نویدنو:05/05/1391  

 

نویدنو:05/05/1391  

 

درباره ی آقای رضا پهلوی

 فروغ فاطمه طیاری

 

شاه همه جوانانی که عقل ، شعور همراه با شهامت و از جان گذشتگی داشتند و فکرمیکردند که حکومتی که برآنها حاکم است جنایتکارو کودتاچی است و انرا برنمی تافتند، بزندان وزیرشکنجه انداخت ، برای خواندن ساده ترین
کتابها که درآنها فقط کنایه ای به ظلم وجورحکومت درخود داشت ۵ سال زندان روی شاخ خواننده بود . درعوض در وسط دانشگاه تهران مسجد ساخت ، درعوض لباس احرام میپوشید و به حج میرفت ، درعوض میگفت درتپه های امامزاده داود هنگامی که از اسب سقوط کرده حضرت عباس اورا ازوسط راه گرفته که آسیبی نبیند ، درعوض سازمان اوقاف را برپا کرده بود که همه پولش به جیب ملاها میرفت درعوض درایام محرم مراسم روضه خوانی برپا میکرد ، درعوض به بعضی ازملاها که به زندان میافتادند وبعد اظهارندامت میکردند ، درزندان میز، قلم وکاغذ میداد که برعلیه نیروهای مترقی و چپ مقاله بنویسند ، میدانید هنگام سقوط شاه فقط درتهران چهارهزار مسجد وجود داشت . آیا میتوانید تعداد کتابخانه های تهران را دراین زمان نام ببرید؟ اگرفقط درهرمسجد دونفرفعال بودند ، منظورم فقط پیش نماز وسرایدار مسجد میباشد ، میشود هشت هزارنفر، به این تعداد سایرنمازگزاران و خانواده های آنها راهم اضافه کنید وببیند چه رقم قابل توجهی حاصل خواهد شد .درعوض دربیرون از مسجد هیچ حزب وسازمانی که سخنی برخلاف میل همایونی بگوید نمیتوانست پا بگیرد و فعالیت کند . شاه هرقدرهم که لازم دید کشت ساواک احمد آرامش برادرزن شریف امامی را درپارک ملت فقط بجرم اینکه از جمهوری صحبت کرده بود به رگباربست . خود بیل کلینتون و وزیر خارجه اش درسازمان ملل اذعان کردند که درایران درسال ۱۳۳۲ کودتا کردند وشاه فراری را به ایران اورده و با کشتارازادیخواهان دوباره براریکه قدرت نشاندند، تخت شاهی دراثر فعالیتهای شعبان بی مخ ها بود که دوباره زیر پای شاه قرارگرفت.
گفته میشود که مردمی که صبح میگفتند زنده باد مصدق ، عصر میگفتند زنده باد شاه ، چه کسی باورمیکند که اینان همان مردمان بودند ، اگراین موضوغ واقعیت داشت ، پس زندانهای بعد از کودتا را از چه کسانی پر ساختند ؟ نه
مردم را احمق فرض نکنید ، آنها که صبح می گفتند زنده باد مصدق اگرشناسائی شدند ، دستگیر ، زندانی و تعداد زیادی هم به جوخه های اعدام سپرده شدند و آنها که ناشناس ماندند درخانه ها برای سقوط رئیس دولت ملی
زار گریستند . برای برگشت دوباره جنایتکارواز دست رفتن آزادی تازه بدست آمده درگوشه خلوتشان برای اینده ایران ومبارزین دربند زانوی غم به بغل گرفتند . نه دوستان طرفداران شاه درآن روز رمضان یخی ها ، ملکه اعتضادی
ها ، شعبان بی مخ ها و امثال انها بودند زیرا که شاه شاه اوباش و جانیان بود نه شاه مردم . نگاه کنید به عکس العمل هواداران رضا پهلوی در همین آمریکا برای گفتار آقای مشیری که مستند صحبت کرد وبهمراه گفتارش تصاویر
واضحی از دموکراسی که شاه میخواست به مردم ایران تعلیم دهد به نمایش گذاشت . واکنش هواداران رضا پهلوی درمقابل این مرد چه بود ؟ آینجا دیگر ایران نبود که ساواک زبان از کام ایشان بیرون بکشد وببرد ولی ببیند که درچه نشریات و رادیو تلویزیون هائی چه ناسزاهایئ که نثارایشان نشد . حالا همین رضا پهلوی با این هواداران صبور و آزادیخواهش میخواهد شاه بشود زیرا که احساس کرده است . عربستان سعودی هم مثل پدرایشان مشغول دادن
آموزش دموکراسی به مردم عربستان است و میتواند کمک کند وایشان را براریکه قدرت بنشاند. . همین امریکا هم وقتی لازم دید خمینی ناشناس را ناگهان ازعراق برد پاریس وهمه امکانات رسانه ای را دراختیارش گذاشت و اورا یکشبه خمینی کرد و هویز را به تهران فرستاد و به شاه دستور داد ایران را ترک کند. درحقیقت این آشی که برای مردم به اسارت گرفته ایران پخته شد نتیجه خیانتهای شاه و جهان خوار بودن آمریکا ست . پیش از سقوط شاه درایران چهل هزارمستشارآمریکائی و خانواده هایشان مشغول دادن تعلیم دموکراسی به ارتش شاهنشاهی بودند.
نویسندگان موافق شاه یا بسیارجوانند و بوسیله پدرانشان شستشوی مغزی شده اند و یا همان همراهان شاه هستند که درغربت حالا دیگر کم کم به صندلی چرخ دارنیازمندند . بهتراست بجای افتادن توی دامی که آمریکا برای بلعیدن ایران پهن کرده است ورضا پهلوی را هم صیاد قرار داده است نیافتند و گوشه عافیت را رها نسازند و این آخرعمری را در استراحت سپری سازند و اگرنیازی به سواد ومطالعه احساس کردند ، خوب است کتاب « همه آدمهای شاه » نوشته اسیفن کینزر را بخوانند تا کمی از خیانتهای شاه اگاه شوند. همان شاهی که انچنان به قدرت چسبیده بود که دوسال قبل از سقوطش حاضرنشد جایش را به همین رضا پهلوی بسپارد و فرح را نایب السطنه قرار دهد و ایران را ترک کند . آنوقت هم رضا پهلوی آرزو بدل نمی ماند ، هم خودش با آبروتر کشوررا ترک میکرد . شاکی آن شاه ازهمه بیشتر خود رضا پهلوی باید باشد . همین شاه بود که مسئول اوردن ملاها به قدرت گشت و پسر تن پرورش که همه سالهای دوری از وطن فقط ول گشته و هنوز نمیداند کارچیست خودش را با گاندی مقایسه میکند گاندی فقط ازمال دنیا یک بز داشت که از شیرآو ارتزاق مبکرد و همه هم اش را برای اعتلای وطنش بکارمی بست .
خانمها، آقایان شکنجه، کشتارو زندانی کردن نه کیلوئی است ، نه متری که مثلأ بگویید شاه کم شکنجه کرد ویا کم کشت ، فراموش نکنیم دراواخر حکومت شاه از صدها روزنامه ای که از زمان مشروطیت درایران منتشر میشد فقط سه روزنامه اطلاعات ، کیهان و آیندگان بجا مانده بودند. شاه تحمل کمترین انتقادی را نداشت ، کدام شاه دردنیا حزب میزند و به همه مردم مبگوید یا بیائید عضو حزب من بشوید یا ازکشوربروید بیرون ، انگار که کشورخانه شخصی اوست که بایستی اگراو نخواست مردم از کشوربیرون شوند ، تازه تنها فردی که تقاضای پاسپورت برای خروج از ایران کرد ، ساواک دستگیر وزندانیش کرد . نه خواننده گان عزیز براین سیاق بود که شاه با چشم گریان ازکشوراخراج شد .
حالا این آقای رضا پهلوی درکجا وکی کتابی نوشت وازسیاستهای پدرش و جنایاتی که کرد انتقاد نمود. همسرمن زندانی رژیم شاه و فراری رژیم ملاهاست و تنها آپارتمانی هم که داشته ایم و یکریال بدهی به هیچکسی نداشت
بوسیله مللاها ملاخورشده یعنی بتوسط سازمان چپاولگری بنام « ستاد اجرائی حضرت امام » سند زده و فروخته یا بعبارتی بلعیده شده است وهیچ انگی هم به من وهمسرم نمی چسبد که درحال حاضرعضو هیچ حزبی نیستیم . طرفداران رضا پهلوی بدانند ، اگررضا پهلوی واقعأ طرف مردم کشور را داشت ، اول بایستی با کارهای پدرش جزء به جزء تصفیه حساب میکرد ، نظرش را راجع به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اعلام مینمود و میگفت که پدرش جنایتکارو خائن بوده است و مواضع خودش را روشن وشفاف بیان میکرد ، اینکه اودرآن زمان کودک بوده ودستش به خون هیچکس آلوده نیست ، مانع ازاین نخواهد شد که برخورد جدی با سیاست پدرش بنماید . اگرواقعأ اعتلای میهن و مردمش مورد نظرتان هست بجای فحاشی به مخالفانتان بروید یقه شاهزاده اتان را بگیرید و از او بخواهید که به این سئوالات پاسخ گوید . از نادمین مخالف زمان گذشته گفتید ولی نگفتید که تنها یک نفربنام آقای ح . ر. است که دربدری درغربت به جنونش کشانده و اراجیف بهم میبافد. خود این مرد دررژیم شاه وحشیانه ترین شکنجه هارا تجربه کرده . ولی ببینید درد غربت چه اندازه باربرروان یک انسان تحمیل میکند که برای رسیدن به کشورش به جلاد روی میاورد . ماجرا همان ماجرای کفن دزد است . والا بایستی هم به شاه وهم به شیخ که مظهرظلم وستم و بیعدالتی هستند نه گفت . که کارنامه هردو سیاه است . اینقدر خود را بی آبرو نکنید و دفاغ ازشاهی را که کارنامه ای سیاه تراز ذغال دارد را به همان رضا پهلوی واگذارید که فکرمیکند پدرش با کشتارآموزش دموکراسی میداده. تازه اگر مردم دلشان برای شاه داشتن لک زده باشد ، مگر قحط الرجال است که رضا پهلوی را انتخاب کنند . همان مجلسی که رای به سقوط احمد شاه قاجارداد . رای به سقوط سلسله پهلوی هم داده است چطورآن مجلس قانونی بوده ولی مجلسی که از سلسله پهلوی خلع ید کرده است ، غیرقانونی است؟
حالا اگرمردم شاه خواستند یکی برای خودشان ازبین مردمان سیاسی خوشنام انتخاب میکنند و یک سلسله تازه میزنند ، چه نیاز به رضا پهلوی که از نوجوانی دریک کشور دور از ایران زندگی کرده وآنقدر دچار اوهام است که مانند دون کیشوت خود را درنقش نلسون ماندلا وگاندی میبیند . چیزی که از ایران میداند خاطرات دورزمان حکومت پدرش است.

 

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com

 

 

 

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter