نویدنو:17/08/1391  

 

نویدنو26/08/1391 

 

بدرود با یک جنگ؟

یوری اونری –برگردان : هاتف رحمانی

بنیامین ناتانیاهو وپشتیبانش ، شلدون ادلسون ، با ژتون دولت اسرائیل روی رامنی شرط بندی کردند.

آنها باختند.

برای ادلسون ، سرمایه گذار شرط بندی ، مبلغ خیلی زیاد نیست .برخی از شما برنده می شوید ، برخی از شما می بازید.

برای ناتانیاهو، شرط بندی روی هم رفته چیز متفاوتی است . او در امریکا (جایی که او با رامنی در سال 1976آشنا شد ) بزرگ شد وبه خودش بعنوان کارشناسی بزرگ در امریکا افتخار می کند. انتخابات یکی از قوی ترین کارت های او بود، چون رابطه با امریکا برای اسرائیل حیاتی است . اکنون او ، همراه  با سفیر خود در واشنگتن ، که پیشنهاد ادلسون بود همچون نادانی بی پناه مانده است .

آیا این امربه شانس ناتانیاهو  در انتخابات آینده اسرائیل لطمه می زند ؟ شاید . ولی تنها در صورتی که نامزد میانه قابل اعتمادی پیدا شود ، که بتواند رابطه با باراک اوباما را ترمیم نماید .

ایهود اولمرت خود را چنین نشان می دهد ، وممکن است به ترسانندگان از جنگ بپوندد. برخی  خواب ترک ریاست جمهوری شیمون پرز برای شرکت در انتخابات بعنوان نامزذ را می بیند. پرز ، که دو هفته از من مسن تر است ، در پنجاه سال حضور سیاسی خود هرگز برنده انتخاباتی نبوده است . اما همیشه بار اولی وجود دارد ، وجود ندارد؟

اسرائیلی ها البته ، اساسا به رای یهودی علاقه دارند . به راستی هشدار دهنده است .

ناتانیاهو حمایت از رامنی را تا آخر مخفی نکرد . یهودی های امریکا می گفتند که رای دادن به نامزد جمهوری خواه ها رای به اسرائیل است. آیا به رامنی رای دادند ؟ نه، به رامنی رای ندادند.

من هنوز جزئیات آمار آرا را ندارم ، اما از نتایج رای ها در فلوریدا وایالت های دیگر به نظر می رسد که اکثریت بزرگی از یهودی ها ، مانند همیشه ، از نامزد دموکرات ها  حمایت کرده اند . 

معنی آن چیست؟ معنی آن این است که غلط بودن اساسی ترین ستیزه ناتانیاهو وشرکا یش نشان داده شد .

ناتانیاهو تقریبا هر ساعت ادعا می کند که اسرائیل "کشور-ملت مردم یهودی"است . این بدان معنی است که اسرائیل به تمام یهودی های جهان نعلق دارد، وتمام یهودی های سراسر جهان به اسرائیل نعلق دارند.پس او نه تنها برای 6میلیون شهروند اسرائیلی ، بلکه برای 13میلیون یا تمام یهودی های سراسر جهان سخن می گوید .(فرض کنیم که هیچ جهودی در مریخ یافته نشده است .)

بازهم ، این (انتخابات) سفسطه ای را اثبات کرده است . یهودی های امریکایی (یا بهترآن که امریکایی های یهودی)بعنوان عضوی از ملت امریکا رای دادند، نه بعنوان ملت ناموجود یهودی. بسیاری از آن ها قطعا نسبت به اسرائیل علاقه مند هستند ، اما وقتی که زمان رای می رسد بعنوان امریکایی رای می دهند.اسرائیل نقش بسیاری کوچکی در ملاحظات آن ها ایفا می کند.آن ها ممکن است وقتی که ناتانیاهو از امریکا بازدید می کند از او استقبال کنند ، مثل استقبال کاتولیک های امریکایی از پاپ ، اما دستور اورا در رای دادن به یک نامزد نادیده می گیرند.   

این امر معنای ضمنی بزرگی برای آینده دارد. در هر برخوردی بین منافع حیاتی امریکا واسرائیل ، یهودی های امریکایی در رده اول تمام امریکایی ها قرار دارند . در چنین موقعیت آینده ای، یک محاسبه ی غلط مشابهی از سوی ناتانیاهو یا جانشین های او ممکن است بدبختی آور باشد . 

مثلا در مورد جنگ ایران. بازهای اسرائیلی می توانند بوسه خداحافظی بر آن بزنند.

من شک دارم که حتی اگر رامنی انتخاب شده بود به ناتانیاهو اجازه حمله می داد.سخنرانی های انتخاباتی نمی تواند برمنافع حیاتی امریکا پیشی گیرد. او نیر مجبور بود نگاهی به نقشه تنگه هرمز بیفکند وبلرزد.

اما همچنان که تا کنون بوده است ، اکنون ابدا شانسی وجود ندارد که اوباما با حمله ای اسرائیلی مدارا خواهد کرد .حمله می تواند جنگ گسترده ای رابا نتایج غیر قابل محاسبه برای اقتصاد امریکا وجهان شعله ور سازد .

امریکایی ها خواهان جنگ دیگری نیستند. آن ها خواهان خروج از عراق وافغانستان هستند ، که در عمل هر دو کشور را به مخالف های خود واگذار می کنند.آغاز جنگی دیگر وبسیار بزرگ تر در ایران غیر قابل تصور است .

این ممکن است برای ما مهم ترین نتیجه این انتخابات ها باشد .

در مورد صلح اسرائیلی- فلسطینی چه؟

بدون شک ، فرصت ها از دست رفته اند.

من نمی خواهم خیلی خوش بینی نشان بدهم. نشانه های عادی نشان می دهند که رئیس های جمهور امریکا در دور دوم ریاست خود از فشارهای سیاسی آزادند ومی توانند رفتار دیرپایی را مطابق آگاهی خود انجام دهند. این امر – تا نقطه ای- قطعا حقیقت دارد .

رئیس جمهور رهبر حزب است ، و حزب از اولین روز پس از انتخابات فکر کردن به انتخابات بعدی را آغاز می کند. لابی های قدرتمندی مانند ایپک (لابی یهودی های امریکایی) دست از موجودیت خود بر نمی دارند وبه وارد کردن فشار زیاد ی برای حق اسرائیل ادامه خواهند داد. اعانه دهندگان بزرگی هنوز مورد نیاز خواهند بود. انتخابات میان دوره در عرض دوسال فرا خواهد رسید.

اما من امیدوارم اوباما به جایگاه آغازین خود باز گردد  و برای وادارکردن هر دو طرف به آغاز گفتگوهای جدی سعی نماید . ارائه درخواست فلسطینی ها در روزهای آینده به مجمع عمومی سازمان ملل جهت پذیرفتن آن بعنوان یک کشور (اکنون عضوناظر است)ممکن است آزمونی باشد . پذیرش آن از اهمیت یزرگی برخوردار است ، چون می تواند راه حل دو کشور را مستقیما به روی میز بین المللی باز گرداند. امریکا در آنجا قدرت وتو ندارد، وبا رئیس جمهور است که برای اعمال یا عدم اعمال  فشار تصمیم گیری نماید .  

امریکا مانند حمل کننده هواپیمای عظیمی است . برای چرخش به زمان وفضای زیادی نیاز دارد. اما حتی یک تغییر جزئی هم البته می تواند در زندگی ما تاثیر عمده ای داشته باشد .

در اسرائیل ، پرسش اصلی این است : آیا او انتقام خواهد گرفت؟

بدون شک ، اوباما از ناتانیاهو ، وبا دلیل موجه نفرت دارد. ناتانیاهو با استقبال گرمی در دفتر رئیس جمهور مواجه نخواهد شد .

اما اوباما ماهی خون سردی است . او ازاحساس های شخصی خود به سختی جلوگیری خواهد کرد.

اما چگونه سختی ای ؟ آیا او گرایش به سوی ناتانیاهو وسیاست هایش را در جهت  تشویق یا حتی حمایت از نیروهای صلح اسرائیلی تغییر خواهد داد؟ آیا بر انتخابات اسرائیل همان گونه که ناتانیاهو تلاش کرد بر انتخابات امریکا تاثیر بگذارد تاثیر خواهد گذاشت ؟

من صریحا چنین امیدی دارم. به خاطر اسرائیل .

پیروزی اوباما گرایش های لیبرال ، دموکرات ، سکولار، جامعه گرا و غیر متجاوز را در سراسر جهان تقویت خواهد کرد .اگر دولت اسرائیل به روند کنونی خود ادامه دهد ، انزوای آن در جهان به نحو خطرناکی افزایش خواهد یافت .

مگر این که ما همان کاری را که امریکایی ها با رامنی کردند با ناتانیاهوانجام دهیم. همان طور که همه می دانند ، شباهت های بنیادی بین امریکا واسرائیل وجود دارد .

هردو ملتی مهاجر هستند. هردو کشور به دست ساکنینی ساخته شدند که دست به پاکسازی قومی زدند. هر دو کشور درعین آن که به دست آوردهای عظیم خود می بالند  ، اما در باره جهت های  تاریک تر گذشته خود سکوت می کنند. 

انتخابات ها در هر دو کشور مشابهت دیگری را آشکار می کند. انشعاب دائم فزاینده بین "بخش " های مختلف جامعه. مردان سفید امریکایی پشت سر رامنی صف کشیدند ، امریکایی های رنگین پوست و زنان پشت سر اوباما. عامل های جمعیتی نقش عمده ای ایفا کرد. تا حدی رفتاری دنباله دار از سوی مردان سفید ممتازعلیه اکثریت جدید سیاه ها ، اسپانیول ها ، زنان وجوانان بود. 

انشعاب از سوی متعصب های تی پارتی تشدید شد . به نظر می رسد که همه  نسل های ملت امریکا با موج جدیدی از جنون غم زده می شود – هیستری ضد آنارشیستی پس از جنگ اول جهانی ، مک کارتی پس از جنگ دوم جهانی ، واکنون تی پارتی . امریکا با اعتبار عظیم خود مهارت غلبه بر این موج ها را دارد. اما تی پارتی رامنی را ، بر خلاف تمام  آتش بازی های فداکارانه اش کشت . 

اسرائیل هم انشعاب مشابهی دارد .جامعه به بخش هایی تقسیم شده است ، که رای هایشان را صرف خطوط بخشی می کنند: سفیدها ( اشکنازی ها)، شرقی ها ، ارتدکس های افراطی (هاردیم ها) ملی مذهبی ها ، مهاجرهای روسی ، عرب ها .

لیکود حزبی به سر کردگی مردان سفید شرقی است . حزب لیبرمن حزب "روس ها" است . همراه با روش های مذهبی مختلف ائتلاف قدرتمندی را تشکیل می دهند.بر خلاف اوباما ، چپ اسرائیل تا کنون قادر به تشکیل ضد ائتلاف موثری نبوده است .  

ما به اوبامای اسرائیلی نیاز داریم ، که با اوبامای امریکا برای صلح کار خواهد کرد .

لطفا پیش از آن که خیلی دیر شود .

Hatef.rahmani@gmail.com

24/8/1391



 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter