نویدنو:29/04/1391  

 

نویدنو:29/04/1391  

 

کسی که تازه یک زبان خارجی را یاد گرفته است، آن زبان را همیشه در ذهن خود به زبان مادری ترجمه می کند، ولی فقط زمانی می تواند روح زبان جدید را فرا گیرد وآن راآزادانه به کار برد که مطالب خود را بدون ترجمه ذهنی بیان دارد واز زبان مادری منفک شود . (مارکس - 18برومر ص 29 ترجمه زنده یاد پورهرمزان)

 

اسلوب های استقرایی آقای عاصمی- 2

آرش

آقای عاصمی طی مقاله ای با عنوان "پیش به سوی جبهه گسترده ضد دیکتاتوری" با کدام آماج وبا کدام شعار؟ ( که بخش اول آن عنوان مقاله ای از نامه مردم شماره892 است ) به طرح چندین موضوع پرداخته است .:

1-   بر گزاری کنگره ششم . آقای عاصمی با گریزی به برگزاری کنگره ششم در ماه های آینده مدعی می شود که  " انتظار پاسخگویی کنگره به مساله های پیش روی تحولات انقلابی در ایران که با تحکیم خط مشی انقلابی حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران بوجود آمده است، دورنمای بازگشت حزب به جایگاه تاریخی برای ارایه موضع راهبردی علمی- نظری را در جامعه گشوده است." معنی استقرایی این جمله ها می تواند چنین باشد که "حزب در جایگاه تاریخی خود قرار ندارد و امید است این کنگره دورنمای بازگشت  حزب به جایگاه تاریخی را فراهم آورد ." آقای عاصمی  در ادامه  "عمده ترین علت استقبال توده ای ها و هواداران از خبر برگزاری کنگره حزبی و انگیزه شرکت نسبتا وسیع آن ها در بررسی اسناد کنگره "  را "این واقعیت" می داند (تاکید از من است )می شود از آقای عاصمی پرسید که چه اطلاع آماری از " استقبال توده ای ها و هواداران " حزب دارد ؟ بر اساس کدام استقرای منطقی به این اطلاعات دست یافته است ؟ چه کسی ، یا چه چیزی  حزب را از " جایگاه تاریخی " اش دور کرده است که آقای عاصمی هنوز "دورنمای بازگشت " آن را با کنگره ششم پیش بینی می کنند؟ یا اصلا "جایگاه تاریخی حزب " از نظر آقای عاصمی چیست ؟ کار آقای عاصمی جز شامورتی بازی برای توجیه جایگاه خود به عنوان " نظریه پرداز" نیست .

2-   مسئله راه رشد آینده . آقای عاصمی در این رابطه از جمله می نویسد " برای نمونه، اخیرا ب. بزرگمهر ... انتشار مقاله فوق در نامه مردم شماره ٨٩٢ را انگیزه موضع گیری شایان توجه ای قرار داده است که در آن ضمن بررسی های انتقادی به مضمون و زبان و نحوه بیان مطالب در این مقاله، بر اهمیت پاسخ به پرسش درباره راه رشد آینده ایران برای تحولات در پیش رو انگشت گذاشته و اهمیت انتخاب راه رشد سوسیالیستی را از نظر تئوریک و سیاسی شکافته است." ( تاکید از من است ) باز کردن پای آقای بزرگمهر به نقد مقاله حزب هم از آن "زرنگ بازی" هاست که برای خود هم صدا آفرینی می کند. آقای بزرگمهر ونظریات ایشان از نظر آقای عاصمی "شایان توجه " جلوه می کند و البته از" دقت در بیان و حفظ پروسواس مضمون " نوشته آقای بزرگمهر در مقاله ایشان خبری نیست ، وبه این امر کلی اکتفا می شود که " متاسفانه مقاله از نظریات تئوریک و تجارب تاریخی ارایه شده از مبارزات بلشویک ها، برای استخراج شعارهای مشخص برای مبارزات لحظه کنونی حزب توده ایران و خط مشی انقلابی آن به نتیجه گیری صریح نمی پردازد. بحث های تئوریک و تاریخی در فضایی انتزاعی پایان می یابند.

ازجمله به این پرسش پاسخ داده نمی شود که: با طرح کدام شعارهای مشخص می توان به تجهیز و سازماندهی طبقه کارگر و دیگر لایه های خواهان تحول «بنیادین» اجتماعی در شرایط کنونی پرداخت؟ شعارهایی که حرکت به سوی طفره رفتن از راه رشد سرمایه داری که بزرگمهر نادرستی انتخاب آن را به اثبات می رساند، ممکن ساخته و جهت گیری رشد سوسیالیستی را تامین می کند." خوب بود آقای عاصمی با " دقت در بیان و حفظ پروسواس مضمون " به روشن کردن "پایان انتزاعی بحث های تئوریک وتاریخی" می پرداختند تا ما وهم خواننده ها از گنجینه معرفت ایشان در تبیین "جهت گیری رشد سوسیالیستی" بیشتر بهره می بردیم . آنچه در "فضایی انتزاعی " پایان می یابد بحث خود آقای عاصمی وهمپالگی اش آقای بزرگمهر است ، که با استناد به " آیه های سرخ" ( سپیداری) تلاش می کنند حقیقت را آلوده نمایند . راه رشد آینده در برنامه ورویکرد حزب توده ایران کاملا مشخص وتعریف شده است .( برای دراز نشدن نوشتار،علاقه مندان را به مطالعه برنامه های چهارم ،  پنجم ، طرح برنامه ششم حزب توده ایران  وپلمیک های پیشین مندرج در نوید نو با عدالتی ها ، بزرگمهر وخود آقای عاصمی دعوت می کنم"

3-   مسئله اتحاد های اجتماعی وایراد به مبهم گویی آقای سپیداری . یکی از شگردهای آگاهانه یا نا آگاهانه آقای عاصمی مخلوط کردن موضوع ها ونتیجه گیری های محیر العقول است . در این مورد به نمونه روشنی از این شگرد اشاره می کنم . آقای عاصمی می نویسد " مساله اتحادهای اجتماعی و دعوت نیروهای دیگر ضددیکتاتوری به شرکت در «جبهه گسترده ضددیکتاتوری» نکته ویژه مورد نظر مقاله نامه مردم نیز می باشد."  وبلافاصله می افزاید که " در پایان مقاله این نکته به صورت زیر با صراحت مطرح می شود: «بسیار مفید خواهد بود که دیگر نیروهای مطرح در سطح جامعه نیز به صورت منسجم و دقیق تحلیل های مشخص و راهبردهای خود را برای امکان ارزیابی و ایجاد برآیند مخرج مشترک ها در اختیار جنبش مردمی قرار دهند.» با اندکی دقت متوجه می شویم که مقدمه نقل شده با آن چه از مقاله نامه مردم نقل شده است هم خوانی ندارد . استقرای منطقی از مقدمه آقای عاصمی ونمونه نقل شده از نامه مردم آن است که " حزب سیاست مشخصی نسبت به مسئله اتحاد ها ندارد وآن را به اعلام نظر سایر نیروها وابسته کرده است ." این تحریف آشکار مواضع اعلام شده در مقاله نامه مردم است .آقای عاصمی برای به قول خود مستدل کردن این نظر در ادامه می نویسد " نظریات دیگری نیز درباره مقاله «پیش به سوی جبهه گسترده ضددیکتاتوری» ... وجود دارند که عمدتا این مقاله را در ارتباط با مساله اتحادهای اجتماعی مورد بررسی قرار می دهند. در نظری، به درستی به تفاوت های «مواضع اقتصادی مخالفان رژیم حاکم» اشاره می شود و این نگرانی  مطرح می گردد که مواضع اعلام شده اقتصادی ضدنولیبرالیسم در مقاله «پیش به سوی جبهه گسترده ضددیکتاتوری» در نامه مردم، می تواند «نه تنها به رادیکال شدن آن ها» (و پذیرفتن مرحله ملی- دموکراتیک انقلاب؟) کمکی نکند، بلکه همچنین با خطر تشدید «سیاست های تفرقه افکنانه بین حزب توده ایران  و این نیروها توسط سازمان های ”سیاه“ جهانی، با سخنگویی بی بی سی، بینجامد و موفقیت های حزب در شکستن دیوارهای انزوا را متوقف کند.»"  بازهم استقرای منطقی این است که اقای عاصمی با این نظر موافق است . ولی در ادامه به جای تایید یا تکذیب این نظر ناگهان به مقاله ای از آقای سپیداری با عنوان «بازخوانی ضرور بیماری کودکی ”چپ روی“ در کمونیسم»  را مورد بررسی قرار می دهد و کلی با متن مقاله  مورد نظر کلنجار می رود که ربطی به مقاله نامه مردم ندارد ، اما با طرز چیدن مقدمه ها  فقط می تواند با استقرای منطقی حاوی این پیام باشد که  چون " سپیداری در دفاع از ضرورت برپایی اتحادهای اجتماعی توسط «حزب انقلابی و منظبط و پیوند این حزب با مبارزات زحمتکشان»،... ازجمله بر نکته دوم مورد نظر لنین ... انگشت گذاشته ... و می نویسد: «ثانیا، به وسیله مهارت این پیشاهنگ در برقراری پیوند و نزدیکی و تا حدودی حتی درآمیختن با انبوه ترین توده زحمتکش  – البته در درجه اول با توده پرولتر، ولی ایضاً با توده زحمتکش غیرپرولتر»، حزب طبقه کارگر به وظیفه خود عمل می کند. به عبارت دیگر، سپیداری توجه لنین درباره اهمیت اتحادهای اجتماعی برای مبارزه زحمتکشان را مورد تاکید و تائید قرار می دهد." و چون در مقاله نامه مردم چنین تاکیدی وجود ندارد و چون حزب  توده ایران به زعم آقای عاصمی "حزب انقلابی ومنظبط " نیست و " مهارت برقراری پیوند ونزدیکی " با "انبوه ترین توده زحمتکش" را ندارد ، نباید نگران "انروای آن بود ، چون  "انزوای " ان منطقی است وربطی به " تشدید «سیاست های تفرقه افکنانه بین حزب توده ایران  و این نیروها توسط سازمان های ”سیاه“ جهانی، با سخنگویی بی بی سی" ندارد .

آقای عاصمی در ادامه برای  آن که بدهکاراین وامی که از نوشتارسپیداری استنتاج کرده است نماند یقه خود آقای سپیداری را می گیرد .آقای عاصمی با نقل فراز هایی از نوشتار سپیداری در رابطه با چپ روی می نویسد " سپیداری این پرسش را به صورت نکته ای که گویا آن چنان در جنبش کنونی توده ای مطرح است که نیاز به ارایه حتی ماخذ برای آن نیست، در پرانتزی طرح می کند: «آیا مشابه چنین نقل قول هایی هر روز نمی شنویم؟»" و ادامه می دهد چون " در مقاله نامه مردم ... «مشابه چنین نقل قول ها» وجود ندارد، می توان به این نتیجه رسید که منظور منتقد طرح چنین نظریاتی در میان هواداران و دوستاران حزب توده ایران می باشد. نظریاتی که مخالف ایجاد اتحادهای اجتماعی برای سرنگونی «رژیم» بوده و به چیزی کم تر از «سرنگون ساختن بی چون و چرای بورژوازی» قانع نمی باشد!" وبا متهم کردن آقای سپیداری به استفاده از "شیوه عام گویی" اعتقاد دارد که " شیوه به کار گرفته شده، ... همیشه با این خطر روبروست که با ساختن دشمن نامرعی و حمله به مواضع خیالی آن، خوشحال، اما دست خالی، به عبارت دیگر، ناتوان از حل واقعی مساله، بر می گردد."  اولا در این میان هنوز مشخص نشده است که موضوع نوشته آقای عاصمی چیست ؟ انگار ایشان به نوشتن رویاهای خود پرداخته باشند به دنبال مصداق نوشته داخل پرانتز آقای سپیداری می گردند . از آن جایی که نوشته های ایشان نشان می دهد که آقای عاصمی جز به اثبات "حقانیت" خود نمی پردازند ، طبیعی است که کل ماجراهای جاری در دنیا وایران برای ایشان آواز برای مرد "کر" باشد . با اندک دقتی به عام بودن نوشتار آقای سپیداری به راحتی می شد مصداق های آن را  هم در "چپ" داخل و هم در "چپ" خارج شناسایی کرد . یکی از مصداق های بارز در سطح جهانی آن در ایام نوشتن مقاله می توانست حزب کمونیست یونان باشد که به زعم اقای عاصمی  در انتخابات 2012 «دفاع از نبرد انسان زحمتکش و یورش علیه نیروهای سرمایه» را هدف قرار داده است . برای آقای عاصمی مرغ همسایه غاز است ونیازی به آن " دقت در بیان و حفظ پروسواس مضمون " نیست . آقای عاصمی بدون بیان دقیق شعارهای حزب کمونیست یونان که ربطی به این "شعار کلی " ایشان ندارد ( علاقه مند ها می توانند مواضع حزب کمونیست یونان وشعارهای آن را در مقاله های برگردان شده در نوید نو ملاحظه وداوری نمایند) ، عملا تعین گرایی اراده گرایانه حزب کمونیست یونان را که منجر به روی کار آمدن هارترین جناح بورژوازی یونان شد یا نمی بیند ویا برای بدیل احتمالی در برابر مشی حزب توده ایران از کنار آن می گذرد . وجالب آن است که می نویسد " هیچ مقاله و نوشتاری نباید با سخنان عام پایان یابد"

4-   بدون شعارهای مشخص، پرچم اندیشه نیمه افراشته است – آقای عاصمی تحت این عنوان می نویسد "توانایی مقاله «پیش به سوی جبهه گسترده ضددیکتاتوری» که باید آن را به قول رفیقی برپایه «هدفی که پیش روی خود نهاده» مورد بررسی قرار داد، نکات زیر است: «بر برنامه حزب طبقه کارگر تاکید» دارد، «با تشریح وضع مادی و ”شرایط مشخص“ جامعه ایران، تضاد اصلی» حاکم بر جامعه را برجسته می سازد، «یادآور می شود که تحول از بالا و با خیال و مجاز، و یاری بیگانه» عملی نمی گردد و نهایتا، که «نقطه اوج این نوشتار است، عملا مدعیان تحول خواهی را به ارائه برنامه و تحلیل های خود» فرا می خواند.

با کلیت این نظریات می توان موافق بود و آن را مورد تائید قرار داد. آنچه که اما نمی توان آن را کافی ارزیابی نمود، نبود استخراج شعارهای مشخص از ارزیابی مشخص در همین مقاله است. این در حالی است که ارایه آن ها را از دیگر لایه های ضددیکتاتوری انتظار داریم "  این البته از شاه کارهای آقای عاصمی است . مقاله ای را که اصلا عنوان آن یکی از شعارهای اصلی حزب تشکیل می دهد فاقد "شعار مشخص از ارزیابی مشخص" اعلام کردن نهایت بی توجهی وحتی بی اخلاقی است .آقای عاصمی به نظر می رسد قادر به درک زبان فارسی ودر نتیجه زبان حزب توده ایران نیست . این مقاله یکی از ارزشمندترین نوشتارهای نامه مردم حداقل در یک سال گذشته است . انسجام منطقی ، استدلال علمی ، و"ارزیابی مشخص" آن بی همتا است وحتی ضروری است بارها وبارها برای درک بهتر وعمیق تر خوانده شود . برای آن که فقط تعارف نکرده باشم به شرح دلیل های آن می پردازم .

مقاله نامه مردم درست در مقطعی به نگارش در آمده است که دو نیروی راست وچپ در تدارک برگزاری کنفرانس هایی در جهت " آلترناتیو سازی"  در خارج بودند وتحرکاتی نیز در میان اصلاح طلبان داخلی پس از انتخابات مجلس مشاهده می شد .وظیفه ذاتی حزب روشنگری ونمودن راه در شناخت رخ داد های داخلی وخارجی است . ونامه مردم بعنوان ارگان مرکزی حزب توده ایران در راستای انجام همین وظیفه است که به انتشار آن مقاله می پردازد . امروز پس از کنفرانس بروکسل ، پاریس وبرلن که از سوی ظاهرا سه گروه متفاوت بر گزار شد بهتر می توان توانمندی مقاله را دریافت . تیز بینی ، شفافیت ونیز حساسیت عمیق نسبت به سرنوشت کشور وزحمتکشان پس از گذشت چند ماه هنوز با تازگی وشادابی تمام از متن مقاله  می تراود . آقای بزرگمهر وآقای عاصمی ها این زبان را نمی دانند وبرای درک آن هم به دلیل گیر کردن سوزن هایشان در دهه 60ناتوانند . بی جهت نبود که همین مقاله با عکس العمل تند راه توده مواجه شد وسیل جدیدی از توده ای ستیزی در نشریات مجازی به راه افتاد .( امیدوارم به دلیل عدم ارائه نمونه آقای عاصمی به "عام گویی " ام متهم نکند.)  

مقاله نامه مردم می نویسد " روبنای سیاسی رژیم ولایت فقیه، در سه سال اخیر، در راستای ایجاد امکان بقای خود دستخوش تغییرهای مشخصی شده است که برآمده از کنش های درونی و تضاد آشتی ناپذیر آن با مردم و حرکت آنان به قصد اصلاحات ترقی‌خواهانه و بنیادین در کشورمان است. (تاکید از من است ) آقای عاصمی آیا این ارزیابی مشخص هست یانه و" در حال حاضر شواهد نشان می‌دهند که ساختار روبنای سیاسی رژیم با تمرکز بیشتر قدرت در دست ولی فقیه، به موازات تقویت نقش و قدرت نظامی – اقتصادی سپاه، در حالا تغییر است "  این چطور ؟ و" ژرفش اختلاف ها و شکاف های درون رژیم، برآمده از رویارویی بسیارسنگین میان منافع اقتصادی ـ سیاسی کانون های قدرت متصل به سرمایه های کلان است. پیوند میان این کانون های قدرت های سیاسی ـ اقتصادیِ درون رژیم، بسیار پیچیده، سیال، و به صورت همزمان، در تضاد و در وحدت با یکدیگر عمل می کنند." (تاکید از من است ) آقای عاصمی شما این فراز را چگونه می نویسید ؟  وادامه می دهد " چالش اصلی دیکتاتوری ولایی با مردم است و نه با آنچه که آن را مبارزه با استکبار جهانی ” می نامد. بنابراین، حل بحران روابط بین المللی رژیم نیز تابعی از کنش های درونی و تضاد آن با کل جامعه خواهد بود. " (تاکید از من است ) چرا هیچ نشانه ای از این نمونه ها در نوشتار شما نیست آقای عاصمی ؟" بیت رهبری و نیرو‌های موسوم به اصولگرایان“ ، با وجود تقسیم‌های جناحیِ درون آن‌ها، در عمل توانسته اند با بهره گیری از موضع‌های مماشات گرایانه اصلاح طلبان، کوشش آنان برای دستیابی به اهرم های قدرت را خنثی کنند و آنان را در روبنای سیاسی به حاشیه برانند و به بن بست سیاسی و نظری بکشانند." وبا دسته بندی اصلاح طلب ها ادامه می دهد  " نظرهای مماشات گرایانه این بخش از اصلاح طلبان در سطح جامعه و جنبش مردمی، با بی اعتباری روبه رو شده است. اما در مقابل، مقاومت و مبارزه شجاعانه بخش های پیشرو اصلاح طلبان در درون زندان ها و حبس‌های خانگی، بر اعتبار آنان در افکار عمومی افزوده است، و نشان می دهد که آنان هنوز بخش مهمی از جنبش مردمی‌اند. " آقای عاصمی آیا با این بخش از مقاله که در مورد وضعیت مشخص نیروها صحبت می کند موافقید یا باز هم با شگرد ویژه خود آن را طور دیگری تعبیر می کنید ؟ وبا اشاره با " الترناتیو سازی" در خارج " همین طور شکل های مختلف تلاش به صورت آلترناتیو سازی“ از خارج برای سازمان دهی نیروهای اپوزیسیون از طریق ”کلاس های دموکراسی“ اینترنتی و یا نشست ها و مصاحبه با صدای آمریکا و بی بی سی فارسی هیچ گونه محصول چشمگیری برای جنبش مردمی به همراه نداشته و نخواهد داشت. زیرا آنان با برخورد انتزاعی به دموکراسی، آن را مشروط به وجود ”اقتصاد بازار“ می دانند: دموکراسی‌یی که از بالا به پایین و سپس با پذیرش پایمال ساختن حقوق مادی و صنفی زحمتکشان اصل ”انتخابات آزاد“ را محور اصلی مبارزه و چارچوب ایجاد اتحاد نیروها قرار می دهد." نظر شما چیست آقای عاصمی ؟ مقاله در ادامه به جایی می رسد که آقای بزرگمهر وعاصمی را دچار عصبانیت ناشی از عدم رعایت استاندارد های زبان فارسی می سازد . " این درست است که انتخابات آزاد به طور واضح یکی از مبانی بسیار مهم دموکراسی در روند گذر کشور ما از استبداد است، اما آیا می توان رژیم ولایی را با پند و اندرز و نامه نویسی و یا اعلامیه ها و مقاله های منفرد وادار به ”انتخابات آزاد“ کرد؟ مهم تر اینکه، آیا تنها با تکیه بر بحث ها و مکانیزم ایجاد انتخابات آزاد می شود اکثریت مردم یعنی قشرهای مختلف زحمتکشان و نیروهای اجتماعی را برای مبارزه‌یی تعیین کننده بر ضد رژیم ولایت فقیه بسیج کرد؟ آیا انتخابات آزاد و اصولا مبانی دموکراسی را می توان در خلاء و با پیش کشیدن بحث های پاستوریزه شده از خواسته های مادی مبرم مردم و مشکل‌های اقتصادی آنان به وجود آورد؟( تاکید از من است ) همین جا با معذرت ازخواننده به دلیل  گسست مطلب  می خواهم از عدم درک زبان فارسی آقای بزرگمهر وآقای عاصمی بگویم . ایشان می نویسند " ب. بزرگمهر به نحوه بیان نظریات در مقاله پیش گفته نامه مردم نیز انتقادهایی دارد. این انتقادها مضمون و هم شیوه نگارش و بیان و نادقیقی های زبان به کار گرفته شده را مورد خطاب قرار می دهد. برای نمونه او درباره ”انتخابات آزاد“ به بحث می پردازد. اما بی توجه می ماند که نامه مردم خود در پارگراف مورد نظر او، خواست بخشی از اپوزیسیون را در ارتباط با انتظارات از ”انتخابات آزاد“ مورد انتقاد قرار داده و در واقع دست رد به سینه برداشت ”بورژوا- لیبرالی“ محافل ”اپوزیسیون“ ساطنت طلب تا ”چپ“های گذشته و … می زند.

در این بخش، واژه ”انتخابات آزاد“ در گیومه قرار داده شده است. در ادامه سخن اما این واژه بدون گیومه نگاشته شده و لذا موجب این سوتفاهم نزد خواننده گشته که گویا از ”آزادی“ بورژوالیبرالی دفاع می شود. انتخاب زبان و فرمول های شناخته شده، شاید برای برخی ها تکرار خسته کننده ای باشد. انتخاب زبان و بیان جدید می بایستی با دقت در بیان و حفظ پروسواس مضمون همراه گردد. در غیر این صورت، خطر ایجاد شدن سوتفاهم و در طول زمان انحراف نظر وجود دارد." به راستی مضحک است ، آقایان مدعی درک " فرمول های شناخته شده " زبان نمی توانند درک کنند که " انتخابات ازاد" در فراز بالا اشاره به دیدگاه "آلترناتیو سازان " دارد ، اما انتخابات آزاد بعدی امری کلی است وهمان مقوله ای را که کل مبارزان ازادی مد نظر دارند مطرح می سازد . این ناشی از فرو گذاری "فرمول های شناخته شده " زبان نیست بلکه دقیقا اجرای همان فرمول ها است . "انتخابات ازاد " خواسته بخشی از محافلی که از ان ها سخن گفته می شود بعنوان امر " خاص" مورد استفاده قرار می گیرد ودر ادامه بعنوان اسم "عام " شیوه ای از گزینش در دموکراسی ها . انتخابات آزاد همیشه در گیومه نیست مگر زمانی که به امر " خاصی" اشاره داشته باشد . البته در اینجا باید گفت که آقای عاصمی با طناب بزرگمهر به چاه افتاده است ! چون ایشان سابقه  " به دفعات " گول خوردن را دارند !  بگذریم که به طول انجامید .

نامه مردم در ادامه می نویسد " به باور ما، در شرایط کنونی تاریخ مصرف سیاست های انفعالی مانند مماشات با دیکتاتوری و یا الگوبرداری مبتذل از جامعه کشور های غربی همراه با لازم ملزوم ساختن آزادی به الگوی اقتصادی نولیبرالیستی، به سر رسیده‌ است.  زیرا همه این نوع راهبردهای مبارزه با دیکتاتوری ولی فقیه، بر بی اعتنایی به منافع زحمتکشان و حذف نقش مستقیم آنان مبتنی ‌است. در این نوع راهبردهای مبارزه سیاسی با دیکتاتوری ، جایگاه اجتماعی مردم به نظاره گران منفعل و مصرف کنندگان اقتصادی‌یی تقلیل می یابد که هر از چند وقت یک بار می توانند انتخاب سیاسی محدودی داشته باشند. پیامدهای برآمده از ناکارآیی این راهبردها در جهان و ایران بسیار واضح است، و هواداران این راهبردها را با تشت نظری و بن بست روبه رو کرده است." (تاکید از من است ) و " ما با شرایط بسیار سیال و جدیدی روبرو‌ئیم که تاثیرهای مشخصی بر مبارزه با دیکتاتوری به همراه داشته و خواهد داشت. رژیم ولایت فقیه دیگر نخواهد توانست پایگاه های اجتماعی از دست رفته را احیا کند. بحران درونی آن هرچه بیشتر گسترده خواهد شد، چرا که ماهیت ضد تولیدی و انگلی اقتصاد سیاسی این نظام و روبنای سیاسی بغایت فاسد نگاهدارنده زیر بنای اقتصادی آن، در تضاد آشتی ناپذیر با منافع اکثریت جامعه قرار دارند." بنا بر این " گذر به شرایط جدید و پر حادثه فرارویِ کشورمان، راهبرد ها و شیوه های مبارزه منطبق با شرایط و امکان‌های مادی موجود را می طلبد." و" این جهش کیفیِ فرارویِ جامعه ما، همانا گذر از دیکتاتوری و ایجاد مبانی دموکراتیکی است که ثبات آن به همراه تغییرهای بنیادی اجتماعی – اقتصادی در جهت ارتقاءِ کیفی و کِمی نیروی کار به نفع قشرهای زحمتکش امکان پذیر است. در مرحله مشخص کنونی، تضاد اصلی، تضادِ اکثریت قشرها و طبقه‌های جامعه ایران با روبنای سیاسی دیکتاتوری و زیربنای اقتصادی بغایت ضد ملی آن است." از این رو " طرد رژیم ولایی و گذر به مرحله ملی دموکراتیک، نخستین مرحله است که برپا داشتن اتحادها بین نیروهای اجتماعی در یک جبهه وسیع ضد دیکتاتوری را به ضرورتی عینی تبدیل کرده است."( تاکید از من است )  باز هم بعنوان معترضه  بگویم ، آقای عاصمی که در پرانتز آقای سپیداری دنبال متهم می گشت ، خود در درک از این " مرحله" به دام می افتد وبا آن که جسارت "بیان دقیق وپر وسواس مضمون " نظرش را ندارد با "عام گویی" می نویسد " پذیرفتن این استراتژی با این به اصطلاح ”استدلال“ که گویا باید «مرحله به مرحله» پیش رفت، خلع سلاح طبقه کارگر و حزب آن می باشد. نفی استقلال ارزیابی و تحلیل طبقاتی توسط «پیشاهنگ آگاه پرولتری و وفاداری آن به انقلاب» (لنین، همانجا) می باشد. «پیشاهنگ آگاه پرولتری» را به دنباله روی محافل بورژوا- لیبرال تبدیل می کند. این در حالی است که همه بانیان سوسیالیسم علمی، مارکس، انگلس و لنین و همچنین تجربه ده ها ساله حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران استوار بر شناخت طبقه کارگر به عنوان ”سوبیکت“، به عنوان نیروی آگاه تاریخی برای تغییر جهان قرار دارد. مضمون مفهوم «پیشاهنگ آگاه»، هیچ معنای دیگری دارا نیست!" و در ادامه برای آن که رد پایی باقی نگذاشته باشد با رندی خاصی تعارف می کند که " در این زمینه نظریات حزب توده ایران، حزب طبقه کارگر ایران از شفافیت و صلابت علمی برخودار است." جل الخالق ! مگر نوشته های بالا تعرض به نوشته حزب نیست ؟ پس نظریات کدام "حزب توده از شفافیت وصلابت علمی" بر خوردار است ؟ نمی شود که همیشه از کوسه ریش پهن صحبت کرد آقای عاصمی !!! باز هم بگذریم

نامه مردم در ادامه می نویسد " هدف تاکتیکی برنامه های حزب ما در ایجاد شرایط گذر به مرحله ملی دموکراتیک، هدف استراتژیک یعنی گذر به سوسیالیسم را دنبال می کند. از این روی، ما به صورت شفاف اعلام می کنیم که، حزب ما با محوری قرار دادن منافع مادی و معنوی زحمتکشان و بالا بردن نقش سیاسی طبقه کارگر، برای بنیاد نهادن دموکراسی‌، استقرار عدالت اجتماعی و دفاع از منافع ملی در برابر تهدید امپریالیستی مبارزه می کند." واینجا همان جایی است که آقای عاصمی با بی اخلاقی تمام نا دیده می گیرد وادامه مطلب نامه مردم را پس از این عبارت که عبارتست از " بسیار مفید خواهد بود که دیگر نیروهای مطرح در سطح جامعه نیز به صورت منسجم و دقیق تحلیل های مشخص و راهبرد های خود را برای امکان ارزیابی و ایجاد برآیند مخرج مشترک ها در اختیار جنبش مردمی قرار دهند. " درنوشتار خویش در رابطه با اتحاد قرار می دهد ، که در بخش سوم بدان پرداخته شد . داوری را به دلیل طولانی شدن مطلب به خوانندگان وا می گذارم . سر آغاز این نوشتار ها را به نقلی از مارکس آراستم . اگر چه آقای عاصمی مدعی است که از "نوجوانی" فعال وعضو حزب توده ایران بوده است . اما به نظر می رسد زبان حزب توده ایران برای اقای عاصمی زبانی خارجی است که طی این همه سال نتوانسته است به روح آن دست یابد وبنا گزیر هر روز را با آوارگی بر سر کویی گذرانده است . ایشان باید بدون ترجمه ذهنی ومنفک از زبان "مادری " با نوشتارهای حزب توده ایران رو برو شود .

27/4/91

ادامه دارد ...

نظر های آقای عاصمی بر گرفته از:  «پیش به سوی جبهه گسترده ضددیکتاتوری» با کدام آماج، با کدام شعار؟

نقل ها از نامه مردم در آدرس : پیش به سوی جبهه گسترده ضد دیکتاتوری

 

 

 

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter