نویدنو:06/11/1391  

 

نویدنو06/11/1391 

 

 

جمهوری تجاوز

ساتیا ساگار - برگردان : مهرگان

جوانای عزیز

از نامه ات سپاسگذارم. آری ، به عنوان هندی ، بسیاری از ما عمیقااز این رخ داد غمبار شرمساریم ، حتی بیشتر به خاطر آن که آن رخ داد بخشی از فضای بزرگ تر خشونت رایج علیه زنان در این کشور است .

در راس داشتن بیشترین تعداد کسانی که در فقر مطلق زندگی می کنند ، ازسوء تغذیه شدید یا بی سرپناهی و عدم بهداشت رنج می برند، ما امروز به اولین جمهوری تجاوز جهان نیز تبدیل شده ایم .

تو در نامه ات پرسیده ای چرا فقط هند است که چنین تعداد بالایی از تجاوز ها را دارد ؟ همچنین پرسیده ای آیا  خشم عمومی در جریان نمایش کنونی به  اقدام های دراز مدتی منجر خواهد شد ؟

ابتدا ، در پاسخ به پرسش دوم، امیدوارم که مرگ این دختر شجاع بیهوده نبوده و به نقطه عطفی در تاریخ ما تبدیل گردد. این رخ داد اعتراض های بی سابقه ای را شعله ور کرده است و دولت / طبقه سیاسی/ رسانه ها ناچار شده اند به آن توجه کنند. شرکت گسترده افراد جوان در اعتراض های سراسر کشور دلگرم کننده است .

اکنون صحبت های بسیاری در باره تصویب قانون های محکم تر، کنترل پلیسی بهتر ، کارزارهای اطلاع رسانی ، طرح مسئله جنسیتی در برنامه آموزشی مدارس و غیر آن وجود دارد .

با این حال ، با توجه به تاریخ ما غیر محتمل به نظر می رسد که خشونت گسترده علیه زنان به راحتی در کوتاه مدت متوقف گردد . من شاید بد بینانه نگاه می کنم ، اما تو باید بدانی که دلیل های پشت این خشونت پیچیده است و در کشور من به صورت کاملا عمیقی جریان دارد.

واقعیت آن است که مردها به صورت تاریخی میلیون ها سال نسبت به زن ها یغماگربوده اند ودراین حس مردهای هندی تفاوت زیادی با مردهای دیگر ندارند. همان گونه که سوزان براون میلر پژوهشگر فمنیست امریکایی ونویسنده در باره تجاوز آن رامنصفانه مطرح می کند ، " کشف انسان که آلت تناسلی او می تواند بعنوان اسلحه ای برای ایجاد ترس به کار رود باید در رتبه مهم ترین کشف های دوران پیش از تاریخ ، همراه با استفاده از آتش و اولین تبر سنگی رتبه بندی شود." 

کسی نمی داند  مردهای هندی درست چه زمانی  طرز استفاده از آتش را دریافتند اما استفاده از "اسلحه های " طبیعی خود را خیلی پیش تر کشف کردند و از آن زمان خشونت علیه زنان بخش عمده ای از تاریخ ما بوده است . در یک حکایت اسطوره یی ایندرا خدای هندی ،  بدنام به خاطر هرزگی ، به اهالیا ، همسر گواتاما ، حکیم دانشمند تجاوز می کند. زمانی که حکیم ازماجرا اطلاع پیدا می کند ، همانند یک مرد پدرسالارنوعی ، اول اهالیا را با تبدیل کردن به سنگ  تنبیه می کند ، به شکلی که او شصت هزار سال به همان شکل باقی می ماند تا رام قهرمان اسطوره ای دیگری، از حماسه رامایانا ، مجسمه اورا لمس و او را به زندگی باز می گرداند .   

با این حال ایندرا ، که تلاش می کند با تبدیل شدن به یک گربه از خشم حکیم بگریزد ، با اخته شدن و تحمل نیمی از شرم تمام تجاوزهایی که مرتکب شده است خوار می شود .( از آن زمان  حداقل نیمی از موارد تجاوز درهند حل نشده یا تنبیه نشده ادامه دارد ، من گمان می کنم پلیس هند تصور می کند که خداوند ایندرا متهمی باشد که همیشه درحال گریز است .)

من این اسطوره را تنها از آن جهت نقل کردم که ایندرا در اسطوره هندی  خدای جنگ نیز هست . تایید رابطه شناخته شده بین جنگ وتجاوز که در تاریخ همه جای جهان یافت می شود . چه بریگادهای استعماری انگلیس باشند که در قرن هیجدهم زنان کوهستان اسکاتلند را با خاموش کردن یک قیام مورد تجاوز قرار دادند ، چه ساکنان اولیه اروپایی، که  زنان سرخ پوست های بومی رادرشمال وجنوب امریکا مورد تجاوز قرار دادند ،چه ژاپنی ها، که " تجاوز رسوای نانکینگ" را در چین در طی جنگ جهانی دوم انجام دادند ،چه صدها تجاوزالمانی ها به زنان یهودی در دوران نازی یا تجاوز سرباز های پیروز روس به زنان المانی در تلافی تجاوزی که به زنان آنان شده بود- درس رو راست است – جنگ ها همیشه خواه در زمین ، دریا یا هوا، جنگ برسر بدن های زنان  بوده است. تمام جنگ ها ، اغلب به صورت مسخره ای به نام "سرزمین مادری" می جنگند، به نظر می رسد در هسته ان ها تجاوز جنسی به زنان دشمن نهفته باشد.

بله ، تو درست حدس زدی . تعداد تجاوز در هند مدرن هر سال با بالا رفتن 873 درصدی بین1953و 2011،درحال افزایش است ، به یک دلیل خیلی ساده، چون ما در اینجا جنگ جاری خونینی داریم . در طی نیم قرن گذشته یا بیشتر ، هند کشور تشدید ستیزه های مدنی است ، با بخش های مختلف جامعه که با یک دیگرمی جنگند و هندی ها بر علیه مردم خود اعلام جنگ می کنند .

در هر بخش از هند دلیل برای اعلام جنگ می تواند متفاوت باشد ، سلسله ای از جنگ ها با دولت هند بر سر خودمختاری یا استقلال ، بر سرجابجایی به خاطر پروژه های بزرگ ،ستیزه با شرکت های معدنی برای مبارزه های کاستی وطبقاتی ،بر سر شهری سازی بی پروا ، و بر سر بحران در اقتصاد کشاورزی . ودر هر جنگ ، در هر زمینه ای ، همیشه زنان هستند که، با تمام انواع هتک آبروی واقع شده بر بدن های آن ها  بهای گزافی می پردازند.

ارتش ، مجلس و پلیس هند به خاطر تجاوز یا تعرض جنسی به زنان هر جایی که فرصتی به دست آورند ، به طورآشکار تر در جاهایی مثل کشمیر ، شمال شرق هند یا هند مرکزی که در آن جاها ستیزه مسلحانه جریان دارد ، بدنام هستند.  اگر چه مردان یونیفورم پوش تنها متهم ها نیستند. خشونت فرقه ای همراه با خط های مذهبی ، مانند قتل عام ضد مسلمان سال 2002 درگجرات شاهد ده ها مورد تجاوز علیه زنان مسلمان از سوی هندو های افراطی  بود و همان وحشیگری در طی خشونت سیاسی سال 2007 مشاهده شد که زنان روستایی مقاومت کنند ه در برابر تملک اجباری زمین در ناندیگرام ، بنگال غربی ازسوی کادر حزب کمونیست هند ( مارکسیست) مورد تجاوز قرار گرفتند . 

هر چند ، رخ داد های فاش شده تجاوز که گزارش می شوند یا در سراسرکشور مورد تایید ضمنی قانونی قرار می گیرند تنها کف نمایان سونامی خشونت جنسی هستند که درهند اتفاق می افتد. کشور از موارد آزار جنسی در خیابان ها، تجاوز زناشویی ، آزار در محیط کار، سوءاستفاده جنسی از کودکان ، و قاچاق جنایتکارانه زنان و کودکان برای فحشا  لبریزاست.  

حمله  سامانه مند  بر زنان در این کشور ، به ویژه ، در طی قرن ها از طریق سیستم وحشتناک کاستی و قانون های اکید فرهنگی در رابطه با ازدواج وتمایلات جنسی رسمیت یافته است . گرایش سامانه کاست هندی در حقیقت به طور کلی تفاوت زیادی با معدلی از تجاوز جنسی که - قوی می تواند وباید همیشه از ضعیف سوء استفاده کند- ندارد. در بخش های زیادی از هند ، حتی امروز ، تجاوز جنسی بر دالیت ( زنان عضو کاست پایین تر) یا زنان قبیله ای ، امری روزمره است و از سوی مردان کاست بالاتر " عادی " تلقی می شود.  در حالی که در نظریه ( تئوری) وارد شدن کاست "بالاتر" به درگیری بدنی با کاست " پایین تر" نجس کننده است ، اما وقتی که زمان خوابیدن با یا تجاوز به زنان کاست "پایین تر" فرا می رسد ، مردان کاست "بالاتر" تردیدی به خود راه نمی دهند.  

ازدواج در هند یکی دیگر از اشکال رسمی شده بردگی برای زنان بسیاری است که ، پس از خریدن شوهری " مناسب" با پرداخت مبلغ سنگین جهیزیه ، مجبورند در تمام طول زندگی خود به ا و"خدمت" کنند. اگر بهای خرید به اندازه کافی نباشد زن ها اغلب به عنوان بخشی از پدیده "مرگ های جهیزیه"  طعمه مرگ می شوند ، که در نتیجه آن در خانه های طبقه بالاتراجاق های نفتی به صورت مرموزی منفجر می شوند وتازه عروس هدف گیری شده را به ذغال تبدیل می کنند .

عمل سقط جنین ، نظر به این که والدین عمدا نوزادهای دختر را در برتری دادن به یک نوزاد پسرسقط می کنند ، در هند و همین طور در بسیاری از بخش های کشور گسترده است . دربسیاری از استان های هند پایین بودن نسبت جمعیت زنان به مردان نشانه ای از نسل کشی واقعی جاری علیه زنان است .

جوانا ، تو کنجکاوی بدانی که چراباید چنین خشونت وحشتناکی علیه زنان در سرزمینی مانند هند وجود داشته باشد که زادگاه بسیاری از مذهب های جهان است ؟ بسیار خوب ، تو باید به این امکان توجه کنی که جایگاه پایین زنان در کشور من کاملا  به تنفر از زن رسوب کرده در این مذهب ها و رفتارهای ریاکارانه نسبت به زنان و جنسیت ربط دارد که در بین مردهای هندی پرورش یافته است . امروزه برخورد  بسیاری از هندی ها نسبت به زن ها همان است که شاهدیم ، چون آن ها از نظر تاریخی از سوی سه گروه بسیار پدرسالار واز نظر جنسی محافظه کار شناخته شده برای نوع بشرشکل گرفته اند. این گروه در بر گیرنده برهمن های ریاضت کش پر مدعا است ، که برای هزاره ها بر جامعه هندی تسلط داشته اند. حاکمان مسلمان نیز لایه سنگین دیگری از محافظه کاری را در طی چند قرن سلطنت طولانی خود به فرهنگ ملی افزودند، واستعمارگرهای ویکتوریایی شدیدا کند ذهن بریتانیا ، که از نخبگان پیشین در کوته فکری پیش افتادند و هر چیزی را با اصطلاح "گناهکار" مترادف جنسی ساختند.

در روایت برهمایی هندوئیسم کسانی که به کلی روابط جنسی را انکار می کنند ومجرد می مانند به عنوان مقدس های بزرگی که بر " سلطه بر خواسته های پست خود " دست یافته اند مورد احترام قرار می گیرند. برای بسیاری از هندوهای "بالاتر" رابطه جنسی – به سبب  ارتباط آن با سیال های مختلف بدنی – عملی " ناپاک" ، و چیزی است  که  صرفا  با صرفه جویی، اساسا برای هدف فراوری  وزایش باید ارضا شود .

به زنان ، در جهان بینی هندوئیسم محافظه کار ، هم بعنوان ذاتا " کثیف" و هم به عنوان مانعی در راه اصیل عروج روحانی مرد به برتری یافتن بر نیازهای بدنی و دست یابی به رستگاری نگریسته می شود. در نتیجه آن چه ما داریم ریاکاری همه جانبه بسیاری از مردان هندی در وانمود کردن به "مقاومت"  در برابر خواسته های جنسی و در عین حال شهوت رانی در هر فرصت ممکن است . زن ها به صورت خودکار ، تحت این جهان بینی ، به شهروندان درجه دوم ، گرسنه ، خسته، مورد تجاوز و کشته شده به دلخواه تبدیل می شوند.

در ارثیه اسلامی ،صرف نظر از چشم اندازالهی آن به موضوع ، مردها در رفتار عملی کم یا زیاد آزادند به هر روشی که می خواهند رفتار کنند ، در حالی که تعداد عظیمی از محدودیت ها بر زنانی که انسان " کوچکتر"، واغلب حتی بعنوان گله محض در نظر گرفته می شوند  مقرر شده است . " بی احتیاطی " های واقعی یا فرضی زن های مسلمان به صورت سنتی با شدت و تنبیه وحشیانه روبه رو بوده است . از آن جایی که این دو نفوذ (هندو واسلام) به اندازه کافی بد نبودند، کشور بدبختی زندگی نزدیک به دو قرن تحت سلطه استعمارگرهای بریتانیایی را نیز داشته است – که با مناعت طبع ادعا می کردند در " ماموریت تمدن" به سر می برند و " احساس های مهارنشده بومی " را  دلیل پستی آن ها می شمردند .

در این دوران کوته فکری جنسی استعمارگرها – که به سختی از سنت یهودی مسیحی تلقی ارتباط جنسی بعنوان " گناه اصلی" تغذیه می کردند – در سامانه قضایی ودولتی هند مدرن از طریق نوشتن قانون ها تقدس یافت .  از این رو مثلا بریتانیایی ها همجنس گرایی ، لزبینیسم (رابطه جنسی دوجانبه زنان) وزنا را ، که در بهترین حالت  از سوی جامعه هندی پذیرفته بود ودر بدترین حالت با اخم آن مواجه می شد – به رفتار"جنایی" که باید از سوی نیروهای دولت تنبیه شود - تغییر شکل دادند.

حتی امروز هم ، طبقه متوسط هند شاید بزرگترین وبا وفا ترین صندوقچه ارزش های بریتانیای دوران ویکتوریایی در همه جای جهان هستند. در حقیقت بسیاری از آن چه بعنوان "ارزش های هندی" یا "اخلاق " در باره موضوع های جنسی در دوران معاصراز بین می رود چیزی بیش از بدترین تبعیض های محلی قدیمی درآمیخته با تبعیض های وارداتی بریتانیای استعماری نیست .

رفتارهای محافظه کارانه نسبت به رابطه جنسی وجنسیت در جامعه هند در واقع می توانست اهمیت زیادی نداشته باشد اگر درواقعیت پی آمدهای  حقیقتا مخوف انسانی واجتماعی ، به ویژه برای زنان  نمی داشتند . بیشتر مسیر اصلی ادعاهای اخلاقی هند تنها درباره رعایت اندازه  معین عمل جنسی است و از موضوع های بزرگتر اخلاقی که نیازمند توجه است – بی عدالتی اجتماعی ، فقر، گرسنگی ، فقدان بهداشت ، خشونت فرقه ای ...که فهرستی طولانی است - ،  غفلت می کند.

ناتوانی جامعه هند برای بر خورد با خواسته های جنسی و جنسیت به شیوه درست ودموکراتیک منجر به وضعیتی شده است که در همه جا به طور منظم خشونت بین مردها نیز رخ می دهد . طبق اطلاعات رسمی گردآوری شده از سوی هیئت ثبت جنایت ملی هند موضوع های عشقی و سبب های جنسی در بین سه انگیزه بالا برای تمام قاتل ها و متهم های مرتکب قتل در سال 2006بود.

بیان عادی خواسته های جنسی یا حتی اظهار علاقه ساده به شیوه متمدنانه به شدت در محیط جریان مسلط هند سرکوب شده است واین امر به فرهنگی می انجامد که در آن خشم قاعده است وتجاوز یا قتل نتایج پایانی رخ دادنی حتمی آن است. بنا براین صرف نظر از جمهوری عشق بودن ،  هند گورستان جهانی عشق هم به نظر می رسد !  و – باور کن – این دو گرایش به صورت خیلی نزدیکی به هم ربط دارند .  آیا جایی امیدی وجود دارد که مردهای هند بتوانند تغییر کنند و با زن ها به صورت متفاوتی رفتار کنند؟ من می خواهم گریبانم را از چنگ این پرسش رها کنم و بگویم من چنین فکر نمی کنم. امید در حقیقتی نهفته است که هندوئیسم برهمایی – تنها سنت تاثیر گذار بر کشوری به بزرگی و تنوع هند نیست . در داخل بیش از 800میلیون مردم جمع شده زیر بر چسب عمومی "هندو" تنوع شگفت انگیزی از خرده فرهنگ ها ، سامانه های اعتقادی و راه ورسم های فردی وجود دارد . 

روشنفکر های دالیت ( کاست های پایین تر) در هند مدت زمان طولانی است خاطر نشان کرده اند که بسیاری از جامعه های به اصطلاح کاست های "پایین تر" تمایلا ت جنسی رهاتری نسبت به حتی رادیکال ترین فمنیست های کاست های " بالاتر" به نمایش می گذارند . به همین نحو شاهد های بسیاری وجود دارد که در بسیاری از جامعه های قبیله ای زنان نیز جایگاه بلندی اگر چه نه جایگاهی برابر با مردها در عرصه های بسیاری از زندگی دارند .  

از زمانی که پدرسالاری بر هندوئیسم در هند مدرن مسلط شده است از نظر تاریخی روح زنانگی نیز خود را به صورت قدرتمندی اثبات کرده است . قاعده ها وارزش های "کاست بالاتر" جریان اصلی هندوئیسم مرتب با خدا مادر های بی شمار مذهبی که در سراسر هند یافت می شوند و باستانی تر، اگر نه قدیمی تر از خود هندوئیسم هستند به چالش کشیده می شوند .

به همین نحو،  جنبش باهاکتی ( یا وقف) که در قرن سیزدهم در هند شرقی آغازشد ، بر ماهیت زنانه کریشنا ، مردخدای هندو، تاکید می کند و تفکر پارسایی را ( هم برای زنان وهم مردان) تا مشاهده خود به عنوان " عاشقان" خدا ترویج می نماید  .

در اسلام ومسیحیت ، و سایر مذهب ها در هند ، مخالفت هایی نیز، با تاکید بر حقوق زنان، به چالش کشیدن تند روی هایی که  برای کنترل زن ها تلاش می کند، وبازکردن راه های جایگزین نگاه به جنسیت ، بدن انسان وسرانجام تمامیت خود جامعه ، با جریان حاکم وجود دارد . 

به یک نسبت دارای اهمیت ، زنان هند مدرن ، خواه در شهر یا در روستا، دیگر نمی خواهند به سادگی تحت سلطه مردها قرار گیرند  و علیه سلطه مردها به شیوه های متفاوت خود مقاومت می کنند. 

آن چه تمام این سنت ها به آن اشاره می کنند امکان یک هند آینده است که در آن سیمای زنانه تمام انسان ها – سرچشمه تمام اشکال زندگی و افرینندگی – به عنوان "ناپاک" ، شیطان" یا "گناهکار" سرکوب نمی شود بلکه به عنوان بخش اساسی آز آن چه جهان مارا چنین شگفت انگیز می سازد درک می شود . 

 

پس نوشت :در حالی که من هنوز به این کشور خوش بین هستم ، اما لطفا فراموش نکن وقتی که تو بار دیگراز هند بازدید می کنی چاقوی تیزی با خودت بیاوری. در کشور وسیعی مانند هند هیچ چیزی به سرعت تغییر نمی کند و سالم بودن بهترازتاسف است!

 سرچشمه : znet

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter