نویدنو:15/12/1391 |
نویدنو15/12/1391
مسعود دلیجانی چون جذبه رزم توده در بر گیرد صد جان سپیده دم به ساغر گیرد گو نوش از این باده که از جام طلب هر جرعه به اوج، دمبدم پر گیرد * * * * * از شک به یقین پر کشیدم همه عمر از عمق یقین به شک رسیدم همه عمر از شک به یقین و با یقینم در شک یک باور دلگشا بچیدم همه عمر * * * * * یک توده مِه بود و چو از ابر چکید با ترد بلور خاص خود گشت پدید چون پیکر رو به اوج موجی بوسید با موج در امواج طرب می رقصید * * * * * در دیده و نادیده سفر باید کرد بر وسعت دید خود اثر باید کرد بایست چو مهتاب حجاب از رخ شب بگرفته و در عمق نظر باید کرد * * * * * چون محو تماشای فلک گشت نگاه پا در گل و حیران و فلج گشت نگاه گفتا که چنین ترس نه شایستهء توست برپا شده دنبال سبب گشت نگاه
|
|