند، آیا او امروز اساسا رئیس جمهور کشور بود یا باید در کنار سردار جلیلی به ایفای وظایف سابق بسنده می کرد..

او «به خاطره‌ای از محسن رضایی در جنگ هشت سال دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: یک روز حاج محسن به قرارگاه آمد و دیدم که همه بدنش خاکی است به او گفتم چرا خاکی شدی و او گفت از بس در خاک غلتیدم خاکی شدم؛ گفتم چرا غلتیدی؟ گفت موشک آمد و یک هواپیمای عراقی را انداخت و من از خوشحالی در خاکها غلتیدم.»

حسن روحانی بعنوان عضو دائمی شورای امنیت ملی حتما خبر دارد که همین سردار غلطان از شوق جنگ در مصاحبه های تلویزیون سال هشتاد و هشت به صراحت از «دوبار نزدیکی مطلق به آستانه جنگ بین آمریکا و ایران» در طی دوران گذشته سخن گفت و دامن زدن به این مخاطرات را سیاستی غیر قابل دفاع خواند و درست مثل ایشان، در دوران انتخابات، خواهان برخوردهایی با عقل و تدبیر و اعتدال برای جلوگیری از چنین مصیبتی شد.

اما انگار برداشت «رئیس‌جمهور منتخب» امروز چیز دیگری است. او می گوید : «امروز دشمنان جنگ دیگری را از نوع سیاسی، روانی و اقتصادی بر ما تحمیل می‌کنند» «اما پاسخ این حملات را در انتخابات دادند و گفتند که باید بایستیم اما باید طرح نو در اندازیم و با نقشه‌ای دقیق‌تر و حساب‌ شده‌تر پیش برویم.»

ظاهرا از دید ایشان، پیام مردم در انتخابات نه «تغییر سیاست های غلط گذشته» بلکه ایستادگی بر همان سیاست ها مطابق منویات رهبر، اما «با نقشه ای دقیق تر و حساب شده تر است.»

می توان در موضعگیری های ایشان در «محفل انس» نشانه هایی را دید که بی شک خطر شکست مذاکرات و افتادن به دام جنگ طلبان را با خود دارد. نمی توان متوجه نبود که بی اهمیت دانستن خطر جنگ شاه بیت همه عربده سر دادن های دوران احمدی نژاد است. نباید تصور شود دولتی با پشتوانه رای و از دید ایشان بدون وجود هرگونه «اعتراضی به انتخابات» (اینهمه اعتراض به حذف ها و رد صلاحیت ها و سانسورها و ... ظاهرا اعتراض نیست!!؟؟) قادر خواهد بود کاری بکند که احمدی نژاد نتوانست انجام دهد. مردم قطعا به ادامه آن سیاست ها رای نداده اند و این رای مشروط به روحانی نیز قطعا با چرخش به سمت و سوی ادامه سیاست های رهبری نظام و باندهای امنیتی نظامی پیرامون ولی فقیه پایداری نشان نخواهد داد. 

او در همین سخنرانی دیدگاهی را در مورد اصلاح طلبان ارائه می دهد که چیزی شبیه به مواضع عسگراولادی است و هیچ بویی نه تنها از اصلاح طلبی بلکه از اعتدالگرایی نیز نبرده است. او می گوید:

«قدرت ملی وقتی ایجاد می‌شود که اتحاد و وحدت وجود داشته باشد. مگر امام ما بر وحدت تاکید نمی‌کرد و می‌گفت که من از دشمن خارجی نمی‌ترسم از اختلاف داخلی می‌ترسم و باید با کمک یکدیگر از اختلافات و مشکلات عبور کنیم و راه را برای آنهایی که قصد بازگشت دارند تسهیل کنیم. این اشتباه است که وقتی کسی می‌گوید من خطا کردم ولی برگشتم ما بگوییم خیر تو برنگشته‌ای و همان اشتباه گذشته خود را داری.»[2]

باید از ایشان پرسید چه کسی گفته «من خطا کردم ولی برگشتم»؟ می شود تصور کرد پاسخ رهبران در حصر جنبش سبز به این گفته توهین آمیز حسن روحانی چه باشد، اما براستی پاسخ خاتمی ها و هاشمی رفسنجانی ها به این سخنان چیست؟

احزاب، سازمان ها، و شخصیت های اصلاح طلب باید در سیاست های آرامش غیر فعال خود تجدید نظر کنند. می توان دورانی از تامل و صبر برای شکل گیری واقعی صف بندی های دائما در حال تغییر و تحول را درک کرد، اما سیر شتابنده رویدادها زمان زیادی را برای چنین فرصتی باقی نمی گذارد. قابل درک است که یک سخنرانی و یک موضعگیری را نباید اساس و محور شکلگیری سیاستی قطعی از سوی شخصیتی سیاسی شناخت و برای اعوجاج ها در اینگونه موضعگیری ها بویژه وقتی سخنگو یک روحانی است که به روش باب میل مجلس سخن گفتن عادت دارد، محدوده هایی را قائل شد.

مشکل اما در جای دیگری است. حسن روحانی نماینده اصلاح طلبان نیست. او هرچه باشد اساسا هیچوقت اصلاح طلب نبوده است.  رای اصلاح طلبان به حسن روحانی رای به نماینده یک جبهه ائتلافی موقت است که اصلاح طلبان در شرایط نداشتن امکان رای به کاندید اصلی خود به آن روی آورده اند. به میدان آمدن این جریان به اصطلاح اعتدال گرا فعالان سیاسی را با مجموعه تضادهای تازه ای روبرو می کند و فضای سیاسی کشور را چند سطحی تر کرده است. اصلاح طلبان ناچار اند به سیاست اتحاد و انتقاد با این جریان به قدرت پیوسته روی بیاورند و از عمل کردن در غالب حزب فراگیر حسن روحانی دست بردارند. عدم درک این نکته محوری و ادامه تاییدات و یا سکوت تایید آمیز نسبت به سیاست های در حال شکل گیری به بهانه راه یافتن این یا آن وزیر (ظاهرا توبه کرده) به کابینه برای اصلاح طلبان مخاطراتی جدی در بر خواهد داشت و با چرخش های آشکار تر احتمالی حسن روحانی در آینده به بی اعتباری اصلاح طلبان خواهد انجامید. به قول معروف مردم با کسی عهد اخوت نبسته اند.

به نظر نگارنده، چپ ها به خوبی و به روشنی آگاه اند که با چه برنامه هایی مخالف و با چه برنامه های موافق اند. آن ها همچنان از هرگونه ائتلافی برای پیشبرد منافع مردم استقبال می کنند، اما قطعا به دنباله روی از هیچ متحد موقتی که راه دیگری را در پیش می گیرد نخواهند پرداخت. آن ها به حسن روحانی رای نداده اند و هرگونه ائتلافی با این جریان را مردود دانسته اند، لذا به روشنی و صراحت تمام سیاست انتقادی خود را با سطوح مختلف قدرت در این نظام ضد بشری پی خواهند گرفت. این سیاست انتقادی البته نمی تواند اختلاف های واقعی بین جناح های حاکم را در نظر نگیرد و متوجه نباشد که رای دهندگان به حسن روحانی قطعا به او فرصتی برای نشان دادن واقعیت برنامه هایش خواهند داد و با تجربه عملی خود رفتار حمایتگرانه یا رویارویی با دولت ایشان راتعیین خواهند کرد. همچنین نمی توان و نباید پروژه اصلاح طلبی و اصلاح طلبان و رای دهندگان به حسن روحانی را بعنوان بخش مهمی از واقعیت های سیاسی کشور نادیده گرفت یا پاک شده تصور کرد و به دام ذهن گرایی های چپ روانه آشنا برای مبارزان کشور مان نیفتاد.


 

[1]  نقل قول ها از خبرگزاری فارس ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۲

 

[2]  نقل قول ها از مشرق نیوز ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۲

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter