نویدنو16/04/1392

 

نویدنو16/04/1392 

 

 

دو انتخاب و یک انتخابات - بخش اول

بحثی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه ۱۳۹۲

نوشته : احمد سپیداری

احزاب، سازمان ها و شخصیت های سیاسی بسیاری در مورد انتخابات ریاست جمهوری خردادماه۱۳۹۲ گفته و نوشته اند. در مواضع، بیانیه ها و تحلیل های انتشار یافته نکات ارزنده و دقت نظرهای قابل توجهی وجود دارد که بررسی آن ها برای باز کردن کلاف سر درگم میان رویدادها می تواند موضوع مقاله مستقلی را تشکیل دهد. هدف از این نوشته که در چند قسمت ارائه می شود اما چنین مقاله ای نیست.[1]

به نظر می رسد انتخابات ریاست جمهوری اخیر ویژگی ها و پیچیدگی هایی داشت که بازتاب آن معماهایی را دامن زده است. به همین دلیل، برخی با تقلیل گرایی از روی این پیچیدگی ها گذشته و نظرات  ساده انگارانه را داده یا برگزیده اند. تغییر دوران و اشکال مبارزه فضایی را بوجود می آورد که احزاب و سازمان های سیاسی شناخته شده کشور بدون فراهم آوردن مهارت های مبارزه شبکه ای، قادر به مشارکت سازمانیافته در آن نباشند. بدون حضور موثر در میدان مبارزه نمی توان عمق این پیچیدگی ها را درک و بر آن تاثیر گذاشت.

هدف از نوشتن این مقاله چند قسمتی، بررسی این ویژگی ها و پیچیدگی ها و تاکید بر ضرورت ارتقا شیوه های مبارزه در میان نیروهای ترقیخواه است. این مقاله را می توان باز هم قدمی دیگر در راستای مقالات پیشین نگارنده دانست.

صدایی می گوید : باز هم همان سازهای ناکوک مخالف؟ و پاسخ می دهم این بار شاید موزون و بسی پر مضمون تر

 

بخش اول - منطق فازی و انتخابات

بحث انتخابات و نتایج آن هنوز هم برای فعالان سیاسی تازه و پر طنین است. برای ما اگر فضای گفتگویی باشد، باز هم بحث، بحث انتخابات است. شاید بهتر باشد قبل از پرداختن به فضای انتخاباتی، مروری بر برخی نظرات ارائه شدهٔ نمونه وار داشته باشیم و از دریچهٔ آن ها وارد فضای مورد بحث شویم. گزاره های انتخاب شده را از مصاحبه های پس از انتخابات اخبار روز بر گزیده ام که به سراغ شخصیت های سیاسی چپ و دمکرات مطرح رفته و نظرشان را جویا شده است و این بحث ها هنوز هم ادامه دارد[2]: به این گزاره ها توجه کنید:

 

احمد پورمندی (ظاهرا اکنون موافق رای دادن) در طی مطلبی با عنوان «به عقب نشینی تن داده اند!» [3] می گوید:

خلاصه کنم: روحانی کاندیدای مشترک بیت، اصولگرایان معتدل هوادار رفسنجانی و اصلاح طلبان بود و حضور بقیه، هم برای وزن کشی، هم برای گرم کردن تنور انتخابات، هم برای «رو کم کنی» و بالاخره هم برای استتار نقشه اصلی، ضروری بود و مورد استفاده قرار گرفت. به این ترتیب می توان گفت که مردم قبل از انتخابات و با تحمیل عقب نشینی به بیت، پیروز شده بودند. امری که از چشم من - و فکر میکنم عموم نیرو های سیاسی - پنهان مانده، و به موضع نادرست عدم شرکت منجر شد.

در روز انتخابات نتیجه بازی را می توان ۱-۱ به سود طرفین ارزیابی نمود: بیت توانست مردم را پای صندوق بکشاند و در یک انتخابات بدون تقلب جدی و تاثیرگذار، کاندیدای خود را به تایید مردم برساند و مردم هم توانستند با طرح مطالبات خود، رقص و پایکوبی و برآمد جمعی و سبز کردن فضا، حرفشان را بزنند و به قول معروف «مهر و نشان خود را بر انتخابات ۹۲ بکوبند.»

مرتضی کاظمیان نیز نظر مشابهی دارد که در مطلبی با نام «بازی برد - برد بود»[4] انتشار یافته است. او در پاسخ به سئوال اخبار روزکه می پرسد: انتخاب آقای روحانی پیروزی مردم بود؟ می گوید :

بی‌گمان می‌توان انتخاب آقای روحانی را پیروزی شهروندان ناراضی از وضع موجود و تغییرخواه و امیدوار و صبور خواند؛ اما این تنها بخشی از واقعیت رویداد را بازتاب می‌دهد. آن‌چه به‌وقوع پیوست را می‌توان از منظر بازی و تعامل «برد ـ برد»، پیروزی هم‌زمان بخش مدبر و واقع‌بین و میانه در حاکمیت نیز دانست. مجموعه‌ی این وضع دوسویه با دو مولفه‌ی توامان (مردمان تغییرخواه و حاکمان منعطف) می‌تواند دموکراتیزاسیون در ایران را عمق بخشد و به شکل معناداری پیش برد.

تصور نشود که این ها مشتی بداهه گویی پر تناقض توسط مدافعان مشارکت در انتخابات است. ابدا چنین نیست. محمد رضا شالگونی که در تحریمی بودن نظرات و سازمان مطبوعش- راه کارگر- تردیدی وجود ندارد می گوید[5] :
 

به جرأت و بی اغراق می توان گفت که در این رژیم رأی دادن یک "حق" همگانی است، اما چیزی به نام حق انتخاب شدن وجود ندارد. مخصوصاً در همین انتخابات این دوگانگی شگفت انگیز برجستگی بسیار زیادی پیدا کرد.

... انتخابات "نه" بزرگی بوده به خامنه ای و کارنامه سیاسی او که مخصوصاً از طریق شورش گسترده علیه سیاست هسته ای رژیم صورت گرفته، باید نتیجه گرفت که انتخاب روحانی نماد تغییری در سیاست حکومت است. اما فراموش نباید بکنیم که اولاً مهم نیست که خودِ روحانی کیست، مهم این است که او با یک انتخابات که خودِ دستگاه ولایت آن را "به صورت معقول و منطقی مهندسی" کرده، به آنها تحمیل شده؛ آن هم از طریق یک شورش انتخاباتی، با رأی اعتراضی خرد کننده مردم.

شاید برای تاکید بر هدفم از طرح این مبحث بد نباشد در اینجا مکث بیشتری داشته باشم. مطابق منطق ارسطویی، انتخابات یا باید «به صورت معقول و منطقی مهندسی شده»، یا پروژه مهندسی شکست خورده و نتیجه آن با یک «شورش انتخاباتی» به ولی فقیه تحمیل شده باشد. اما بر اساس منطق فازی که در سخنان محمد رضا شالگونی خواسته یا ناخواسته منعکس است، بجای این «یا... یا» ، به طور ضمنی از عملگر فازی «هم...هم»  بهره گرفته شده است. البته باز هم می توان پیش رفت و در مورد درجه تعلق به هر یک از این «یا» ها را در دوران قبل، حین برگزاری و بعد از انتخابات با تاثیر پذیری از سیر رویدادها گمانه زنی کرد.

اما قبل از ورود بیشتر به تحلیل حوادث، لازم می دانم یک پاراگراف از سخنان رفیق گرامی مان محمد امیدوار را شاهد مثال بیاورم که در بخش پایانبندی مصاحبه و علیرغم توضیحات قطعی تر ایشان در مقدمه و متن این نوشته آمده است. (نام مطلب : رای مردم، رای به تغییرات جدی است[6]. باید دانست حزب توده ایران که ایشان به نمایندگی از آن مصاحبه کرده، مدافع تحریم انتخابات بوده است.) او در پاسخ به سئوال اخبار روز که می پرسد : بخشی از مردم به اعتراض در انتخابات شرکت نکردند، اینها چه قدمی باید بردارند تا اعتراضشان دیده شود و بتوانند در تحولات آتی تاثیرگذار باشند؟ می گوید:

هم بخشی از مردم که در انتخابات شرکت نکردند (مثلا نزدیک به ۵۰ درصد مردم تهران) و هم ۱٨ میلیونی که به آقای روحانی رای دادند، بدون کوچکترین شکی خواهان پایان وضعیت فاجعه بار کنونی و تغییرات اساسی هستند. بر این اساس مبارزه آن ۱٨ میلیون و میلیون ها شهروندی که در اعتراض به چارچوب های تحمیلی، تنگ و عمیقاً ارتجاعی رژیم در انتخابات شرکت نکردند، مبارزه ای جدا از هم نیست و دارای خواست های مشترکی است. من همانطور که دربالا اشاره کردم راه نجات ایران از فاجعه کنونی، مبارزه مشترک و سازمان یافته همه کسانی است که خواهان حرکت به سمت عدالت اجتماعی و تحقق حقوق و آزادی های دموکراتیک اند. باید همه تلاش ها را در این زمینه به کار بست.

اگر دقت کنیم، منطق پشت این موضعگیری نیز فازی است. زیرا مبارزهٔ « آن ۱٨ میلیون (که به حسن روحانی رای دادند- توضیح از من) و میلیون ها شهروندی که در اعتراض به چارچوب های تحمیلی، تنگ و عمیقاً ارتجاعی رژیم در انتخابات شرکت نکردند» در نهایت «مبارزه ای جدا از هم نیست و دارای خواست های مشترکی است.» مطابق منطق ارسطویی دو عمل ناهمسو و مخالف نمی تواند هر دو در راستای رسیدن به یک نتیجه مشخص باشد، اما در منطق فازی چنین فرضی تناقض آمیز قلمداد نمی شود.

همین دوگانگی ها را در موارد دیگری نیز می توان دید. یکی از برجسته ترین نمونه های آن تحریم انتخابات و سپس تبریک گفتن پیروزی در انتخابات توسط سازمان فدائیان اکثریت است.

دو راهه

 

دو راهه ها دروغ اند
ما باز به هم می رسیم
با چهره ای تازه که
قامت قدیمی خود را دارد.

با کوله بار تجربه های تلخ بر دوش،
تو اینبار بیشتر می تازی و
من اینبار محتاط ترم
و میدان شهر که در دست دیگران است...

 

دو راهه ها دروغ اند رفیق
ما باز به هم می رسیم.

 

اگر در کمپین های شبکه ای مدافعان شرکت در انتخابات مشارکت کرده باشیم (در بخش های بعدی به سراغش خواهم رفت چرا که یکی از ویژگی های بسیار مهم این دور از انتخابات بوده است) و بحث های فرد به فرد مدافعان و مخالفان مشارکت در انتخابات را دنبال کرده باشیم، با حجم عظیم تری از این برخوردهای فازی روبرو می شویم. دوستی پس از فراگیر شدن کمپین نوشته بود: من رای نخواهم داد، اما خود را در کنار شما احساس می کنم. البته اعضای شبکه های اجتماعی عموما در بیان برداشت ها و احساساتی که تصمیم شان را می سازد، مشکل ندارند و همه چیز را همانطور که به ذهنشان می آید منتقل می کنند.

دیروز رفیقی گرامی که نظرش را در باره انتخابات جویا شده بودم، در توضیح نظرش می گفت :

-        قبل از روز رای گیری نظرم ۵۲٪ به رای دادن بود و ۴۸٪ تحریم. امروز اما اندکی تغییر یافته و فکر می کنم ۵۴٪ با تحریمی ها هستم  و ۴۶٪ با رای دهنده گان.

جدا از اینکه با چنین نظری موافق باشیم یا موافق نباشیم، باید دانست این اعلام نظر یک گزاره فازی[7] متغیر با درجه تعلق های دقیق و روشن است که اگرچه در کلام فرد فرد ما بازتاب های متنوع و پرشماری داشته، هنوز به این شکل، در هیچ بیانیه و اعلامیه ای دیده نمی شود.

مخاطبی ممکن است بپرسد چگونه یک اعلامیه سیاسی می تواند چنین گزینه ای را پیشنهاد کند، وقتی نمی تواند به یک عمل روشن تبدیل شود. در خود فرایند انتخابات مگر رای و عدم رای تنها گزینه ای های پیش بینی شده نیست؟ به این بحث باز می گردم.

 

چه ویژگی هایی این دوگانگی ها را می آفریند؟

ادامه دارد...

 

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter