نویدنو:10/06/1391  

 

نویدنو:10/06/1391  

 

 

جنبش دادخواهی خانواده های شهدا، نمی تواند مستقل نباشد!

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

به مناسبت دهم شهریور،

روز نمادین ادای احترام به خاطره ی شکوهمند هزاران شهید قتل عام تابستان ۱۳۶۷

در تابستان خونین ۱۳۶۷، با فتوای خمینی، هزاران نفر از فرزندان نجیب ایران، که دوران حبس خود را می گذراندند، به چوبه های دار سپرده شدند. قتل عام بیرحمانه ای که اوج قساوت حاکمان اسلامی را نشان داد. در آن تابستان خونین، به زن و مرد؛ به پیر وجوان؛ به مذهبی و غیرمذهبی رحم نکردند. جانیان بر آن بودند تا مسئله ی زندانیان سیاسی را یک بار برای همیشه به خیال خود "حل" کنند. قتل عام ۶۷ اما، تنها جنایت جمهوری اسلامی نبود. خط خونین این سیاست ددمنشانه که از پشت بام مدرسه علوی آغاز و در ترکمن صحرا و فرودگاه سنندج پی گرفته شد، تا به امروز ادامه دارد. کشتارهای تابستان ۶۰ و تمام سال های این دهه ی خونین و دهه های بعدی، ترورهای بیرحمانه در داخل و خارج از کشور و قتل های زنجیره ای، حلقات زنجیری است که توسط حاکمان اسلامی با خون فرزندان این مرز و بوم بافته شده است.

 

حاکمان ددمنش اسلامی تمامی تلاش خود را به کار بردند تا این جنایت را با سکوت به پیش برند. فرستادگان نهادهای حقوق بشری سازمان ملل به ایران و رسانه های امپریالیستی هم به این سیاست سکوت تن دادند. پرچمدار شکستن سکوت و پخش اخبار این جنایت، خانواده های داغداری بودند که ساک های باقیمانده ی عزیزانشان را دریافت کردند؛ مادران و پدرانی بودند که "مهریه" ی دختران باکره شان که مورد تجاوز پاسداران جنایت کار قرار گرفته بودند، را تحویل می گرفتند؛ خواهران، برادران و همسرانی بودند که از این کمیته به آن کمیته و از این زندان به آن زندان سر می کشیدند؛ داغدارانی بودند که وجب به وجب خاک بهشت زهرا و خاوران و گورستان های شهرستان ها را می بوئیدند و برای یافتن اثری از عزیزانشان زیر و رو می کردند و چنین شد که جنبش شکستن سکوت آن قتل عام جنایتکارانه، آغاز شد. جنبشی که بارها مورد سرکوب قرار گرفت. هر ساله تجمع خانواده ها با بسیج های پلیسی ـ امنیتی در هم شکسته می شد. اما شعله ای که آن ها افروخته بودند روز به روز بیشتر گُر می گرفت تا به جنبش مادران داغدار «پارک لاله» پیوست و در میدان آگاهی های جنبش ضداستبدادی ۱۳۸۸، شعله هایش فراگیرتر شد و امروز می رود که آتش به خرمن سکوت سرمداران جنایت پیشه ی جمهوری اسلامی بزند.

 

جنبش دادخواهی خانواده های شهیدان، پرچمدار شکستن دیوار سکوت بوده و هست. جنبشی فراگیر که با کلیت نظام اسلامی درگیر بوده و هست و نمی تواند با آن سر سازش داشته باشد. جنبشی که «نه می بخشد و نه فراموش می کند». جنبش دادخواهی، جنبشی نیست که اصلاح طلبان حکومتی و غیرحکومتی بتوانند با آن همسو شوند و به آن بیاویزند. اما این جنبش، به دلیل خصلت صد درصد ضد رژیمی و سرنگونی طلبانه اش، می تواند مورد طمع و دست درازی نیروهای قدرت طلب و سلطه جویان خارجی قرار گیرد. ماجرای «ایران تریبونال» و انعکاس وسیع اخبار آن از رسانه های رنگارنگ امپریالیستی نمونه ی آشکاری از تلاش برای بهره برداری از درد و رنج خانواده های شهدا و جان بدربردگان کشتارهای جمعی در زندان های اسلامی است. شخصیت های بین المللی و رسانه های وابسته ای که علیرغم اطلاع دقیق شان، تاکنون هیچ گاه سخنی از آن قتل عام خونین نگفته بودند، حال مدافعان سینه چاک شکستن سکوت شده اند. آن ها به بسیج افکار عمومی مردم ایران برای فراهم آوردن فضای مناسب اقدامات آتی شان نیاز دارند. آن ها قصد دارند با کشاندن پرونده کشتارهای جنایت کارانه ی سران اسلامی به «دادگاه لاهه» و حتی شورای امنیت، مجوزهای لازم برای اقدامات و برنامه های از پیش تعیین شده شان را بدست آورند. آن ها حتی وعده ی گرفتن «خون بها» ی شهیدان بیشمار از دولت اسلامی را نیز اینجا و آنجا مطرح کرده اند تا امکان دست اندازی بر باقی مانده اموال ایران در آمریکا فراهم آید.

 

اما جنبش دادخواهی خانواده های شهیدان آزادی، برابری، همبستگی و زندگی شایسته حرمت انسانی، جنبشی است که از آرمان های آن عزیزان پاسداری می کند. آرمان های شهیدان مردم این کشور، نجات از یک استبداد و تن دادن به استبدادی دیگر نبوده و نیست. آرمان آن عزیزان، ویران کردن ایران با بمب های کشورهای امپریالیستی و متحدان منطقه ای شان نبوده و نیست؛ آرمان آن ها که جان عزیزشان را بر سر اعتقاداتشان دادند و با خون خود «الوداع شادمانه» نوشتند، در هم شکستن هست و نیست کارگران و زحمتکشان و انبوه تهیدستان کشور با تحریم های ویرانگر امپریالیستی نبوده و نیست. آرمان آنها رهائی مردم کشور از دست حاکمیت استبداد دینی با دستان توانای خود مردم بوده است. این آرمانی نیست که بتوان بر سر آن معامله کرد. آن ها که در «اتاق فکری» بشدت پنهان شده شان و بر فراز سر خانواده های عزیز از دست داده، با «دست های پشت پرده» که از آستین نهادهای امپریالیستی بیرون آمده به ساخت و پاخت مشغولند نمی توانند مدعی دفاع از جنبش دادخواهی خانواده های شهدا باشند. جنبش دادخواهی خانواده های شهدا، جنبشی است آرمان گرا و مستقل که «نه می بخشد و نه فراموش می کند» و نه اسیر« دسیسه های امپریالیستی» و وابستگانش می شود. این جنبش پرچمدار آرمان هائی است که نجات ایران بدست توانای مردم ایران را بر پرچم خود حک کرده است.

 

سازمان ما، در سالروز دهم شهریور، روز نمادین ادای احترام به خاطره ی شکوهمند هزاران شهید قتل عام تابستان ۱۳۶۷ در برابر عظمت خاطره شهیدان و استواری و پایداری خانواده های داغدیده شان سر تعظیم فرود می آورد و از همه آزادی خواهان و برابری طلبان می خواهد از این جبنش اصیل مردمی همچون نگین گرانقدری در میان جنبش ضداستبدای و آزادی خواهانه و برابری طلبانه مردم کشورمان حفاظت کنند. ما بر این اعتقادیم که هم چنان باید برای گسترش جنبش دادخواهی و به محاکمه کشاندن سران جنایت کار جمهوری اسلامی و تشکیل دادگاهی مستقل که به افشای گسترده ی این جنایت درمیان افکار عمومی مردم ایران و جهان بپردازد، پای بفشاریم. جنبش دادخواهی خانواده های شهیدان بیشمار جنبش مردمی ایران، نجیبانه تر از آن است که استقلال خود را از دست بدهد.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی! زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

۷ شهریور ۱۳۹۱ـ ۲۸ اگوست ۲۰۱۲

 

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter