نویدنو16/04/1392

 

نویدنو16/04/1392 

 

 

دولتی چپگرا درلباس سرمایه داری

مرگ دوگانه دموکراسی برزیلی

رازا ناعیم – برگردان : هاتف رحمانی

برزیلی ها قطعا می دانند چگونه با هم همراهی کنند واین منحصر به زمانی نیست که فصل فوتبال فرا می رسد . اوایل ماه گذشته ، زمانی که اعتراض ها در شهرهای عمده ترکیه در پاسخ به تلاش دولت اسلامگرا برای خصوصی کردن یکی از آخرین باقی مانده های فضای سبزدر استانبول آغاز شد ، از پیش با محموله های گاز اشک آوربرای برخورد نهایی برای لطف کردن به شورش آگاهی داشتند. خواه نا خواه گاز اشک آوربرای بر خورد با آن لازم بود، در عرض هفته ها عفونت ترکیه ، در پاسخ به افزایش ده سنتی کرایه اتوبوس به شهرهای عمده برزیل سرایت کرد . مشابهت ها و مغایرت های جالب توجهی بین دولت های  اردوغان وروسف  ونیزموضوع مرکزی که سبب شورش در هر دوکشور شد وجود دارد که مطلقا از سوی جریان مسلط رسانه ای درک نشد . دولت های حزب عدالت وتوسعه ترکیه  وحزب کارگران برزیل درسال 2002 به قدرت رسیدند، کشور آن ها در نیمه اول قرن بیستم تحت حاکمیت دیکتاتوری های نظامی اداره می شد ، گرچه لازم به یادآوری است که ارتش ترکیه از نظر پیوستگی ناقص بود ( دیکتاتوری نظامی در برزیل بی وقفه از 1964تا1985حکومت کرد)،و آن دیکتاتوری در اصل با دخالت های مکرر ساخته شد  (سه نوبیت: 1961،1980،و1997)   

پس از استقرار دوباره دموکراسی در هر دو کشور در اواخر دهه1980، دولت های غیر نظامی فاسد پی در پی ای وجود داشتند که برنامه های نئولیبرالی دیکته شده از سوی صندوق بین المللی پول وبانک جهانی را به عهده گرفتند وبا شیوه ای اگرچه با دیکتاتوری محدود شده آن را اجرایی کردند ، که  این برنامه ها هر دو کشوررا در آستانه سال 2000به لبه ورشکستگی کشاند. سر خوردگی از طبقه سیاسی حاکم ، پیروزی را در ترکیه نصیب اردوغان اسلامگرا ( که به پیروزی در دو انتخابات دیگر ادامه داد) ودر برزیل نصیب حزب چپ گرای کارگر در آن زمان تحت رهبری لولا دسیلوا کرد . هر دو دولت در مسیر خود برای بالا بردن مخارج اجتماعی در بهداشت وآموزش وپرورش تلاش کرده اند ، و برای گسست واقعی از سامانه سرمایه داری به هیچ صورت جدی تلاش نکردند ، وسیاست خارجی ماجراجویانه ای را تعقیب نمودند ( ترکیه در سوریه وبرزیل در هائیتی وسازمان ملل) ، البته این مسیر با اشتیاق صمیمانه هر دو کشور به گمراه نشدن از اصول خوب واشنگتن جهت گیری می شود . والبته ، جورگه ادامو کمونیست رمان نویس محبوب برزیلی، که توسط گتوئیلو وارگاس ، آتاتورک برزیل ، زندانی شده بود ، منشا برزیل را در رمان طنز خود " کشف امریکا توسط ترک ها " – در واقعیت عرب ها – به تصویر کشید که بنا به اظهار ادامو " ترک ها سرانجام امریکا راکشف کردند ، در برزیل مسکن گزیدند ، و به بهترین برزیلی تبدیل شدند."

 در واقع ، ترک های جوان جدید که اکنون در خیابان های شهرهای عمده برزیل  تظاهرات می کنند از بهترین مدل آماده شده از سوی رفقای ترک خود الهام گرفته بودند . به صورت طعنه امیزی ، در حالی که اردوغان ترکیه مدلی جذاب اگر چه غیر قابل اجرا برای حاکم های اسلام گرای در قدرت تونس وقاهره به دنبال سرنگونی دیکتاتورها آماده می کرد ، حاکم های سوسیال دموکرات برزیل از آموختن از مدلی که درامریکای لاتین به دنبال شکست مصیبت آمیز نئولیبرالیسم در آن قاره در تمام دهه 1990مطرح شده بود - برآمد هوگوچاوز و بولیواریسم در ونزوئلا ، که پس از آن در بولیوی ، اکوادور و آرژانتین نیز پذیرفته ، و به باز تعریف روابط مردم نه تنها با حاکمان آن ها ، بلکه با سرکرده منطقه ، ایالات متحده امریکا منجر شده بود- کوتاهی کردند. اگر چه هر دو رئیس جمهوراز حزب کارگر- لولا بیش از روسف – اکنون وآن موقع گهگاه به تدلیس عجیب چاوز ومدل بولیواری پرداخته اند ، گفتن آن که این امر از روی عدم صمیمیت یا از روی غریزه بقا بوده است ،دشوار است .

صرف نظر از این واقعیت که تیم فوتبال برزیل امروز صبح در ریو فینال جام کنفدراسیون ها را در مقابل اسپانیا برد ، مدلی را که ظاهرا حاکم های برزیل تعقیب می کنند هومبرتو ارتگا ، یکی از رهبرهای انقلاب ساندنیست ها که دیکتاتوری ساموزا را در سال 1979در نیکارگوا سرنگون کرد در چند کلمه خلاصه کرده است " جامعه مانند استادیوم فوتبال" . طبق گفته او :" سلسله مراتبی وجود دارد . یک صد هزار نفرمی توانند در داخل استادیوم جا داده شوند، اما تنها 500نفر می توانند در جایگاه ویژه بنشینند. صرف نظر از آن که شما چقدرافراد را دوست دارید ، نمی توانید همه آن ها را درجایگاه ویژه جا دهید ." پس بر اساس این استدلال ، همه  وهر نابرابری می تواند توجیه شود . آن هم در کشوری که یکی از نا برابر ترین توزیع درآمد وزمین را در جهان دارد.    

همانند ترکیه که رسانه های بورژوایی حکایت غالب  "سکولاریسم واسلام" را تولید کرده اند ، در برزیل نیز، متن واقعی شورش با تمرکز انحصاری بر فوتبال و حقه بازی ها ی فیفا ربوده شده است . البته ، دولت حزب کارگر اولین بار در تحت حاکمیت لولا و اکنون دیلما روسف از بر گذاری جام جهانی در سال 2014 و المپیک در سال 2016 ، با وجود واقعیت بهبود قابل توجه در کاهش گرسنگی ، حداقل دستمزد، فراهم کردن شغل و بهداشت که از سال 2002 وجود داشته است طرف داری کرده است. با این حال ، بدون شک ارتباط  ملی گرایی برزیل بعنوان یکی از اعضا باشگاه بریکس( برزیل ، روسیه، چین ، هند وافریقای جنوبی)  و ادعاهای قدرت جهانی بودن آن که با تلاش هایش برای تامین صندلی دائمی در شورای امنیت سازمان ملل مشخص می شود ، به درخواست موفقیت آمیز برای برگذاری جام جهانی والمپیک کمک کرد ، اما آنچه غایب است توضیح روی گردانی حزب کارگرازگسست قطعی تر از مدل نئو لیبرالی درراستای خشنود کردن نخبگان حاکم برزیل و نیز واشنگتن است که  نارضایتی در خیابان ها ایجاد کرده و آن (حزب )را از برخی از جنبش های اجتماعی قدرتمندمانند جنبش روستائی های بی زمین دور کرده است .

برزیل همیشه چنین نبوده است .سال  2014 یاد آور پنجاهمین سالگرد کودتای نظامی است که رژیم جوائو گولارت، سوسیال دموکرات رادیکالی که بی شباهت به لولا در سال 2002 ، در سال 1961با کارپایه رادیکال توزیع ثروت و اصلاحات ارضی به قدرت رسید ، را سر نگون کرد . گولارت به عنوان وزیر کار دولت وارگاس با افزایش نزدیک به 100 درصد ی حداقل دستمزد ها ، به سمت نشان دادن سایر نا برابری ها در جامعه برزیل حرکت کرد . او با قانون اصلاحی بنیادی برای نهادینه کردن اصلاح های ریشه ای در آموزش وپرورش ، قطع دزدی های شرکت های چند ملیتی از ثروت برزیل ، گسترش حق رای دادن به  حاشیه نشین شده ها و اصلاح ارضی ، متحد کردن خود با حزب کمونیست تلاش کرد. بر خلاف لولا ، خود او مالک ثروتمندی بود که درخواست او تقسیم نژادی رسوای سراسر برزیل رااز بین برد، او کشور را ازتلاش برای (به دست آوردن) سلاح های هسته ای دور کرد ، وپس از برنده شدن در همه پرسی توده ای در سال 1963 تنها  قدرت های ریاست جمهوری دور از دسترس را به عهده گرفت . اما حتی این اصلاح های بسیار دور از انقلاب برای ژنرال های کشور بسیار زیاد بود که رژیم اورا تنها پس از یکسال سرنگون کردند. اصلاحات گولارت در مدت کوتاه حکومت سه ساله او اکنون بسیار ژرف تر از آن چیزی است که  حزب کارگر از سال 2002 طی یک دهه  حضور در قدرت برای رسیدن به آن تلاش کرده است . و بر خلاف فساد و رسوایی خرید آرا که مشخصه آخرین سال ریاست جمهوری لولا بود ( البته نه خود او شخصا ) ، گولارت به صورت فوق العاده ای  سیاست مداری درست کارو پاک بود . این میراث است که روسف و مشاورهای او، بیشتر از پس آیند جام جهانی به بررسی عمیق آن نیاز دارند .     

اعتراض کننده ها  در خیابان های  برزیل تاکنون با برنامه سیاسی واجتماعی پیش نیامده اند ، به هیچ حزب سیاسی تعلق ندارند، اما خواسته های آن ها به طور استواری علیه نئو لیبرالیسم گره خورده است . تاکنون چپ آشکارا تکه تکه شده برزیل – میراث جنگ سرد وسال های مبارزه مسلحانه ،اولین مورد حمله وارگاس و بعد از آن دیکتاتوری نظامی – و نیز جنبش های قدرتمند اجتماعی روستایی های بی زمین (ام اس تی) و آن هایی که فوروم جهانی همه جا حاضر را در پورتو الگره خلق کردند در این شورش ها قابل مشاهده نبوده اند. جنبش خود بخودی جوانان نیز در خطر انحراف ازسوی کسانی است که برای آن ها حتی یک دولت چپ گرا هر چند در لباس سرمایه داری قابل تحمل نیست . دیلما روسف ، باقیمانده از شکنجه های اعمال شده از سوی دیکتاتوری نظامی ، و رفقای او ، نیاز دارند تحقیق سریع وفراگیری از پی آمد های مخمصه ای که گرفتارآن  شده اند  به عمل آورند ، ممکن است موارد حتی با نیکلاس مادورو ، جانشین چاوز در ونزوئلا قابل مقایسه تر باشند تا اردوغان ، که ممکن است بعنوان سلطان جدید ترکیه تاج گذاری کند و از سوی ارتش هنوز قدرت مند  ترکیه خنثی شود. در برزیل که مانند ترکیه جمهوری با برکنار کردن یک سلطان اعلام نشد ممکن است مردمی مایوس اکنون شانسی بیش از آن که ارتش ضربه دیگری را به دولت چپ گرا هدف گیرد نداشته باشند ، دیلما روسف باید برای خواندن رمان محبوب آمادو  "مرگ دوگانه کوئینکاس، شر شر آب " وقت بگذارد ، که در آن خانواده پورتاگونیست که تلاش می کنند تا تشییع جنازه آبرومندانه ای برای او ترتیب دهند ، تمام حقه بازی های خودرا در طول یک دهه آزمایش می کنند. کوئینکاس پیش ازدچار شدن به مرگ "دوم" خود می گوید " بگذار همه شاهد مراسم دفن او باشند ، هیچ چیز غیر ممکن نیست ." هنوز ممکن است زمان کافی برای نجات دموکراسی برزیل از چنین مرگی ، بدون پناه بردن به پوشاندن آن در لباس زشت دست دومی برای مراسم تدفینی مثل مراسم دفن کوئینکاس بیچاره  وجود داشته باشد.

 

رازا ناعیم جامعه شناس ، منتقد ادبی ، مترجم و فعال سیاسی (از حزب کمونیست مزدورکسان ) پاکستانی عرب زبان است . او دانش آموخته اقتصاد سیاسی از دانشگاه لیدز انگلستان و تاریخ خاورمیانه وانسان شناسی از دانشگاه ارکانزاس درفایتویل امریکا است . او در حال حاضر در حال کار بر تاریخ بهار عربی یمن است .  

سرچشمه : کانترپانچ

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter