نویدنو:20/1/1392  

 

نویدنو20/01/1392 

 

 

"شوربختی "عاشقانه

هاتف رحمانی

توده ای شدن وتوده ای ماندن "شوربختی" عاشقانه ای است که با مناط ومنطق هیچ عقل کاسبکار معال اندیشی نمی خواند. در این عرصه کارت دعوتی در کار نیست . دانش ، عقلانیت ، شور و اعتقاد آگاهانه به رهایی زحمتکشان وتحقق عدالت اجتماعی در چهره سوسیالیسم راهنمای اصلی است . مجلسی هم آراسته نیست ، مگر به گواهی تاریخ هفتاد ساله مجلس های اتاق  تمشیت ، دردهای جانکاه شکنجه ، چوبه های دار و میدان های تیرباران.

توده ای مرجع ضمیری دارد به نام حزب توده ایران. هر گونه تلاش برای حذف این ضمیر مرجع راه به بیراهه هایی می برد که امروز ما در قالب "هواداری از پلنوم هفدهم" قایم شدن پشت سر "رهبری شهید" وانواع واقسام این تعبیر ها شاهد آن هستیم .

توده ای شدن تلاشی برای عبور از خویش برای پیوستن به شط بارور خرد جمعی در چارچوب سازمانی رزمنده است که هدف واقعی آن  "تغییر خود " وهمراه با آن "تغییر محیط زندگی " و هم زمان "تغییرجهان" است . هر تلاشی برای انکار ضمیر مرجع "توده ای" در غلطیدن به وادی ایده آلیسم است . آن هایی که توده ای را به افرادی اطلاق می کنند که در مرجع ضمیر خود قرار ندارند نا دانسته نقض غرض می کنند . تبدیل توده ای به یک ایده بی بنیاد مادی وکشیدن هاله ای از توهم ایده الیستی بر آن به دلیل مخالفت با بنیان مادی توده ای یعنی حزب توده ایران نشانه عدم شجاعت مدنی است .

جای توده ای در حزب توده ایران است . به هر دلیل موجه وغیر موجهی که توده ای از حزب جدا شده باشد ، حداکثر "توده ای سابق" است . "توده ای سابق" می تواند به هر دلیلی از حزب توده ایران "ریزش" کرده باشد . می تواند سازمان موافق نظر واراده خود را تاسیس نماید وحتی ممکن است بتواند در برهه ای از زمان افراد بیشتری را هم نسبت به حزب توده ایران جلب وحذب نماید. اما الزاما توده ای نیست .

توده ای با مختصات سازمانی ، اساسنامه ای ، مرام نامه ای وراهکارها وراهبردهای مبتنی بر "تحلیل مشخص از شرایط مشخص" خود شناخته می شود . " توده ای سابق" قطعا در یک ویا چند مشخصه از مختصات فوق با دیگر توده ای ها اختلاف دارد . راه های حل مسئله در چارچوب سازمانی حزب توده ای ها مشخص وتعریف شده است .

همه توده ای ها ، یعنی کسانی که در داخل حزب توده ایران هستند ، خواه به صورت کادر ، عضو ، هوادار الزاما در همه موارد تابق النعل  بالنعل مانند هم فکر نمی کنند. اختلاف های مختلفی در بین آن ها هم می تواند وجود داشته باشد وقطعا هم وجود دارد ، اما در حل مسئله هایشان با دیگران تفاوت دارند . آن ها با اتکا به اصول سازمانی وظایف دشوار مبارزه خود را به پیش می برند .

آن ها دچار این توهم خودخواهانه نیستند که مثلا اگر در کنگره شرکت داشتند ، "تف سربالا" تصویب نمی شد یا جریان امور دیگر می شد . اعتقاد ندارند که همه در داخل حزب کیسه های بوکسی هستند که رهبری به هر نحوی که اراده کند با آن ها بر خورد می کند. باور نمی کنند که جایگاهی را از آن ها غصب کرده اند. نمی گویند که تمام تحلیل ها وکنش های حزبشان وحی منزل بوده واصلا خطایی بر آن مترتب نیست . می اندیشند که کار جمعی الزام های خود ویژه خود را دارد که بیش از هر چیز نیازمند انضباط آگاهانه و راز داری است .

توده ای ها خود را دانای کل نمی دانند، صورت مسئله ها را پاک نمی کنند ، دست به سانسور نمی زنند ، واعتقاد دارند که با خرد جمعی در چارچوب نهادهای حزبی می توان به دانایی لازم برای حل مسئله ها دست یافت .

برای توده ای ها هیچ رهبری مقدس ، ابدی و غیر قابل انتقاد نیست . هرکس  در هر رده سازمانی به فراخور مسئولیت ها ووظایفی که بر عهده دارد پاسخگو بوده و قابل پرسش ، انتقاد و بررسی است .

توده ای ها زندان و تازیانه را به ابزار سهم خواهی ومنت بر سر جنبش ومردم وحزب تبدیل نمی کنند وهر آن کسی را هم که اراده سوءاستفاده از این ابزار برای پیش برد خواسته هایش را داشته باشد به طور اصولی وقاطعانه طرد می کنند .

راز حیات توده ای ها همین اتکا به اصول انقلابی مبارزه ، خردجمعی وبرخورد انتقادی به خود واصلاح هماره مسیر مبارزه  در راستای ارتقا آن و بر خورد با اموری است که در لحظه هایی امکان دارد به خطا واقع شود .

هیچ عنصر زنده و پویایی مصون از خطا نیست . توده ای خطا ها را برای سرکوب ومنکوب هیچ کس در بوق نمی کنند. بر خورد او به خطا امری عینی ، واقع گرایانه ودر جهت پیشرفت بیشتر است .

"من" در منطق توده ای ضمن حفظ مختصات ویژه خود ، تابعی از منافع جمعی ، حزبی ، ملی و جهانی زحمتکشان است . اصول بنیادین دموکراسی راهنمای کنش توده ای است . هیچ نیرویی به گواهی تاریخ و شهادت دشمن های آن مثل توده ای با دانش ، تحلیل وتعلیل همساز نیست . اگر موضوعی را مطرح نمی کند نه به دلیل سانسور یا پاک کردن صورت مسئله ، بلکه برای آن است که اعتقاد دارد مسئله ها فقط در بستر عینی وتاریخی خود قابل حل هستند، وهر تلاشی برای حل اراده گرایانه آن ها کوبیدن آب در هاون ، کشتن وقت ارزشمند، ودور شدن از شاه بیت شناخت علمی " تحلیل مشخص از شرایط مشخص" است .   

تمام توده ای های سابق از دکتر کشاورز گرفته تا امروز مدعی بوده اند که "اپورتونیسم" در رگ وپی حزب " مزمن" شده است . رفتارهای بعد از جدایی آن ها از حزب نشان می دهد که کلمه " اپورتونیسم " کلید رمز توده ای ستیزی، سازمان شکنی ، به بیراه کشیدن مبارزه وایجاد سرگرمی لحظه ای برای ارضا تمایل های خودخواهانه آن ها بوده وهست .  

مثلا آن هایی که همین اواخر ، پس از برگذاری پیروزمندانه کنگره ششم ، پشت " رهبری شهید" پنهان می شوند و بر سرخای گل سرخ سرفراز حزب که یادگار همان "رهبری شهید" است لکه های سیاه می پاشند ، عملا نقض غرض می کنند وفراموش می کنند که بارزترین مشخصه " رهبری شهید " در تمام طول بیش از 40سال پایبندی اصولی آن ها به اصول و مبانی سازمانی وحفظ استحکام وتمامیت حزب توده ایران در همه شرایط بوده است . در طول زندگی مشترک همان رهبری "شهید" در حزب توده ایران ، نه اختلاف نظرها کم بوده است ونه اختلاف فردی . اما همه آن ها یک صدا در دامان حزب توده ایران به ادامه حیات شکوهمند حزب کوشیدند .

یا آنهایی که ادعا می کنند در اثر اشتباه راهبرد ی حزب ، در زندان ها شلاق ها بر پای آن ها قوام بیشتری یافته است ، عملا فراموش می کنند که بادعوت از حزب برای مراعات وضعیت افراد ودست کشیدن از اتخاذ تصمیم ، اوج اپورتونیسم را به نمایش می گذارند . توده ای های بسیاری در تمام هفت دهه به مصاف شلاق وگوشت رفتند ، حتی بعضی از آن ها در این نبرد نا برابر تسلیم شدند ، اما هرگز مدعی آن نبودند که حزب می بایست به خاطر آن ها " از تحلیل مشخص شرایط" دست می کشید . بسیاری از این توده ای ها ، با تن زخمی هم که از زندان بیرون آمدند ، اعلام کردند "راه همان است که ما رفتیم "

وامروز زخم خوردگان تازیانه ها که با وجود کناره گیری از حزب ادعا می کنند که "شرف، حیثیت و مشروعیت " شان " ناشی از عضویت در حزب پرافتخار توده ایران " است ، رفتارهایشان در دنیای مجازی ای که به راه انداخته اند نشان می دهد که ادعای دروغ می کنند و هوای دیگری در سر دارند . باشد ، حرفی نیست ، هرچه دلشان می خواهد بکنند اما لطف کنند وهویت توده ای را به غارت نبرند . حزب درست کنند ، سازمان ایجاد کنند ، با هرکه دلشان می خواهد "حزب بزرگ چپ " تشکیل دهند ، در تریبونال های مختلف شرکت کنند ، زخم هایشان را پرچم بسازند در یوتیوپ وسایر رسانه های مجازی به نمایش بگذارند ، اما بپذیرند که "توده ای سابق" هستند. چرا که توده ای جایش در حزب است ، راز دار حزب است ، وحزب را برای آن که چرا در چند سال گذشته زندانی نداشته است به صلابه نمی کشد وآن را نشان بی عملی حزب قلمداد نمی کند.

یا آن دیگری که با ادبیات بازجوها از "تواب سازی" و"تخلیه اطلاعات" و"خودی" و"غیر خودی" دم می زند فراموش می کند که تشت رسوایی این شیوه ها و خود او مدت ها ی بسیاری است که از بام افتاده است .

رفقای توده ای سابق !

قبل از هر چیز پیشنهاد می کنم که به دامان حزب بازگردید وانتقادها واعتراض های خود را از مجراهای سازمانی پیگیری نمایید .پیش از شما افراد بسیاری از این مسیر رفته اند. حزب ساخته اند . گروه درست کرده اند ودر آخر  به دنباله سیاست های کمونیسم ستیزهمان نیروها یی که روزی ادعای مبارزه با آن ها را داشتند تبدیل شده اند. من برای شما چنین آرزویی ندارم .گمان می کنم اگر امروز توده ای های سابق نمی توانند حزب وسازمان ایجاد کنند حداقل شاید سابقه ها را مرور کرده اند. خلیل ملکی ها ، سغایی ها و قاسمی ها وطوفان ، سازمان انقلابی ورنجبران واین اواخر حزب دموکراتیک مردم ایران !

اگربه هر دلیل موجه وغیر موجهی این پیشنهاد برایتان جذابیتی ندارد ، اگر صادق هستید ، اگر به ساده ترین اصول سازمان انقلابی پایبند هستید ، اگر هنوز رگه هایی از اعتقاد انقلابی به خود وجامعه در چارچوب ایجاد سازمانی انقلابی ودر سایه خرد جمعی دارید ، به جای خط ونشان کشیدن وبا تیغ آخته صورت توده ای ها را زخمی کردن ، دست به عمل بزنید . عطای حزب توده ایران را به لقایش ببخشید ! "اپورتونیست " ها را به خود واگذارید ! و چون به لحاظ حقوقی دیگر توده ای نیستید ، سازمان خود را ایجاد کنید ، تعدادتان زیاد است ! مجلس موسسان خودرا تشکیل دهید ، افراد با نام ونشان انتخاب کنید ، برنامه بنویسید ، برنامه خودرا اعلام نمایید . رهبردها وراهکارهای انقلابی و"غیراپورتونیستی" خودرا در معرض افکارمردم و زحمتکشان قرار دهید ."ریزش" کرده ها را دور خود جمع کنید ودر دنیای واقعی به حل مشکل های واقعی جامعه بپردازید . اطمینان داشته باشید که توده ای ها با وجود همه توده ای ستیزیتان با شما درگیر نخواهند شد  و حتی قطعا در هر مورد نظرشان را از باب مبارزه فکری ونظری مطرح خواهند کرد واز شما خواهند آموخت . می دانید که آموختن ناموس هر توده ای است . به نظرمن این مبارزه ای شرافتمندانه ودموکراتیک است . نه پاک کردن کامنت های حتی پاستوریزه  افراد مخالف خود در فیسبوک . نه زدن هر اتهامی به افرادی که در بازی شما نقشی ندارند ونمی خواهند هم نقشی داشته باشند .

سخن آغاز را تکرار می کنم : "توده ای شدن وتوده ای مانده "شوربختی" عاشقانه ای است که با مناط ومنطق هیچ عقل کاسبکار معال اندیشی نمی خواند. در این عرصه کارت دعوتی در کار نیست . دانش ، عقلانیت ، شور و اعتقاد آگاهانه به رهایی زحمتکشان وتحقق عدالت اجتماعی در چهره سوسیالیسم راهنمای اصلی است . مجلسی هم آراسته نیست ، مگر به گواهی تاریخ هفتاد ساله مجلس های اتاق  تمشیت ، دردهای جانکاه شکنجه ، چوبه های دار و میدان های تیرباران."

این "شوربختی" را به توده ای ها واگذارید ، خودرا از این " اپورتونیسم مزمن " بیرون بکشید! خواهید دید که دریچه های بسیاری به رویتان باز خواهد شد !

92/1/14

   

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter