نویدنو:17/08/1391  

 

نویدنو26/08/1391 

 

 

تمدن شوروی – خاطره ای برای آینده
گنادی زوگانوف دبیر کل حزب کمونیست روسیه -برگردان: اردشیر قلندری


امروزه در باره تمدن شوروی هر چه بیشتر یاد میکنند.این مفهوم بطور کامل در انتشارات علمی ودر پلیمیکهای سیاسی جایی برای ماندن یافته است. از بابت نفوذش هرچه بیشتر نه فقط هواداران راه تحولات سوسیالیستی ، بلکه مخالفان سرسخت نیز به آن مراجعه میکنند. با این همه پژوهش در تمدن شوروی کاریست سخت و پر از زحمت که هنور در پیش خواهد بود. ما امروز تنها خطوطی از مساله علمی و سیاسی آنرا تعیین خواهیم کرد.

مراحلی در فرگشت انسان

یاد آور میشویم، که معانی متعدد ومشخصی در مورد " تمدن " که گاهی اوقات بقدر کافی جهت توصیف پدیده های مختلف بکار میرود موجود میباشد. بنا براین سخن در وهله نخست برسرتمدن بشری در کل است، قبل از هرچیز با اتکاء به معیارهای اقتصادی، فریدریش انگلس نوشت: تمدن "آن بخش از مرحله فرگشت است که در آن تقسیم کار، ناشی از تبادلات بین افراد مختلف و ترکیبی از فرآیند تولید کالا به شکوفایی کامل رسیده و دگرشی در سراسر جامعه تولید کرده باشد". با تشریح مهمترین خطوط این "دگرش" جغرافی دان آمریکایی ا. هانتینگتون نوشت: "تمدن زمانی آغاز شد که مردم کشاروزی و زندگی در محلی ثابت و تشکیل اشکال مشخصی از دولت ومهارت درنوشتن را آموختند". از این دیدگاه تمدن گذار بشریت به عالیترین سطح فرگشت در مقایسه با زمانهای گذشته میباشد.
همزمان با این، دربرخی از مراحل فرگشت بشریت در این یا آن منطقه از کره زمین تمدنهایی بوجود آمدند، گروههای مختلف مردمی و دولتها در فعالیت های روزمره خود، نقش "لوکوموتیوپیشرفت" را بازی کردند. کافیست تمدن بابل، یونان و رم، بیزانس و تمدن اروپای غربی را بیاد بیاوریم، با توجه به این ، ما میتواینم یک شیوه دیگردر تعریف از تمدن را پیشنهاد کنیم: یک بنیاد پایدار فرا دولتی، روشن گر عالی ترین شکل سیاسی، اقتصادی و یکپارچگی اجتماعی، که میتواند دراین دوره ترقی خواه تاریخی با شیوه تولید و ماهیت روابط اجتماعی – سیاسی، در محیط فرهنگ شخصی و ارگانیگ خود تجسم یابد. خود این تمدن دارای عملکردهای یکسان و برآیندهای پیوسته رقابتهایی است که جایگزین چنین تمدنهایی میگردد.
برخی از تاریخدانان سده بیستم وجود چنین تمدنهای بشری را مبدا قرارداده، و بر ماهیت منحصر بفرد هریک از آنها تاکید داشته اند. تاریخدان آلمانی اسوالد اشپینگلرمعتقداست، که چنین تمدنهایی هشت نوع بودند. تاریخدان بریتانیایی آرنولد تواینبی
۲۱ تمدن میشمارد. ولی، با توجه به چندگونگی تمدنها، هم این و هم آن دانشمند ویژگی مشابه در تمام تمدنهای فوق را نادیده گرفتند: درهمه آنها استثمار انسان از انسان وجود داشت.

جامعه طراز نوین

از سال
۱۹۱۷ درجهان تمدن نوینی توسعه یافت، که متعلق به طبقه زحمتکشان بود، و بدین خاطر این تمدن از همه تمدنهای قبلی که اشپیگلر و توینبی بررسی کرده بودند فرق بنیادی داشت. نخستین کسی که در کشورما موضوع تجربه تاریخی تمدن اتحاد شوروی را از نگر رویکرد تمدن در تاریخ جهان را مورد بررسی قرارداد نگارنده کتاب دوجلدی "تمدن شوروی" کارا مورزا بود.
اتحاد شوروی تکیه گاه بسیاری از امیدهای مسرت بخش درباره آینده بود، که نویسندگان انقلابی دوران بورژوازی در اندیشه های تخیلی خود ترسیم میکردند. با این همه، بر خلاف طرحهای تخیلی آنها، درستتر گفته باشم برخلاف گمانهای آنها همراه با پیش بینیهای نادرست در مورد آینده خوشبخت، زایش روابط نوین اجتماعی توسط کارل مارکس و فردریش انگلس در تئوری علمی آنها کمونیسم بازتاب یافت، که در آثار لنین و سپس استالین متحول گردید. درستی برآیندهای علمی مارکسیسم – لنینیسم و نادرستی طرحهای تخیلی انقلابیون بورژوازی در فرآیند استقرار نظام سوسیالیستی اثبات گردید.
با این همه فرماسیون اجتماعی شوروی، مرحله ارگانیک تحولات تمدن اصیل روسی میباشد.
نخستین بار در تمدن جهانی، طبقات استثمارگر امتیازات ویژه خودرا از دست دادند. به حکومت انگلها و دلالان و همچنین جویندگان سود از بابت غارت دسترنج دیگران پایان داده شد. تمدن شوروی نخستین تمدنی بود که اصل: "همه باید کار کنند" و "سازنده جهان کار است" در آن به اجراء گذاشته شد. از نخستین روز حکومت شوروی قوانین مبرم در حقوق اجتماعی و سیاسی کارگران تعیین گردید. ارزش کار در جامعه با اهداء جوایز به امری افتخارآمیز تبدیل شد.

بر پایه برابری اجتماعی

ازآنجایی که کارگران اکثریت جمعیت جامعه را تشکیل می دادند، تمدن شوروی نخستین تمدنی بود که نه در حرف بلکه، در عمل اصول عدالت اجتماعی را به اجراء گذاشت. نخستین بار در جهان، بشرامکان یافت بطور رایگان تحصیل کرده و از همه امکانات بهداشتی برخوردار گردد. در کشور شوراها هزینه مسکن و مخارج شهری ، ترانسپورت حداقل بوده و دهها سال تغییرنکرد. مواد غذایی با بهای پائین در دسترس بود.
نخستین بار از دوران پدرسالاری تمدنی بنا گشت، که به وضعیت ستم بار و نابرابری حقوق زنان پایان داد. حق زن در انتخاب حرفه برابر با مرد، چیزی که تا به امروز زنان برای آن در کشورهای سرمایه داری پیکار میکنند، در سالهای نخست حکومت شوروی اجراء گردید. برابری سیاسی زنان، که بطور وقیحانه در بسیاری از کشورهای جهان به سخره گرفته شده است تامین گردید.
همزمان در تمدن شوروی سیاست حمایت از مادران اجراء شد. زنان از حقوق مرخصی تا و بعداز زایمان برخوردار گردیدند. شبکه وسیعی از رایزنی های رایگان و زایشگاهها، شیرخوارگاه و مهد کودک ایجاد شد. زن بعنوان مادر، مورد احترام و حمایت قرار گرفت. در گرما گرم جنگ بزرگ میهنی (جنگ دوم جهانی م.) در کشور ما نخستین بار در جهان جوایز افتخار "مدال مادر"، نشان "افتخار مادری" و "مادر قهرمان" برای مادران دارای فرزندان زیاد تعیین گردید. ٨ مارچ جشن بین المللی روز زنان یکی از محبوب ترین جشنهای کشور شوروی شد.
علیرغم طرح تخیلی انقلابیون خردبورژوازی، طرفدار حذف خانواده، در تمدن شوروی اقداماتی در راستای نگاهداری از کانون خانواده انجام گرفت. تربیت خانوادگی با تربیت در موسسات دولتی همراه گردید. برای نخستین بار در جهان در کشورما سازمانهایی برای کودکان بنام
oktyabryatsky و برای نوجوانان به نام پیش آهنگان تاسیس شد. اکثریت جوانان دختر و پسرعضو سازمان کامسومل (سازمان جوانان کمونیست) بودند. فرزندان ما از فساد و اعتیاد محفوط بودند. در خانواده ، مهد کودکها ، مدارس ، سازمانهای oktyabryatsky و پیشآهنگی و کامسومل برپایه دستاوردهای بهترین استادان شوروی مانند آ. ماکارینکو نسل درحال رشد با اخلاق سالم و برپایه بهترین شیوه های آموزشی در مدرسه و محلهای کار تربیت می شدند.
به همت کنترل ثابت، کودکان از سلامت جنسی و روحی برخورداربوده ، باتاسیس شبکه وسیعی ازموسسات تفریحی - سلامتی واردوگاههای پیشآهنگی تابستانی مرگ میر کودکان بشدت کاهش یافته و نسل جوان سالمی پروش یافت. طول عمر و جمعیت در کشورما در دوران حکومت شوروی دوبرابر شد.
اهمیت سلامت شهروندان شوروی وپیشرفتهای فیزیکی آنها در موفقیت های ورزشی شوروی جلوه میکرد. ورزشکاران شوروی که از خلقهای گوناگون اتحاد شوروی بودند در بازیهای المپیک و دیگر رقابتهای بین المللی پیوسه دارای مقامهای اول بودند.
تمدن شوروی بر پایه اصول برابری ملی بود. درهمان سالهای نخست حکومت شوروی روابط بین خلقها که بر پایه کشمکشهای شدید داخلی کشورهای مختلف جهان در طی سده های متمادی استوار گشته بود، بر پایه حقوق برابر و دوستی بازسازی گردید. بر خلاف انقلابیون خردبورژوازی که از موضع نهیلیسم ملی، طرفدارحذف تمایزات ملی بودند، تمدن شوروی شرایط مطلوبی در راستای پیشرفت فرهنگ ملی ایجاد کرد. درنخستین سالهای حکومت شوروی جمهوری های مختلفی ایجاد گردید. برای خلقهایی که حروف الفبا نداشتند ، حروف الفبا بوجود آمد. عملا برای همه خلقهای اتحاد شوروی تئاتر ملی و ادبیات ملی بوجود آمد.

تحول در بهترین سنتها

انقلابیون خردبورژوا، منجمله کسانی که درصفوف حزب کمونیست قرار داشنتد، از قبیل تروتسکی به پیروزی سوسیالیسم در کشوری جداگانه ، آنهم در عقب مانده ترین کشور مانند روسیه آن زمان باورنداشنتد. به همین دلیل آنها تلاش میکردند تا از قراری سوسیالیسم در کشورما تا پیروزی انقلاب پرولتری در غرب جلوگیری نمایند. آنها با تعظیم در برابر تمدن غربی ، تاریخ روسیه تا انقلاب را نادیده میگرفتند. لنین و استالین بر خلاف آنان عقیده داشتند که ، انقلاب اکتبر ادامه قانونمند فرآیند اجتماعی است که در روسیه رخداده است.علیرغم تلاشهای تبلیغاتی در راستای حذف تاریخ قبل از انقلاب ، تمدن شوروی تجارب غنی وبهترین دستآوردهای خلق روس و دیگرخلقهای کشورما را جذب کرد.
با دقت سنتهای ملی را حفظ کرد، تمدن شوروی باعث پیشرفت فرهنگ ، که متکی منابع مردمی بود گردید. در سالهای حکومت شوروی بهترین موسیقی، ادبیات ، نقاشی ، معماری ، تئاتر وسینما که در دسترس همه ساکنین کشوربود خلق گردید. آثار شولوخف، شستاکوویچ، مایاکوفسکی، پراکوفییف،سیدوروف،موخین،ایزنشتاین و خاچاتوریان و بسیاری دیگر از کلاسیکهای شوروی در گنجینه فرهنگ جهانی جا گرفتند.
پژواک روشن ژرفای احساس شهروندان شوروی، آهنگهای شوروی گردید که، توسط بهترین آهنگ سازان کشورنوشته و توسط بهترین خنیاگران اجراگردید. تمام دنیا برای موسیقی دانان ما در رشته های صدا و باله که در کشورهای جهان نمایش داده میشد کف میزدند که، آفریده فرهنگ شوروی بود.

رویکردهای علمی

برای نخستین بار در جهان تمدنی بر پایه علم بنا گشت. تمدن شوروی تجسم برآیندهای مارکسیسم - لنینیسم در مورد توسعه مدام جامعه کاپیتالیستمی، تقسیم شده به طبقات متخاصم، به جامعه ای با دوستی طبقاتی ، به سوسیالیسم ، و سپس به جامعه بی طبقه کمونیستی بود. برای نخستین بار در جهان، اقتصاد برنامه ریزی بدون بحران، ورشکستگی شرکتها و بیکاری بنا گردید. سیستم برنامه ریزی شوروی پیوسته حرکت بسوی عالیترین سطح تولید از لحاظ کمی و کیفی را در نگر می گرفت. در چند دهه صنعت شوروی سهمی که در آغاز بیش از
۴% تولیدات جهانی را در بر نمی گرفت، ۲۰% از حجم تولیدات فراوردههای صنعتی جهانرا به خود اختصاص داد. در سالهای تمدن شوروی هزاران شرکت مدرن ، صدها شهرجدید، که بیانگر تلاش مردم شوروی در تشکیل "باغ شهر" * بودند بوجود آمدند.
ساختمان جامعه بر پایه علمی باعث اولویت پیشرفت پژوهش در همه زمینه های آگاهی انسانی گردید. نخستین ماهواره ، نخستین پرواز انسان به فضا، نخستین ایستگاه برق اتمی و دیگر دستاوردها، نمونه بارز کامیابیهای شوروی در علم و فن بودند.

کارایی بی همتا

تمدن شوروی ثابت کردکه قادر به دفاع از خود دربرابر یورش دشمن است. در سالهای جنگ دوم جهانی کشورما به جهان نشان داد که در ساخت سلاح های کامل جنگی بی نظیر است: "کاتیوشا" ، تانک
Т۴ وهواپیمای IL-۲. سربازان هیتلری به وزیر دفاع آلمان آ. شیلراطلاع داده بودند که مسلسل شوروی را بر آلمانی ترجیح می دهند. همه این دستاوردها گواهی از سطح بالای صنایع نظامی شوروی در جهان میباشد. تلاش صنایع اسلحه سازی آلمان در کپی تانک Т۴ بی نتیجه ماند، چراکه آلمانها نتوانستند آلیاژ پولاد مورد نیاز را گداخته کنند و موتوری از آلمینیوم بسازند.
جنگ عالی ترین سطح هنر نظامی را توسط ژنرالهای شوروی ، ژوکوف، راکاسوفسکی، کنیوف، واسیلوسکی و دیگران را که توسط فرمانده کل قوا استالین رهبری میشد رابه نمایش گذاشت، جنگ توان بی نظیر دولت شوروی درجابجایی هزاران شرکت صنعتی و میلیونها انسان به پشت جبهه و سازمان تولید مهمات جنگی در جبهه را به اثبات رساند.
گواه کمال مطلق بودن تمدن شوروی، بازسازی سریع خرابیها و آغاز زندگی مسالمت آمیزدر کشور میباشد. همزمان تمدن شوروی توانست تولیدات صنعتی ، علمی و فنی را بسیج نموده، تا در اندک زمانی در تولید سلاح هسته ای از آمریکا پیشی گرفته وتامین امنیت کشور از امپریالیسم آمریکا که آماده میشد صدها شهر ومیلیونها انسان را نابود کند را حفظ کند.
اجراء بی وقفه برنامه های پنج ساله یا دیکر برنامه های پیشرفت اقتصادی، تضمینی در توسعه پایدار جامعه شوروی گردید. ایمان به اینکه "فردا بهتر از دیروزخواهد شد" مشخصه تمدن شوروی گردید، و در روابط بین مردم و آثار فرهنگی شوروی بازتاب یافت.

انسان نوین

یکی دیگر از دستاوردهای اصلی تمدن شوروی – آفرینش انسانی نو در تاریخ بشریت: انسان اتحاد شوروی بود. دوری جستن ازاخلاق بورژوازی بعنوان اثرات گذشته در عین حال توسعه ویژگیهایی از قبیل صداقت، وگاهی اقات مثل فداکاری در انجام خویشکاری خود در برابر جامعه ، میهن پرستی ، یاری نه تنها به خویشان بلکه، به خلقهای کشورهای دور در زندگی وقوانین اخلاقی ساختمان کمونیسم :"انسان بعنوان دوست و رفیق و برادر" تجسم یافت.
انسان شوروی هرچه بیشتر دانش آموخته و متحول گردید. مردم کشورما کتابخوان ترین مردم دنیا شدند. رشد سریعی درخواندن ادبیات هنری و مجلات علمی و کتابهای علمی و فنی بوجود آمد. انسان شوروی در مسائل روزمره درون منافع شخصی و زندگی خصوصی خود محدود نگردید.
در تمدن شوروی مردمانی بزرگ زیستند و کارکردند که کار، علم و امور فرهنگی را هدف عمده زندگی خود میدانستند، و برای نسل جوان همچون نمونه ای برای تقلید شدند، کسانی مثل : استاخانوف و گاگانوف، کراولیوف و کورچاتوف ، پژوهشکران اقیانوس منجمد شمالی و قطب جنوب چکالوف و گاگارین و سازماندهندگان تولید مهندسان و کارشناسان. قهرمانان جنگ جهانی دوم : مانند، زویا کسمادیانسکایا ، آلکساندر ماتروسوف... که نسلی از مردم شوروی بر پایه همه این قهرمانیها بزرگ گردید.

چراغ روشن نمونه ها

پیشرفت موفقیت آمیز تمدن شوروی نمونه ای برای جهانیان گردید. تحت تاثیر اتحاد شوروی طبقه حاکم کشورهای سرمایه داری مجبورگردید: کار روزانه را تا ٨ ساعت در روز تقلیل دهد و به عقب نشینیهایی در امور مختلف اجتماعی سیاسی تن دهد. تحت تاثیر شوروی در کشورهای سرمایه داری اقداماتی در راستای لغو نابرابریهای زنان انجام گرفت. وجود اتحاد شوروی باعث لغوسیاست نژادپرستی در آمریکا گردد. بعداز پرتاب ماهواره اتحاد شوروی به فضا گروهی از آموزگاران به مطالعه تجارب سیستم آموزش و پرورش اتحاد شوروی پرداختند. سیستم آموزش و پرورش آمریکا به دو دوره، پیش از پرتاب و پس از پرتاب ماهواره تقسیم میشود.
کشورهای سرمایه داری حتا تلاش کردند از سیستم برنامه ریزی اقتصادی شوروی استفاده کنند. اتحاد شوروی انگیزه پیشرفت درپژوهشهای کیهانی و پیشرفت در دیگر رشته های علمی و فنی گردید.
با این همه، تاثیر تمدن شوروی بر جهان تنها بر معیارهای پوزیتف محدود نشد. اتحاد شوروی بطور مستمردر جهت برقراری صلح درتمام جهان تلاش میکرد. طرح برنامه خلع سلاح کامل همگانی در سال
۱۹۲۰ ، تبلیغ برای امنیت جمعی ، جهت مهار متجاوزان از جمله کارهای اتحاد شوروی بود. تمدن شوروی نیروی اصلی، درهم شکستن ارتش هیتلری آلمان، میلیتاریسم ژاپن ومتحدان آنان علیه بشریت شد. تهدید وبردگی مردم جهان با نسل کشیهای نامحدود بیش از هرچیز توسط شوروی از میان رفت.
با دستبابی در داشتن سلاحهای کشتار جمعی تمدن شوروی موفق به تعادل وجلوگیری از فاجعه هسته ای که کره مارا به بیابانی تبدیل میکرد شد. به همت تلاشهای پیوسته شوروی از وقوع جنگ جهانی تازه ای جلوگیری به عمل آمد.
همچون همه تمدنهای واقعی،اتحاد شوروی تاثیر اعظیمی بر جهان اطرف دور یا نزدیک خود گذاشت. اتحاد شوروی عملا باعث شکلگیری نوع شوروی سیستم اجتماعی درکشورهای مشترک المنافع سوسیالیستی در اروپا مانند ، آلمان شرقی ، بلغارستان ، لهستان ، یوگسلاوی وچکسلواکی در آسیا (چین و ویتنام)، آمریکا (کوبا)، آفریقا (انگولا وموزامبیک) شد. جالب این است که، مراکزو جوانه های تمدن شوروی پس از تباهی شوروی در این کشورها هنوزهم مانده است. و برخی از آنها همچون چین، حتا مستحکم تر شده و در بسیاری از موارد "سرخی" ابتکار تمدن شوروی را پذیرفته و با درخت چندین هزار ساله فرهنگ خود پیوند زده است.

دشمن مخفی بدتر از دشمن آشکار است

تمدن شوروی وعملکردهای فعال آن در راستای دگرگونی جهان همیشه باعث تنفرسوزان امپریالیسم جهانی میگردید. کشورهای غربی آنی از تلاش خود جهت تباهی تمدن شوروی با هرنوع سلاح ممکن ، منجمله تبلیغاتی – روانی درنگ نکردند.
سده بیستم عصررویارویی بین دوتمدن جایگزین آغاز گردید: تمدن سوسیالیستی اتحاد شوروی و تمدن سرمایه داری که مظهر آن آمریکا و متحدین آن ناتو میباشند. تمدن بورژوازی جهت افزایش عمر خود به هر امکانی دست یازید. تمدن شوروی گام به گام بسوی آینده بشریت به پیش رفت، اما در این کشمکش جنگ اطلاعاتی – روانی ویژه برای ذهن شهروندان خود باخت.
با این همه، کامیابی های تمدن شوروی دارای جهات سایه نیز بود. در شادی از دستارودها، این نگر بروز کردکه بازسازی سرمایه داری و پیروزی سوسیالیسم برگشت ناپذیراست. با مطالعه دقیق فرآیندهای اجتماعی ، آنالیز هر برهه از پیشرفت تاریخی کشور شوروی مشاهده شد که ، دستکاریهای رسمی ، تکرار دکماتیک تئوری اجتماعی درکتابهای درسی در موارد بالا، بدون محاسبه اینکه زمان خواهان تصمیمات تازه میباشد انجام گرفته است. در نتیجه بروز نخستین فرآیند ویرانگر در زمینه اقتصاد و تحولات اجتماعی، روابط ملی مورد ارزیابی گسترده قرارنگرفته است.
عدم توجه به فرآیندهای ویرانگر درونی و فعالیتهای دشمنانه خارجی باعث فرسایش پایه های سوسیالیستی گردید. دشمنان سوسیالیسم ، که در رهبری دولت شوروی جاگرفته بودند به طرز ماهرانه ای از کشش مردم جهت زندگی بهتر ، به بهانه "دگرگونسازی" واصلاحات "دموکراتیک" خرابکاریهایی علیه پایه های تمدن شوروی انجام دادند.

در تاریکی وحشیگری بورژوازی

سرنگونی نظام سوسیالیستی و فروپاشی اتحاد شوروی همراه با تباهی تمدن آن نیز بود. کارصدها شرکت صنعتی ساخته شده در شوروی متوقف گردید. امور کشاورزی مختل گردید. موسسات علمی ، آموزشی ، فرهنگی بسته شدند. شهرهایی که در برنامه های پنچ ساله شوروی ساخته شده بودند خالی از سکنه گردیدند. میلیونها تن از مردم بیکار و بدون آینده شدند. تعداد خودکشیها سرسام آورشد. نرخ زادو ولد بشدت کاهش یافت، و تعداد جمعیت روبه کاستن نهاد.
تمدن شوروی جای خودرا به وحشیگری بورژوازی داد، سطح دانش سقوط کرد، نتزول فرهنگی آغاز شد، می خواری و اعتیاد همراه با اصول غیر اخلاقی گسترشی وحشیانه یافت، "انسان به گرگ انسان " تبدیل شد. کشوری که با خودخواهی میجنگید، احتکار ایده الی برای جوانان جهت گسترش در تقلب وغارت ثروت مردم گردید.
همان قدر که مردم زندگی ازدست رفته شوروی را بخاطر دارند، البته خاطره ها را مشکل میشود پاک کرد، بورژوازی جنائی روسیه تلاش دارد کژی تمدن شوروی را به اثبات برساند. با در دست داشتن رسانه های گروهی تحت فرمان روز به روز شهروندان روس را متقاعد میسازد که
۷۴ سال تمدن شوروی تنها یک کوتاهی تاریخی بود. آنان تلاش میکنند هر روز تاریخ بزرگ مارا ، هر پدیده بزرگ زندگی شوروی، را سیاه کنند، توهین به دانش مارکسیسم ادامه دارد. که البته تا به امروز همه اینها ناموفق مانده است.

هدف پیکار است ، نه خاطرات گذشته

میگویند، که در اتحاد شوروی، تمدن شوروی افسانه زمان ما شد، نوعی کتیژ- گراد* سده بیستم. این کاملا نادرست است. تمدن شوروی افسانه نشده است، بلکه آرزویی برای تحقق در آینده گشته است.
تاریخ میآموزد که، وجود تمدنهای بزرگ در نوع خود دارای خصلتی تپنده است. آنها دارای زمان افت و خیز ، برخی اوقات بسیار ژرف هستند، که احساس مرگ آنها را به تصویر میکشد. اما زمان میگذرد، و این نوع تمدنها دوباره سر برآورده و بسوی تحولات پیشرفته ای راه میپیمایند. مرگ اتحاد شوروی کامی در تحول تمدن بزرگ روسی است که نظام شوروی آنرا زائید ، و شاهراه پیشرفت آتی بشریت را به جهانیان بنمایش گذاشت. این است گردش به عقب، به چندین سال پیشتر.
هیچ دستاوردی سرمایه داری بدوی روسیه در طی
۲۰ سال گذشته نداشته است: نه جهش اقتصادی، نه بهینه سازی در روابط اجتماعی ، نه تحول تازه ای درامور فرهنگی، نه پیشرفتی در ایدئولوژی که بتوانند مردم را متحد کند. فروپاشی و گردش به عقب در همه زمینه ها – این است فرق لیبرالهای "ضد تمدن" که به جای جامعه شوروی در روسیه امروز نشسته اند. این ضد تمدنها اساسا از تفاله زندگی معنوی غرب تغذیه میشوند، هیچ چیز خلاقی برای جهان اطراف نیاورده اند، و آشکار تر از هر زمان پوسیده ترگشته، وتنها به تولید مثل آسیب شناسی اجتماعی: بدون ایمان و با خشونت، با مستی و اعتیاد ، فساد و بیبندوباری، مصرف گرایی و دلسردی ژرف سرگرم هستند. همه اینها انگیزه موج خودکشیها، شیوع تروریسم و تهدید جنگی جهانی همه علیه همه میباشد.
بدین خاطر پرسش در مورد تمدن جایگزین در دروان پوسیدگی و فروپاشی کنونی به مسئله حاد تبدیل شده است. سخن در مورد بود یا نبود استقلال واصالت روسیه در تاریخ جهانی است. که یکی از عمده ترین شرط برگشت کشورما به دروان شوروی میباشد، بدین خاطر، حزب کمونیست و جبهه نیروهای میهنپرست روسیه، بستر قدرتمند تمدن روسیه و روسها ، حامل حقیقی "ژن" این فرآیند خواهند بود.
باید با دقت تمام تمدن شوروی را مطالعه کرده، خاطره آنرا حفظ کرده، وبا ترغیب دراجتناب ناپذیری شکست رژیم فاسد بازسازی شده سرمایه داری، به ترویج آن بپردازیم. با تجارب بیست سال پیکار، ما باید دستاوردهای تمدن شوروی را به سلاحی کارا برای ساختمان سوسیالیسم در این برهه تازه از پیشرفت جامعه روسیه – سوسیالیسم سده بیستم تبدیل کنیم.


• بحث باغ شهر و شهرک‌های اقماری اولین بار توسط ابنز هاوارد – شهرساز انگلیسی- حدود یک قرن پیش به نام گاردن سیتی یا باغ شهرها همراه با طرح شهرک‌های اقماری مطرح شد.
• درمرکز روسیه در منطقه نیژگورود دریاچه ای بنام سویت لویار مروارید طبیعت روسیه قراردارد. به این دریاچه برخی اوقات آتلانتید کوچک روسیه می گویند: تاریخ آن با افسانه های گوناگون پوشیده شده است.

 

سرچشمه- اخبار روز: www.akhbar-rooz.com

 



 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter