نویدنو:20/12/1391  

 

نویدنو20/12/1391 

 

" ايران درآتش"  

  هادی مومنی

برساحلت دزدان دریایی

آواز می خوانند

ایرانِ درآتش!

چنگیزیان بالشکری جرّار

دربیشه هایت اسب می رانند

ایرانِ درآتش!

 

شمشیرها ازقلب مردانت

بردشت هایت بذرپاشیدند

ارّابه ها باچرخ خون آلود

ازچینِ رخسارت گذرکردند؛ 

آنان هزاران بار

برشهرهایت حمله آوردند

درکاسه ي سرهای مستانت

پیمانه پرکردند

شمشادهایت را درو کردند

ایرانِ درآتش!

 

ازشعله ي سوزان سیاوش ها

خندان گذرکردند

با تیشه ي دستانِ درزنجیر

فرهادهایت کوه را کندند

آهنگرانت تاج شاهان را

درآتش افکندند؛

-بی شال وبازوبند-

خاکت هزاران پهلوان دارد

کشتارگاه رستم وآرش!

ایرانِ درآتش!

 

دریاچه هایت غرق نیلوفر

آتش فشان هایت خیال انگیز

خاکت جواهرخیز؛

گلدسته هایت سبزوعطرآگین

مردان تو سركش

ایرانِ درآتش!

 

برخاک توصد قوم همپیوند

یک پرچم ویک جان به کف دارند!

نام سرودت: صلح وآزادی

وزنش: طنین رعد کوهستان

گلواژه هایش: خون

آوازه خوانش: سی وشش میلیون!

ایرانِ درآتش!

 

بالِ عقابانت نمی لرزد

نام شهیدانت نمی میرد...

شیرِپلنگ کوه هایت را

نوشیده اند ایران

ازخاره سنگت جوشنی گلگون

پوشیده اند ایران

برقله هایت چون گل شمشیر

روییده اند ایران؛

درشورشیرین تلخ جان دادند

ایرانِ درآتش!

 

بی خانمان همچون پرستوها

آوارگان بار سفربستند...

رنگین کمانت را شکاری ها

دردود وخاکستررهاکردند

تورسپید دخترانت را

برشانه ها شال عزا کردند

ایرانِ درآتش!

 

بنگرکه خاک لاله رویت را

چکمینه پوشان زیروروکردند

بنگرکه چشم آهوانت را

دربرکه های خون فروکردند؛

ای سرزمین پیرابرآلود

دیگر پرند کشتزارانت

باران نمی خواهد

ایرانِ درآتش!

 

با تپه های تیربارانت

با تاج خون آلود شاهانت؛

ما برتودل بستیم!

ازآب باران کاسه پرکردیم

باعطرگندم عمر سرکردیم

درسینه ات آرام خوابیدیم

ایرانِ درآتش!

 

ازسایه ي قرآن گذرکردیم

برسایه هامان آب پاشیدند

درحلقه های اشک وگل رفتیم...

آلاله ي کوه وکمرگشتیم

درجعبه ي تابوت برگشتیم؛

ایرانِ درآتش!

 

ازخون رگ ها رودهایت را

ازردّپاها دره هایت را...

فانوس دل های پریشان را

برشاخه هاي نخل مي پيچيم

بادست چوبی پرچمت راباز

درچنگ می گیریم

درشعله ي باروت می خوانیم:

ازگنج مدفونت"

مشتی مدال ازسرب مارابس!"

ایرانِ درآتش!

 

لب تشنه بردریاچه ای ازنفت

آشفته ي عطرگل افیون

تاراج دربازار زرگرها...

فریادکن تاریخ تلخت را!

بادست فولادین محرومان

شمشیربرسوداگران برکش!

ایرانِ درآتش!

 

وقتی درفش سبز پیروزی

برکوه هایت شعله ورگردد

وقتی شب یلدا سحرگردد؛

از عاشقان كشته ات يك دم

یادآورای زیبای لیلی وش!

ایرانِ درآتش!

1359

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter