![]() |
نویدنو:27/07/1391 |
نویدنو27/07/1391
برگردان : ح - امید
سه سال از کنگرۀ قبلی شما می گذرد . در طی این سه سال روابط بین WFTU و COSATO تحکیم و تقویت یافته است . همزمان با اتحاذیه ملی کارگران آموزش و بهداشت (NEHAWU) ، سه سندیکای دیگر ، اتحادیه سراسری معدنکاران آفریقای جنوبی(NUMSA) ، اتحاذیه کارکنان پلیس و زندانیان آفریقای جنوبی(POPCRU) و اتحادیه کارگران مواد شیمیائی ، انرژی ، کاغذ ، چاپ ، چوب و غذا (CEPPWAWU) به صفوف WFTU پیوسته اند که در حال حاضر برای عضویت MUMSA در فدراسیون تصمیم گرفته شده است . ما در جریان مبارزات مشترک با همدیگر ملاقات می کنیم . ما مبارزات مشترکِ همبستگی با مردم سوازیلند ، فلسطین و کوبا را سازماندهی کردیم . سندیکاهای آفریقای جنوبی برای شرکت در اقدامات WFTU ، به کشورهای زیادی مسافرت کرده و تجربیات خود را در مورد مشکلات ، چشم اندازها و دیدگاههای مبارزه ، با دیگر رفقا در همه جای دنیا مبادله می نمایند . در شانزدهمین کنگرۀ فذراسیون ، رفیق «ماکوبیا» ، رهبر اتحادیه NEHAWU به عضویت هیئت رئیسه فدراسیون انتخاب گردید . این کنگرهُ تاریخی به خط مشی جهت تبادل نظر و تصمیم گیری برای نیروهای مبارز طبقۀ کارگر و تعیین مسیر پیروزمندانه ای که باید جنبش کارگری بر علیه وحشیگری سرمایه داری و استثمار پیگیری نماید ، دست یافت . در فوریه 2012 اجلاس هیئت رئیسهُ WFTU در شهر ژوهانسبورک در آفریقای جنوبی برگزار گردید . از زمان پایه گذاری فدراسیون جهانی سندیکاها ، این اولین بار است که اجلاس هیئت مدیره آن در یک کشور آفریقایی برگزار می شود . با اافتتاح دفتر منطقه ای WFTU در آفریقای جنوبی ، اقدامات مشترک و نقش بزرگ بین المللی سندیکاهای آفریقای جنوبی تقویت گردیده است . این دفتر اکنون با مشورت و حمایت کلیۀ اعضای آفریقای جنوبی WFTU ، نه تنها در آفریقای جنوبی عمل می کند ، بلکه هدف اصلی آن تقویت ارتباطات بین سندیکاهای آفریقا ، اقدامات مشترک آنها و حمایت های متقابل آنها می باشد. این دفتر برای تقویت مبارزه بر علیه غارتِ ثروتهای آفریقا توسط انحصارات خارجی و محلی فعالیت می کند . رفقا ، از زمان برگزاری دهمین کنگرۀ «کوساتو COSATO» تا به امروز ، حضور WFTU در آفریقای جنوبی و نقش سندیکاهای آفریقای جنوبی در صف جنبش مبارزاتی طبقۀ کارگر افزایش یافته است . در این کنگرۀ یازدهم کوساتو ، اعضای آفریقای جنوبی فدراسیون جهانی سندیکاها ، از آفرینندۀ خود کوساتو دعوت می نمایند که راهی را که آنها تعیین و تجربه کرده اند ، مشترکاٌ ادامه بدهند .راهی را که آنها سنگفرش کردند تا کوساتو مسیر بازگشت به خانه را پیدا کند ، این تصمیم مهم تاریخی را برای جنبش سندیکایی بین المللی اتخاذ نماید و عضو فدراسیون جهانی سندیکاها بشود . یک آینده نگری مهم برای طبقۀ کارگر جهانی امروز ، سرمایه داری جهانی شده با منافع بی حد و حصر خود ، با خروارها سود ، بیش از هر زمان دیگر از تهیه و تدارک نیازهای دنیای کار عاجز است . او نمی تواند برای آن نان ، آب ، لباس ، کتاب ، امنیت ، .... فراهم نماید . سرمایه داری جهانی نشان می دهد که علی رغم قابلیت های خود برای سازماندهی جنگ بر علیه پرولتاریای بین المللی ، به پسروی در قوانین کار که طی دهها سال مبارزه توسط مبارزۀ جنبش سندیکایی طبقۀ کارگر بدست آمده ، مجبور می گردد . او کارگران را با دهها نوع تدابیر بر ضد دنیای کار و با عنوان بحران سرمایه داری سرکوب می کند . او جنگ های جدید را سازماندهی می کند ، او برای کنترل منابع انرژی و نفت بر علیه خلقها آتش افروزی می کند . سرمایه داران و دولت های آنها برای بار دیگر ، مرزها و نقشه های جغرافیایی را ترسیم می کنند . یک بار دیگر آنها خون کارگران را برای منافع فراملی خود بر زمین می ریزند . تفاوت مهم دراین است که امروز جنبش بین المللی کار « تحت مراقبت» آنها می باشد . آن (جنبش ) «خلع سلاح» شده است . طبقۀ سرمایه داران از طریق ماموران وعوامل خود درسوسیال دموکراسی و در درون سندیکاها ، تفرقه و دودستگی کارگران را برای تضعیف سندیکاها در همه جای دنیا اداره می کنند . او این کار را بمنظور تحمیل پیشوایان رفورمیست(اصلاح گرا) ، بمنظور تحمیل خط مشی های اپورتونیستی (فرصت طلبانه) و سازش با دشمن طبقاتی و دولت های آن ، انجام می دهد . میزان تباهی برخی سندیکاهای اروپایی و آمریکایی آن گونه است که کارگران در آنجا بین این سندیکاها و دفاتر وکالت فرقی نمی بینند و این دفاتر می روند که از طریق یک کمک مالی سادۀ ماهانه جایگزین این نوع سندیکاها بشوند . حتی هزینۀ آنها کمتر از آن چیزی است که سندیکاها مطالبه می کنند . کارگران اروپا و آمریکا این سندیکاها را بعنوان نمادِ وحدت و یکپارچگی کارگران که از تمام راهها ی ممکن برای حقوق ، برای همبستگی و اشتراک بین کارگران مبارزه خواهند کرد ، تلقی نمی کنند . آنها این سندیکاها را بعنوان مدارس مبارزۀ انقلابی در نظر نمی گیرند . برعکس آنها این سندیکاها را به مثابۀ سازوکار ی برای همکاری تسلیم طلبانه با کارفرمایان مدِ نظر دارند . مانند واسطه هایی بین دولت و کارگران ، و مانند موسسات یا شعب وزارت کار . و تمام اینها مقارن است با حاکمیتِ شرایط واقعاٌ بسیار بد در سازمان های بین المللی مانند سازمان بین المللی کار (ILO) و سازمان ملل (UN) ، شرایطی منفی که مبارزۀ ویژۀ ما را خیلی مشکل و پیچیده می نماید . چرا ما به سندیکاهای نیرومند نیازمندیم ؟ اما امروز طبقۀ کارگر بیش از هر زمان به ایجاد سندیکاهای قدرتمند محتاج است . سندیکاهایی که تمام کارگران را در صنعت و در هر محل کاری که مکان تولید باشد ، متحد نمایند . امروز به سندیکاهایی نیاز داریم که مبارزه را در تمام اشکال و با قاطعیت و رزمندگی ، جهت فتح و تصرف قوانین کار ، سازماندهی نمایند . ما به یک جبهۀ مستحکم و دایمی برعلیه رفرمیسم ، برعلیه اپورتونیسم و بر علیه فساد و انحراف نیازمندیم . ما در سطح بین المللی به یک جبهۀ مبارزِ متحد و یکدست از پرولتاریا برعلیه کارفرمایان مشترک خود نیاز داریم . امروز جنبش سندیکایی باید به مسائل پیچیده ای جواب بدهد . مبارزهُ سادۀ سندیکایی برای افزایش دستمزدها تنها در یک شرکت ، با حربه های سخت بر علیه کارگران روبرو می گردد کارفرمایان ، کارگرانی را که در کشت کوکائو حاضر به کار نمی شوند ، تهدید میکنند که شرکتها و سرمایه گذاری های خود را برداشته و به کشور دیگری می روند . حربه های مشابه ، جهت در اسارت نگهداشتن کارگران در هر کشوری مورد استفاده قرار گرفته است ، حتی در کشوری مانند نپال که دستمزد در حدود 700راند می باشد . جنگهای امپریالیستی ، فقر ، گرسنگی ، فاجعه های زیست محیطی ، بیکاری ، همهُ اینها تودۀ کارگران را وادار به مهاجرت برای کار می کند . حتی در اینجا (آفریقای جنوبی) مهاجرانی از کشورهای آسیایی برای پیدا کردن کار وجود دارند . کارگران مهاجر ، کارگرانی بشدت وحشت زده هستند . آنها بسیار استثمارزده تر از کارگران دیگر می باشند . امروز ما در وضعیت بحران سرمایه داری قرار داریم ، در یونان ، اسپانیا ، پرتقال ، ایتالیا ، فرانسه ، و در سراسر اروپا و در تمام دنیای سرمایه داری . بنابراین ، آیا مبارزهُ سندیکایی ساده می تواند جدا از مبارزۀ بین المللی باشد ؟ آیا مبارزهُ کارگری در یک کشور می تواند مجزا از اصل همبستگی بین کارگران جهان و مبارزات آنان باشد ؟ آیا مبارزه بر علیه یک شرکتِ چند ملیتی ، بدون هماهنگی بین کارگران دیگر کشورهایی که برای همان کارفرما کار می کنند ، می تواند به پیروزی برسد ؟ آیا مبارزۀ یک سندیکا در صورت نبودن هماهنگی در عملکردهای آن با اهداف مشترک ، می تواند به نتیجه برسد ؟ امروز مبارزه انترناسیونالیستی پرولتری دارای نقشی در حال گسترش است . تعاون و همکاری بین سازمانهای سندیکایی ملی و منطقه ای در همه جای دنیا ، برای هماهنگی و جهت یابی مبارزۀ طبقاتی در درون مبارزه ، سرنوشت ساز و حیاتی است . آیا رهبران سندیکاهای آبکی اروپایی ، مامورین ساده لوح بورژوازی در درون جنبش سندیکایی ، خود فروخنه گان خدمتگزار دولتها ، می توانند یک چنین وظیفۀ سنگینی را بر دوش بگیرند ؟ ابداٌ ! سازمانی که دست در دست صندوق بین المللی پول (IMF) ، که برای حمایت از سرمایه داری و مدرنیزه کردن سیستم سرمایه داری پایه ریزی گردیده کار می کند ، آیا می تواند بیانگر منافع کارگران باشد ؟ ابداٌ ! هرگز! رفقا ، بحثی که در آفریقای جنوبی مطرح گردیده ، بحث تازه ای نیست . استدلال هایی هم که توسط مخالفان WFTU بکار رفته، استدلالات تازه ای نیستند . این استدلال ها در حال حاضر آنچنان کهنه شده اند که پاسخ هایشان را از سال 1920 ، زمانی که جنبش سندیکایی اولین گام هایش را برمی داشت ، دریافت کرده اند . لنین خود جواب همین استدلالات را داده است . با شرح چند نمونه از این حربه ها ادامه می دهیم : چند رفیق استدلالی را طرح می کنند که ، " سندیکاهای ارتجاعی می توانند عوض شوند ." علی رغم همه چیز ، ICTU (کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری) ، سازمانی که از سال 1949 تا سال 2005 وجود داشته است ، در عرض این 60 سال تغییر نیافته است . اپورتونیستها همواره این استدلال را در سطح جهان بکار برده اند که یک سازمان ارتجاعی را می توان به یک سازمان «دست چپی» تغییر شکل داد . نهایتاٌ سازمان فوق بجای این استدلال ، تنزل یافت . او نه تنها در سیاست مرکزی خود نسبت به سندیکاهای ارتجاعی ذره ای تغییر بعمل نیآورد ، بلکه درون آنها جای گرفت . تصور اینکه شما سازمانی بین المللی را که از مصالحی دیگر ، از چیز دیگری بوجود آمده است ، تغییر بدهید . همانند تلاش برای کاشتن یک درخت در یک اقیانوس است . یا بعبارت بهتر ، قرار دادن سرِ خود در درون پوزه یک کوسه با این تصور که او را از درون شکمش مغلوب کنید . رفقایی وجود دارند که از لنین برای استتارِ اهداف واقعی خود استفاده می نمایند . آنها آثار او را تغییرشکل داده و چند جزء از آنرا بکار می برند ، در حالی که بقیه را پنهان می کنند . استدلالی مبتنی بر مقاله مشهور لنین خطاب به کمونیست های آلمان در خصوص چپگرایی وجود دارد . استدلال این است که : " کمونیست ها موظفند با سندیکاهای ارتجاعی مبارزه نمایند." اولاٌ، لنین از رفتار بچه گانه برای 1920 در مطابقت با شرایط خاص عصر خود صحبت کرده است . آنهایی که شرایط را برای جنبش بصورت مکانیکی از یک کشور در یک زمان معین ، به دوره ای دیگر در یک کشور دیگر و به زمان دیگری انتقال می دهند ، صرفاٌ دگماتیک (خشک اندیش) می باشند . این یک اشتباه دگماتیک (تعصب گرایانه) است . ثانیاٌ ، لنین همچنین گفته است : " ما اکنون وظیفۀ مبرم داریم که توده های زحمتکش را بسوی موقعیتی هدایت کنیم که به انقلاب بپیوندند . آیا سندیکاهای ارتجاعی بخاطرِ انقلاب مبارزه می کنند ؟ اصلاٌ ! امروز در 2012 ، ما بایستی تاریخ خود را مطالعه و بررسی کرده و از آن بیاموزیم ، تا اینکه گام تعیین کننده و سرنوشت ساز را بسوی آینده ای که باید برای طبقۀ کارگرِ امروز بسازیم ، برداریم . تاریح واقعی خود را بیاموزیم و نه انحرافات آنرا . ما با احترام از تاریخ و مبارزات بزرگی که اتحادیۀ کارگران کنگره آفریقای جنوبی(SACTU) وسایراعضاء در WFTU برعلیه آپارتاید ، برای حقوق کارگران سیاهپوست ، برای به رسمیت شناختن اولین سندیکاهای غیر تبعیض نژادی ، برای شناسائی SACTU ، برای آزادی رفقای زندانی ، برای تحریم کشتی ها ، ارتباطات و معاملات این رژیم بیرحم نژادپرست سازماندهی کردند ، می آموزیم . در آن زمان WFTU قاطعانه در این مبارزات طولانی حضور داشت . اعضای سندیکاها و ملیونها کارگر آنها به هر فراخوان همبستگی WFTU ، در همه جای دنیا پاسخ می دادند . «موشه مآبیدا» رهبر ما ، نائب رئیس«وایس پرزیدنت» WFTU ، «مارک شاپ» ، «ژان گیتسیو» ،«موُزه کوُتن» ، «لیزلی مآسینا» ، «مارک گیتسیو» و اسطورۀ سرزنده «اریک متشالی» با صف آرایی خود در مورد WFTU ، نقش بسزایی در سازماندهی جنبش سندیکایی آفریقایی ، در ایجاد اولین سندیکای آفریقا و پایه گذاری اولین فدراسیون سندیکایی سراسر آفریقا ، «AATUF» ایفا کردند. امروز ما به چه نوع سندیکایی نیاز داریم ؟ رفقا ! ما باید با این تاریخ بزرگ و این تجربۀ عظیم بر دوش خود ، به یک سوال کلیدی زمان خود پاسخ بدهیم . ما در سطح ملی و بین المللی ، برای مبارزهُ موثر و ثمربخش جهت منافع طبقۀ کارگر ، بر علیه شرکت های فراملی و بر علیه شرکت های چند ملیتی ، برای پیروزی در نبرد و بهبود شرایط زندگی کارگران و مردم فقیر ، برای آماده کردن مسیر تازه ای که در آن ثروت به آنهایی تعلق خواهد داشت که آنرا تولید می کنند ، به کدام جنبش سندیکایی نیاز داریم ؟ ما برای پاسخ به این سوال ، بعنوان فدراسیون جهانی سندیکاها ، شرایط جدید توسعه سرمایه داری و گسترش بحران سرمایه داری را بررسی می کنیم ، و بعنوان WFTU ، برای تربیت و آموزش اعضا و دوستان خود بمنظورِ تشکیل سندیکاهایی با قابلیت های ویژه ای که قادر به ایفای وظایف سختِ مبارزۀ معاصر باشند ، مبارزه می کنیم . ما به سندیکاهایی با خصوصیات زیر نیاز داریم: سازمانهایی از کارگران با خصلت طبقاتی و انقلابی که بر علیه سرمایه داری و امپریالیسم مبارزه نمایند . سندیکاهایی با عملکرد دموکراتیک و کنترل شده از طرفِ کارگران . سندیکاهایی با رهبریتی که از صف طبقۀ کارگر بیرون آمده و به اصل انتقاد و انتقاد از خود احترام بگذارد . رهبریتی با انضباط پرولتری که آنرا به مبارزه بر علیه بورژوازی ، فساد و انحراف اختصاص بدهد . سندیکاهایی که با قاطعیت بر علیه تبعیض ها برحسبِ نژاد ، جنس ، مذهب و غیره در بین کارگران مبارزه نمایند . سندیکاهایی که وحدت و پیوند با دهقانان ، کارگران جوان و زنان کارگر را ارتقاء بدهند . سندیکاهایی که ازعهدۀ وظایف انترناسیونالیستی همبستگی پرولتری با خلقهایی که درهمه جای دنیا مبارزه می کنند ، برآیند . سندیکاهایی که نسل های کارگران را با تاریخ آنها ودرس های جنبش سندیکایی ملی وبین المللی و مبارزات طبقۀ کارگر ، تربیت بکنند . سندیکاهایی که در سطح بین المللی ایفای نقش نموده و با توجه به آزادی های دموکراتیک و سندیکایی ، راه حل ها را اعلام کرده و از تداوم هماهنگی کامل گروهی و سازنده دفاع نمایند . سازمان هایی که در رابطه با کل جهان بی تفاوت نباشند . بعنوان نمونه ما در خاورمیانه در کنار اسرائیل نیستیم . ما در کنار فلسطین و حامی کامل مبارزۀ فلسطینیان ، نه تنها در در حرف ، بلکه از طریق اقدامات مداوم عینی و مادی می باشیم . در سوریه ما در کنارِ شاهان ، امیران ، سلطان ها و امپریالیسم نیستیم . آنها نگران دموکراسی در سوریه نیستند . نگرانی آنها ، امکانات و قابلیت های مادی و مالی است ، آنها دنبال نفت هستند . همانطور که WFTU با قاطعیت اعلام کرده است : " مردم سوریه تنها تعیین کنندۀ حال و آیندۀ خود و تنها مسئول شکل دموکراسی و آزادی خود هستند ". با اینچنین سندیکاهایی ما جهت دستیابی به اهداف استراتژیکِ جامعۀ سوسیالیستی نزدیک ترخواهیم شد . اینگونه سندیکاها ، همان هایی هستند که فدراسیون جهانی سندیکاها برای تشکیل آنها مبارزه می کند . سندیکاهایی بدون سازش . سندیکاهایی که تنها مشاوران قانونی نیستند . سندیکاهایی که شعب وزارت کار ، که همنشینان کشتی شرکت های چند ملیتی نمی باشند . نقش بین المللی « کوساتو COSATO » ما بعنوان WFTU ، بعنوان سازمان بین المللی طبقۀ کارگر با 82ملیون عضو در 120کشور ، نمی خواهیم که کوساتو در حوزۀ بین المللی تنها یک تماشاگر بماند . ما می خواهیم کوساتو در جنبش سندیکایی که در آفریقا جان تازه ای گرفته است ، پیشتاز باشد . ما به یک کوساتو در رهبری جنبش سندیکایی بین المللی ، در کنار نیروهای سرزنده در همه جای دنیا نیاز داریم . ما همه معتقدیم که سرمایه داری نمی تواند مشکلات طبقۀ کارگر را حل نماید . سرمایه داری مسبب تولید فقر در مناطق فقیر ، بیکاری ، گرسنگی ، خصوصی سازی ، اقتدارگرایی و خشونت دولت ها ، جنگ ها ، فلاکت و فاجعهُ زیست محیطی است .سرمایه داری منافع عظیم را برای اقلیتی اندک و تهیدستی را برای جمعیتی عظیم تولید می کند . تنها سوسیالیسم می تواند ما را از سرمایه داری برهاند . از اکنون شروع به احداث آن نمائیم ! طبقۀ کارگر با ازمیان برداشتن استثمارگران می تواند به مقام بزرگ و شایستۀ خود دست یابد . این وظیفۀ ماست . ما باید مبارزۀ طبقۀ کارگر بمنظورِ تسخیر ثروتها به نفع کل جامعه را هدایت نمائیم . مبارزۀ ما به پیروزی منتهی خواهد شد ! جهانی بدون کارگران غیرممکن است ! جهان بدون سرمایه داری ضرورت است ! فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری (WFTU ) منبع : سایت WFTU
|
|