نویدنو08/04/1392

 

نویدنو08/04/1392 

 

 

دکان رمالی انتخاباتی و شرکت در "حماسه رهبری"

تأملی بر تحلیل های علی خدایی و نشریه ضد توده ای "راه توده" درباره انتخابات

مهرداد اخگر

 

روزگار عجیبی است. علی خدایی، که در پی افشای نقشش به عنوان مجری سیاست‌های دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی رژیم، در فکر تدارک و اجرای استراتژی بازگشتش به ایران (البته با سلام و صلوات) بود، با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، که آقای روحانی آن را از معجزات "امام زمان" و "مقام معظم رهبری" اعلام کرد، به این نتیجه رسیده است که اکنون فرصت مناسبی است برای از زیر ضربه خارج شدن و فرار به جلو. آخرین شماره  "راه توده" در یک سری تحلیل های "انقلابی" – "توده ای" کارزار گسترده ای از فحاشی را بر ضد طیف گسترده یی از نیروهای سیاسی، و از جمله میلیون ها ایرانی که در انتخابات شرکت نکردند، آغاز کرده است.

نگاهی به کارنامه این نشریه ضد توده ای و مسئول شناخته شده‌اش، نشانگر واقعیت جالبی است که کمی تأمل در آن می تواند بسیار آموزنده باشد. برگزاری انتخابات در ایران، فرصت مناسبی است که  "راه توده" دکان رمالی اش را باز کند. فرمول کار روشن است. ما تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت می کنیم. اینکه به چه کسی باید رای داد یا نداد، ماهیت این انتخابات چگونه است، همخوانی برنامه های این نامزدها که از صافی شورای نگهبان یعنی نمایندگان ارتجاعی ترین نیروهای سیاسی کشور گذشته اند،  با یک نیروی مردمی چیست و غیره ... در این دکان رمالی جایی ندارد. در این "بازار مکاره" سیاسی نه محتوی طبقاتی و برنامه های نامزدها ملاک است و نه ارزیابی علمی و مارکسیستی شرایط کشور. حرف ساده است و تحلیل بر اساس رهنمود "مقام معظم رهبری" این است که همه باید در انتخابات شرکت کنند. مهم هم نیست به چه کسی رای بدهند. هدف خلق "حماسه سیاسی" است.

از این بابت باید به علی خدایی و شرکاء تبریک گفت که به نوبه خود در خلق حماسه سیاسی "مقام معظم رهبری" نقش خود را  ایفا کردند.  برای آنکه روشن شود میزان و معیار تحلیل ها و سیاست های تعیین شده از سوی "راه توده" به چه میزانی "انقلابی"، "علمی"، "طبقاتی" و متکی بر مارکسیسم – لنینیسم بوده است. گوشه های کلیدی از این سیاست ها را با کمی توضیح در زیر ذکر می کنم.

آماده کردن پیش زمینه ذهنی انتخابات برای شرکت در «حماسه رهبری» -  در "راه توده" می خوانیم:  باید به صراحت و به روشنی معلوم شود که: منشأ دیکتاتوری کیست و در مقابل با چه کسانی قرار است جبهه ضد دیکتاتوری تشکیل شود؟ دیکتاتور علی خامنه‌ای  و بیت رهبری است؟ احمدی نژاد و دولت اوست؟ قوه قضاییه یا مجلس است؟ نظامیان هستند؟ حزب موتلفه است؟ یا جبهه اصول‌گرایان یا جبهه پایداری؟ یا همه اینها با هم‌اند؟ اگر یکی از اینهاست مثلاً علی خامنه‌ای دیکتاتور یا منشأ دیکتاتوری است در آنصورت می‌خواهیم مثلا با احمدی نژاد علیه خامنه‌ای جبهه ضد دیکتاتوری تشکیل دهیم؟ و اگر همه اینها با هم اند پس با چه کسی می‌خواهیم جبهه تشکیل دهیم؟ فقط خودمان و اصلاح طلبان؟” و سپس ادامه می‌دهد: ”جبهه واحد ضد دیکتاتوری از سوی یک جریان جدی سیاسی یعنی تعیین کردن نیروهایی که می‌توانند بالفعل یا بالقوه عضو این جبهه باشند و این کار در شرایط کنونی ایران عملی نیست. زیرا حاکمیت در ایران یکپارچه نیست و ما نیز قادر به تعیین یک نیروی معین به عنوان

دیکتاتور“ و منشأ دیکتاتوری نیستیم..." (راه توده ، 340، 30 آبان 1390).

 بنابراین روشن است که در نبود یک دیکتاتور و یک حکومت دیکتاتوری در ایران می توان حماسه سیاسی تدارک دید و انتخاباتی آزاد و به قول رفسنجانی دموکراتیک ترین انتخابات دنیا را برگزار کرد.

 

ارزیابی های متضاد و چسباندن زمین و زمان به هم – "راه توده" می نویسد: "آقای خامنه‌ای نگران این نیز هست که فضای انتخابات ریاست جمهوری در صورت رقابتی شدن از کنترل او خارج شود و دوباره جنبش بزرگی مشابه جنبش سبز کشور را فرا بگیرد، با این تفاوت که بنظر وی این بار چنین جنبشی قابل مهار نخواهد بود. ..."  ("راه توده"، شماره 403، فروردین ماه 1392)

اگر این ارزیابی درست است با توجه به آنچه رخ داد باید به کدام نتیجه رسید؟ آیا آنچه رخ داد رقابتی صد در صد کنترل شده نبود؟! و در ادامه این تحلیل کشف جالبی درباره کانون اصلی قدرت در ایران که گویا در خیابان پاستور قرار دارد روبه رو می شویم: "زمزمه طرح مسئله انتخابات ایران در سازمان ملل متحد و اعلام معیارهای بین المللی یک انتخابات نیز مطرح است. این در شرایطی است که بسیاری در حکومت معتقدند که کانون واقعی قدرت اکنون در خیابان پاستور در حصر خانگی است که با تداوم بن بست موجود هر لحظه ممکن است به شکلی انفجاری بر روی وضعیت آینده اثر بگذارد. سخن حبیب الله عسگراولادی که موسوی و کروبی را قفل انتخابات آینده اعلام کرد هم تاکیدی است بر این واقعیت و هم نشان دهنده عمق بحران حکومتی و برآب بودن تصورات آقای خامنه‌ای. (تأکیدات از نگارنده است – به نقل از راه توده، شماره 403، فروردین ماه 1392)

 

پیش بینی های داهیانه و پیامبر گونه: - در "راه توده" می خوانیم: "خبرهایی که می رسد و سخنان چند روز پیش محمد خاتمی  در جمع ایثارگران جنگ با عراق، احتمال حضور او را در انتخابات جدی تر کرده است. این احتمال نگرانی و واکنش حسین شریعتمداری مدیر مسئول کم دانش و بی چاک دهن روزنامه کیهان را برانگیخت. شریعتمداری که در واقع نماینده بخشی از اندیشه های حاکم بر بیت رهبری و فرماندهان آلوده سپاه پاسداران است با اشاره به بیانیه ها و امضاهایی که در دعوت از خاتمی برای حضور در انتخابات منتشر شده، بیانیه ای را که در خارج از کشور منتشر شده را بهانه قرار داد و  نوشت: "در حالی که خاتمی ادعا می کند نگران نظام و انقلاب است، شماری از وابستگان گروهک ها و عناصر فراری ضمن نامه ای از وی برای نامزدی انتخابات دعوت کردند." (راه توده شماره 404، 5 اردیبهشت 1392)

 

پیش بینی های خیلی علمی و دقیق و پیدا کردن "قفل انتخابات": "راه توده" می نویسد: "نه حکومت و نه مردم نمی دانند با انتخابات چه کنند؟  با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری هنوز فضای انتخاباتی چه به لحاظ نامزدهای واقعی و چه از نظر برنامه های حکومت روشن نیست. امید آقای خامنه ای ظاهرا همچنان برگزاری یک انتخابات بی دردسر است که از درون آن یکی از سه ضلع مثلث قالیباف، حداد عادل، ولایتی بیرون بیاید. این امید با سه مانع مواجه است:

اول. مقاومت اصلاح طلبان و جنبش سبز که خواهان برگزاری یک انتخابات واقعی در کشور هستند.

دوم. تلاش احمدی نژاد برای از صندوق بیرون آوردن اسفندیار رحیم مشایی از صندوق.

سوم. وجود 50 میلیون رای دهنده که بدون یک انتخابات واقعی و رقابتی کشاندن آنان به پای صندوق ها ناممکن است... همه اینها در شرایطی است که کلید قفل انتخابات همچنان در دست میرحسین موسوی است و بدون حمایت ضمنی او از یکی از کاندیداها نه امکان برگزاری انتخابات پرشور و واقعی وجود دارد و نه بخت پیروزی در آن برای نامزدها. کار برای مردم و طرفداران تحولات نیز چندان آسان و بدون تضاد نیست. زیرا سه خواست دفاع از انتخابات و جمهوریت، ضرورت برکناری احمدی نژاد و پیروزی یک نامزد طرفدار اصلاحات را باید با یکدیگر آشتی بدهند. مردم و حکومت در چنین شرایطی روبروی یکدیگر قرار گرفته اند." (به نقل از راه توده شماره 405، 12 اردیبهشت 1392)

البته بیچاره رییس شورای قلابی سردبیری از بس درجریان حوادث ایران است و در مرکز تحولات نشسته، نمی داند که کسی نیاز ندارد احمدی نژاد را برکنار کند و عمر ریاست جمهوری او لب بام است!  

 

آمار خیلی دقیق اقتصادی – و تحلیل های متکی بر این آمارها علمی – در "راه توده" می خوانیم: "دراین سالها، تنها 40 در صد مواد غذائی کشور در داخل تولید و 60  در صد بقیه از خارج وارد شد. دولت نظامی احمدی نژاد با چند صد میلیارد دلار پول حاصل از فروش نفت [به این میگویند آمار خیلی دقیق اقتصادی]، نابودی داخلی و ارقام وارداتی را روی دست کشور گذاشت."

و چند تا تحلیل خیلی علمی "از زنده یاد" [منظور ماموران امنیتی خانه کیانوری] – "این واقعیت دور از ذهن نیست که در تحولات آینده کشور بخش‌هائی از سپاه پاسداران و فرماندهان آن در مقابل بخش دیگری از فرماندهان سپاه که قدرت حکومتی و اقتصادی را در چنگ دارند در برابر هم صف آرائی کنند و فضای نوینی برای تحولات در کشور فراهم آید. به همین دلیل، آن ارزیابی زنده یاد کیانوری در سال 1373 در مقاله "سخنی با همه توده ای ها" که "هراندازه جلوتر می‌رویم، امکان این که تحولات جنبه مسالمت آمیز داشته باشد کمتر می‌شود" (نقل به مضمون) همچنان دارای اعتبار تاریخی است..." و یک رهنمود روشن برای همه "انقلابیونی" که منتظر دریافت نظرات از شورای سرفرماندهی (ببخشید – شورای سر دبیری) راه توده بودند: "در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری، شرایط دم به دم در حال تغییر در کشور و درحاکمیت را برای اعلام نظر قطعی و نوع حضور در انتخابات باید دنبال کرد..."  (راه توده شماره 406، 19 اردیبهشت 1392)

ما تا قبل از آنکه برادران شورای سردبیری تذکر بدهند فکر می کردیم که می شود برای اعلام نظر قطعی اصلا تحولات ایران را دنبال نکرد و به جای آن به فال و استخاره متوسل شد.

 

و در همین شماره تجلیل از سخنان فرخ نگهدار در دفاع از سیاست "نبرد که بر که" – جل الخالق به نظر می رسد نگارنده خیلی از مسایل جنبش دور افتاده که متوجه نشده بود فرخ نگهدار هم به جبهه طرفداران "که بر که" و نظریات "راه توده" پیوسته است. "راه توده" در این زمینه  می نویسد: "اخیرا جلسه ای درباره انتخابات در شهر برلین، پایتخت آلمان برپا شد که فرخ نگهدار رهبر سابق سازمان فدائیان اکثریت از جمله شرکت کنندگان آن بود. او دراین همایش دو نوبت سخنرانی کرد. نوبت اول در باره انتخابات و شناخت طیف بندی های درون حاکمیت و نوبت دوم در باره اصلاحات و درکی که وی از اصلاح دارد. آنچه را می خوانید سخنرانی نوبت اول وی است که از وبلاگ شخصی نگهدار برگرفته شده است. ما با تمامی آنچه که ایشان در این سخنرانی گفته موافق نیستیم، اما با بسیاری از نکاتی که مطرح کرده و در حقیقت همان سیاست "اتحاد و انتقاد" و "اتحاد و مبارزه" است که با آن آشنائی کامل داریم و با عنوان "نبرد که بر که" پایه سیاست پس از انقلاب حزب توده ایران را تشکیل میداد موافق باشیم..." (راه توده شماره 406)

 

زنده باد رفسنجانی و ارزیابی خیلی دقیق از عقب نشینی خامنه ای در مقابل رفسنجانی – "راه توده" می نویسد: "حضور هاشمی رفسنجانی در این وضع و امیدی که در جامعه نسبت به آن برانگیخته شده بر بستر این بحران و این واقعیات قابل درک است. در این شرایط بیش از آنکه حکومت بخواهد بر سر راه هاشمی رفسنجانی مانع ایجاد کند، باید از این حضور استقبال کند تا بتوان از این بحران و این شرایط عبور کند؛ کاری که حتی با جمع و بسیج همه منابع به دشواری ممکن خواهد بود. آقای خامنه‌ای و دستگاه حکومتی بیش از انکه به فکر باصطلاح رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و جلوگیری از حضور او در انتخابات باشد، باید به فکر عقب نشینی و پذیرش شرایط وی به منظور کاهش و تخفیف بحرانی باشد که سراپای نظام اقتصادی و اجتماعی و مناسبات بین المللی کشور ما را فرا گرفته است. هر تصور و خیالی جز این تنها می‌تواند به برخورد و رویارویی و تعمیق بیشتر بحران منجر گردد..." (راه توده شماره 407، 26 اردیبهشت 1392)

 

7. رد صلاحیت رفسنجانی،  پایان انتخابات و انزوای رهبر حتی در میان جناح راست!!! –  در "راه توده" می خوانیم: "انتخابات ریاست جمهوری با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی وارد مرحله ای تازه شد.  حکومت با بی‌اعتنایی به سرنوشت کشور و منافع ملت، جامعه را در بهت و شوک فرو برد و کوشید فضای یاس و تلخکامی را به جامعه بازگرداند. لغو مناظره تلویزیونی میان نامزدها هم نشان داد که تمایل حکومت بر ادامه همین فضا تا از سرگذراندن انتخابات به قصد تعیین یک نخست وزیر برای جمهوری اسلامی است. مهم ترین این دستاورد ها انزوای کامل رهبر و رویا رو قرار گرفتن وی نه تنها در برابر بخش عظیمی از مردم خواهان اصلاح و تحول بلکه حتی در میان بخش بزرگی از روحانیان و حتی جناح راست و محافظه کار حکومتی است که برای آینده کشور احساس خطر می کند. شکافی که حتی به درون حزب موتلفه نیز کشیده شد. این وضع هر چه بیشتر حکومت را در برابر یک جبهه وسیع تر در برابر رهبر و روحانیان امنیتی و حاکمیت نظامی قرار داد و ظرفیت های حاکمیت را برای هدایت و تقابل با تحولات آینده بشدت محدود کرد..."  (راه توده شماره 407، 26 اردیبهشت 1392)

 

8. و چند روزی قبل از انتخابات و اعلام بودن "بیت رهبری در دست اسرائیل و آمریکا" و رقم زده شدن انتخابات توسط این محافل. "راه توده" می نویسد: "پیوندهای دیرین رهبر با انجمن حجتیه و قرار دادن "جواد مادرشاهی" یکی از سران معدود این انجمن بعنوان مسئولیت اطلاعات بیت رهبری زمینه نفوذ انگلستان در بیت و هدایت امور بسود منافع غرب و اسراییل را بوجود آورد. ... بیت رهبری اکنون دست این مجموعه است و تا بحال در سه انتخاب توانسته ضربه خود را به مردم ایران وارد کند. سال 84 با تحمیل احمدی نژاد، سال 88 با کودتا علیه میرحسین موسوی و سال 92 با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و اکنون فشار به خانواده آقای خمینی. ادعاهای آقای خامنه ای در مورد "مقاومت" و امریکا ستیزی و غرب ستیزی او تنها سرپوشی است بر واقعیت نفوذ غرب و اسراییل در تمام اجزای بیت او و تحمیل کردن سیاست‌‌ هایی که تا به امروز به زیان مردم ایران و نیروهای مدافع و پشتیبان انقلاب تمام شده است.... (راه توده شماره 408، 2 خرداد ماه 1392)

 

و از این مجموعه است که "برادران شورای سردبیری راه توده"  به تحلیل های خیلی علمی-طبقاتی و مارکسیستی می رسند و دو سه شب قبل از انتخابات خواب نما شده و فرمان شرکت در انتخابات و شرکت در خلق حماسی سیاسی رهبری را صادر می کنند. جالب این جاست که در تمامی این ده شماره راه توده سراغی از سخنرانی های خاتمی درباره ماهیت انتخابات و یا ارزیابی های موسوی خوئینی ها در این زمینه نیز مشاهده نمی شود و همچنین برای خواننده بیچاره روشن نمی شود که راه توده مدافع کدام یک از سیاست ها و برنامه های آقای روحانی است. در ضمن، این نکته هم که آقای خاتمی می گوید روحانی جزو اصلاح طلبان نیست درز گرفته می شود و اصل مهم شرکت در "حماسه سیاسی" رهبری است که به‌حمدالله به خوبی و خوشی تحقق یافت و رهبر هم  که تا چند روز پیش از خلق این حماسه هم بیتش و هم خودش دربست در اختیار اسرائیل و انگلیس بود از خلق این حماسه و رای تأیید مردم "به نظام اسلامی" تشکر کرد.

در ضمن نگارنده در روزهای اخیر چندین نامه از گروه بزرگی از اعضاء و هواداران حزب در  دهات، شهرها و استان های ایران دریافت کرده است که همگی از این تحلیل های خیلی انقلابی و صد در صد "توده ای"  برادران شورای سردبیر "راه توده"  تشکر کردند و اعلام کرده اند که: "برادران شورای سر دبیری ما ضمن عذر خواهی از عدم شرکت در حماسه سیاسی رهبری  - به علتی که رهنمود های دوران سازتان یکی دو روز دیر به دستمان رسید، ولی معذالک ما مواضع شما را صد در صد تأیید می کنیم و منتظر ورود عن قریبتان به تهران برای رهبری جنبش هستیم..."

در ضمن به خاطر آنکه برادران شورای سردبیری به علت برگزاری جشن و سرور حماسه سیاسی در روزهای اخیر فرصت نداشته اند آخرین سخنرانی های روحانی، خاتمی و خامنه ای را دنبال کنند که متوجه شوند همه بر پایین کشیدن فتیله ها و دامن نزدن به انتظارات بیهوده تأکید کرده اند، توصیه می کنم که اندکی در شعارهای پرشور شان تعدیل کنند تا انشالله با ورود امام زمان و همدلی سه قوه و توصیه های مقام معظم رهبری و بیت ایشان (که به قول راه توده مستقیما از اسرائیل و آمریکا دستور می گیرند) شرایط مناسب را برای ایجاد "دولت وحدت ملی" و تحقق خواست های مردمی فراهم آورند. کاری که در بیست سال گذشته و با وجود دو دوره دولت و مجلس اصلاحات تحقق نپذیرفته اینبار حتما تحقق خواهد یافت.

و البته جالب است که در آخرین شماره نشریه ضد توده ای "راه توده" نه خبری از قتل افشین اسانلو، فعال کارگری زیر شکنجه دژخیمان رژیم می توان یافت و نه از بسته شدن کانون صنفی معلمان و نه از ادامه فشارها بر زندانیان سیاسی و از نه توافق آقای روحانی با "اعضای رهبری شورای مرکزی حزب موتلفه".

به این می گویند دکان رمالی انتخاباتی.

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter