نویدنو:30/06/1391  

 

نویدنو:30/06/1391  

 

 

صحنه آرایی فریبکارانه بورژوازی ایران -4

از یک گزارش دیدار و گفتگو

دست پر توان "حقیقت"توده ای ها را در کنار هم قرار میدهد   

با سلام خدمت رفقای زحمتکش راه توده. من پس از کسب موافقت دوستانم، گزارش دیداری را برایتان ارسال می کنم که میان شماری از توده ایها، اخیرا انجام شد. شماری که پیگیر مطالب راه توده اند و با نوع نگاه آن با اوضاع ایران موافق اند و کسانی که مطالب راه توده را می خوانند اما هنوز سر در گم اند. این دیدار در دو نوبت و در دو محل انجام شد که شرح جزئیات آن ضرورتی ندارد. تنها، اشاره می کنم که دیدار دو در پایان مرداد ماه انجام شد و من سعی کرده ام خلاصه دقیق مباحث را بنویسم.

در دیدار نخست، در مورد مسائل تشکیلاتی، دوستانی که با آنها دیدار کردیم محور اصلی حرفشان روی کنار کشیدن راه توده بود. می گفتند بایستی اگر ایرادی هم وجود دارد آنها در داخل حزب می ماندند و مبارزه می کردند. استدلالشان این بود که در دهه 40 نیز همین برخورد را رفیق کیا در جریان اختلاف درون حزب از خود نشان داد و به جای جداشدن و حزب جدید درست کردن، ماند و مبارزه کرد.

ما جواب دادیم که اولا این تبلیغات سوء از طرف مخالفان است که راه توده را منشعب از حزب فرض کرده اند و بنا بر مبنای این فرض غلط دیواری کج را بنا نهاده اند. نه نامه مردم به اعتبار حضور رفیق خاوری تبلور حزب است و نه راه توده به پشتوانه تحلیل های اصولیش از دو دهه گذشته حزب توده ایران است و نه شرایط زمانی دو دهه گذشته با دهه 40 همسان است. نه اینکه ترکیب کمیته مرکزی قابل قیاس با آن دوران می باشد و نه اوضاع ایران و انقلاب آن با آن دوران قابل مقایسه است. لذا اصولیت از نظرما همان مشی و حرکت در چارچوب مشی اصولی و شناخته شده حزب می باشد که طی دو سه دهه گذشته، راه توده با تمام سختی ها و سنگ اندازی ها توانسته بار آنرا به دوش بکشد. تا جایی که شما هم در برخورد با مردم و جامعه، خصوصا در این سه سال گذشته از همین مواضع، هرچند با شرمندگی، پیروی نموده اید و اگر طی سه سال گذشته در حرکت های مردمی حضور داشته اید، نه بر مبنای تحلیل ها و رهنمودهای نامه مردم، که بیشتر نزدیکی به مواضع راه توده بوده است. البته ما اعتقاد داریم که شما با اتکاء به تجربه شخصی خودتان و مواضع راه توده، هرچند با درک ناقص به این نظر رسیدید.

ما از شما در مورد حرکت دوم خرداد و انتخابات88، و نزدیکی مواضع نامه مردم با راه کارگر و دیگر نیروهای اپوزیسیون ارتجاعی و حضورفعال در تمام تحریم ها سئوال می کنیم.

می گویید آن مواضع اشتباه بوده و ما هم الان آن را قبول نداریم. اگر چنین است، چرا هیچ گونه نقدی از آن مواضع و ادامه آن را در نامه مردم نمی بینیم؟ شاید فکر می کنید این نقد به نفع راه توده تمام خواهد شد. اما این همان نگاهی است که جناح تمامیت خواه در نقد احمدی نژاد دارد و نتیجه برخورد با او را به سود موسوی و جنبش سبز می بیند.

به نظر ما در اینجا کمی جسارت مدنی لازم است تا بتوان به سلامت از آن عبور کرد. از شما می پرسیم: کدام نیروی سیاسی را می شناسید که وقتی خرمن هستی اش توسط ایادی ارتجاع و امپریالیسم به غارت می رود، آنچه که باقی می ماند را خود چوب حراج بزند؟

می گویید: کدام باقیمانده؟

وقتی جواب می شنوید: رفیق کیانوری و عمویی. دلیل می آورید از قول رفیق جوانشیر در جلسه تشکیلات تهران، در حضور رفیق فاطی (مدرسی) که: در شرایط گرفتاری برای تک تک اعضای کمیته مرکزی، مسئولیت از هرکدام سلب و مواضعشان در زندان، فاقد مسئولیت حزبی می باشد.

در جواب می گوییم: درک شما از رهنمود رفیق جواد بسیار کوته بینانه است. منظوراز این رهنمود این نیست که اگر رفیقی در سطح دبیر اولی حزب که به نظر ما یک استثناء در میان رهبران حزب می باشد، توانست پیامی را در میان ضرب و شتم و فشار و شکنجه به بیرون بفرستد و شما هم با عقل و منطق خود آنرا تحلیل نمودید و به سلامت آن واقف گشتید، با زدن یک برچسب اطلاعاتی شانه از مسئولیت خالی نمایند. دراینجا اشاره به تحلیل 60 صفحه ای رفیق کیا می باشد که به واقع می توان به عنوان سند و گزارش یک پلنوم از آن یاد کرد و آنرا ادامه منطقی سیاست های حزب توده ایران دانست که مهر تایید اکثریت رهبران در پلنوم 16و17 زیر آن ثبت می باشد. ( مقاله تحلیلی "سخنی با همه توده ایها"). هر چند که این گزارش تحلیلی در شرایط حصر خانگی زنده یاد کیانوری به بیرون منتقل شده باشد، و اگر هم ایرادی بر آن وارد است، باید به صورت علمی به نقد آن همت گماشت، نه اینکه نویسنده و منتشر کننده آنرا با وزارت اطلاعات مرتبط دانست.

اگر شما تحلیل بسیار دقیق و علمی رفیق فقید را، که در ادامه سیاست اکثریت رفقای کمیته مرکزی ( دو پلنوم 16 و 17)، دردوران فعالیت علنی می باشد را، دست پخت وزارت اطلاعات بدانید، پس آن شعار سرنگونی نامه مردم در سال 64 را که 180 درجه با سیاست های حزب در قبل و بعد از انقلاب بهمن مغایرت داشت را، دست پخت چه کسانی می دانید؟ آیا تاکنون از خود پرسیده اید که ثبت شعار سرنگونی در ذیل نامه مردم، جمع بندی پلنوم یا کنگره حزبی بود یا اینکه پیشبرد نظرات بعضی از اشخاص در درون کمیته مرکزی؟ و بعد اندیشیده اید که در شاکله جمهوری اسلامی چه "معجزه ای" صورت گرفت که بعد از یک سال، شعار سرنگونی به شعار طرد رژیم ولایت فقیه تنزل پیدا کرد؟ و تازه در آن هم روشن نگردید که این "طرد" شامل چه مجموعه ای می گردد.

همین تغییر مواضع 180 درجه ای نبود که بزرگترین بهانه را به دست عمال امپریالیسم و ارتجاع داخلی داد و گفتند و نوشتند که: حزب توده تا لحظه انحلال، به دروغ، خود را مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی و نظام و مقید به قانون اساسی نشان می داد و پس از آن شعار سرنگونی در دستور کارش قرار گرفت.

حال بحث ما این است که آن" کمیته مرکزی"، نه نماینده اکثریت توده ایها در داخل می باشد و نه اینکه سیاست هایش مورد تایید توده ای های حزبی. اگر چنین بود، با شمار زیادی از نیروهای حزبی در داخل مواجه نبودیم که پیوسته مبلغ مواضع راه توده و مدافع پیگیر آن می باشند.

اصل برای ما در شرایط فعلی این است که لحظه ای از اتفاقات درون کشور غافل نباشیم و همگام با جنبش مردم ایران، همان جنبشی که تا چند سال گذشته آنرا فاقد چشم انداز می دانستید وحالا هم زیر فشار افکار عمومی آن را پذیرفته اید حرکت نماییم و بحث حزب و ترکیب کمیته مرکزی بماند برای زمانی که این اکثریت در شرایط آزاد حق انتخاب داشته باشد.

در جواب رفیقی که خاطرات رفیق خدایی را روی فلش اینجا آورده و با "های لایت" کردن قسمت هایی از آن ادعا می کند که وی در باره مسئولیتش در تشکیلات تهران و یا درباره سفرش قبل از انقلاب به آلمان شرقی، برای رساندن پیام نویدی ها به کمیته مرکزی، جهت برانگیزاندن آنها به قبول قیام مسلحانه نادرست است و یا نمونه هایی از این دست، ما به شما می گوییم:

بسیار خوب، فرض که در این موارد حق با شماست. چرا این نظرات برای نامه مردم نمی فرستید تا در صدر"نامه مردم" همین ادعاهای شما را بنویسند و گوینده را افشاء نمایند؟ می گویید: صلاح نیست! می گوییم: چطور نامه مردم از زشت ترین اتهامات نسبت به سرمایه های حزب، که هرکدام چکیده چند نسل از مبارزان توده ای بودند و دستشان از دنیا کوتاه است، دریغ ندارد، ولی وقتی پای شاهد ناظر پیش می آید، برخورد با آن را صلاح نمی داند؟

رفقائی که با آنها دیدار داشتیم را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:

1- آنهایی که حاملان کینه توزی هستند تا ناقلان اندیشه ومرام حزبی و متاسفانه از خارج کشور هم حمایت و تشویق می شوند.

2- آنهایی که بین نامه مردم و راه توده در نوسان اند. گرچه بنابر ملاحظاتی، به گروه اول نزدیک می باشند، ولی تجربه شخصی و تعقل شان، به این سمت (راه توده) سوقشان می دهد.

گروه اول مشوقان و هم نظرانی در خارج از کشور هم دارند که من در سفر کوتاهی که مدتی پیش به اروپا داشتم با برخی از آنها صحبت کردم. برخی از آنها را از گذشته ها می شناسم. واقعیت این است که پس از این دیدار، حالا به صداقت و ادعاهای بعضی شان تردید جدی دارم. سطحی، کم اطلاع، پشت هم انداز و بیگانه با ایران و سرشار از حسادت و رقابت اند.

در جلسه و یا بهتر است بگویم دیدار و گفتگوی اول اکثریت با گروه دوم (سرگردان ها میان نامه مردم و راه توده) بود. بیشتر شنونده بودند و اگر سوالی هم داشتند، از روی کم اطلاعی وکنجکاوی برای درک بهتر بود تا سنگ اندازی. اکثریت آنها یاد مانده ها را خوانده اند. بعضی ها حتی می گفتند که دوبار خوانده اند و پیگیر مقالات تحلیلی راه توده اند و در واقع روی سخن ماهم بیشتر با آنها بود

همان ها از ما در باره "محمد دستباز" (امیدوار) و سوابق حزبی او سئوال کردند که ما اطلاعی نداشتیم. اگر اطلاعی دارید ما را بی خبر نگذارید.

راه توده : http://rahetudeh.com/rahetude/2012/04sept/1/gozaresh1.html

صحنه آرایی فریبکارانه بورژوازی ایران -3

صحنه آرایی فریبکارانه بورژوازی ایران  -2

صخنه آرایی فریبکارانه بورژوازی ایران  

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter