ویدنو:02/04/1391 |
ویدنو:02/04/1391
برگردان : ح – امید
همکاران گرامی ، ما در حال گذر از مسیرهای مبارزاتی می باشیم . مشخصۀ کلی و عمومیت یافتۀ بحران سرمایۀ داری ، رشد وگسترش آن در یونان ، پرتغال ، ایرلند و در تمام کشورهای اروپائی ، بیش از هر زمان دیگر شعار « پرولتاریای تمام کشورها متحد شوید » را به سمع می رساند . به دلیل این گسترش در پهنۀ اتحادیۀ اروپا ، وظایف بس مهم و جدیدی برای مراحل آتی ، خود را به جنبش سندیکایی و مردمی عرضه می نمایند . تعمیق بحران سرمایه داری ، همچنین بن بستهای درون نمایندگان سیاسی نظام سرمایه اوضاع را به تشدید تهاجم و تجاوز بر علیه طبقۀ کارگر و جنبش آن سوق میدهد . رقابت بین امپریالیستی میان دولتها و بین احزاب پول سالاران تیزتر می شود و موج تازۀ حملات ، ضربات جدید به دستمزدها و محدودیتهای حقوق و هزینه های اجتماعی برعلیۀ مردم که تحت عنوان « کاهش کسری بودجه و کاهش بدهی دولت » اعمال می شود ، وجودِ نیروی کار و کارگران ارزان را فراهم کرده و زمینه های تازۀ عملکردِ شرکتهای فراملی را تضمین مینماید . تروئیکا (اتحادیۀ اروپا – صندوق بین المللی پول – بانک مرکزی اروپا ) از طریق طبقۀ بورژوازی هر کشور و نمایندگان سیاسی آنها ، قوانین کار ، حقوق اجتماعی و دست آوردهای کارگران را منسوخ کرده و به حاکمیت ملی آن کشور نفوذ می نمایند ، و این عملکرد بر طبق «پیمان نامه برای یورو» تحکیم و تصویب گردیده است . در عرصۀ تجربیات طبقۀ کارگر و اقشار مردمی ، نقش اتحادیۀ اروپا همچون «دستۀ سگان شکاری» و بمثابۀ ستمگر طبقۀ کارگر و مردم ظاهر میشود . افسانه های پول سالاران و طرفداران آنها که بر طبق آن اتحادیۀ اروپا « یک اتحادیۀ همبسته و پناهگاهی برای مردم اروپا خواهد بود.»، فرو ریخته اند . بحران سرمایه داری در منطقۀ یورو در حال تعمیق است ، شرایط در ایالات متحده میرود که بیش از پیش ارتجاعی شود و کارگران اگر برنخیزند می روند که در شرایط فقر شدید و فلاکت زندگی بکنند . ما که بواسطۀ تجربیات ویژۀ خود و از طریق واقعیات کنونی آگاهی یافته ایم ، بایستی دروغهای حاکمیت ثروتمند و نمایندگان سیاسی آنها را که مطابق آن "بحران از قوانین کارگران یا از مدیریت غلط ناشی شده است" را باور نکنیم . ما بحران بدهی نداریم . علت بحران یک مشکل اساسی و کلیدی می باشد . چون بروز آن بسته به علت میباشد ، می گویند علت آن مدیریت بد ، رسوایی های مالی ، سیستم مالی بین المللی ، سوداگران (سفته بازان ) ، بچه میلیاردرها و غیره است . لیبرالها ، سوسیال دموکراتها و اپورتونیستها سعی در فریفتن و سردرگم کردن کارگران دارند . بحران آنطور که احزاب امپریالیستی و بورژوازی و برخی رهبران سندیکاها سعی در عرضۀ آن دارند ، نتیجۀ عدم توازن رشد سرمایه داری نیست . بلکه آن حاصل رشد خود سرمایه داری است . بحرانی است ناشی از سرمایه داری و از طریق سودهای عظیم سرمایۀ بزرگ و انباشت آن از یکطرف ، و تشدید استثمار نیروی کار از طرفِ دیگر ناشی گردیده است . سرمایه داری سیستمی پوسیده و منسوخ بوده و نمی تواند اصلاح و تعدیل گردد . تا زمانیکه سرمایه داری وجود داشته باشد همواره سبب بیکاری ، گرسنگی ، جنگ ، استثمار وحشیانه و ظلم و ستم به طبقۀ کارگر و اقشار مردم خواهد گردید . ما با یک تهاجم عمومیت یافته که زندگی و شرایط کار ما را به شرایط قرن گذشته برمیگرداند ، مواجهیم . شرایط کنونی تنها به طبقۀ کارگر کشورهای معینی مربوط نمی شود . این طوفانِ اقدامات ضدمردمی همه جا توسط اتحادیۀ اروپا ، صندوق بین المللی پول ، بانک مرکزی اروپا ، از طریق دولتهای لیبرال و سوسیال دموکرات و ائتلاف گستردۀ آنها ، خواه شکل "راست میانه" خواه شکل "چپ میانه" (آلمان ، ایتالیا ، یونان) ، منتشر شده . که این نوع دولتهای اخیر که به نیازهای مدرن سرمایه داری جواب می دهند ، عموماً مانند یونان حتی مورد حمایت ناسیونالیستها هم می باشند . زندگی و تجربه ، خود بوضوح نشان می دهد که در اتحادیۀ اروپای وابسته به شرکتهای فراملی ، هیچ راه حلی به سود مردم وجود ندارد ، و براندازی قدرت شرکتهای فراملی و رهایی از تعهدات سازمانهای امپریالیستی ضرورتی مبرم است . رهبری کنفدراسیون سندیکاهای اروپا ( CES ) ، در ایجادِ وضعیت کنونی زندگی ما ، و به همان اندازه در تباهی و تنزل زندگی طبقۀ کارگر اروپا ، مسئولیت بزرگی دارد . این کنفدراسیون مسئولیت سنگین خلع سلاح جنبش کارگری توسط سیاستِ سازش با سرمایه و توسط سیاست همکاری خیانت آمیزِ طبقۀ کارگر با کارفرمایان و سازمانهای امپریالیستی را بر عهده دارد . در طی «مذاکرۀ اجتماعی» ، رهبری CES از سیاستِ «رقابت سرمایه داری» ، پخش و ترویج توهم و سردرگمی در مبارزۀ کارگری حمایت کردند . اغلب این رهبران سندیکایی ، کاهش دستمزدها را به نام بحران قبول کرده و توضیح میدهند . اغلب ، آنها با خط مشی که از اخراجهای برخی کارگران برای نجات دیگران حمایت می کند ، موافق میباشند . اینها کسانی هستند که به اَشکال انعطاف پذیر روابط کار یا شکلِ ساعت کارِ انعطاف پذیر ، با عنوان « تعیین محدودیت بیکاری » ، «بلی» می گویند . آنها روحیۀ یاس و شکست پذیری را پرورش میدهند . منطقی که به منافع سرمایه خدمت میکند . ایجاد ناامیدی و سرخوردگی نموده ، جنبش سندیکایی را تحت تاٌثیر منفی قرار داده و سندیکاها را سردرگم و فلج میکند . جنبش سندیکایی در اروپا و هر جای دنیا ، بدون توافق و مصالحه با جنبش سندیکایی طبقاتی نمی تواند امید بازسازی داشته باشد . تقویتِ جنبش سندیکایی طبقاتی در اروپا اجازه خواهد داد که مقاومت در برابر سرمایه داری و سیاستهای ضد کارگری تقویت شده و این جنبش خواهد توانست برای قانون کار و حقوق اجتماعی ، اساس توسعه ای را بمنظور پاسخ به نیازهای طبقۀ کارگر و اقشار مردمی پایه ریزی نماید . امروز برای فعال شدن نیروهای کارگری و مردمی در مقابل ائتلاف ضد کارگری سرمایه داری ، برای سازماندهی بی وقفۀ آنها در همۀ محلهای کار ، تمام بخشها و کلیۀ محلات کارگری و مردمی ، نیاز فوری وجود دارد . ما بیشتر از قبل به هماهنگی و رهبری طبقۀ کارگر و به یک جنبش سندیکایی با جهت گیری طبقاتی در سطح ملی و بین المللی بمنظورِ ارتقاء بیشتر اشکال مبارزه ، جهت غلبه بر طرفداران نظام سرمایه نیازمندیم . شعار « سازماندهی ضدحمله » شعار بجا و صحیحی جهت طرح است و بایستی به مرحلۀ اجرا درآید . ملتها ، تسلیم نشویم ! بپا خیزیم ! امروز تشدید مبارزۀ طبقاتی بمنظور ایجاد موانع بر سر راه اقدامات بدتر و شدید تری که در راهند ، برای توقف طرحهای ضد کارگری و آماده سازی جنبش کارگری به ضدحمله ای که نتیجۀ آن دستیلبی به هدفِ سرنگونی قدرت شرکتهای فراملی خواهد بود ، ضروری است . سندیکاها موظفند مرکز یک مبارزۀ توده ای گردیده و جنبش مقاومت توده ای برای انسدادِ بکارگیری تدابیر و اقدامات ضد کارگری را پایه گذاری نمایند . بمنظور تقویت سازماندهی درمحیط های کار ، تشکیل کمیته ها در دل شرکتها ، کارخانجات و محلات ، کمک مهمی بشمار می رود . ما باید بحث و مذاکره در این مورد را که " به چه نوع جنبش ، به چه نوع وحدت و ائتلاف و به چه نوع چشم انداز و افقی نیاز داریم " ، تقویت نمائیم . پیش بینی این امر لازم است ، چرا که آن بواسطۀ محرومیت هایی که از مشکلات و سختی های مبارزات پیش خواهند آمد ، بیشتر به ما ربط پیدا می کند . ما به یک جنبش بر علیۀ کارفرمایان سرمایه دار نیازمندیم ، به جنبشی مستقل از سندیکالیستهای دولتی و طرفدار کارفرما که نه تنها بخاطر اصلاحات محدود ، بلکه بخاطر تمام نیازهای طبقۀ کارگر و برای سرنگونی و براندازی مناسبات استثماری ، مبارزه نماید . ما به جنبشی سازماندهی شده ، همراه با ریشه های عمیق در سطح اماکن کار ، پیش از هر چیز در بُعدِ تولید و کارخانجات ، نیاز داریم . ما به جنبشی که حامی اتحاد کارگران با دهقانان ، استقلال طلبان ، جوانان ، زنان و دانشجویان بوده و این اتحاد را شکل خواهد داد ، نیازمندیم . به جنبشی انترناسیونالیست که برای اهداف مشابه در هر کشور مبارزه کند . یک چنین جنبشی توانایی موفقیت آمیز دفع حملات شرکتهای فراملی و نمایندگان سیاسی آنها را خواهد داشت و در حدی خواهد بود که بتواند یک نقش سرپرستی درمبارزه برای سرنگونی قدرت موجود و برقراری حاکمیت مردمی را که بنیادهای ارضاء نیازهای مردمی را بنا خواهد کرد ، بر عهده بگیرد . ما برای ایجاد پیش شرط مورد نظر جهت برآورد خواستهای طبقۀ کارگر مبارزه می کنیم ، مطالبه میکنیم و وارد عمل میشویم . از طریق یک خط مشی مبارزاتی که اجازۀ سازماندهی مقاومت ، کسب حقوق جدید ، رشد و گسترش مبارزۀ مشترک و ایجاد اتحاد بین طبقۀ کارگر با دهقانان و استقلال طلبان را میدهد ، موضوع تغییر تا سطح حکومت و اقتصاد در دستور روز قرار خواهد گرفت . تغییرات ، طبقۀ کارگر را از سلطۀ استثمار رها کرده و راه رشد و توسعه را مطابق رفاۀ خانواده های کارگری و مردمی ، ترسیم و تشریح خواهد کرد . برای هدایت و رساندن تحولات به این هدف نیرویی کارگری و مردمی لازم است که منافع اکثریت مردم را عرضه کند . از نقطه نظر جنبشهای مبارزاتی طبقۀ کارگر ، مبارزات روزمره به همدیگر وابسته اند . جز این نیست ، غیر از این ما در نیمه راه متوقف خواهیم شد واین اهمیت بزرگی برای جنبش مبارزاتی دارد . هدف ما کمک به طبقۀ کارگر اروپا جهت درک این است که "آیندۀ ما سرمایه داری نیست" . بر این اساس ما ارزیابی می کنیم که امروز بیشتر از قبل به اجتماع نیروها جهت اهداف ذیل نیازمندیم : · یک هماهنگی مبارزاتی – سندیکایی در هر بخش . · مبارزات طبقاتی یکپارچه و مشترک با اهداف مشترک . · تقویت همبستگی انترناسیونالیستی در تمام کشورها .
منبع : سایت جبهۀ سندیکایی طبقاتی اروپا (FSC)* *. توضیح : جبهۀ سندیکایی طبقاتی (FSC) توسط مبارزان سندیکایی CES(کنفدراسیون سندیکاهای اروپا) و CGT(کنفدراسیون عمومی کار فرانسه) تاسیس شده است . این جبهۀ سندیکایی عضو فدراسیون جهانی سندیکاها (WFTU) گردیده و تعدادی از سندیکاهای CGT را نیز به WFTU ملحق نموده است .
|
|