نویدنو13/04/1392

 

نویدنو13/04/1392 

 

 

متعارف سازی جنگ

 سوریه وریا کاری دخالت بشر دوستانه

اجامو برکه – برگردان : مهرگان

من با راحتی به حیرت خودنسبت به خط جدایی تیره شده بین واقعیت سوریه و آن چه در گزارش رسانه های غربی جعل می شود ادامه می دهم . روزنامه ها در ایالات متحده به گزارش وظیفه شناسانه خود در باره " دیپلماسی عملی" از سوی دولت اوباما برای دست وپا کردن یک راه حل " مسالمت آمیز" برای ستیزه در سوریه ادامه می دهند. هرچند ، حکایت های آن ها از تلاش های شریف ومقدس برای دفع رنج فاجعه آمیز بشری که سرانجام سوریه را غرق کرده است همدستی خونبار سیاست امریکا را بهداشتی کرده است . دیپلماسی ، برای امریکا ، دعوت به تغییر رژیم از ابتدا و سپس تشویق قطر، عربستان سعودی و اسرائیل ، دولت های دست نشانده آن ها در منطقه ، برای مسلح کردن ، آموزش و تدارک حمایت سیاسی برای کارزار نظامی با هدف نهایی تکه تکه کردن کشور سوریه معنی دارد .

پس از گذشت دوسال ، با ده ها هزار کشته ، میلیون ها آواره شده و خرد شدن کالبد اجتماعی کشور به وسیله وحشیگری فرقه ای ، مرحله بعدی در هدایت تبلیغ جنگ به دخالت مستقیم تر غرب برای پایان دادن به عمر رژیم به شکل  کنفرانس صلحی برنامه ریزی شده برای بر گذاری در ژوئیه سازمان داده می شود .     

همراه با روسیه به شرط حفظ یک پارچگی سوریه ، رویکرد امریکا به کنفرانس ، هنوز ، این احساس را ایجاد می کند که این گردهمایی نوعی بازی برای آرام کردن عنصر هایی در کنگره امریکا و افکارعمومی است که هنوز نسبت به حمایت از ماجراجویی نظامی پر خرج دیگری تردید دارند.تقاضای امریکا برای راه حل صلح آمیز برای ستیزه مبتنی برتاسیس
" دولت انتقالی " که اسد در آن نقشی نداشته باشد ،  عملا به معنی آن است که هیچ تلاش جدی برای حل ستیزه غیر از تغییر رژیم و تسلیم حق حاکمیت سوریه وجود نخواهد داشت . موضع امریکا همچنین تایید می کند که هدف واقعی کنفرانس توجیه دخالت نظامی بیشتر از سوی امریکا است وکنفرانس یک بار دیگربرای تحقق صلح "شکست" می خورد .  

درحالی که این امر برای افراد بسیاری در سراسر جهان کاملا آشکار است ، افکار عمومی امریکا ، همراه با بسیاری از آنچه معمولا بخش های مترقی ویا رادیکال خوانده می شوند ، به فریب خوردگی با برخی از فریبکاری های بسیارخام وآشکاری که من تاکنون شاهد آن بوده ام ادامه می دهند. آن چه مرا بر انگیخت تا نوشتار قبلی خود در باره سوریه را بنویسم ، که تلاشی بود برای توضیح آن که به چه دلیل هایی تبلیغات گران دولت امریکا،  که من جریان مسلط رسانه ای راهم در این دسته بندی به حساب آوردم ،در گمراه کردن افکار عمومی و جدا کردن جنبش ضد جنگ وضد امپریالیستی موفق بوده اند ، صریحا تاثیر آرام تبلیغاتی بود که افکار عمومی را فریب داد .

من معتقدم پاره ای از موفقیت آن ها به خاطر این واقعیت بوده است که آن ها از مفهوم دخالت بشر دوستانه بعنوان یکی از ابزارهای اصلی خود استفاده کرده اند . من در نوشتارم ،  استدلال کردم که دخالت بشر دوستانه ، همراه با " حق محافظت " (آر تو پیR2P) در داخل سلاح ایدئولوژیک موثرتر جامعه حقوق بشر لیبرال تدارک شده از سوی امپریالیسم غربی از زمان سقوط دولت شوروی رشد یافته است . اثبات شده است که دخالت بشر دوستانه ابزار تبلیغ ارزشمند تری حتی نسبت به "جنگ علیه ترور " باشد ، چون همان گونه که اوضاع در لیبی و اکنون در سوریه نشان داده می شود ، دخالت بشر دوستانه برای دخالت امپریالیستی توجیه اخلاقی فراهم می آورد ، چون  می تواند بر وجود همان نیروهای " تروریستی" که امریکا ادعا می کند با آن ها مخالف است هم تطبیق نماید . و البته ، در چشم دولت امریکا ، دولت های ستمگر ودیکتاتوری که لازم است سرنگون شوند ، صرفا دولت هایی هستند که  در برابر تحقق منافع ژئو پلتیک (جغرافی سیاسی) امریکا مانع ایجاد می کنند – و نه هرگز کشورهای سرمشق آزادی و اخلاق مثل عربستان سعودی واسرائیل .   

همان طور که در نوشتار پیشین خود گفتم :

" دخالت بشر دوستانه برای دولت امریکا پوشش ایدئولوژیک عالی ودلیل تراشی داخلی برای ادامه دادن بعنوان "ژاندارم" جهانی نظم سرمایه داری را فراهم آورد . با فراهم کردن توجیه حقوق بشری برای ادعای آن که " جامعه جهانی" مسئولیت اخلاقی و قانونی برای محافظت از ملت مورد تهدید را دارد ، فعال های اصلی حقوق بشر تغییر جهتی در گفتمان حقوق بشر جهانی ایجاد کردند  که در اثر آن تغییر ادعای حق محافظت (R2Pآرتو پی) ازیک قانون مورد اعتراض و استدلال اخلاقی به یک انگاشت عرف تغییر یافت . وبه دلیل چشم انداز محدود آن ها ، به ذهن هیچ یک از این نظریه پردازها خطور نکرد که آن چه آن ها منتشر کردند نسخه کم رنگ به روز شده از" وظیفه انسان سفید " بود . دخالت ناتو در بوسنی و کوزوو ، حمله به عراق برای "نجات" مردم عراق از دست صدام حسین ، وحمله بسیار جدید ناتو به لیبی که دسته چل تیکه نژاد پرست های ضد افریقایی را به قدرت رساند ، ایده ای را دربین بسیاری از امریکایی ها استوار ترکرد که دخالت بشر دوستانه و حفظ حقوق بشر از طریق جنگ تجاوز کارانه قابل توجیه است . پی آمد این امر برای سیاست سازان امریکا و هدف های احتمالی تجاوز امریکا در جهان جنوب آن است که اگر به طور صحیحی اجرا شود ، جنگ می تواند بدون ترس زیاد از عکس العمل سیاسی مردم امریکا به مرکز گزینه های راهبردی باز گردد – پیشرفتی به ویژه مهم برای قدرتی رو به انحطاط که به نظر می رسد درک کرده باشد که ابزار های نظامی را برای حفظ امپراطوری جهانی خود مورد استفاده قرار خواهد داد ."

تبلیغات گران راهبرد جنگی امریکا به نحو شگفت انگیزی در تلقین این تغییر به حس آگاهی مردم عادی و خود به خواب زدگان جنبش های ضدجنگ وضد امپریالیست درغرب ، به استثنا تعداد اندکی از سازمان ها موفق بوده اند. اعلان حق برای حمله یک جانبه به هر کشوری که برای حق حاکمیت ملی نامناسب انگاشته می شود، گفتمان جدیدی ازسفیدهای نژادپرست نیست بلکه ایدئولوژی امپریالیستی است، اما در دوره کنونی که محدودیت های اندکی درتجربه جهانی "قدرت سفید" وجود دارد جهانی کردن این موضع از سوی مردم اروپا وامریکا بدون در نظر داشتن قومیت یا نژاد، جهان را به جای خطرناکتری برای رنگین پوست های سیاه و قهوه ای تبدیل کرده است : 50.000نفر در لیبی ، 80.000نفر در سوریه ، 1000.000نفر در عراق و 30.000نفر در افغانستان کشته شدند. 

متعارف سازی جنگ  بیان معاصری از مسئولیت غرب برای تحقق دموکراسی لیبرال وآزادی سرمایه داری ، برای دسته های قومی غیر سفیدپوست است ، واین واقعیت که اکثر افراد کشته شده در جریان "نجات یافتن " از سوی غرب غیراروپایی هستند ،تایید روشنی برگمانه های برتری نژادی طلبانه دخالت بشردوستانه است . مردم "نجات" داده شده از سوی غرب بعنوان مردمی که مایلند در صورت حق انتخاب راه غربی زندگی را در آغوش گیرند تصویر می شوند. به همین خاطر است که مادلین آلبرایت با قیافه ای بی تفاوت می تواند در پاسخ به 500.000 کودکی که در عراق در نتیجه تحریم های امریکا کشته شدند بگوید که " بهای گزافی بود"

بنا بر این چون دولت امریکا برای بر افروختن جنگ در سوریه آماده می شود ، برای تمام ما که به صلح و حقوق بنیادی بشر اعتقاد داریم لازم است تا جایی که امکان دارد برای تشویق مردم به انتخاب صلح به جای هدف های جنگ یک درصدی تلاش کنیم . دولت سوریه پایگاه اجتماعی قابل توجهی دارد که از علوی ها ، دروزی ها ، مسیحی ها و تعداد قابل توجهی از سنی ها که از غلبه بنیادگرایان اسلامگرا بر کشور در هراسند سرچشمه می گیرد. این حقیقتی است که از افکار عمومی امریکا پوشیده نگه داشته می شود . کسانی در امریکا که مایلند شاهد پایان خونریزی در سوریه باشند ، ومن اعتقاد دارم که اکثریت مردم را تشکیل می دهند ، باید از نماینده های خود بخواهند از ابتکارهای واقعی برای صلحی که به حق حاکمیت سوریه وآرزوی تمام مردم آن کشور احترام بگذارد پشتیبانی نمایند.

اما آن چه مردم سوریه و دنیا از امریکا ومتحد های غربیش – اقلیتی که 10درصد از جهان را تشکیل می دهند اما ادعا می کنند که جهان هستند -می خواهند وبسیار درخواست کرده اند ، آن است که در داخل جامعه های خود که در حال آزمون بحران بشر دوستانه خود ناشی از سرمایه داری رو به مرگ هستند دخالت نمایند و باقی دنیا را به حال خود بگذارند.

آجامو برکه مدیر بنیان گذار شبکه حقوق بشر امریکا (USHRN) بود . برکه اکنون عضو پیوسته در نهاد مطالعات سیاسی ودر حال ویرایش کتاب جدیدی در باره حقوق بشر در امریکا تحت عنوان :" مبارزه برای حقوق بشر مردم محور: صداهایی از میدان ." است .

سرچشمه : www.counterpunch.org

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter