ویدنو:15/04/1391  

 

ویدنو:15/04/1391  

 

 یک سال و نیم پس از بحران در سوریه: افزایش خطرِ جنگ داخلی!
 ماری ناصیف-الدبس*

 

در تحلیل این اوضاع، بر نقش نظام حاکم در عمیق کردن بحرانی که خود و جامعه را دربر گرفته است باید تاکید کنیم. این نظام چه در مسئلهفلسطین ”و چه در زمینه ”اصلاحات“ی که خواست و نیاز جامعه بوده است به درستی عمل نکرده است. در زمینه ”اصلاحات“ به دنبال اقدام‌های ظاهری است، و در مسئله ”فلسطین نیز موضع‌گیری‌های متناقض و نپذیرفتنی داشته است، چرا که آنجایی که می بایست ایستادگی کند امتیاز داده است، و آنجا که بایستی نرمش به خرج می داد با هر گونه نرمشی بیگانه بود.“
پس از یک سال و نیم از شروع جنبش برای ” آزادی زندانیان سیاسی“ و لغوِ ”وضعیت فوق العاده“ (وضعیتی که از چند دهه قبل برقرار شده است)، آیا سوریه وارد ”تونل بدون بازگشت“ شده است؟ آیا درگیری به مرحله ”جنگ داخلی“ وارد شده است؟ آیا سوریه به مرحله ”عراقی‌شدنِ تا ابد گُدازان“ به شیوه ”بالکانیزه“ وارد شده است؟ با وجود ظاهر ”غیر فرقه ای“ نظام بعثی در سوریه، آیا مردم سوریه به درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی کشیده شده‌اند؟ در کشتار های دهشتناک اخیر صرف‌نظراز عامل‌های اجرایی و برنامه ریزان وپشتیبانان‌اش، همه مسئول‌اند؛ همه ”اقلیت‌ها ”، از جمله آن‌ها که پشتیبان نظام‌اند تا آن‌هایی که از حمایت ”عربی“ وهمسایه ”ترک“ بهره مندند مسئول‌اند.
دو سئوال اخیر ما را به سئوال سومی پیرامون سرنوشت لبنان در این مرحله از بحران در سوریه هدایت می کند. لبنان از دهه پنجاه قرن نوزدهم همواره از رویدادهای سوریه اثر پذیر بوده است. هر گونه کنش ‌و ‌واکنش ”فرقه“‌ای از هر جانب، چه در سطح منطقه و چه با اثرپذیری از عامل‌های بین‌المللی (خارجی) صورت گیرد، بر اوضاع سیاسی داخلی لبنان اثر می‌گذارد. عامل‌های خارجی (چه بین‌المللی و چه منطقه‌ای) پیوسته، و با استفاده از بورژوازی وابسته، صحنه گردانِ این خیمه شب بازی خبیثانه بوده اند. کارگردانان این نمایش همان رهبران ”فرقه“هایی‌اند که در گستره کشور(لبنان) پراکنده اند. آنچه که امروز و پس از یک سال و نیم کشتار، تخریب، مهاجرت برمبنای وابستگی های فرقه‌ای، و راه حل‌های امنیتی در سوریه می گذرد، به مدت ۱۵ سال در لبنان تجربه شده است.
علت این حوادث فقط به عملکرد همسایه ”ترک ” مربوط نمی شود، هرچند که خیلی‌ها فریب موضع‌گیری‌های ضد صهیونیستی حکومت ترکیه را پس از قتل چند شهروند ترکیه در ”ناوگان آزادی“ را خوردند، موضع‌گیری‌هایی که در حکم دفاع از ”ملت فلسطین“ و ”تحریم صهیونیست‌ها“ قلمداد گردید. اینان فراموش کرده و فراموش می‌کنند که ترکیه هم اکنون عضو پیمان ”آتلانتیک“ است، همان گونه که از قبل بود. نقش ترکیه در رویدادها و امور مربوط به خلیج (فارس) باتوجه به موافقتنامه ”استانبول“، کتمان‌پذیر نیست، همان گونه که نقش ترکیه در محاصره روسیه و جلوگیری از تکمیل پروژه گازرسانی به اروپا از طریق خط لوله ”نابوکو“ آشکار و روشن است، پروژه‌یی که می توانست نیاز اروپا به انرژی را تامین کند و از تحکم آمریکا بر بازار“ انرژی ” به مقدار زیادی بکاهد. آنچه که امروز در سوریه می گذرد همان ”جنگ“ی است که در مورد آن هشدار داده بودیم. ما در چندین بیانیه، و از همان آغاز بحران[در سوریه] در بهار ۲۰۱۱، نسبت به پیامد های این ”جنگ که هیچ‌کدام از طرف‌های درگیر درآن به پیروزی نخواهند رسید، هشدار دادیم. افزایش حجم درگیری‌های خونین، به همراه شکاف‌های روز افزون فرقه‌ای، برای دخالت هرچه بیشتر آمریکا از طریق برخی نیروهای وابسته به آن در داخل سوریه، همراه با رژیم های موسوم به ”معتدل“ یعنی هم پیمانان آمریکا در منطقه، راه را باز می‌کند. بهای این دخالت را، که می تواند به صورت اعطای امتیازهای سیاسی و اقتصادی باشد، مردم سوریه به تنهایی خواهند پرداخت. در مسئله‌های مهم‌تری مانند درگیری عرب‌ها و اسرائیلی‌ها، این دخالت[آمریکا] به وابستگی هرچه بیشتر برخی نیروها به نظام سرمایه داری منجر خواهد گردید. در مقابل، برخی از نیروها، به نیروهایی خواهند پیوست که در صدر آن‌ها روسیه قرار دارد و قصد آن افزایش سهم خود از تقسیم مجدد جهان و جلوگیری از یکه‌تازی آمریکا در بازار نفت و گاز است.
اجازه بدهید به موضوع انرژی“گاز“ به طور خاص اشاره‌یی کنیم. اکتشاف‌های اخیر منابع ”گاز در شرق دریای مدیترانه، که آخرین آن در نزدیکی بندر ”حیفا“ چند روز قبل به نتیجه رسید، اهمیت نقش سوریه و لبنان را در آینده نزدیک به خوبی نشان می دهد. این وضعیت جدید نه تنها بر رقابت موجود بر سر تامین بازار انرژی اروپا اثر می‌گذارد، بلکه یکی از دلیل‌های روی آوردن بسیاری از شرکت‌های ذی‌نفع در بازار انرژی به منطقه است. این شرکت‌ها، با بهره‌گیری از پشتیبانی سیاسی، و به منظور تسلط پیشاپیش بر بازار، به منطقه روی آورده اند.
باید اذعان کنیم که راه حل بحران سوریه از دایره ” درونی“ و ”ملی“ فراتر رفته است. سوریه به محلی برای نزاع‌های بین‌المللی تبدیل شده است. رهبران مردم و نیروهای ترقی‌خواه و دموکراتیک از عهده درپیش گرفتن تصمیم‌های اصولی برنیامدند. آنان در بسیج توده ها برای یافتن راه حلی درونی و ملی تاخیر کردند. برخی از این نیروها درگیری‌ها را در چارچوبمذهبی“ و ”فرقه‌ای“ ارزیابی کردند و بر زمینه مذهبی بودن کشتارها پافشاری کردند؛ برخی به گمانِ به وجود آوردن“ تغییر“، برمبارزه پافشاری کردند، و عده‌یی هم ”توطئه امپریالیستی“ را دلیل درگیری ها پنداشتند و به طور صِرف بر رویارویی با توطئه امپریالیست‌ها انگشت گذاشتند. در تحلیل این اوضاع، یک بار دیگر بر نقش نظام حاکم در عمیق کردن بحرانی که خود و جامعه را دربر گرفته است باید تاکید کنیم. این نظام چه در مسئله ”فلسطین“ و چه در زمینه ”اصلاحات“ی که خواست و نیاز جامعه بوده است به درستی عمل نکرده است. در زمینه “اصلاحات” به دنبال اقدام‌های ظاهری است، و در مسئلهفلسطین” نیز موضع‌گیری‌های متناقض و نپذیرفتنی داشته است، چرا که آنجایی که می بایست ایستادگی کند امتیاز داده است، و آنجا که بایستی نرمش به خرج می داد با هر گونه نرمشی بیگانه بود. برای نمونه در خصوص “اصلاحات“، آنچه که انجام گرفت افزایش هرچه بیشتر صلاحیت‌های رئیس جمهوری بود، همان گونه که در زمینه اقتصادی سیاست‌های مبتنی بر اقتصاد نولیبرالی مصون از هر گونه تعرضی باقی ماند، سیاست‌هایی که اثر ویرانگرشان بر قدرت خرید مردم و افزایش فقر و بیکاری بر کسی پوشیده نیست. رژیم، درس‌های تاریخ را نادیده می‌گیرد و اثرهای ”بین‌المللی کردن درگیری‌ها“ را درکوزوو“ و ”یوگسلاوی“ و نقش ”کمیته‌های بین‌المللی“ به ریاست شخص ”کوفی عنان“ در صاف کردن جاده دخالت امپریالیستی- اتلانتیکی در آنجا را درک نکرده است. قتل‌عام‌های انجام شده در ”بالکان“ را به یاد بیاوریم که به کشتار“حوله“ بی شباهت نبودند، و ادامه کشتارها به تجزیه یوگسلاوی به جامعه‌های ”فرقه‌ای“ و ”مذهبی ”انجامید، جامعه‌هایی که بی تردید به بمب‌های ساعتی تنظیم شده‌ای می‌مانند که هر دم ممکن است منفجر گردند. نظریه ”بالکانیزه“ کردن جامعه‌ها، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم (وحتی تا جنگ جهانی اول) و بر اساس تجزیه و تقسیم این جامعه‌ها به جامعه‌هایی مسخ شده و بدون اتکا به هویت واقعی، بنا نهاده شد. در ابتدا توافقنامه ”سایکس- بیکو“ به اجرا درآمد، و امروزه به دنبال پیاده کردن پروژه ”خاورمیانه جدید“‌اند که در واقع شرقِ منطقه ”جهان عرب“، یعنی سوریه و لبنان، را در بر می گیرد. در مورد لبنان باید اشاره کنیم که، پس از تجاوز نظامی اسرائیل در سال ۲۰۰۶، این کشور شکاف های خطرناک مذهبی را شاهد بوده است که رقابت‌ها و نزاع‌های مربوط به منطقه‌، با تمام خصوصیت‌ها‌یش، در آن‌ها جلوه‌گر بوده‌اند، و ظهور بنیادگرایی با پشتیبانی مالی و نظامی و پوشش سیاسی آغازگر این“ شکاف‌ها ”بوده است.
بی گمان میان اوضاع جاری در سوریه و درگیری‌های کنونی در لبنان که از بیروت تا شمال، از“عکار“ تا ”طرابلس“ ادامه دارد، رابطه مستقیمی وجود دارد. این درگیری‌ها با زمزمه‌های ”ایجاد منطقه‌های امنیتی“ همزمان است. علاوه بر این، سعی همگان در بازگشایی ”پایگاه‌های نظامی“ در لبنان را نباید از نظر دور داشت. این اقدام، با بهره برداری از شکاف‌های خطرناک مذهبی، به صورت ”قاچاق اسلحه“ یا عملیات برون‌مرزیِ ربودن افراد اجرا می‌شود. همان گونه که اشاره شد، آنچه که برای میهن ما(لبنان) تدارک دیده شده است، چیزی جز بازگشت به ”جنگ داخلی“ نیست، جنگی که به اسرائیل کمک می‌کند تا به تمام هدف‌هایی که در جریان تجاوز نظامی سال ۲۰۰۶ و از طریق “قطعنامه ۱۷۰۱“ به دنبال آن‌ها بوده است، دست پیدا کند. بدون شک عدم شفافیت سیاست‌های حاکمیت، راه را برای پیاده کردن چنین هدف‌هایی هموار می‌سازد، چنان که نشانه‌های آن در گسترش درگیری‌ها تا ”باب التبانه“ و ”جبل محسن“ ودرگیر شدن گروه‌های پرشماری در آن‌ها آشکار است. صلح و آرامش در لبنان در خطر است. حفظ صلح و آرامش از توان حاکمیت به تنهایی خارج است؛ میز گردهای گفتگو بین نیروهای سیاسی نیز نمی‌توانند صلح را حفظ کنند. پیرامون نیت همه نیروهای فرقه‌ای در جلوگیری از درگیر شدن لبنان در یک ”آشوب عبث“ سئوال‌های بسیاری مطرح‌اند.
جنبش‌های اخیر مردمی و سندیکایی، نوید آغاز تازه‌ای را در زمینه خواست ”پایان فرقه گرایی“ در لبنان می دهند. باید به دنبال ادامه یافتن و کامل کردن این جنبش‌ها، زدودن اثرهای خطرناک نظام ”فرقه گرا“ بر جامعه، و جایگزین کردن آن با نظامی دموکراتیک و سکولار که ماموریت خود را در مقاومت در برابرپروژه‌های امپریالیستی“ وسعی در ایجاد تغییرهای اقتصادی- اجتماعی مورد نیاز بداند، باشیم.
*
[عضو دفتر سیاسی و دبیر شعبه روابط بین المللی حزب کمونیست لبنان]
به نقل از نامه مردم، شماره 897، 29 خرداد ماه 1391

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter