نویدنو:05/07/1391  

 

نویدنو:05/07/1391  

 

 

پاسخي به گزارش شماره 374 نشريه راه توده 
کریم کریمی



 

     دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست                به فسونی که کند خصم رها نتوان کرد

 در شماره 374 نشریه "راه توده" که به گردانندگی جناب آقای علی خدایی از اعضای گروه نوید در سالهای 50 و اخراجی از صفوف حزب توده ایران، مطالب در خور توجه وتامل زیادی با عنوان "دست پرتوان حقیقت ، توده ای ها را در کنار هم قرار می دهد" درج گردیده که در آن مطالبی از قضاوت در مورد "نامه مردم" و "راه توده" و مقایسه آنها با یکدیگر تا معرفی رندانه رفیق "محمد امیدوار" به نام اصلی "محمد دستباز" و نگاه به اوضاع کنونی ایران و جهان می توان یافت و جستجو نمود.به همین دلیل در این نوشته توجه دیدار و گفتگو کننده با توده ای های داخل کشور را به آنچه در زیر می آید جلب می کنم، در این نوشته روی سخن با جناب آقای علی خدایی و "راه توده" نیست که به نظر می رسد ایشان و "راه توده" به حقیقت مورد نظر خود رسیده وراهشان را آگاهانه انتخاب کرده اند و خود رابی نیاز از هرگونه تذکر و تنبهی از جانب حزب توده ایران و توده ای ها می دانند و حزب توده ایران را تا بیشتر از "گردانندگان نامه مردم" به رسمیت نمی شناسند و گویا لباسی را که کمونیست های حزب عدالت، حزب کمونیست ایران، حیدر عمواوغلی ها و ارانی ها، سیامک ها و روزبه ها، وارطان ها ، حجری ها، فاطمه مدرسی ها و هزاران قهرمان و شهید گمنام و بنام جنبش توده ای میهنمان بر تن داشتند فقط و فقط مناسب قد و بالای ایشان است وآقای علی خدایی و شرکا، میراث دار برحق تمامی تاریخ حزب توده ایران هستند ووظیفه دارند توده ای هارا دوباره به دوران و سال های 61-57 بازگردانند و چشم بندی را که از سال های 60 تا 67 به چشمان توده ای ها در "بند" می بستند تا هیچ کس و هیچ چیزی را نبینند، ایشان (آقای خدایی و تیمشان) می خواهند به چشمان توده ای ها و مردم ببندند، که ایران و جهان امروز را نبینند، که اقای خمینی را همان گونه ببینند که در سال های 57 تا 60 بوده است و یا اینکه وانمود می کرده که چنان بوده است، و این که هیچ گونه "چرخش به راست و خیانت به انقلاب مردم زحمتکش"، که ما معتقد هستیم در سال 60 از جانب آقای خمینی آغاز و نهایتاً پرشتاب شد و به شکست انقلاب منتهی گردید، واقعیت نداشته و اگر هم اینجا و آنجا نشانه هایی می توان یافت به عقیده جناب خدایی "حضرت امام" از تمامی آنها بی خبر بوده و بی گناه و پاک و مطهر است و این گونه مسا یل کوچک و پیش پا افتاده نیزحاصل کار اطرافیان ایشان بوده است و لابد ماهم که بنا بر عقیده ایشان در حکومت شرکت داشتیم در آن گونه موارد بی تقصیر نیستیم و حزب توده ایران در مقابل مردم روزی باید پاسخ دهد.ادامه جنگ خانمان برانداز و ایران بر باد ده پس از باز پس گیری خرمشهر، بیانیه هشت ماده ای امام، تهی کردن محتوای مردمی–دموکراتیک و ضد سرمایه داری قانون اساسی، مسلط کردن موتلفه و بازاریان محترم و حجتیه بر تمامی ارکان مملکتی تا کشتار و قتل عام وحشیانه چنگیزی زندانیان سیاسی در سال های 67، همه و همه مسایل مهم ودرخور توجهی نبودند و در این مورد حضرت امام که سکاندار کشتی انقلاب مردمی و ضد امپریالیستی بوده اند و در اثر کج روی هاو جهالت و ندانم کاری هایش، کشتی را به گل نشانیدند، هنوز هم باید در قلب مردم محروم و زجر کشیده میهنمان و به تبع آن در قلب "توده ای ها" جای داشته باشد. خلاصه آن که از نظر نشریه راه توده و گردانندگان آن از سال 57 که خمینی رهبری انقلاب مردمی و ضد امپریالیستی ایران را بر عهده داشت تا سال 68 که از دنیا رفت در مورد هیچ کدام از مسایل یاد شده، ایشان به مثابه رهبر وولی فقیه و همه کاره حاکمیت جمهوری اسلامی ، دخالتی نداشته و همه این کارها بدون اعمال نظر و حتی اطلاع ایشان بوده.

نشریه"راه توده" کارهمان "چشم بند"ی را می کند که توسط سپاه و دار و دسته عسگراولادی و لاجوردی و به اجازه و فرمان شخص خمینی به چشم توده ای ها و دیگر مبارزان راه آزادی در زندان های ماقبل تاریخ جمهوری اسلامی بستند که هیچ جا و هیچ کس را نبینند و آنقدر رفقای دانشمند و وارسته ما را شبانه روز و بی وقفه شکنجه دادند تا بگویند حزب توده ایران حزبی است وابسته به شوروی و همه اهداف و اعمالش بر ضد مصالح مردم ایران بوده وسراپای زندگیش جز خیانت به ایران و ایرانی نبوده است. رفقیانی در گیر و دار این شکنجه های وحشتناک و غیر قابل تحمل شبانه روزی و بی وقفه پلیس امنیتی (که هم تجربیات ساواک شاه را به ارث برده بود و هم از دستاوردهای مدرن، علمی و نوین آزار و شکنجه و اعتراف گیری جهان سرمایه که با دست و دل بازی فوق العاده کشورهای امپریالیستی در اختیارش قرارداده بودند بر خوردار بود ) و در اثر اعمال توامان شکنجه های سنتی و ماقبل تاریخی و شیوه های فوق مدرن از پای در آمدند و وادار شدند تمام آن دروغ و دغل بازی هایی را که رژیم ولایت فقیه می خواست بر زبان آورند . معدود رفقایی که از شکنجه های زندان توحید و دوهزار و سه هزارو دویست و نه و هم چنین کشتار وحشیانه سال های 67 که تمامی آنها با اطلاع و کسب مجوز از شخص خمینی بود جان به در بردند، بخوبی می دانند که بر رفیقان فرهیخته و پیرما چه ها گذشت و امروز که پرده ها بالارفته و طشت رسوایی رژیم از بام افتاده ، آقای خدایی و شرکایش هنرمندانه و هوشمندانه به مشاطه گری رژیم مشغولند تا چهره کریه اورا بازآرایی کنند.

 دوستان ورفقایی که احتمالاً نامه گزارش گونه ای از دیدار شما به "دست "راه توده" رسیده است بدانید که آقای خدایی از سال 62 تا کنون خود را به خواب زده است و چیزی را نمی بیند اما شما دوستانی که به او روی آورده اید در خوابید، شما خفتگان را که گرایشتان به "راه توده" بیش از نامه مردم است را می توان بیدار کرد و همه توده ای ها ی صادق وظیفه دارند شما را بیدار نمایند که هر خفته ای را می توان بیدار کرد، اما آن که خود را به خواب زده است هرگز بیدار نخواهد شد چون عامداً و عالماً پذیرای بیداری نیست.

اما در ارتباط با مسایلی که در مورد مقایسه "نامه مردم" و "راه توده" در گزارش یاد شده آمده است و همچنین راجع به رفقای قدیمی و ارجمند حزب توده ایران ، کیانوری، عمویی، مریم فیروز که آقای علی خدایی خود را در پشت سر این رفیقان عزیز و گرامی پنهان کرده وتلاش می کند با استفاده ازاین به اصطلاح مصونیت، اهداف خود را عملی سازد، باید یاد آوری کرد همه اعضای حزب واز جمله اعضای رهبری حزب، موظف به رعایت موازین سازمانی حزب بوده و عدم موضوعیت مسئولیت و موقعیت حزبی پس از دستگیری وقطع ارتباط سازمانی باحزب را، بایستی رعایت نمایند و مجاز به هیچ گونه توصیه ای بر خلاف سیاست های حزب ، در شرایطی که در زندان و بند هستند نمی باشند. اما شرایط دشوار و طاقت فرسای زندان رژیم جمهوری اسلامی و تداوم شبانه روزی شیوه های مختلف شکنجه و داروهای روان گردان، رفقای عزیز را اجباراً در موقعیتی قرار داد که این اصل مهم و موازین تشکیلاتی حزب را رعایت ننمایند تا بدانجا که در یک شوی تلویزیونی خواستار انحلال حزب توده ایران شوند و یا این که احیاناً توصیه های ضد حزبی دیگری به توده ای ها ارائه نمایند و مسایل دیگری از این دست تا استفاده و سوءاستفاده از اوراق بازجویی های توام با شلاق وداغ و درفش و دستبند قپانی و داروهای روان گردان و خاطره نویسی ها. در این زمینه ، جناب خدایی بسیار زیرکانه و رندانه و با بافتن مخلوطی از راست و دروغ به خاطره نویسی مشغول است و خاطره نگاری هایش در حقیقت مکمل تاریخ نویسی های دستگاه امنیتی رژیم ولایی است.

اما تمام آنچه که در بالا آمد موجب نگردیده که ارج و احترام آن رفقای عزیز مورد شک و تردید قرار گیرد لیکن به این مهم نیز باید توجه داشت که حزب توده ایران یک جریان زنده و پویایی است که در جریان نبرد یارانی را از دست می دهد ولی وظیفه دارد که خود را ترمیم نماید. حزب توده ایران و توده ای ها وظیفه دارند راه پر افتخار گذشتگان حزب، شهیدان و سرداران حزب و مشی انقلابی حزب را ادامه دهند.

 

رفقا، ما در بین سال های 60 تا 67 با آوارهای دردناک بزرگی مواجه شدیم، از یورش به حزب در سال های 61و62 و اعدام رفقای جان بر کف نظامی حزب گرفته تا کشتار سال 67 و پس از آن فروپاشی اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی اروپای شرقی. شرایط دشوار دوران شکست و عقب نشینی، دشواری های زیادی را با خود به همراه آورد و این شرایط نه تنها برای حزب ما بلکه برای همه احزاب کمونیستی و کارگری مصایب زیادی را ایجاد نمود. در شرایط سخت و دشوار است که کمونیست ها بایستی همدلی و همبستگی خویش را صد چندان کنند تا از خاکستر خویش دوباره سر بر آورند والحق که حزب ما، حزب بزرگ و پرافختارتوده ای ما علیرغم جدا شدن مدعیان و رفیقان نیمه راه و در دام پلیس سیاسی رژیم افتادن گروه هایی چون "راه توده" و "عدالت" توانست زخم های کاری دشمن بر تن خویش را التیام بخشد و آن را ترمیم نماید.

 

رفقای ارزشمند و و فرهیخته ، رفقایی چون حیدر،آگاهی، حسین پور، مرتضی و...زیر شکنجه های" ورای طاقت انسانی" جان باختند اما رفقای بزرگ و به نامی چون حجری ، جوانشیر، شلتوکی، بهزادی، علوی  و بسیاری دیگر بنام و گمنام داشتیم که همراه با داغ و درفش و با سرهای شکسته و لب های خونین، لب گشودند و درشوهای تلویزیونی تهوع آور به انکار وجود والای خویش پرداختند اما هیچگاه نشکستند و تا آخرین لحظه های حیات توده ای بودند و توده ای ماندند. همان رفقایی که امروز نشریه "راه توده" اهداف ضد حزبی خود را در پشت تصاویر زیبا و انسانی آنها پنهان کرده و به بی حرمتی به حزب توده ایران و ایجاد شکاف بین توده ای ها و تفرقه افکنی مشغول است و از پیوند و بافتن راست و دروغ و قلب واقعیت ها در جهت تکمیل اعمال ضد توده ای پلیس و مقامات امنیتی رژیم جمهووی اسلامی ایران و همراه با دشمنان تاریخی حزب توده ایران مسیری فرسنگی را پیموده و ادامه می دهد. راهی را که طی می کند "راه توده" نیست ، بیراهه ای است که دشمنان تاریخی و طبقاتی حزب و طبقه کارگرو زحمتکشان میهن ولایت زده ما می پیمایند. از میان عزیزانی که تصویرشان در نشریه "راه توده" مورد سوءاستفاده قرار می گیرد فقط رفیق عمویی است که بجای مانده است و امیدواریم ایشان در موقعیت و شرایطی قرار گیرند که بتوانند از این شیادی های آقای خدایی و نشریه "راه توده" در استفاده از تصویر و محبوبیت و اعتبار اجتماعی ایشان برای اهداف ضد توده ای و ضد حزبی "نشریه راه توده"، جلو گیرند.

 

واما در مورد مقایسه "نامه مردم" ارگان مرکزی حزب توده ایران و "راه توده":

خیزش انقلابی مردم دراوج جنبش سبز در سال 88 در کوچه و خیابان ومیادین شهرهای بزرگ و کوچک با شعارهای "رای من کو؟"   تا "خامنه ای قاتله ولایتش باطله" را، مورد مداقه قرار دهیم و بپرسیم که مردم زحمتکش، پیگیر چه مطالبی بودند و چه می خواستند آیا جز آنچه که حزب توده ایران در دوران کوتاه فعالیت علنی اش در تاریخ جمهوری اسلامی ایران مطرح می کرد و پیگیر اجرای موازین انسانی و مردمی مطروحه در قانون اساسی بود که به فراموشی سپردن و تغییر آنها موجب شد که مردم تا حد عبور از ولایت فقیه پیش بروند و "راه توده" نه همراه با این مردم و پیشاپیش صفوف آنها، بلکه در پشت سر و قفای این مردم جای گرفت و می خواست و می خواهد به هر شکل و عنوان شده و با استفاده از ازانواع لطا یف الحیل، آنان را به عقب بر گرداند. رفقای عزیز، تا چهار پنج سال پیش نه تنها هیچگونه نشانه ای از ذکر خطاها و خیانت های احتمالی خمینی و سران جمهوری اسلامی در "راه توده" نمی دیدیم بلکه حتی انتقادی جدی و از موضع کارگران و زحمتکشان ، از "حکومت جبار و ضد مردمی در خدمت سرمایه داری نئو لیبرالیستی و بازاریان محترم" نمی توانیم بیابیم و اگر اکنون هم گاهگاهی انتقادی نیم بند و نه راهگشا و راهنمای توده مردم از حکومتیان، در "راه توده" می بینیم انتقاداتی است بی آزار و هدایت شده، از پشت سر حرکت توده مردم . مردم در سال 88 فریادمی زدند "خامنه ای قاتله حکومتش با طله"، و هنوز "راه توده" ،"گردانندگان نامه مردم" را مورد خطاب قرارداده و تشکیل جبه واحد ضد دیکتاتوری را به سخره می گیرد. آنچه را که علی خدایی و "راه توده" در حال انجام آن ست از هم پاشاندن صفوف حزب توده ایران از درون ومعرفی توده ای ها بعنوان کسانی است که از حکومت جمهوری اسلامی جانانه دفاع می نمایند ، و مخدوش کردن دفاع از آرمان های انقلاب بهمن 57 با دفاع از جمهوری اسلامی، بدون آنکه چشم بگشایند و ببینند که نه امروز سال های 57-60 است و نه این جمهوری ، جمهوری سال های 57-60، که نه از سمت و سوی مردمی و ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری انقلاب و قانون اساسی اولیه جمهوری اسلامی چیزی بر جای مانده و نه دیگر حنای حاکمیت دینی و پذیرش ولایت فقیه در بین مردم رنگی دارد.

 

در اینجا یاد آوری تلاش دبیر اول حزب در تابستان سال 61 مناسب است که برای توضیح سیاست های حزب در خصوص پیگیری اهداف مرحله ای انقلاب ملی و دموکراتیک از جانب اعضا و هواداران، ایشان شخصاً در حوزه های کادر تشکیلات حضور پیدا کرده و نسبت به برداشت "راست روانه" از سیاست های حزب هشدار می دادند با این شاه بیت که"رفقا دقت کنند که حزب ما حزب جمهوری اسلامی نیست!، حزب ما حزب طبقه کارگر ایران است".

 

دوستان ورفقایی که احتمالاً نامه گزارش گونه ای از دیدار شما به "دست "راه توده" رسیده است، "نامه مردم" ارگان مرکزی حزب، هر آنچه در توان دارد به کار گرفته است و در کارزار تبلیغی ، توضیحی و توجیهی روشنگری می کند و مبرمات جنبش انقلابی و خیزش دوباره مردم را از دیدگاه یک حزب مارکسیستی لنینیستی با تجربه طبقه کارگر، که از پشتوانه بیش از هفتاد سال پیشینه مبارزات خونبار برخوردار است و برای آینده ایران و مبارزات در پیش رو برنامه جامعی را تدوین و نه تنها آن را در معرض قضاوت و داوری توده ای ها که در اختیار افکار عمومی مردم میهن ما قرار داده است و از همه می خواهد که در مورد تک تک مطالب مطروحه در طرح برنامه نظر دهند تا در کنگره پیش رو مورد مداقه و بررسی قرار گیرد.برای سازماندهی مبارزات پراکنده کارگری و زحمتکشان "نامه مردم" را مطالعه نمایید. از هرگونه ارتباط خارج از رهنمود های حزبی خودداری کنید. از دام پلیس سیاسی بر حذر باشید، با روحیه "انقلابی و توده ای " مطالب  نامه مردم را با مواضع "نشریه راه توده" مقایسه کنید آنگاه قضاوت خواهید کرد که نشریه "راه توده" جز خاک پاشی به چشم توده محروم و مبارزین برخاسته از درونشان، چیز دیگری در کوله بار خویش ندارد.

 

رفقای عزیز، بیدار شوید که طوفان خلق، که "راه توده" خواستار این طوفان نیست،بلکه سدی است در برابر این طوفان ، نزدیک است. رفقای عزیز وقتی خلق دوباره بپا خاست و طوفان در گرفت، توده ای های صدیق بدور از این همه جارو جنجال های بی مورد، همگامی با مردم و همراهی با آن ها و در صف مقدم آنها قرار گرفتن را از پیشینیان خود به ارث برده اند و همان خواهند کرد که در سال 57 کردند. دوباره به میدان خواهیم آمدو پیکار و مبارزه است که دستان قدرتمند توده ای ها را در دست هم قرار خواهد داد. مطمئن باشید حزب نیرومند و برومند ما، حزب توده ایران، همه توده ای ها را به هنگام پیکار در یک صف قرار خواهد داد و در آن هنگام صدای یاوه بافان هیچ بردی نخواهد داشت.

سرچشمه: صدای مردم

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter