نویدنو:30/09/1391  

 

نویدنو30/09/1391 

 

 

راه توده توهم یا چوب واقعیات! کدام یک؟

اردشیر قلندری

راه توده مدتی است که دست پاچه به وامگیری از مقالات حزب توده، حزب طبقه کارگر پرداخته است. این گروه از خود هیچ تحلیل و برداشتی از آنچه که در ایران میگذردنداشته ، بدین خاطر مدتی است که پس از انتشار شماره های جدید نامه مردم به وامگیری از آن پرداخته وتلاش دارد این طوری وانمود کند که گویی همین امروز کشف دوچرخه کرده است . برای مثال به چند نمونه زیر مراجعه میکنیم: راه توده در شماره 381 دوشنبه 8 آبان ماه 1391 مقاله " احمدی نژاد قهرمان خصوصی سازی و مجری فرمانبردار صندوق بین المللی" را منتشر میکند. در حالی که حزب در مورد کارهایی که صندوق بین المللی پول درایران انجام میدهد ، مدتها پیش خاطر نشان ساخت و عواقب منفی آنرا بیان کرد و به ریشه یابی این مسئله پرداخت بود. بعنوان مثال می خوانیم: .....عملکرد دولت ها از دوره ”سردارسازندگی“ (رفسنجانی) و ”اصلاح طلبی“ خاتمی تا این ”رئیس جمهور عدالت محور“، در راستای ایجاد تغییرات بنیادی اقتصادی – اجتماعی مردم گرا نبوده و نمی توانسته باشد. زیرا گرایش بارز سرمایه داریِ تجاری و بورژوازیِ بورکراتیک به فعالیت های رانت خوارانه انگلی و غیر تولیدی، مانعِ گسترشِ سرمایه گذاریِ دولتی ویا خصوصیِ موثر در راستای تولید ملی بوده و هست. بعد از اتمام جنگ خانمان سوز و انقلاب بر باد ده ۸ ساله با عراق تا به حال، تعمیق و گسترشِ فقر در سطح جامعه هم گام با کسبِ ثروت های نجومیِ جناح های خودی درونِ رژیم بوده است. دگردیسی رده های بالایی سپاه به بورژوازیِ بوروکراتیکِ حاکم، و تبدیل شدن آن به محور اصلی قدرت به برکتِ قدرت نظامی – اقتصادی، تبلور نهایی رقابت های جناحی درون رژیم است که منجر به دخالت مستقیم سپاه در کودتای انتخاباتی خرداد ۱۳۸۸ شد. از این رویْ، توجه به دیالکتیکِ رابطه بین فعل و انفعالات روبنایِ سیاسی و زیر بنایِ اقتصادی به نفع این نیروی مسلط ،و شناختِ ماهیت اهداف کلیدی دولت بر آمده از کودتا، بسیار پراهمیت است. این مقاله بدین ترتیب ادامه می یابد:  .... ديگر عدم امکان توسعه و رشد اقتصادیِ بنيادی در دو دهه گذشته، گرايشِ سياست اقتصادی در مجموعه رژیم است که بعد از اتمام جنگ تا به حال، ساختارِ اقتصادی کشورمان را به سوی الگویِ نولیبراليسم اقتصادی سوق داده است. در این دو دهه این ذهنیت که نولیبرالیسم اقتصادی نوش دارویِ تمام مشکلات است به صورت فراگیر در دستگاه حکومتی و محافل آکادمیک کشور رسوخ کرده است. تبعاتِ مخرب برنامه های اقتصادی نوليبراليستیِ دوره اصلاحات و عدم توجه به حقوق و خواسته های مادی زحمتکشان، یکی از عوامل مهم تنزل اعتبار و نفوذِ اصلاح طلبان در سطح جامعه گردید. بدين ترتيب بود که دولت نهم در سال ۱۳۸۴ توانست به همراه تقلبات انتخاباتی با رويكردی كاملاً اقتصادی ابتکار عمل در تبليغات انتخاباتی و بعد سكان كشور را به دست بگيرد.  برای خواندن کامل متن به منابع زیر مراجعه شود:

1.      "احمدی نژاد قهرمان اقتصاد نولیبرالی و سد راه پیشرفت ایران اعلامیه ها و برخی مقالات حزب توده ایران (از خرداد 1388 تا پایان اسفند 1388 صفحه 193). http://www.tudehpartyiran.org/Elameha.pdf

2.           http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1006

   اما راه توده انگار تازه از خواب زمستانی برخواسته ، و همین امروز متوجه شده است که این سیاستها باعث فقر بیشتر مردم ، به یکی معضلات ایرانیان تبدیل شده است. از طرفی نیز بیشتر مقاله های راه توده در زمینه پایگاه اجتماعی رژیم فاقد هرگونه تجزیه و تحلیل از عواقب مخرب سیاستهای رژیم بوده، و موضوع را دائما تاحد یک خبر روزنامه نگاری تنزل میدهد.

"احمدی نژاد قهرمان اقتصاد نولیبرالی و سد راه پیشرفت ایران اعلامیه ها و برخی مقالات حزب توده ایران (از خرداد 1388 تا پایان اسفند 1388 صفحه 193). http://www.tudehpartyiran.org/Elameha.pdf

در همین راستا تاخیر از حوادث در راه توده به امری مسلط تبدیل شده است. بطوری که هر از چندگاهی راه توده از خواب پردیده و مقاله ای تا حد یک خبر ژورنالیستی منتشر میکند تا چیزی گفته باشد.

راه توده در شماره 388 کشف کره است که "نشانه هایی" را مشاهده کرده که حاکمیت قدرت انقلاب را از چنگ مردم درآورده است ! چه میتوان گفت ؟ بسی شگفتا ! از سوی نیز این "نشانه های " تازه کشف شده از سوی راه توده اینک مدتهاست که گریبان مردم را گرفته، ایران را دچار بحرانی عمیق در تمام سطوح ممکن نموده است. مدتها پیش حکومت در برابر مردم و مردم در برابر حکومت قرار گرفته اند. راه توده انگار کاملا چشم خود را بر حوادث و واقعیات ایران بسته بود.

سرمقاله راه توده : "حریق از هم پاشیدگی در خانه حاکمیت رژیم بالا میگیرد!  نشانه های بسیاری از سرانجام پر حادثه حاکمیت کنونی جمهوری اسلامی که قدرت را گام به گام از چنگ مردم و نیروهای انقلاب 57 درآورد وبا تکیه بر سر نیزه سپاه از موجودیت خویش دفاع میکند، حکایت دارد. تشکیل انواع گردانها وگروه ها و لشگرهای بسیج و سپاه برای مقابله با مردم و دفاع از حاکمیتی که مردم در برابر آن قرار دارند، (تاکید از نگارنده) خود بزرگترین نشانه پیش بینی بالا ست". البته باید اضافه کنم که راه توده تا همین چندی پیش مردم را در برابر رژیم نمی دید، بلکه به شکلی آنان را ترغیب می کرد تا در حدممکن به عمر حکومت ولایی بیافزایند، ولی اینک آتشی در خانه حاکمیت می بیند و درصدد هشدار آن بر آمده است که ، آهای داری میسوزی !.

         راه توده دراین مقاله شکل و اشکال از هم پاشیدگی را قابل بحث نمی داند، چراکه درصورت ادامه بحث باید شیوه طرد رژیم ، شکل حکومت آیند وبرخی دیگر پرسش هارا پاسخ دهد، بدین خاطر نیز سکوتی معنی دار ! در پیش می گیرد، تا چه زمانی؟ نیز روشن نیست. راه توده بازهم به امید اینکه اصلاح طلبان بیایند تا "ابزار خواب را از رژیم " بگیرند، نشسته است. راستی راه توده در شرایط فعلی در انتظار کدام اصلاح طلب نشسته است؟ همان اصلاح طلبی که عبدالواحد موسوي لاري، وزير كشور دوران اصلاحات در مورد آن میگوید: سياسيون در جامعه ما به صورت طبيعي به دو خط اصولگرا و اصلاح‌طلب تقسيم مي‌شوند و اين دو مانند دو بال براي نظام هستند و نظام بدون يك بال نمي‌تواند پرواز كند.

 http://www.iran-newspaper.com/1391/9/27/Iran/4252/Page/3/Index.htm

   نامه مردم نیز در سرمقاله شماره 908 خود تحت عنوان " اوج گیری اختلاف های جناحهای حکومتی و خطر مماشات طلبیِ اصلاح طلبان" هشدار داده است؟ " ....اﻣﺎ ﭘﺪﻳـﺪه ﺧﻄﺮﻧﺎك و ﻓﻮق اﻟﻌﺎده ﻫﺸﺪار دﻫﻨﺪه اي ﻛـﻪ در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن ﺑﺎﻳﺴﺘﻲ ﺑﺎ دﻗﺖ ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﻮد اﻳﻦ اﺳـﺖ  ﻛﻪ، اﺳﺘﻔﺎده از اﺧﺘﻼفﻫﺎي ﺟﻨﺎحﻫﺎي ﺣﻜﻮﻣـﺘـﻲ  ﺑﻪ ﺳﻮدﺣﻤﺎﻳﺖ از ﺟﺮﻳﺎن ﻳﺎ ﺟﺮﻳﺎن ﻫـﺎﻳـﻲ ﻛـﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺳﻴﺎﺳﻲ، اﻗﺘﺼﺎدي، و اﺟﺘﻤﺎﻋـﻲ ﺷـﺎن ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﻨﺨﻴﺘﻲ ﺑﺎ ﺧﻮاﺳﺖﻫﺎ و ﻣﻄﺎﻟﺒﻪﻫـﺎي ﻣﺮدم ﻧﺪارﻧﺪ، ﺧﺎك ﭘﺎﺷﻴﺪن ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﺮدم اﺳـﺖ"  یا اصلاح طلبان دیگری را در چنته دارد؟ در مورد ایستادگی مردم در برابرحاکمیت نامه مردم در شماره 907 چنین مینویسد " در مرحله مشخص کنونی، تضاد اصلی، تضادِ اکثریت قشرها و طبقه‌های جامعه ایران با روبنای سیاسی رژیم ولایت فقیه و زیربنای اقتصادی بغایت ضد ملی آن است. این تضاد آشتی ناپذیر میان مردم و دیکتاتوری حاکم، جامعه و جنبش مردمی را به شکل های گوناگون به تحرک در می آورد. طرد رژیم ولایی و گذر به مرحله ملی دموکراتیک، نخستین مرحله و تغییر کیفی است. تلاش مستقیم و هدفمند در ایجاد شرایط عینی و ذهنی در راستای اصلاح واقعی قانون اساسی، یعنی برجسته کردن نقش محوری مردم با طرد اصل ولایت فقیه مهمترین قدم رفرمیستی اصلاح طلبان بشمار می آید. پشتوانه اصلی این حرکت تکیه بر نیروی مردم و ارائه برنامه مشخص هماهنگ با منافع قشر های زحمتکش، یعنی اکثریت مردم است. در این راستا ایجاد اتحادها بین نیروهای اجتماعی در یک جبهه وسیع ضد دیکتاتوری ضرورت عینی است که نمی توان و نباید آنرا با توجیه هایی مانند ”سیاست ورزی“ و یا ”حفظ نظام“ به بهانه نجات انقلاب و نظام مخدوش نمود. تغییر توازن نیرو بر ضد دیکتاتوری ولایی تنها با کار سازمان یافته در میان مردم با برجسته کردن مخرج مشترک‌های منافع طبقاتی و نیروهای اجتماعی در راستای ایجاد اتحاد های وسیع امکان پذیر است". راه توده از دید حاکمیت نشانه های شکست را "سیاست نظامی – اتمی " او می داند، و همچنین در بالا نیز سخن از تشکیل انواع گردانها و گروه ها و لشگرهای بسیج و سپاه می باشد، بی انکه به تضاد اصلی که در روبنای سیاسی و زیربنای اقتصادی نهفته است اشاره ای کند. انگار راه توده نمی داند که رویارویی مردم با رژیم های خود در تعداد لشگر کشورها نیست، تعداد نیروهای امنیتی رژیم شاه را به پائین نکشید بلکه، مسائل سیاسی و اقتصادی مردم را به خیابانها آورد، مردم خواهان کسب امتیازات بیشتر و برقراری عدالت اجتماعی هستند. در سال 1917 در انقلاب بلشویکی تزار نه "سپاه" داشت ، نه "بسیج"، ولی مردم به خیابانها آمده و تزاریسم را از پا درآوردند. انگار راه توده نمی داندکه ماتریالیسم تاریخی نیز وجود دارد که مسائل جامعه را توضیح می دهد، انگار راه توده نمی داند که، مناسبات تولیدی در ایران چگونه است؟، ابزار تولید در دست چه کسانی متمرکز است؟ . آنچه که از دید راه توده مهم بنظر می رسد حفظ همین نظام با برخی ترمیم ها و آرایش هاست ، ولی آیا مردم ایران که "در برابر رژیم قرار گرفته اند" نیزهمین را می خواهند؟؟؟. پرسشی است که بالاخره راه توده موظف به پاسخ گفتن آن می باشد.

نگارنده : اردشیر قلندری

           

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter