نویدنو:11/08/1391  

 

نویدنو11/08/1391 

 

 

رد  شیوه برخورد غیر اصولی رفیق  سپیداری

از  : الف.اولیا

اخیرا نامه سرگشاده ای از رفیق احمد سپیداری خطاب به رفیق عمویی درسایت نوید نو منتشرشده  که حداقل در سایت صدای مردم نیز منتشر شده است. هدف از انتشار این نامه بطور سر گشاده توسط ر.سپیداری و دریكی از سایتهای طرفدارحزب توده ایران  آشكار نیست و نگارنده این سطور نیز قصد گمانه زنی از مقاصد ر.سپیداری را ندارد. ولی آشكار است كه این نامه  فاقد هر گونه روشنگری سیاسی ومبارزاتی  بر علیه دشمنان مردم ایران است و ربطی به مردم نداشت كه در یكی از سخت ترین مقاطع تاریخی خود بسر می برند.

در این نامه ، نسبتهای مختلفی   از قبیل «رفتار ضد حزبی و ادعای رهبری  حزب درداخل کشور و خودسری وخاک پاشیدن  به چشم جوانان» به   رفیق عمویی  داده شده است ودرپایان نامه نیز تهدید به ایستادگی درمقابل ایشان كرده اند .

لازم است كه به این نسبت ها و ناروا بودن آنها توسط ر.عمویی پاسخ داده شود ، و لی امکان پاسخ گویی از داخل کشور با مطالبی كه درنامه مطرح شده بعید بنظر می رسد  . از این رو نسبت های نادرست  و مطالب  تهدید آمیز نامه و عنوان سرگشاده آن  نگارنده را بر آن داشت كه در حد مختصر ودر حد بضاعت شناخت خود با مواضع ر.عمویی و  آشنایی با آثار منتشره از ایشان  در سال های پس از رهایی از زندانهای جمهوری اسلامی  ،  علاوه بر مردود دانستن نسبت های داده شده به ایشان  ، بویژه  به روش غیر اصولی ومطالب نادرست ، سبك و سیاق افشاگرانه و تهدید آمیز ر.سپیداری  اعتراض کند . نگارنده  نقد شیوه بكار رفته در كل «نامه  سر گشاده ر.سپیداری » را  وظیفه آن دسته از  رفقای  خارج از کشور می داند كه آن را  غیر اصولی  می دانند .

نامه سرگشاده ر.سپیداری باید در دوبخش  پاسخ داده شود .یک بخش  در دفاع از عملکرد ر.عمویی در طول سال های زندان بعد از 62رهایی از فشارها ی مستقیم فیزیکی  و بعد از رهایی ایشان از زندان در سال 1371 با حکم اعدام تعلیقی و رد  نسبت های ناروایی که به ایشان نسبت داده شده  ،ویک بخش  هم به  این شیوه از  نامه پراکنی و  بدعت گذاری شیوه های غیر توده ای که وجه کم اهمیت تری ندارد .

نگارنده  این سطور با ادای  احترام فراوان برای ر.عمویی که در دهه نهم عمر خویش می زیند و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای ایشان كه با بیماری دست و پنجه نرم می کنند با شناختی که ازنوشته ها و مقالات  ایشان بدست آورده است با  تاکید اعلام می دارد چنین نسبتهایی  به ایشان وارد نیست .  

1- ر.عمویی حداقل 20سال یعنی از سال 71 تا 91 فرصت داشت تا اگر قرار بود طبق نقشه های  وزارت اطلاعات ج.ا. ا. ، حزب سازی یا جریان سازی کند ، این کاررا بکند. ولی ایشان نه تنها  علی رغم تمامی          بی مهری های یاران قدیم و جدید خود کوچک ترین نشانه ای از این گونه حرکت ها ازخود نشان ندادند، بلكه عكس آن عمل كردند.

2- تا آنجا که از مقالات و مصاحبه ها و نوشته ها و ترجمه های ایشان بر می آید ،ایشان بر  اعتقادات خود  بر سوسیالیسم علمی پا برجا هستند  و توفان حوادث بی شمار بر اعتقادات ایشان تاثیر نداشته است.   

3- تا آنجا که مسبوق است  ایشان منادی تفرقه در میان نیروهای سیاسی نبوده اند، چه برسد به منادی تفرقه درمیان هواداران حزب. درباره رفتار سیاسی ر.عمویی  و این که چقدر در خدمت حزب توده ایران بوده اند ، بطور حتم  سیاسیون معاصر و مختلف و هم عصران ایشان و هواداران حزب در داخل كشور شهادت خوبی خواهند داد.چرا كه تاكنون مطلبی دال بر تفرقه افكنی توسط ایشان درمیان نیروهای سیاسی مشاهده نشده است.

4- تکیه بر  مواضع و دیدگاه های شخصی از طرف ایشان آن هم از داخل  کشور بعنوان یک شخصیت با تجربه سیاسی حق مسلم ایشان بوده است . نباید كرد فراموش كه  بسیاری از گروه های سیاسی چپ و راست دارای مواضع اشتباهی در قبال مسایل جهانی و داخلی در دو دهه اخیر بوده اند و چه بسا بعد ها و بطور دیر هنگام از مواضع اشتباه خود انتقاد هم کرده اند . چه بسا نیروهایی در  خارج کشور از خواهان نظر ایشان بوده اند تا موضع خودرا تصحیح كنند. آیا اختلاف مواضع سیاسی بویژه درمورد انتخابات ، چیز عجیبی است؟ حداقل در         موضع گیری های سیاسی داخلی ، روشن بینی ایشان بیشتر از دیگران بوده و به ایشان کمتر از جریان های دیگر انتقاد وارد است.چرا  اتخاذ موضع مستقل مطالبه محور از طرف ایشان و به همراه سیاسیون دیگر كشور،  بمعنای خاك پاشیدن به چشم مردم تلقی شده است ؟ مگر ر.سپیداری از پیش می دانستند كه  بعد از انتخابات ،چه وقایعی رخ خواهد داد؟  مگر بعد از انتخابات ، موضع ر.عمویی  موضع نفی و انكار اعتراضات مردم به اعلام نتایج انتخابات بود كه چنین نسبت سنگینی به ایشان داده شده است؟ 

5- درمورد ادعای رهبری توسط ایشان، باید گفت كه تاكنون كسی چنین مطلبی را از ایشان نقل نكرده و در جایی هم مضبوط نیست . چنین نسبتی بسیار به ناروا به ایشان داده شده است ر.سپیداری یاكسان دیگری  كه چنین اتهامی به ایشان می زنند، اگر دلیلی  داشتند تا بحال باید ارائه می دادند.

6- وقتی هر روزنامه نگاری می تواند با ر.عمویی مصاحبه كند، حق آن  بود رفقای دستگیر نشده خارج کشور و بویژه یاران دیروز ایشان و بپاس رفاقت طولانی با ایشان ، در این 20 سال  فرصت سوزی نمی کردند و برای دستیابی به حقیقت هم که شده ، بجای نادیده انگاشتن بی دلیل و غیر موجه ایشان ، از حقایقی كه منحصرا در اختیار ایشان است ، به نوعی باخبر می شدند. با سفرسال گذشته ایشان به  اروپا فرصت منحصر بفردی فراهم شد که یاران قدیم ایشان  ، هر چند بسیار دیر هنگام بدیدارشان می رفتند كه چنین نشد . چون اگر شده بود كه دیگر ایما و اشارات اعلامیه ها ضرورتی نمی داشت و نیازی هم به انتشار نامه های سر گشاده امثال ر. سپیداری نمی بود. ده ها سال سابقه رفاقت و مبارزه مشترک در زندان های ستم شاهی ، انتظار پاس داشتن از حرمت رفاقت دیرین را برای یاران دیروز ایجاب می کرد.برای این فرصت سوزی های 20 ساله ، هیچ دلیل قانع کننده ای وجود ندارد.

7- نباید اعمال  ژورنالیستی  روزنامه ها و سایتها و نشریات الكترونیكی و نیات آنها را  به پای ر.عمویی نوشت. ایشان در هرتریبونی نظر خودرا اعلام كرده اند. مطمئن باشید ، نشریه های الکترونی امثال راه توده  با خرج كردن از اعتبار ر.عمویی و چاپ مصاحبه های ایشان یا گردآوری مطالب ایشان از این جا و آنجا ویا مصاحبه مستقیم برای خود كسب وجهه می كنند .آنها نمی توانند در مقابل حزب توده ایران جریان سازی كنند. اگر كوچكترین حركتی كه چنین شائبه ای را بدنبال داشت در رفتار ر.عمویی وجود داشت  ، تا بحال صد بار دربوق و كرنا كرده بودند. زرنگی های ژورنالیستی نشریات الکترونی امثال راه توده ، در این نکته است که آنها مطالب منتشره توسط ر.عمویی را منتشر می كنند. آنها  کاری را کرده و می کنند که یاران و هم رزمان قدیمی ر.عمویی نه تنها در این 20 سال نکردند،بلکه متاسفانه عکس آن عمل کردند. همرزمان قدیم ،خود ایشان و مواضع سیاسی ایشان را حداقل از سال 72 تاكنون  نادیده گرفتند ، گویی كه اصلا ایشان وجود نداشته اند! با عذر خواهی از ر.عمویی  بخاطر ناگزیری از  كاربرد  این واژه ها ، باید پرسید آیا   ر.عمویی هم باید امتحان رفاقت می دادند ؟ آن هم  سالها؟‌ آیا نباید پرسید كه چرا این نسبت  حتا  در دهه نهم عمر ایشان تكرار می شود كه ایشان می خواهند جریان سازی و رهبر تراشی كنند حمایت می کنند ؟

افسوس  که چرخ زمان به عقب برنمی گردد  و نمی توان فرصت سوزی های 20 ساله را جبران كرد .فرصت هایی كه حتما می توانستند از دست نروند .

و اما پاسخ هایی به برخی از فراز های نامه سرگشاده ر. سپیداری .

1- ر. سپیداری نامه سرگشاده خودرا با  سخنانی تلخ و بسیار گزنده آغاز می کند. هرچند این آغاز بسیار تلخ است ولی آن را بخوانیم  : «سال هاست تقریبا هر بار سخنی از شما یا به نام شما می شنوم، به فکر فرو می روم. صادقانه بگویم هنوز هم  هر بار مطلبی از شما می خوانم، تصویر شما در قاب تلویزیون جلوی چشمانم می آید. این احساس درست پس از اعلام انحلال حزب توده ایران از صفحه تلویزیون توسط شما شکل گرفته است» وبا فرازی تلخ تر  آن را به پایان برده است: «ضعف های جدی ایشان در دوران زندان را از درون همان زندان شنیده ام و قابل درک می دانم، اما امروز بعنوان مبارزی از نسل پس از یورش خائنانه به حزب و یک روشنفکر چپ مستقل، در مقابل رفتار رفیق عمویی در تایید دوبارهٔ جریان سازی های مخرب، می ایستیم و به همهٔ کسانی که احساسی همچون من داشته اند اعلام می کنم هنگام آن است که اگر عمویی چنین امضایی را باز پس نگیرد، با چشمانی اشکبار از ایشان عبور کنیم.»

 2- این مقدمه و این نتیجه گیری از  ذهن رفیق «مبارز» و «روشنفکری»   تراوش می کند که به شیوه سخن و  ادبیات «بدیع» خود مباهات می کند ودر آن ایستادگی مشروط خود را درمقابل ر.عمویی اعلام می کند  و از فعل جمع «می ایستیم  »  و « عبور(می ) کنیم» استفاده می کند.

به ر.سپیداری دررد چنین شیوه ها و ادبیات بدیعی  باید یاد آورشد که  اصول اعتقادی و روش های جاافتاده        هم رزمان دیروز ر.عمویی ، تا امروز به آنها اجازه نداده است  که این چنین با استناد به  نمایش های مشمئز کننده تلویزیونی دهه 60  و با زبان تهدید  و  گرو کشانه با ایشان صحبت  کنند.  ایما و اشارات کاملا  معدود و مبهم و غیر صریحی هم که تاکنون بکار رفته بسیاری از هواداران حزب و دوستداران ر.عمویی را آزرده است .

3- از ر.سپیداری باید پرسید  آیا یادآوری آن شوهای تلویزیونی نفرت انگیز و آن صحنه های سراسر دروغ و مالامال از آثار شکنجه های جسمی و روحی بر کسانی که از آن ها رنج های بسیار  برده اند و روان شان  زخمی است، کار درستی است؟   یاد آور تصاویری  که  بخشی از اسطوره های  مقاومت زندان های ستم شاهی را درهم شکسته نشان می داد؟ از ایشان باید پرسید آیا خطاب قراردادن  یکی ازرنج دیده ترین و  آزرده ترین قربانیان  آن صحنه سازی های پلید و غیر انسانی ، کاردرستی است ؟

4- ر.سپیداری باید یاد بگیرد که بویژه  توده ای ها با  این روش ها و این ادبیات بیگانه اند.یادآوری نمونه برخورد با رفیق .ایرج اسکندری بعنوان یک  مثال واقعی شاید  بتواند برای ایشان درس آموز باشد . رفیق اسکندری پس از  ورود به ایران در سال 1358  که دیگر دبیر اول نبود ، در حرکتی کاملا ضد تشکیلاتی ، مقررات حزبی را زیر پا گذاشت و با گردانندگان یك مجله (شاید تهران مصور ) برعلیه رهبری وقت حزب مصاحبه کرد واز افراد      غیر حزبی (مسعود بهنود و همکاران شان) درخواست کرد که برای نجات حزب از دست رهبری جدید دست آستین بالا بزنند. وی در این مصاحبه یكی از مسایل داخلی حزب را  بیان کرد و عد از آن   این حرکت غیر حزبی مورد  اعتراض های کتبی و شفاهی اعضا و هوادران  حزب قرار گرفت .  با این حال  در بیانیه کوتاه رهبری حزب  که دراین باره صادر شد ، نه به ایشان  توهین شد و نه ایشان از حزب اخراج شد.به اروپا آمد و کار تحقیقاتی کرد.

5- ر. سپیداری بطرزی  باورنکردنی،  صحنه ها و  اعترافاتی را بیاد می آورد  که دوست ودشمن به زشتی و نفرت انگیزی آن صحنه ها اعتراف دارند وحتا گردانندگان  آن شوهای ضد بشری ، هنوز جرات نکرده اند مشارکت خود را در آنها بطور علنی  اعلام کنند و  هنوز هم  سرکردگی یا کارگزاری  آن نمایش ها را  به کسان دیگری نسبت می دهند و فرا فکنی می کنند .

ر.سپیداری نمی تواند  از اخباری  که از رفقای رهبری دربند از سال 63 به بعد از آنان بدست آمد بی خبر بوده باشد ،اخباری که برخلاف نظرایشان خیلی هم طول نکشید، و کذب بودن اعترافات تحت فشار ازطرف بخشی از رهبری حزب در زندان بین  زندانیان منتشرشد.بگذریم كه هیچ گاه اکثر توده ای های زندان  نپذیرفتند كه مضمون اعترافات درست بوده است .

هم چنین بعید است که ر.سپیداری از خاطرات کوزیچکین، کاردار پناهنده سفارت شوروی به کشور انگلستان بی خبر باشد که در دهه هفتاد به فارسی ترجمه شد و  بخش هایی از توطئه عظیمی که بر علیه حزب جریان داشت را روشن کرد.  هم چنین می توان  از کتاب خاطرات روزانه  هاشمی رفسنجانی که بصراحت گفت ،«قضیه حزب توده اصلا کودتا نبود» ( نقل به مضمون)  یادكرد و یا از اظهارات  كروبی از تریبون مجلس درمقام رییس  مجلس پنجم یا ششم در زمان احتمال دستگیری خود مبنی بر این كه آن چه در مجلس می گوید صحیح است  و چنان چه مطلبی خلاف آن بعدا از ایشان نقل شود نادرست است ویا در همان دهه 60 شایع بود كه مهندس بازرگان گفته است كه هرچه بعد از دستگیری از من نقل شد ،اعتبار ندارد و یا  فیلم های اعترافات سعید امامی یا همسر وی و غیره و نمونه های فراوانی را بیاد ایشان آورد كه همگی حاکی از  فشارهای غیر قابل هستند.

بالاخره شاید نقل بخشی از اعترافات سعید حجاریان از سران وقت وزارت اطلاعات  ج.ا. مبنی ساختگی و نادرست بودن اتهامات وارده به رهبری دهه 60 حزب توده ایران و بتبع آن تصریح كذب بودن مضمون «اعترافات» تلویزیونی ،شاید بتواند بعد از 30 سال  به تصحیح تصاویر  ذهنی امثال ر.سپیداری  کمک کند تا باور كنند كه كه واقعا  با فشار و شكنجه وسایر اعمال فیر انسانی رهبران گروه ها ی سیساسی را  وادار به اعتراف خیانت به كشور، جاسوسی و كودتا و ترور و غیره می كردند.هرچند این مطالب در کلیت خود ، برای ساسیون دهه 60  و  بویژه برای  توده ای های زندانی در آن دوره به هیج وجه  تازگی ندارد ولی گویا برای عده ای دارد:

«بچه های سپاه اطلاعات غلطی به آقای موسوی خویینی ها دادند که این توده ای ها در حال فرار هستند.حتا شاید آنهارا بازداشت هم کرده بودند.این اطلاع غلط داده شد.حال آن که نخست وزیری آنهارا زیر نظر داشت و اگر قراربود فرارکنند نخست وزیری هم می فهمید...صاف رفتند سراغ کیانوری که دبیر کل بود اورا دستگیر کردند...حالا مشکلی که بچه های سپاه داشتند این بود که آنها را بعنوان یک پروژه امنیتی گرفته بودند اما هیچ پرونده ای از عناصری که بازداشت کرده بودندنداشتند.جلسات شان در خیابان فرشته برگزار می شد وساعت مشخص(ی) داشت وچیز مخفی نداشتند.لذا بچه های سپاه در بازجویی درماندند که چه کنند.پرتوی زاییده این شرایط بود و از او استفاده کردند که ادعا ها برای کودتا اثبات شود... مملکت به هم ریخته بود و این اطلاعات نادرستی که که به آقای موسوی خویینی ها گفته بودند یک جور باید جمع می شد.پرتوی از همین جا درآمد و شد محوریت بازجویی ها ...نهایتا اگر کیانوری و عمویی هم اعدام می شدند آنها چندتا شهید هم پیدا می کردند ...این تحلیل مابود...باتبلیغات وسیعی که شده بودنمی شد جلوی ماجرا را گرفت...پرونده حزب توده هایجک (انحراف از مسیر ،ربودن ،دزدیدن)شد...بحث کودتا مطرح شده بود و مساله امنیتی بود و سپاه می گفت به ما مربوط است .تازه جنگ هم بود... (سوال کننده مصاحبه : ماجرا به اعدام هم رسید.نخواستید یانتوانستید متوقف کنید؟) تحلیل های خودرا بولتن کردیم وبه عرض آقایان رساندیم.نتیجه هم این شدکه آیت اله خامنه ای که رییس جمهور بودند جلوی اعدام بقیه را گرفتند.یک عده از ینهارا کشتند اما متوقف شد...(سوال کننده: پس اعترافات آنها هم موردتایید  شمانیست.)برخی اعترافات درست است و برخی اعترافات غلط است»]  ،گفت و گو با سعید حجاریان ،ص 43، مجله اندیشه پویا،سال اول ، شماره 2 تیر و مرداد 91، تهران [

6- آیا ر.سپیداری با اظهار « صادقانه بگویم هنوز هم هر بار مطلبی از شما می خوانم، تصویر شما در قاب تلویزیون جلوی چشمانم می آید» با  تمام دشمنان قسم خورده حزب از چپ و راست ،شریک و هم کلام نشده اند که بعد از 30 سال نه تنها آن« تصویر های در قاب» را بخوبی حفظ کرده اند و فراموش نمی کنند بلکه به  آنها  استناد هم  می کنند ؟   

7- ر.سپیداری درفرازی عجیب و باورنکردنی  گفته است : «ایشان سال هاست وعده انتشار جلد دوم خاطراتشان را داده اند که می باید مذاکرات در زندان را هم قاعدتا شامل شود، چرا در این رابطه بیش از بیست سال تعلل ورزیده اند. این خاطرات دفن شده تا کی باید مکتوم بماند. تا آنجا که ما می دانیم کس دیگری جز ایشان از آن جمع زنده نیست و لذا وجود کسان دیگری که «همه چیز را می دانند» بیشتر به مبهم گویی می ماند. اگر کسانی باشند که می توانند واقعیت ها را برای همگان روشن کنند، قطعا وظیفه دارند این کار را بکنند. بعید است که علی خدایی دنبال آن ها نرفته باشد.»

باید به ر.سپیداری خاطره ای اخیر  از سایت نوید نو را یادآورشد .سردبیر یا یكی از مسؤلان  سایت  نوید نو،  زمانی به حق به اظهارات خطرناک و کاملا غیر مسولانه  راه توده مبنی بر اظهار تعجب از انتشار نوید نو درایران ،اعتراض  کرد وآن را عملی در جهت خواسته های دشمنان مردم  تلقی کرد . این اعتراضی بحق و کاملا درست بود . گویا هم اكنون نیز سایت  راه توده با افشای  اسامی مسؤلانی از  احزاب كه مشخصات علنی ندارند به این عمل را تكرار می كند كه اگر درست باشد كار بسیار رذیلانه ای است . 

باید از ایشان كه ار نویسندگان نسبتا ثابت سایت نوید نو  هستند و هم چنین از سردبیر سایت نوید نو پرسید چگونه توانستند  نامه ای راچاپ كنند   كه  درآن  با لحنی تند  از ر. عمویی خواسته شده   « جلد دوم خاطرات» و «مذاکرات» ! در زندان  را «منتشر» كند؟!! آیا سایت  نوید نو و ر.سپیداری باهم همان خطایی را  مرتکب نشدند   که خود  زمانی بر راه توده بدرستی خرده  گرفتند ؟  گذشته از لحن دو پهلوی ر.سپیداری  از بکاربردن واژه های «خاطرات و مذاکرات » بجای بازجویی ها ، باید از ایشان  پرسید آیا واقعا از ر.عمویی می خواهند  و انتظار دارند   که آن چه در زندان ج.ا.ا . گذشته را «انتشار» دهد؟  یا منظور دیگری دارند؟!

8- ر.سپیداری گفته است  « اگر کسانی باشند که می توانند واقعیت ها را برای همگان روشن کنند، قطعا وظیفه دارند این کار را بکنند. بعید است که علی خدایی دنبال آن ها نرفته باشد.» ایشان در معرفی خود گفته اند   که چندین سال  در ایران ساکن بوده و مبارزات حق طلبانه ای می کرده اند  .  دراین صورت این سوال ساده ازوی باقی است که مگر ایشان  نمی توانستند  در ایران  پاسخ مسایل و سؤالات خودرا بگیرند ؟  وقتی هر          روزنامه نگارو تلفن بدستی می توانست و   می تواند ر.عمویی را پیدا کند و با او مصاحبه  کند ، و حتا ایشان را ببیند ، ودر شرایطی كه  شخصیت های   ملی وملی مذهبی و دانشجویی و غیره   با ایشان از دور و نزدیك مذاکره می كردند  و آنهارا منتشر می كردند ، آیا ر. سپیداری نمی توانستند  این کارها را بکنند ؟ باید ازر. سپیداری  پرسید  که وقتی در ایران فعال سیاسی  حق طلبی    بودند  چرا پاسخ سؤالات خودرا در زمانی كه ر.عمویی  كاملا  در دسترس ایشان بود نگرفتند. ر.عمویی به ایشان  نزدیك تربود یا علی خدایی؟ ! بقول سایه :

از داد و و داد آن همه گفتند و نکردند      یا رب چقدر فاصله دست و زبان است؟

9- براستی خواننده چگونه می تواند تناقض های موجود در نامه سرگشاده  ازجمله  لحن توهین و تحقیرنسبت  به ر.عمویی را  با  سایر نظرات نویسنده  : « دیدن اعترافات تلویزیونی رهبران شکنجه شده و در هم شکستهٔ حزب و از جمله شما در روزهای بعد مرا سخت به فکر فروبرد» هضم کند  ؟

 10- ایشان نمی دانند که کسی ارزشی برای انتشار خاطرات سفارشی قائل نیست ؟ اگر كسی خاطرات سفارشی ننوشت ،قابل تقدیر است یا عتاب و ختاب ؟ آیا متن بازجویی ها یا بقول د.سپیداری ، «خاطرات » کسانی هم چون مرحوم مهندس سحابی که دستی هم در قلم داشتند و از   لحن پدرانه و ناصحانه ای درهنگام مواجهه با  بازجو هااستفاده  می کردند ، منتشر شده است؟ شاید ایشان نشنیده باشند كه  کیانوری وقتی كه که «خاطراتش»  منتشر شد ، در ملاقات با ر.شکوری مرحوم آن را به سویی پرت کرد ه و گفته بود که این خاطرات مال من نیست.  ایشان پاسخ دهند « رهبران شکنجه شده و در هم شکستهٔ حزب و از جمله شما » یعنی  ر. عمویی که «یکی از آنها و  جزو معدود بازماندگان رهبری است» – البته تنها بازمانده  نیست - چگونه می تواند «جلد دوم  خاطرات» خود شامل «مذاکرات» را منتشر کند آن هم  در داخل كشور ؟

11- شیوه و مضمونی که  ر. سپیداری در نامه سرگشاده خود استفاده كرده ،اهمیت فراوانی دارد كه درنوع خود در میان آثار هواداران حزب توده ایران یك بدعت منفی و بی سابقه است. بزعم نگارنده  بیشتر نامه  ،مقدمه قسمت آخر آن  است . این جملات تهدید آمیزو  گرو کشانه را  که موجب حیرت خواننده  می شود باهمه تلخی آن یک بار دیگر بخوانیم: « هنگام آن است که اگر عمویی ( منظورهمان رفیق عمویی است ؟!) چنین امضایی را باز پس نگیرد( !)، با چشمانی اشکبار از ایشان عبور کنیم ».براستی آیا این  لحن توده ای ها  است؟ آیا دركدام نشریه حزب توده ایران از روزنامه و مجله و بیانیه و غیره در طول تمام سال های طولانی گذشته از این   شیوه مملو از منیت وتوهین و تهدید  استفاده شده است ؟  آیا این  تهدید كاسب كارانۀ  تاسف آور  ، با  شیوه های مقالات و نوشته های منتشرة حزب توده ایران و هواداران  هیچ سنخیتی دارد؟

ر.سپیداری چگونه  در زمانه ای كه دوست و دشمن  به  بی اعتباری چنین «اعترافات تلویزیونی» كه همگی با زورو فشار  تهیه می شوند معترفند و آنها  را بشدت محكوم می كنند ، به آنها «اعترافات» استناد می كند؟

آیا تهیه كنندگان  رسوای آن نمایش های مهوع ضد انسانی نباید ازته دل  خوشحال باشند  كه حتا 30  سال بعداز پخش دروغ هایی تحت عنوان  «اعترافات » تلویزیونی  ، «مبارزین و روشنفکرانی » پیدا شده اند   که  با استناد به آن ها رفقای خودرا تهدید به ایستادگی می کنند ؟

هرگونه استناد توسط هركس و هرگروه  به مطالب منتشره  توسط نهادهای  سركوب كننده یا  وزارت اطلاعات یا ارگانهای وابسته به رژیم بر علیه احزاب و گروه ها و افراد ازجمله استناد به  برنامه هایی مانند «اعترافات » تلویزیونی یا غیر تلویزیونی یا هر شكل دیگری ، عملی عمیقا نادرست و غیر اخلاقی است كه   صرفا در جهت هدف و منافع  منتشر كنندگان آنهاخواهد بود   و مهم تر، در عمل موجب تطهیر آن مطالب و منتشر كنندگان آنهاو محق جلوه دادن آنها می شود .

نگارنده این سطور به سهم خود اعتراض خود به نگارش و انتشار نامه سرگشاده به رفیق عمویی بقلم رفیق  احمد سسپیداری در سایت نوید نوو انتشار آن در سایت صدای مردم  را اعلام می کند و  ضمن اظهار تاسف از این  شیوه برخورد یاد آور می گردد كه سازمان ها و  احزاب انقلابی و بتبع آن مبارزان به چنین شیوه هایی نیاز ندارند ، آنها را مردود می دانند و به آنها مبادرت نمی كنند. نگارنده یقین دارد  كه انتشار مطالب موهن و تهدید آمیز بر علیه افراد و گروه های مبارز ، در  میان هواداران حزب توده ایران و نشریات و سایت های آنها جایی نخواهد داشت.

 


 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter