نویدنو:27/11/1391  

 

نویدنو27/11/1391 

 

چه کسی خلاء  سیاسی را پر خواهد کرد ؟

چرا انقلاب مصر این چنین متفاوت است ؟

کارل فینامور-هاتف رحمانی

قاهره 

با ورود قیام به سومین سال خود در مصر ، به نظر می رسد هیچ اندازه ای ازسرکوب قادرنیست از فشار منفجر شده در سراسر کشور در طی هفته های گذشته جلوگیری نماید . در واقع ، به نظر می آید اعتراض ها علیه دولت اخوان المسلمین رئیس جمهور محمد مرسی در حال کسب حمایت است .   

حقیقت آن است که ، انقلاب در مصر عمیق تر وجدی تر از سایر نمونه های شجاعانه  بهار عربی است .

صابر حسابدار بیکار 28ساله  هفته گذشته به محض رسیدن به میدان تحریر برای اعتراض به من گفت " ما همیشه برای اعتراض ها گرد هم نمی آییم . اکثر کارگر ها خانواده دارند که باید مخارج آن ها را تامین کنند ، از این رو آن ها به سر کار می روند. سایر جوان ها ، مثل خود من ، چیزی برای از دست دادن نداریم . آینده ما گذشته است ." 

همانطور که صابر شرح می دهد ، همدلی سیاسی بین جمعیت را نمی توان با اعتراض های تکرار شونده سنجید. اما قطعا ، قیام زنده باقی می ماند .

وقتی که دیکتاتوری حسنی مبارک در 11فوریه 2011 سقوط کرد ، ساختار های پوسیده دولتی همراه با خود او فرو پاشید . نهادهای اجتماعی وسیاسی اداره کننده رژیم مبارک  کاملا خرد شدند. رژیم او بعنوان یک لایه نازکی از مقام های فاسد و دوستان خانوادگی افشا شد .

حزب سیاسی او غیر قانونی شد ، پارلمان او منحل گشت ، کابینه او بر هم خورد ، شوراهای شهر محلی دچاراغتشاش شد وپلیس مخفی او نا پدید گشت . فدراسیون ملی کارگران مبارک ، که از پیش کاملا بدنام شده بود ، با اقدام قابل توجهی رهبر ملی خود را نیز به طور موقت بر کنار کرد .

تمام این مرحله ها تحت فشار قیام توده ای رخ داد .

این فروپاشی روبنده در مصر بی مانند  بود و پی آمدهای انقلابی داشت چون فضای سیاسی واجتماعی با مردمی تحریک شده پر شد که درخواست های نامحدود ی را به وسیله ته مانده نهاد ها وحزب های محافظه کارمطرح می کردند.

صدای اصلی مردم مصربدون فیلتر شنیده شد و این شکل از اقدام مستقیم سیاسی فشار بی سایقه ای در قانونی کردن اصلاح های مهم بر مقام های دولتی  وارد کرد . 

500.000ارتشی قوی تنها نهاد مبارک بود که دست از مقاومت کشید. ارتش  کاملا آسیب ندیده هم  بود چون از نظر تاریخی از درگیری با مردم  خودداری کرده بود ، با ترک صحنه آن کار نفرت انگیز را به نیروهای امنیتی وزیر کشور مورد تنفرواگذاشت .   

از این رو ، پرکردن فضای سیاسی به شورای عالی نیروهای مسلح واگذار شده بود . که هیچ جایگزین معتبری برای نمایندگی نظم قدیمی وجود نداشت .  

اما ، چنان که آشکار شد حیثیتی که ارتش از آن برخورد بود یک سال هم دوام نیاورد . اعتراض ها علیه خشونت نظامی و دادگاه های دلبخواه نظامی به نحو فزاینده ای تا قدرت گرفتن نهایی اخوان المسلمین در سال 2012 گسترده ترشد . 

اکنون این دولت تنها شش ماه پس از کسب قدرت ، با همان مقاومت مستقیم در برابر حاکمیت خود مواجه است، که ارتش مواجه بود.

اقدام مستقیم بر بحث های پارلمانی غلبه می کند.

هنوز ، مبارزه در سطح بالایی در مصر جریان دارد چون ، به دلیلی که شرح می دهم ، صدای فیلتر نشده مردم از طریق سازمان اعتراض های خیابانی شنیده می شود .

در مقابل ، در تونس ، یک  کنفدراسیون بزرگ اتحادیه های کارگری به هدایت قیام یاری کرد . آن کمک به عامل بزرگی در ثبات اولیه و اعطای اعتبار به رژِیم و پارلمان پسا انقلاب تبدیل شد . هر چند ، در عین حال ، دولت کنونی به خاطر شکست در هدایت کشور به خروج از رکود اقتصادی و به خاطر در بر داشتن بقایای بسیاری از رژیم بر کنار شده دیکتاتوری بن علی در خود، در حال تحمل انتقاد های جدی است .

با این حال ، با وجود مشکل های جاری آن ، در تونس دوره معینی از ثبات و پذیرش گسترده گذار اولیه وجود داشت که در مصر هر گز حقیقتا  پدیدار نشد .

در واقع ، انتخابات پارلمانی مصر در سال 2011بلافاصله با تغییر های بحث انگیزناشی از دستکاری  اخوان المسلمین روبه رو شد . اعتبار پارلمان به تازگی انتخاب شده پس از آن که قانون گذارهای پارلمان  حتی از تصویب یک اصلاح قابل توجه شکست خوردند بیشتر از بین رفت .  

حتی در سال2011 افزایش در حداقل دستمزد ها از سوی دادگاه تصویب شده بود  ، نه پارلمان . و اتهام های باور کردنی وجود دارد که دولت عملا از اجرای آن جلو گیری کرده است . در نتیجه ، میلیون ها نفر به نهادهای دولتی احیا شده از زمان مبارک اعتمادی ندارند .

وظایف اقتصادی حل نشده انقلاب

نگرانی های دموکراتیک و عادلانه مصری ها با نگرانی های فزاینده برای درخواست سوم قیام یعنی نان ! ترکیب شده است .

اقتصاد عملا پس از سرنگونی مبارک بدتر شده است .  مصری ها از ماه دسامبر  ضربه 7درصدی تورم را تحمل کرده اند ، جهانگردی به حدود 20درصد سقوط کرده است ، یارانه های سوخت کاهش یافته است و رئیس جمهور مرسی در ماه دسامبر به صورت بسیار محتاطانه ای افزایش مالیات فروش را شناور کرده است ،  یارانه های کالا و غذا کاهش یافت و در مورد تعدادی ازکارمندان دولت در نتیجه قرارداد های صندوق بین المللی پول قطع شد .  

علاوه بر این ، بر اساس گفته پرفسور جوئل بنین مورخ دانشگاه استنفورد " اخوان المسلمین همان سیاست های نئو لیبرال مطلوب رژیم مبارک را می پذیرند ، و عملا حتی رویای برنامه توسعه یافته تری از خصوصی سازی  دارایی های عمومی را می بینند ."  

وقتی که من به آمار های بانک جهانی اشاره کردم که ادعا می کند 40درصد مصری ها با روزی دو دلار درآمد زندگی می کنند ، محمد ، فیزیوترپیست 32ساله اهل قاهره دارای دو فرزند ، بلافاصله برای گفتن آن که آن در آمد " اکنون زیر دو دلار در روز است ! دکترهایی که مثل من در بیمارستان کار می کنند ، باید درسه شغل با 4یا 5 شیفت اضافی کار کنند  و حتی پس از آن من مجبورم تمام صورت حساب هایم را در آخرین دقیقه عقب بیندازم ." سخن مرا قطع کرد . 

محمود ، دوست او نیز که دکتر بود گفته اورا تایید کرد وگفت " وضع الان خیلی بدتراست. ثروتمند ها هنوز ثروتمند هستند اما فقیر ها فقیر ترشده اند . و وقتی جان کری به مصر آمد ، با مرسی  و دیگر رهبر های عالی ملاقات کرد. او با مردم فقیری مثل ما دیدار نکرد . امریکا دوست دارد از متصدی ها حمایت کند."

پرسیدم آیا مردم از این همه اعتراض ها خسته نشده اند ، محمد بعنوان جزیی از واقعیت پاسخ داد که " ما خسته نخواهیم شد چون چیزی تغییر نکرده است ." 

صابر حسابدار بیکار ، بیشتر توضیح داد :" ما مرسی را انتخاب کردیم . ما فکر می کردیم مذهب او می تواند اورا مهربان تر کند واو می تواند به ما گوش کند. اما اکنون  پس از شش ماه اوضاع بدتر است . پس ما به تحریر برمی گردیم و انقلاب دیگری می کنیم ." وخیلی آگاهانه در پاسخ به پرسش من  درباره دولت ، ارتش و پارلمان  اضافه کرد " ما باید خودمان این کار را انجام دهیم ." 

از این رو ، صداهایی که در تحریر و در اعتراض های سراسر کشور شنیده می شود که خواستار دموکراسی اصیل ، عدالت اجتماعی واقعی و بهبودهای قابل توجه اقتصادی هستند ،  نسبت به هر نهاد قدرتی در میان مصری ها اعتبار بیشتری کسب می کند و واقعیتی است که قیام را رشد یابنده نگه می دارد .

اما تاریخ هم به ما درس دشواری می آموزد که نهادهای دولتی به نمایندگی از قدرت نخبگان قدیمی ، اهمیتی ندارد که چقدر بی مسئولیت باشند، می تواند با پنهان کردن هدف ها ، وبا سازش با بخش هایی از مخالفان خود که منافع اقتصادی آن ها تفاوت زیادی با منافع خود آن ها ندارد ترمیم شوند.

البته ، این می تواند به معنی آن باشد که باردیگر اکثریتی از مصری ها ممکن است در سر ما رها شوند .

زمانی که جوانان ، بیکار ها ، زنان وطبقه کارگر که هدف های اقتصادی مشترکی دارند ، به صورت ملی  در یک نیروی سیاسی توده ای جدیدی به هم بپیوندند که  گرد هم آمدن های انتخاباتی واقدام مستقبم را در چالش با قدرت نخبگان تا استقرار نهایی جامعه ای دموکراتیک ، عادلانه واز نظر اقتصادی شکوفا که به سود اکثریت مردم باشد ترکیب نماید مصر جدید  ، می تواند به عنوان یک جایگزین پدیدار شود .

آینده این کشور بزرگ با آن نیروی اجتماعی، پایین یا بالا ، که عملا موفق به پرکردن خلاء سیاسی ای شود که تاکنون انقلاب مصر را این چنین یگانه و این چنین قدرتمند ساخته است ،  تعیین خواهد شد

سرچشمه : Counterpunch.org

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter