نویدنو23/02/1392 

 

نویدنو23/02/1392 

 

 

درباره انتخابات پیش رو

نمایشی که باید با همه وجود افشا شود

احمد سپیداری

همه می دانند و می دانیم که مذاکره ای بس مهم بین رهبران رژیم جمهوری اسلامی و غرب در جریان بوده و بخش اصلی آن هنوز درپیش است. کارشناسان دو طرف ریز آنچه باید بشود را بی سروصدا تنظیم و باز تنظیم کرده و به مراحل پایانی کار نزدیک شده اند. رهبر جمهوری اسلامی برای پیروزی در مذاکرات تسلیمش در برابر غرب، به یک نمایش پرشور پوشش دهنده نیاز دارد. و صد البته با وضعیت اسفناک حاصل از مجموعه سیاست ها و به مخاطره انداختن زندگی صلح آمیز و از هم پاشیدن شالوده های اقتصادی کشور و معیشت روزمره مردم گویا همه از این خوان یغما نصیبی خواهند برد.

نطق نوروزی خامنه ای اجازه رونمایی از این نمایش شرمگینانه و نوشیدن جام زهر را صادرکرد. این سخنرانی بهاری وجه دیگری هم داشت و آن روشن کردن طرح مصوب مهندسی انتخابات پیش رو بود. شرکت همه در انتخابات معنای مشخصی دارد: یعنی هم احمدی نژادی ها  و هم اصلاح طلبان (البته هرچه زرد تر بهتر).

حضور چهره هایی مانند مشایی و خاتمی در صورت شرکت و عدم رد صلاحیت، باعث حذف عملی می شدند که پایگاه و رای آوری چندانی در جامعه نداشته اند. این بدان معنی بود که انتخابات بین نماینده قدرت: مشایی و نماینده بخش مهمی از منتقدان یعنی: خاتمی صورت بگیرد.

هدف همه این بازی ها و گردنکشی ها و اعلام برائت ها و رد صلاحیت های احتمالی و بگیر و به بندهای دور اخیر اصلاح طلبان نیز معلوم بود: زمینه سازی برای واقعی جلوه دادن انتخابات و چهره سازی برای کاندیدای رژیم از یک سو و فشار و محدودیت و در تنگنا قرار دادن رقیب انتخاباتی آن از سوی دیگر.

باید تا آخرین ماه ها فرصت هرگونه حرکتی از ستادهای منتقد قدرقدرتی ولی فقیه گرفته می شد و گرفته هم شد. با این همه، نظرسنجی ها نشان از آن داشت که مشایی رای ای را که کارشناسان و مشاورانش پیش بینی کرده اند، ندارد و محبوبیت خاتمی در حد و اندازه ای است که او را غیر قابل عبور کرده و حضور او انتخابات را حادثه ساز خواهد کرد. به همین دلیل ستاد مهندسی انتخابات در قرارگاه مرکزی سپاه پاسداران ولی فقیه اصلاحیه محدودی در نقشه راه را به بارگاه خلافت دادند و با تصویب او، کناره گیری اش به او گوشزد شد. در نهایت تهدید مستقیم و محاصره دفتر کار خاتمی را واردار به اعلام انصراف کرد تا جانشین او اکبر رفسنجانی با قبای رنگ باخته ای از اصلاح طلبی وارد کارزار شود، چرا که گردانندگان امور بر این تصورند که او چنان محبوبیتی ندارد و به سادگی می توانند با افشاگری از سوء استفاده های وسیع مالی در دوران سی و چند ساله اش، رای اش را در هم بشکنند. از هم اکنون پرونده فرزندش در دادگاه است و اولین شبنامه های افشاکننده اش پخش آزمایشی شده است.( شک نباید داشت که اگر اوضاع به شیوه ای چرخش کند که نظرسنجی ها آزیر خطری اعلام کنند، او را هم از سر راه برمی دارند.)

مشایی همه ابزارهای انتخاباتی و رانت های مالی و سیاسی را دارد. از هم اکنون ده هاهزار نفر تدارک ستادهای برنامه ریزی شده اش را به خرج دولت وده ها نهاد به یغما برده نظیر سازمان تامین اجتماعی می بینند. قدرت سوء استفاده غیرقانونی اش از امکانات حکومتی را داراست و عوامفریبی است که پشت به کانون های قدرت غیبی دارد. رئیس ستاد انتخاباتی اش شیادی به نام احمدی نژاد است که برای پیروزی در انتخابات و ماندن در راس قدرت اسکناس چاپ می زند و در جیب مدافعانش می ریزد و ابایی ندارد که حجم نقدینگی در اقتصاد کشور را چندین برابر کند و با تورم و گرانی حاصل از آن کمر مردم را بشکند (تنها بخش تولید که دچار هیچ رکودی نیست و حتی بیش از ظرفیتش کار می کند چاپخانه اسکناس در بانک مرکزی است).

مشاوران کارکشته ای از آن سوی آب ها آخرین شیوه های مبارزه انتخاباتی چهره های راست در آمریکا و اروپا را عینا کپی کرده و در خدمتش می گذارند. اگر مردم با دستگاه ولایت مخالف اند، ستاد انتخاباتی مشایی از مدت ها پیش او را بزرگترین مخالف سیاست های حاکم جا زده است. اگر مردم خواهان کاهش تنش با قدرت های جهانی و یک زندگی صلح آمیزند، احمدی نژادی ها و مشایی ها خود موفق ترین مذاکره کننده ها بوده اند. اگر مردم زحمتکش در کف شهر و روستا پولی برای قوت لایموت در جیب ندارند، ده ها هزار میلیارد اسکناس بی پشتوانه هم اکنون به چاپ رسیده و آماده ی توزیع به نام مرحله دوم هدفمندی یارانه هاست تا با فروش امیدی واهی، خرج ریزه خواری ها و جلب هواداری مردم کوچه و بازار از کاندیدای اصلح قدرت مسلط شود.

ستاد احمدی نژاد- مشایی قرار نیست بگذارد مردم به درستی بفهمند چه دارند برسرشان می آورند. به همین دلیل از شعارهای توخالی نظیر: زنده باد بهار به جای روشن کردن برنامه ی نولیبرالیستی شوک درمانی اشان بهره می گیرند تا تو تصورکنی بهاری ایرانی به سبک بهارعربی درکار است، اما برای آن ها هیچ تعهدی به هیچ اقدام مشخصی را ایجاد نکند.

اما اصلاح طلبان راست در زیرضرب، بدون حداقل تریبون های آزاد، بدون حداقل ستادهای انتخاباتی فعال، بدون اجازه برگزاری یک همایش چند صد نفره ، بدون هرگونه نظارت بر فرایند انتخاباتی، بدون هرپیش شرط کنترل کننده در این انتخابات سراسر دروغ و تقلب و سرشار از رانت های وسیع مالی، سیاسی و امنیتی شرکت می کنند تا به چنین جنجالی به نام انتخابات به دستور صریح رهبری مشروعیت دهند.

خاتمی خوشبختانه اینبار راست و پوست کنده همه چیز را به مردم گفت. او به صراحت و روشنی کامل طرح رای محدود به اصلاح طلبان و اینکه نخواهند گذاشت آن ها برنده انتخابات بشوند را اعلام کرد و با بی فایده خواندن شرکتش در انتخابات اعلام انصراف کرد. این افشاگری های بی مانند و بی سابقه البته در زیر بوق و کرنای موافقان «شرکت در انتخابات به هرشکل و به هرعنوان» خفه شد.

همه می دانند که این انتخابات تقلبی هیچ چیزش سر جایش نیست و آمارش هم به درستی شمرده نمی شود و معترضین به آن هم "منتظری" لازم می شوند. و اساسا قرار نیست کاندیداتوری کسی تایید شود که از هم اکنون تعهدعدم اعتراض به نتایج انتخابات را به رهبری و خداوندگار نسپرده باشد.

کیست که نداند این انتخابات پرشور "ده ها میلیونی!!" قراراست خاطره انتخابات قبلی و این که شهیدانی برخاک وطن دارد و اسیرانی در زنجیر و جنایت هایی بر صفحه تاریخ از ذهن ها بزداید.

رفسنجانی تنها می تواند به یک معجزه آن هم در پیشگاه یک شعبده باز ماهر که خود را اساسا تنها نماینده خدا برروی زمین می شناسد و انحصار تولید وسایل شعبده بازی را هم مثل هزاران کالای دیگر در دست دارد، امید داشته باشد و ذهن رویاپرور بسیاری از ما به این امیدهای واهی دامن می زند. آخر مگر ندیدید این خاک سرزمین معجزه هاست؟! معجزه 2 خرداد، معجزه جنبش سبز و...

و این بار انتخابات به جنگ مرگ در یک نبرد گلادیاتوری مانند است. یک سوی آن، پیر پهلوانی ست از کار افتاده که خود از سرداران سازنده این دم و دستگاه زر و زور تزویر بوده (اگر چه امروز تا حدی مغضوب و به حاشیه رانده)  و سوی دیگر آن، شمشیر باز قهاری که مشتی ارابه ران و سوارهای تیرانداز در یمین و یسار دارد و سگ های وحشی و درندهٔ کف بر لب در پیشاپیش.

و ما باید شاد باشیم که در آخرین لحظه، درست در آخرین لحظه ها، سردار از قبل شکست خورده به اصطلاح نماینده ما به اصرار بزرگانی از قم و مشهد و نجف و کربلا و آن سوی عرش خود را به ستاد انتخابات می رساند و ثبت نام می کند تا به چنین میدانی درآید و قهرمان تاریخ شود ...

هیاهو های غریبی در هوا می پیچد که کف بزنید و تشویقش کنید! ... چرا که چاره ای ندارید! ...

به یاد آن شاعر گرانمایه می افتم که «با دهان حیرت» می گفت:

ای یاوه یاوه خلایق / مستید و منگ؟  / یا به تظاهر تزویز می کنید؟  /   از شب هنوز مانده دو دانگی /      ور تائب اید و پاک و مسلمان /  از چاوشان نیامده بانگی   ...   ( احمد شاملو)   


    
 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter