نویدنو29/03/1392

 

نویدنو29/03/1392 

 

 

اعلامیه کمیته مرکزی حزب توده ایران 

از انتخابات مهندسی شده تا کنشِ اجتماعی مردم جان به لب رسیده در راه دستیابی به خواست ها و آرمان های شان 

انتخابات ریاست جمهوری ایران، با پیروزی حسن روحانی، با بیش از 51 درصد آراء به پایان رسید. علی خامنه ای، ولی فقیه رژیم، در پیامی که به این مناسبت فرستاد، از جمله اعلام کرد: ”صحنه حماسی و پرشور انتخابات در روز جمعه، 24 خرداد، آزمون خیره کننده ی دیگری بود که چهره ی مصمم و پر امید ایران اسلامی را در معرض نگاه دوستان و دشمنان نهاد. رشد فزاینده ی سیاسی و پای فشردن بر مردم سالاری دینی صادقانه، حقیقت تابناکی است که با حضور متراکم شما در پای صندوق های رأی، یک بار دیگر در عمل به اثبات رسید و باطل السحر بافته ها و گزافه های دشمنان و حسودان و طمع ورزان شد...“ خامنه ای همچنین اعلام کرد که حسن روحانی ”رئیس جمهور منتخب، رئیس‌جمهور همه‌ ی ملت است. همه باید برای دست یافتن به آرمانهای بزرگی که رئیس‌جمهور و همکاران وی در دولت، متعهد و مسئول تحقق آنند، به آنان کمک و با آنان همکاری صمیمانه کنند...“ 
در پی این پیام خامنه ای، فرماندهی سپاه پاسداران، ابزار نظامی اعمال و حفظ دیکتاتوری خشن ولایت فقیه و محافظت از آن، که در کودتای انتخاباتی سال 88، با سرکوب خونین جنبش اعتراضی مردم، محمود احمدی نژاد را از صندوق های رأی بیرون آورد، نیز اعلام آمادگی کرد تا با رئیس جمهوری منتخب مردم به طور کامل همکاری کند. انتشار پیام های مشابهی از سوی لاریجانی، رئیس مجلس، مهدوی کنی، احمدی نژاد، و دیگر سران رژیم در بر دارندة تبریک انتخاب حسن روحانی، و قول همکاری های همه جانبه با او، از راضی بودن رژیم از نتیجه انتخابات 24 خرداد ماه 1392 حکایت می کند
حزب ما، در ماه های اخیر، تحلیل های مشخصی را درباره انتخابات ارائه داد که درستی آنها را با بررسی روند برگزاری انتخابات می توان سنجید. حزب ما ماه های پیش از برگزاری انتخابات در تحلیل های خود از جمله این نظریه را مطرح کرد که: "روبنای سیاسی و هرم قدرت رژیم حاکم بدان درجه رشد یافته است که دیالکتیک کنش های ما بین جناح های حاکم با وجود رقابت ها و تقابل سنگین در نهایت در راستای وحدت و حفظ کل رژیم عمل می نماید. به عبارت دیگر کانون های قدرت های سیاسی ـ اقتصادیِ درون رژیم به صورت همزمان، در تضاد و در وحدت نظام با یکدیگرحول ولی فقیه در برابر مشروعیت مردم عمل می کنند." (نامه مردم 913، 9 بهمن1391). 
ما در ارزیابی مان از شرایط کشور در پیش از انتخابات و در حالی که خامنه ای وجود هرگونه بحران و فشاری در جهت تغییر در وضعیت کشور را انکار می کرد، از جمله نوشتیم: "برخلاف مدعیات دروغ ولی فقیه رژیم، ایران در شرایطی بسیار بحرانی به سمت انتخابات ریاست جمهوری می رود. ورشکستگی اقتصادی که حاصل سیاست های کلان تحمیل شده از سوی رهبری رژیم است، در کنار فساد بی سابقه دستگاه دولتی، بی ارزشی ارز داخلی، سقوط تولید و ورشکستگی واحدهای تولیدی کشور، بیکاری میلیون ها، فقر و محرومیت بی سابقه، و ناهنجاری های دردناک اجتماعی، تنها نمایشگر بخشی از فاجعه ای است که از سوی رژیم ضد مردمی کنونی بر میهن ما تحمیل شده است..." [به نقل از ”نامه مردم“، شماره 921، 30 اردیبهشت ماه 1392]
ما همچنین اعلام کردیم که، رژیم به هیچ وجه مایل نیست و اجازه هم نخواهد داد، تا نامزدی از دگر اندیشان و اصلاح طلبان واقعی در انتخابات شرکت کند. ما در بررسی سخنان خامنه ای خطاب به اسحاق جهانگیری از جمله نوشتیم: ”سحام نیوز“ روز دوشنبه 16 اردیبشهت ماه گزارشی منتشر کرد از دیدار اسحاق جهانگیری، از وزرای کابینه خاتمی، با خامنه ای که اگر متن گفت و گو های این دیدار را دقیق گزارش داده باشد می توان به روشنی از مواضع رهبری رژیم در شرایط کنونی مطلع شد. بر اساس این گزارش خامنه ای در گفت و گو با جهانگیری از جمله به او گفته است: ”من با اصلاح طلبان مشکلی ندارم و از حضور آنان در انتخابات استقبال می کنم، اما با فتنه گران مشکل دارم و کسانی که حوادث سال
۸۸ را بوجود آوردند را نمی شود در چهارچوب نظام پذیرفت. از فتنه گران فاصله گرفته و با اصلاح طلبان درون حکومت به انتخابات ورود کنید.“ با توجه به مجموعه خبری بالا و همچنین سخنانی که خاتمی در هفته های اخیر تلویحاً درباره عدم تمایل حاکمیت برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات ابراز داشته است روشن است که سران ارتجاع با سبک و سنگین کردن شرایط کنونی، اوضاع بحرانی کشور، فشارهای اقتصادی و تأثیرات جدی تحریم ها بر زندگی مردم عادی و همچنین دشواری های بین المللی به این نتیجه رسیده اند که هرگونه شرکت مخالفان و دگراندیشان در عرصه انتخابات می تواند همراه با خطرات جدی باشد که نباید به هیچ وجه آن را تحمل کرد...“ [به نقل از ”نامه مردم“، شماره 920، 16 اردیبهشت ماه 1392].
آقای خاتمی سپس در ارزیابی دیگری از وضعیت کشور اعلام کرد که سران رژیم به هیچ وجه آماده پذیرش شرکت او و اصلاح طلبان در انتخابات نیستند. خاتمی از جمله گفت: ”اگر بنا باشد اصلاح طلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمی کنند! آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه می خواهند رأی بیاوریم!“ [به نقل از ”نامه مردم“، شماره 921، 30 اردیبهشت ماه 1392].
با رد صلاحیت کسی مانند رفسنجانی، رژیم به روشنی اعلام کرد که برگزاری انتخابات را تنها در چارچوب برنامه ها و هدف های خود اجازه می دهد، و اصلاح طلبان، تنها با قبول قواعد بازی- که از سوی ولی فقیه تعیین شده است- می توانند در انتخابات شرکت کنند. اخبار رسیده همچنان حاکی از آن است که، در پی برگزاری آخرین مرحله های مناظره های تلویزیونی، سران رژیم، همراه با اعمال فشار، خروج تنها نماینده مستقیم اصلاح طلبان، یعنی عارف، از صحنه انتخابات و قبول روحانی از سوی اصلاح طلبان را خواستار شدند. صادر کردن بیانیه از سوی عارف برای اعلام انصراف از نامزدی انتخابات، در حالی که در مناظره تلویزیونی اعلام کرده بود که اهل از میدان خارج شدن نیست، و همچنین آشکار شدن فشار از سوی خاتمی، رفسنجانی، و دیگر سران اصلاح طلبان بر عارف برای کنار کشیدن از انتخابات، به خودی خود گویای این عرصه است. نکته توجه برانگیز اینجاست که، آقای خاتمی و سران اصلاح طلبان، ضمن قبول رای دادن به حسن روحانی بر این واقعیت نیز آگاه بودند که حسن روحانی خودش را جزو اصلاح طلبان نمی داند. آقای خاتمی در پرونده (فایل) ویدیویی ای که در صفحه فیس بوک ستاد خبری حسن روحانی منتشر شد، از جمله گفته بود: ”با اینکه آقای روحانی خودش را متعلق به اردوی اصلاح طلبان نمی‌داند، اما دیدید چه خوب مسئله مطرح کرد و امید ایجاد کرد. آقای عارف هم سنگ تمام گذاشت. حتی در زبان و سخن دیگران نیز مواضع اصلاح طلبانه دیده می‌شد که مواضع مورد نظر مردم است.“
این برگزاری ”سالم انتخابات، که رفسنجانی آن را ”دموکراتیک ترین انتخابات دنیا“ اعلام کرد -یعنی برگزاری انتخابات بدون دخالت های آشکار سپاه و نیروهای انتظامی – همچنین پایمال نشدن خشن رأی مردم، تنها در شرایطی امکان پذیر شد که سطح توقع های مردم، جنبش مردمی، و نیروهای اصلاح طلب به تن در دادن به یک نامزد ”معتدل“ مورد قبول ولی فقیه تنزل داده شد. در واقع باید گفت که ولی فقیه رژیم، با مهندسی انتخابات، توانست حداکثر استفاده را از اصلاح طلبان و رأی آنان بکند بی آنکه در برابر خواست آنان عقب نشینی ای جدی انجام دهد. ارزیابی خاتمی از وابستگی نداشتن روحانی به اصلاح طلبان درست است. حسن روحانی کسی است که به مدت 16 سال نماینده علی خامنه ای و دبیر ”شورای امنیت ملی“ بوده است. و حتی پس از کودتای انتخاباتی خرداد 88 نقش خود را به عنوان نماینده رهبر در این شورا حفظ کرده است.
رأی 18 میلیونی مردم به حسن روحانی، که اصلاح طلبان از او اعلام حمایت کردند، در حقیقت نشانگر خواست مردم برای تغییر وضعیت کنونی، و در عین حال، خارج شدن از بن بستی است که، هم از نظر سیاسی و هم از نظر اقتصادی-اجتماعی جامعه ما را در بر گرفته است، و همچنین به دلیل 8 سال سیاست های فاجعه بار دولت محمود احمدی نژاد و گزینش های کلان اعلام شده از سوی ولی فقیه رژیم است. فشار های کمرشکن اقتصادی، به خصوص تحریم های کشورهای غربی و تأثیرهای مخرب آن و دیگر سیاست های اقتصادی رژیم، از جمله سیاست ”هدفمند کردن یارانه ها“ آنچنان وضعیت دهشتناک و اسف باری را در میهن ما پدید آورده اند که مردم به هر روزنه یی برای رهایی از آن روی می آورند.
حسن روحانی، در پیامی که پس از پیروزی در انتخابات برای مردم ایران فرستاد، ضمن تشکر از ”رهبر معظم انقلاب، مراجع عظام تقلید، روحانیت معزز و استادان فرهیخته کشور که با درایت و شجاعت روح امید را در مردم دمیدند...“ قول داد که ایران را به سمت اعتدال، و بحران زدایی در عرصه بین المللی خواهد برد. به گفته او ”بی‌گمان این حضور عزتمند در صحنه سیاسی، پیام‌آور آرامش و ثبات و امید در عرصه اقتصاد نیز خواهد بود و چشمه خروشان همت کارگران، کشاورزان و کارآفرینان، موج حرکت و برکت را در تولید و اشتغال به راه خواهد انداخت...“
بدیهی است که میهن ما نیازمند تغییرهای مهم سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی است. تجربة دو دهه گذشته، از دولت و مجلس اصلاحات گرفته تا دولت و مجلس برگماردگان ولی فقیه، بر این حقیقت انکار ناپذیر تأکید می کند که تنها با حضور نیرومند مردم و نیروهای اجتماعی در صحنه مبارزه است که می توان به دست یافتن به خواست های جنبش مردمی امیدوار بود. آنچه مسلم است این است که، ولی فقیه و سران رژیم خواهان ادامه سیاست های کلان تعیین شده شان، بهبود روابط با کشورهای غربی، به منظور پایان دادن به تحریم های اقتصادی و کاهش فشارهای بین المللی، و در نتیجه تأمین بقای حیات ”نظام سیاسی“ کنونی اند. ولی فقیه رژیم و سران ارتجاعی نه تنها کوچکترین تمایلی به تحقق ”مردم سالاری دینی“ ندارند، بلکه همانطور که تجربه هشت سال دولت اصلاحات نشان داد، آماده اند همه امکان های شان را به کار گیرند تا با کار شکنی و بحران سازی اجازه ندهند تا گامی در مسیر دست یابی به خواست های جنبش مردمی برداشته شود. امروز نیز، با انتخاب شدن حسن روحانی، بدون حضور نیروها و جنبش مردمی در صحنه، بدون حرکت آگاهانه اجتماعی، بدون وادار کردن دولتمردان به قبول خواست های توده های میلیونی محرومان و زحمتکشانی که سال هاست زیر خط فقر زندگی می کنند، سرنوشت این شعار ها همانند شعارهای دیگری خواهد بود که مردم ما در سی سال گذشته از زبان رهبران حال و گذشته رژیم شنیده اند و بازهم خواهند شنید.
باید در پی انتخابات مهندسی شده یی که رژیم آن را با موفقیت برگزار کرد، از توان و نیروی مردمی ای که به صحنه آمده اند برای سازمان دهی حرکت اجتماعی و مطرح کردن خواست هایی مشخص حمایت کرد که از آن جمله اند: : آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی، پایان دادن به حصر موسوی، کروبی و زهرا رهنورد، پایان دادن به سرکوب سندیکاها و تشکل های کارگری، حرکت به سمت سیاست های اقتصادی ای که تولید در کشور را حمایت کند، و امکان های اشتغال زایی و تخفیف محرومیت های کنونی را فراهم آورد. باید آنچنان نیرو و حرکت اجتماعی ای را پدید آورد که بتوان خواست های بالا را به رژیم ارتجاعی کنونی تحمیل کرد. محمود احمدی نژاد نیز با شعار گذاشتن پول نفت بر سر سفره مردم و عدالت به صحنه آمد و امروز پس از گذشت هشت سال وضعیت دردناک و فاجعه بار جامعه ما شاهد انکار ناپذیر نتیجه اعمال مجموعه سیاست های مخربی است که تنها هدفش تأمین منافع کلان سرمایه داران، از جمله سران رژیم، و فرماندهان سپاه و نیروهای انتظامی بوده است
حرکت میهن ما به جلو، و نجات از وضعیت دهشتناک کنونی، تنها با حرکت متحد و سازمان یافته همه نیروهای اجتماعی و اصلاح طلب پیرامون خواست های مشخص همراه با کنش اجتماعی مشخص، امکان پذیر است. باید در راه به عمل درآوردن این امر همه تلاش ها را به کار گرفت

کمیته مرکزی حزب توده ایران
26 خرداد ماه 1392

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter