نویدنو:13/11/1391  

 

نویدنو13/11/1391 

 

 

در باره رتبه بندی «فوربس» و افسونگری متواضعانه بانکداران جهان

والنتین کاتاسونوف - مترجم: ا. م. شیری

۸ بهمن- دلو ۱۳۹۱

در مقاله «در باره ابرنهاد یا کمیته ۱۴۷»، موضوع مطالعات دانشمندان سوئیسی که هسته اقتصاد جهانی متشکل از ۱۴۷ شرکت معظم را بکمک ابررایانه شناسائی کرده اند، مورد بررسی قرار گرفت. البته، برای دیدن این «هسته» نیازی به بهره گیری از تکنولوژی رایانه ای پرقدرت نیست. مثلا، برای این کار، استفاده از رتبه بندی شرکتها و ثروتمندترین افراد جهان، که مرتبا در مجله های «فورچون» و «فوربس» منتشر می شود، کفایت می کند. واقعا، اینجا آگاهی به برخی «اسرار آشپزخانه» آشپزهای رتبه بندی و همچنین، درک مفهوم برخی شاخص ها لازم است...

رتبه بندی فوربس بمثابه بدیل ابررایانه

فهرست «فوربس» پیش از همه، بدین سبب جالب است که بزرگترین کمپانی های همه جهان را در بر می گیرد. فهرست «فورچون» فقط تصوراتی را از کمپانی های آمریکائی بازتاب می دهد. در همان حال که بخش قابل ملاحظه کمپانی ها، از جمله، کمپانی های آمریکائی، در فهرست های «فوربس» انعکاس می یابند، اطلاعات «فورچون» در اغلب موارد تصویر عمومی جهان را با موفقیت تکمیل می کند.

در سال ۲۰۱۲، مجله آمریکائی «فوربس» برای نهمین بار رتبه بندی سالانه دو هزار کمپانی بزرگ جهان را تحت عنوان فوربس ۲۰۰۰ تنظیم کرد. این رتبه بندی وضعیت این کمپانی ها را در سال ۲۰۱۱ منعکس می سازد. فهرست فوربس ۲۰۰۰ بر مبنای چهار شاخص تنظیم می شود: ۱- مداخل (فروشها)، ۲- سود، ۳- دارائی، ۴- سرمایه گذاری در بازار.

مجموع مداخل۲۰۰۰ کمپانی بزرگ، ۳۶ تریلیون دلار (با ۱۲ درصد افزایش نسبت به سال قبل) و سود آنها، ۲ تریلیون و ۶۴ میلیارد دلار (با ۱۱ درصد افزایش) همراه بوده است. بدین ترتیب، آنها ۱۴۹ تریلیون دلار (با افزایش ۸ درصدی) به دارائی های خود افزودند و با سرمایه گذاری ۳۷ میلیارد دلاری در بازار(با کاهش نیم درصدی) به فعالیت خود ادامه دادند.

در رتبه بندی، کمپانی های۶۶ کشور، یعنی ۴ مورد بیشتر از رتبه بندی قبلی ارائه شده است. آمریکا با ۵۲۴ کمپانی و ژاپن با ۲۵۸ کمپانی، با احتساب ۱۴ شرکت کننده جدید در فهرست، کمافی السابق پیشتازند. در رتبه بندی کنونی، چین با ۱۳۶ کمپانی از جمله، ۱۵ کمپانی جدید به پیشتازان نزدیک می شود. کشورهای انگلیس با ۹۳ کمپانی، کره جنوبی با ۶۸ کمپانی و هند با ۶۱ کمپانی پیشتازان سه گانه را تعقیب می کنند. تقسیمات جغرافیائی رتبه بندی بدین شکل ترسیم سده است: ۷۳۳ کمپانی از منطقه آسیا و اقیانوس آرام، ۶۰۵ کمپانی از اروپا، خاورمیانه و آفریقا، ۵۲۴ کمپانی از ایالات متحده آمریکا، ۱۴۵ کمپانی از آمریکای مرکزی و جنوبی. مثل سال گذشته، ۲۸ کمپانی روسیه نیز در فهرست رتبه بندی گنجانده شده که چهار کمپانی، گازپروم، در رتبه ۱۵، لوک اویل، در رتبه ۶۸، روس نفت، در رتبه ۷۱ و بانک پس انداز، در رتبه ۹۰ در فهرست یکصد کمپانی اول جای گرفته اند.

فوربس ۲۰۰۰ و «ابرنهاد» اقتصاد جهانی

صرفنظر از شوکی که بخش مالی متحمل شد، این بخش در سال ۲۰۱۱ با اختصاص ۴۷۸ جایگاه بخود، در صدر فهرست قرار گرفته است. جایگاه دوم در اقتصاد به بخش نفت و گاز اختصاص دارد، ولی به لحاظ شمار کمپانی های فهرست (۱۳۱ شرکت کننده)، نومیدانه از بخش مالی عقب مانده است. قابل توجه اینکه، در رتبه بندی فوربس ۲۰۰۰، که در سال ۲۰۱۰ انتشار یافت و بیانگر اوضاع سال ۲۰۰۹ بود، بخش مالی مجموعا ۳۰۸ جایگاه بخود اختصاص داده بود. چنین بر می آید که بر اساس فهرست «فوربس» وضعیت بخش مالی در طول دو سال، بیش از یک و نیم (۵/۱) برابر تقویت شده است.

بیشترین توجه را اولین دهک فهرست مجله «فوربس» به خود جلب می کند. بنظر می رسد خود این، همان «هسته» اقتصاد جهان باشد. نظری بر گروه کمپانی های برتر ۲۵ گانه فهرست فوربس ۲۰۰۰ در سال ۲۰۱۲ می اندازیم. این گروه نخبه، عمدتا نماینده دو بخش اقتصاد، یعنی، بخش مالی و نفت و گاز هستند. در این قسمت، بخش مالی- ۱۱، نفت و گاز- ۹ و سایر- ۵ رتبه احراز می کند. در فهرست فوربس ۲۰۰۰ ، بانک ها، چند سال متوالی رتبه های مهم را بخود اختصاص می دادند و در رأس آنها جی پی مورگان چیس و «HSBC Holdings » قرار داشتند (جی پی مورگان چیس، بانک آمریکائی و HSBC Holdings بانک انگلیسی محسوب می شود). ولیکن در رتبه سنجی سال ۲۰۱۲، شرکت نفتی آکسون موبایل با شاخص های به ترتیب زیر: ۴۳۳ و نیم میلیاد دلار مداخل، ۴۱ و ۱ دهم میلیارد سود، ۳۳۳ و ۱ دهم میلیاد دلار دارائی، ۴۰۷ و ۴ دهم میلیارد دلار سرمایه گذاری، به جایگاه نخست ارتقاء یافت. و این هم لیست شرکت های مالی جزو گروه برتر ۲۵ گانه. («کشور» و رتبه آنها در فهرست عمومی رتبه بندی در داخل پرانتز ذکر شده است):

۱ــ      جی پی مورگان چیس             (۲، آمریکا)،

۲ــ      بانک صنعت و تجارت چین      (۵، چین)،

۳ــ      HSBC                           (۶، انگلستان)،

۴ــ      برکشایر                            (۸، آمریکا)،

۵ــ      ولز فارگو                          (۹، آمریکا)،

۶ــ      بانک ساخت و ساز چین         (۱۳، چین)،

۷ــ      سیتی گروپ                       (۱۴، آمریکا)،

۸ــ      بانک کشاورزی چین             (۱۹، چین)،

۹ــ   بی ان پی پاری باس )20)BNP Paribus فرانسه)

۱۰ــ بانک مرکزی چین                   (۲۱، چین)،

۱۱ــ    بانک سانتاندر                    (۲۳، اسپانیا).

همانطور که می بینیم، در گروه شرکت های مالی برتر، آمریکا و چین هر کدام با ۴ شرکت، پیشتازند. انگلستان، فرانسه و اسپانیا نیز هر یک با یک کمپانی در این گروه حضور دارند. در هر حال، تعلق بانک ها، حداقل، بانک های غربی به این یا آن کشور کاملا شرطی است. همه آنها شرکت های فراملی هستند و بخش قابل ملاحظه یا حتی بخش اعظم عملیات آنها خارج از کشور مادر (هولدینگ) انجام می شود. لازم به تأکید است که فهرست «فوربس» جایگاه واقعی نهادهای مالی در اقتصاد جهانی را به وضوح دست کم می گیرد. یکی از علل این امر این است که، اگر چه بسیاری از شرکت های مندرج در فهرست فوربس ۲۰۰۰، به طور سنتی شرکت های صنعتی، تجاری یا ارائه دهنده خدمات بشمار می روند، اما عملا به عملیات مالی در مقیاس جهانی مشغول هستند. این واقعیت را تجزیه و تحلیل ترازنامه تلفیقی آنها نشان می دهد و ثابت می کند که بخش قابل ملاحظه دارائی آنها می تواند به ابزارهای مالی (سپرده های بانکی، وام و استقراض، خرید اوراق بهادار مختلف) بدل شود. بانک ها، شرکت های بیمه، اجاره داری و سایر می توانند در ترکیب چنین شرکت های صنعتی یا تجاری، تأسیس شوند و عمل نمایند.

«ابرنهاد» مالی: میزان واقعی نفوذ

دلیل دیگر باز هم جدی تر و در عین حال واضح تر، این است که رتبه بندی فوربس۲۰۰۰، همانطور که گفتیم، بر اساس چهار شاخص به یک اندازه مساوی تنظیم می شود. محاسبات بسیار حیرت آور است و زمانی که مجموعه مثل هندوانه، خیار، بلوط و مازو از آب در می آید، بسیار به عملکرد یک اندام شباهت پیدا می کند. آری، چنین است اسرار مالی- اقتصادی معاصر، که عوام را بدان عادت می دهند.

شاخص های فروش (مداخل) کمتر از آن است که گفته می شود و بیشتر با ویژگی های این بخش بستگی دارد. مثلا، بخش تجارت با شاخص بالای فروش در مقایسه با اهمیت سه شاخص دیگر مشخص می شود. شاخص سرمایه گذاری در کسب وکار تا حد زیادی از انواع حقه بازی ها تأثیر می پذیرد.

نمودار سود منعکس شده در دفاتر محاسباتی نیز پائین تر از آن است که اعلام می شود. آن را می توان در سمت دلخواه صاحبان شرکت ها «پیچاند». امروزه به منظور گریز از مالیات، در مجموع، تمایلات زیادی در سمت هر چه کمتر نشان دادن درآمدها مشاهده می شود. سودها به سوی انواع «پناهگاه های مالیاتی» منحرف می شوند. بانک های جزو گروه نخبه ۲۵، سودها را در محدوده ۱۰- ۱۵ میلیارد دلار نشان می دهند و بانک های BNP Paribus و سانتاندر از این هم کمتر نشان می دهند. اخیرا موقعیتی پیش آمد که لازم بود من در مورد یک دعوی حقوقی جمعی بعمل آمده در آمریکا در باره بانک های آمریکائی مطلبی بنویسم. مبلغ مورد ادعا در دعوی، ۴۳ تریلیون دلار بود. دقیقا همین قدر سود را، به عقیده شاکیان (نمایندگان مالیات دهندگان)، همه بانک های آمریکائی طی سال ها از حوزه پرداخت مالیات خارج کرده اند. این، تنها یک تصویر از قسمت فوقانی کوه عظیم سود واقعی آن بانک هاست.

اما این نمودار «دارائی» بسیار مهم است، که درجه نفوذ و قدرت کمپانی ها را تعیین می کند. البته، در صورت تمایل، این شاخص را هم در حد بسیار محدودی می توان «پیچاند». این نمودار مثل اینکه در رتبه بندی فوربس ۲۰۰۰ در نظر گرفته نمی شود و نقش آن بصورت تصنعی کاهش می یابد. اما اگر شرکت های مذکور در فهرست رتبه بندی فوربس ۲۰۰۰ را بر اساس ثروت مورد مقایسه قرار دهیم، تصویر شگفت انگیزی از سلطه مطلق شرکت های مالی(پیش از همه بانک ها) بر بقیه شرکت های نامبرده در فهرست مجله «فوربس»، پدیدار می شود. داده های مربوط به دارائی بانک ها و شرکت های مالی جزو گروه برتر ۲۵ گانه را (به میلیارد دلار) ذکر می کنم:

۱ــ      جی پی مورگان چیس ــ          ۵/ ۲۲۶۵

۲ــ      بانک صنعت و تجارت چین ــ   ۱/ ۱۰۳۹

۳ــ      HSBC ــ                         ۲۵۵۰

۴ــ      برکشایر ــ                         ۶/ ۳۹۲

۵ــ      ولز فارگو ــ                       ۹/ ۱۳۱۳

۶ــ      بانک ساخت و ساز چین ــ      ۸/ ۱۶۳۷

۷ــ      سیتی گروپ ــ                     ۹/ ۱۸۷۳

۸ــ      بانک کشاورزی چین ــ          ۹/ ۱۵۶۳

۹ــ      BNP Paribus ــ               ۱/ ۲۵۳۹

۱۰ــ    بانک مرکزی چین ـ              ـ ۷/ ۱۵۳۸

۱۱ــ    بانک سانتاندر ــ                  ۷/ ۱۶۲۴

مجموع دارائی ۱۱ شرکت از ۲۵ شرکت مالی- بانکی برتر به ۵/ ۱۹۳۸۴ میلیارد یا با کمی اغماز به ۴/ ۱۹ تریلیون میلیارد دلار، در واقع، به رقمی خیلی بیشتر از درآمد ناخالص ملی ایالات متحده آمریکا (۱۵ تریلیون دلار در سال ۲۰۱۱) سر می زند. در میان این فهرست کمپانی ها، فقط شرکت برکشایر دارائی نسبتا کمی را صاحب می باشد. این شرکت مالی (سرمایه گذاری)، به وارن بافت (Warren Buffett)، میلیاردر آمریکائی تعلق دارد و این، تنها شرکت غیراعتباری در میان ۱۰ مؤسسه- بانکی دیگر بشمار می رود.

اما اوضاع شرکت های نفت و گاز جزو گروه ۲۵ شرکت پیشتاز از چه قرار است؟ مجموع دارائی ۹ شرکت آن، بنا به داده های فوربس، عبارت از ۱/ ۲۴۹۳میلیارد دلار و مجموع ثروت ۵ شرکت باقیمانده از ۲۵ کمپانی برتر، ۳/ ۱۷۳۶ میلیارد دلار می باشد. بدین ترتیب، مجموع ثروت گروه ۲۵ گانه، ۹/ ۲۳۶۱۳ میلیارد دلار، یا با کمی اغماز، ۶/ ۲۳ تریلیون دلار ارزیابی می شود. نتیجه بدست آمده نشان می دهد که بانک های جزو گروه ۲۵ کمپانی برتر، ۸۲ درصد از مجموع دارائی ها را در اختیار دارند و این است جایگاه واقعی این نهادها در اقتصاد جهانی، که از آن تصویر ترسیمی توسط دانشمندان سوئیسی، بسیار «زننده تر» است. تمامی «تئوری توطئه» در صفحات مجله مشهور آمریکائی مشهود است و برای دیدن آن به هیچ کامپیوتر فوق العاده قوی و همچنین، به هیچگونه «اطلاعات محرمانه» که «پارتیزان های اطلاع رسانی» مایلند به خورد خوانندگان بدهند، نیازی نیست.

درباره بانک های «ناقابل» خارج از گروه نخبگان ۲۵ گانه مجله «فوربس»

البته این، همه واقعیت نیست. روزنامه نگاران و اقتصاددانان معمولا سطور بالای فهرست رتبه بندی را مورد توجه قرار می دهند. وارسی همه فهرست واقعا هم دشوار است. فعلا نظری به ۱۰۰ رتبه اول فهرست بیاندازیم. در این قسمت ما به نام کمپانی های بسیار آشنا برمی خوریم که تا چند سال قبل، جزو گروه ۱۰ گانه اول بودند. آنها امروز پس از آن جنجال ها که هنگام آخرین بحران مالی(حقه بازی های مختلف، تقلبات و کلاهبرداری های آشکار؛ بذل و بخشش میلیاردها و تریلیون ها تحت عنوان وام های «ثبات بخش» به بانکداران و غیره) براه افتاد، خود را خیلی «ناچیز» جلوه می دهند. اما دارائی آنها به حدی هست که مورد حسادت آکسون موبایل، رتبه نخست فهرست واقع شوند. یادآوری می شود که میزان ثروت این پیشتاز شرکت های نفت و گاز، ۱. ۳۱۳ میلیارد دلار است. در اینجا، حجم دارائی برخی بانک ها و شرکت های مالی خارج از گروه ۲۵ گانه را برمی شماریم. (رتبه در فهرست عمومی- نام- ثروت به میلیارد دلار):

۳۹ــ آی ان جی گروپ ــ                  ۰/ ۱۶۵۳

۵۲ــ    دویچه بانک (بانک آلمان) ــ    ۴/ ۲۸۰۹

۵۳ــ    بارکلایس ــ                        ۲/ ۲۴۲۵

۶۴ــ    سامیتومو میتسوئی فاینشنال ــ   ۹/ ۱۶۵۴

۷۷ــ    گلدمن ساکس گروپ ــ             ۲/ ۹۲۳

۸۳ــ    بانک آمریکا ــ                     ۰/ ۲۱۲۹

۹۰ــ    بانک پس انداز ــ                   ۴/ ۲۸۲

۹۴ــ سوسایت جنرال ــ                    ۱/ ۱۵۳۱

۹۸ــ    میزوهو فاینشنال ــ                ۴/ ۱۹۳۴

۱۰۰ــ مورگان استنلی ــ                   ۹/ ۷۴۹

در رتبه های ناچیز (۵۲ و۵۳) فهرست رتبه بندی، بانک های بارکلایس و دویچه بانک گنجانده شده اند. همانطور که می بینیم، دارائی این بانک ها بیشتر از دارائی جی پی مورگان، پیشتاز گروه بانک ها می باشد. از قضا، همه این بانک های «سه قلوی» مذکور، در سطور اول لیست «ابرنهاد» مورد نظر سوئیسی ها قید شده اند. هر یک از بانک های جزو گروه ۱۰، به لحاظ نمودارهای ثروت، حتی بزرگترین شرکت های نفتی را پشت سر می گذارند. بانک پس انداز روسیه نیز در میان صد رتبه اول فهرست «فوربس» گنجانده شده است. ما تعمدا آن را از لیست مورد بررسی خود بدان جهت خارج کرده ایم، که در جمع نهنگان بانکی غربی یا چینی بلحاظ دارائی همانند یک کوتوله بنظر می رسد.

اگر رتبه بندی بر اساس شاخص دارائی تنظیم شود، به گمانم، تصویرکاملا دیگری غیر از آنچه که در صفحات پر زرق و برق مجله «فوربس» ترسیم می شود، بدست می آید. در این صورت، طبق برآوردهای من، از صد رتبه اول کمپانی ها، در حدود ۸۰ رتبه به بانک ها و دیگر شرکت های مالی اختصاص خواهد یافت و در لیست ۲۵ رتبه اول، فقط نام ۲۵ بانک ثبت خواهد شد!

ضمنا، «فوربس» به شعبده بازی دیگری نیز دست می زند. این مجله هرسال یک رتبه بندی دیگری بنام فوربس ۵۰۰، تنظیم می کند. در تنظیم این رتبه بندی، به نمودارهای فروش و درآمد استناد می کند و دارائی ها را بطور کلی بحساب نمی آورد. در این فهرست، نام بانک ها به دلایل قابل فهمی، بسیار کم قید می شود. این مجله آمریکائی به کمک فوربس۵۰۰، بانک های جهانی را بیش از خدمات ارائه شده به آنها، در سایه قرار می دهد. (اضافه می کنم که همه اعتبار سنجی ها و رتبه بندی ها از سوی هر مجله یا مؤسسه ای که صورت بگیرد، چندان بی شباهت به حقه بازی های نظرسنجی پیش از انتخابات و اعلام نتایج به واسطه «اکزیت پل» بعد از انتخابات نیست و همه اینها چیزی نیست جز سرگرم کردن مردم و انحراف افکار عمومی از مشکلات و معضلات اجتماعی، فقر و مصیبتی که سارقان مسلح بانک ها، بازارهای بورس، کمپانی های فراملی به بشریت جهان تحمیل کرده اند. مترجم).

با این حال، مسئله عمده برای سرمایه مالی نه حجم فروش ها، بلکه، سودها و اعمال کنترل بر روی اقتصاد است. الیگارش های مالی سودها را در مناطقی دور از کرانه و بنیادهای خیریه، و همچنین، نفوذ اقتصادی واقعی خود را در پشت نقاب زیبا و فریبنده اعتبارسنجی مجله پر طمطراق «فوربس» پنهان می کنند.

 

http://www.fondsk.ru/news/2013/01/17/o-rejtingah-forbs-i-skromnom-obajanii-mirovyh-bankirov.html

http://eb1384.wordpress.com/2013/01/27/2/

(Valentin Katasonov)پروفسور، دکتر علم اقتصاد، مدیر انجمن اقتصاد «سرگئی فیودورویچ شاراپوف» روسیه

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter