دموكراسي با طعم كوكايين
مريم اميري
شايد بزرگترين چالش مكزيك اكنون تصويري باشد كه از آن در اذهان جاي گرفته
است: كشور كارتلهاي موادمخدر در حكومتي فاسد و گسسته از مردم. رييسجمهوري
بعدي مكزيك هر كه باشد به طور فزاينده با مساله سرخوردگي و نارضايتي عمومي
مواجه خواهد بود. تنها 30درصد مردم مكزيك اكنون اعتقاد دارند كشور در مسير
درستي هدايت ميشود. ميزان بياعتمادي به دولت و مقامات آن و فقدان اعتماد
به نفس در ميان مردم مكزيك حيرتانگيز است. جانشين كالدرون–رييسجمهوري
فعلي- با فهرستي از چالشهاي سرسامآور روبهرو خواهد بود كه بسياري از
آنها سالهاست كه به حال خود رها شدهاند و هريك از آنها ميتواند كشور را
به باتلاق خشونت و فساد مضاعف بكشاند. يكي از مهمترين اين چالشها خشونت
روزافزون كارتلها و به بنبست رسيدن همه راهكارهاي امنيتي و نظامي عليه آن
است. در چنين شرايطي مكزيك خود را براي برگزاري انتخابات رياستجمهوري اول
جولاي (12 خرداد) آماده ميكند.
سيستم سياسي مكزيك در جريانگذار دموكراتيك در سال 2000 فلج و ناكارآمد
باقي ماند: سه حزب اصلي همچنان از همكاري با يكديگر در بسياري جبهههاي
ضروري سر باز ميزنند. يكي از اين احزاب
PRI
(حزب نهادگراي انقلابي) است كه بيش از هفت دهه تمام روساي جمهوري مكزيك از
اعضاي آن بودند. حزب ديگر
PAN
(حزب ملي) حزبي محافظهكار است كه دو انتخابات رياستجمهوري گذشته را برده
و سرانجام حزب
PRD
(حزب دموكراتيك انقلابي) كه چپگراست و نامزد آن همواره نفر دوم بوده است.
حزب
PRI
(حزب نهادگراي انقلابي) قدرت را به مدت 71 سال در چنگ خود داشت.
PRI
به همراه حزب رقيبش
PRD
(حزب دموكراتيك انقلابي) عضو بينالملل سوسياليستي بود. به هر حال
PRI
در معناي سنتي يك حزب سوسياليستي به حساب نميآيد و بهتدريج سياستهاي
راستگرايانهتري نيز پيشه كرد.
PRI
را به طعن «حزب دولت» نيز مينامند؛ واژهاي كه هم به تاريخ غيررقابتي آن و
هم به ارتباط حل ناشدني حزب با دولت-ملت مكزيك در بيشتر سالهاي قرن بيستم
اشاره دارد.
فاز مسلحانه انقلاب مكزيك در سال 1920 به پايان رسيد ولي ناآراميهاي سياسي
در اين تاريخ به پايان نرسيد. در سال 1928 با ترور رييسجمهور «آلوارو
اوبگان» بحران سياسي مكزيك را فراگرفت. پاسخ اين ناآراميها تاسيس حزب
PNR
(حزب انقلابي ملي) توسط «پلوتاركو الياس كالس» (رييسجمهور سالهاي 1924 تا
1928) بود. او سالهاي طولاني رهبر حزب باقي ماند و تا سال 1936 كه «لازارو
كاردناس» به قدرت رسيد، همه روساي جمهوري مكزيك در حكم عروسكهاي
خيمهشببازي براي او بودند. اما سياستهاي كاردناس با كالس تفاوتهاي
اساسي داشت و مانند پيشينيان خود نقش مطيع كالس را نپذيرفت. در همان سال
كالس و دهها تن ديگر از رهبران فاسد حزب محاكمه و تبعيد شدند. كاردناس
شايد محبوبترين رييسجمهور قرن بيستم مكزيك باشد. او در آستانه جنگ جهاني
دوم مالكيت ايالات متحده و شركتهاي نفتي اروپايي را از منافع نفتي مكزيك
سلب كرد. او كه ايدههاي چپگرايانه داشت، صنايع بزرگ را ملي كرد و موسسات
اجتماعي متعدد به وجود آورد.
حزب
PRI
ميراثدار همين حزب است كه از سال 1929 تا 1981 تمام انتخابات رياستجمهوري
را با بيش از 70درصد آرا تصاحب كرد كه به وضوح با تقلب در انتخابات به دست
ميآمد.
PRI
علاوه بر رياستجمهوري روي اركان ديگر حكومت مانند مجلس سنا نيز تسلط
بلامنازعي داشت. پس از دههها حكومت
PRI
به سمبل فساد و تقلب بدل شد تا اينكه پس از شكلگيري حزب چپگراي
PRD
در سال 1989 و حزب محافظهكار ملي
PAN
(كه از سال 1976 تلاش ميكرد حمايت تاجران بزرگ را جلب كند و موفق هم شد)
اقتدار
PRI
رو به افول گذارد تا سال 2000 كه انتخابات را به حزب
PAN
واگذار كرد. بيشتر اعضاي دو حزب نامبرده و بسياري از كانديداهاي اپوزيسيون
زماني از اعضاي
PRI
بودند. در انتخابات ماه جولاي نيز رقابت اصلي را اين سه حزب تشكيل ميدهند؛
«انريك پنا نيتو» از
PRI،
ژوزفينا وازكائز موتا از
PAN
و آندره مانوئل لوپز از
PRD.
شيوه مبارزه با كارتلهاي موادمخدر و بازگرداندن آرامش و امنيت به كشور
مسالهاي است كه افكار عمومي بيش از هر چيز ديگر درباره آن از نامزدهاي
رياستجمهوري پاسخ ميطلبد. اخبار جنايات وحشيانه، آدمربايي و شكنجه در
مكزيك ديگر شوكهكننده و غيرمعمول نيست واخباري از اين دست: «در ماه گذشته
در شهر مرزي نوولاردو پليس 14 جنازه قصابيشده در يك ون خارج از شهر پيدا
كرد كه قربانيانِ جنگ ميان دو كارتل معروف بودند. كمي بعد 9 جنازه كه از
پلي در همين شهر آويخته شده بودند، 14 سر بريدهشده در كولرهاي شهر، 18
جنازه مثلهشده كه در نزديكي درياچهاي در غرب مكزيك رها شده بودند و 49
بدن بيسر در نزديكي مرز ايالات متحده كشف شد.»
سياستهاي رييسجمهور كالدرون در مبارزه با كارتلهاي موادمخدر تنها خشونت
بيشتر به ارمغان آورده است. سياست او در اين زمينه به حضور ارتش در
خيابانهاي برخي شهرهاي خشونتزده مكزيك محدود شده است. در حالي كه نتيجه
كار نظاميان آنقدر ناچيز است كه با چشم غيرمسلح قابل ديدن نيست. با اين حال
طبق نظرسنجيها بيش از 70درصد مردم خواهان ماندن ارتش در خيابانها و
كنترل خشونتها هستند. همچنين بسياري ميخواهند قانون مجازات اعدام- پس از
45 سال توقف- دوباره به قوانين جزايي كشور بازگردد. چنين خواستهاي نشان از
وحشت بيش از اندازه از افزايش ترور و خشونت است و بحق هم تصور هر برخورد
ديگر غير از سركوب خشن با گروهي كه به خشونت اعتقاد راسخ دارد، بسيار دشوار
است. تخمين زده ميشود كه درآمد فروش و قاچاق موادمخدر در مكزيك بين 6/13
تا 4/49ميليارددلار در سال- حدود سهدرصد توليد ناخالص ملي مكزيك- باشد.
مكزيك همواره به لحاظ جغرافيايي نقطهاي استراتژيك براي قاچاق موادمخدر،
انتقال مهاجران غيرقانوني و قاچاق كالا به ايالات متحده، خود مكزيك و ساير
كشورهاي آمريكاي لاتين بوده است. كارتلهاي موادمخدر در مكزيك از اواخر دهه
1960 مقياس فعاليت خود را افزايش دادهاند. در دهه 1980 و اوايل 1990 كارتل
كلمبيايي پابلو اسكوبار بزرگترين قاچاقچي كوكايين با شبكههايي قدرتمند در
سراسر جهان بود. پس از مدتي اين كارتل با سوداگران مكزيكي براي انتقال
كوكايين به ايالات متحده شريك شد. مكزيك زيرساختهاي لازم براي قاچاق را طي
ساليان به خوبي فراهم آورده بود و كارتلهاي مكزيكي در مدت كوتاهي به چنان
تبحري رسيدند كه اكنون تمام قاچاق كوكايين در دنيا توسط آنها انجام ميشود.
هرچند عوامل زيادي در افزايش و تداوم خشونت كارتلهاي موادمخدر وجود دارد،
ولي بسياري ريشه آن را در همبازي طولانيمدت و تلويحي ميان كارتلهاي
موادمخدر و دولت ميدانند؛ دولتي كه سالها چنگال حزب
PRI
را در گلو داشته است. كارتلها برخي عمليات خود را با استفاده از فساد
دولتي پيش ميبرند و خيلي معمول است كه شهرداري، مقامات محلي و مقامات دولت
فدرال به همراه نيروهاي پليس و كارتلهاي موادمخدر شبكه تودرتوي فساد راه
بيندازند. فساد پليس بهويژه به حدي است كه بسياري از افسران پليس بيشتر در
استخدام كارتلها هستند تا دولت. در سال 2005، هزارو500نفر از هفتهزار
افسر پليس مكزيك مشكوك به ارتكاب اعمال جنايتكارانه و 457 نفر ديگر با چنين
اتهامي مواجه بودند. پس از سال 2006 كه عمليات مبارزه با فساد پليسي آغاز
شد، افسران عاليرتبه بسياری به اتهام فروش اطلاعات يا حفاظت از كارتلهاي
موادمخدر دستگير شدند.
فساد، خشونت و ترور ناشي از وجود كارتلها در مكزيك وضعيت حقوقبشر را نيز
بهشدت تحتتاثير قرار داده است. مسووليت غيرنظامي براي كنترل موادمخدر به
ارتش واگذار شده است كه نهتنها در مقابل كارتلها كه در مقابل مردم عادي
نيز خشونت نشان ميدهد و در موارد غيرمرتبط دست به سياستگذاري ميزند.
ارتش و پليس مكزيك به موارد متعدد نقض حقوقبشر حين مبارزه با قاچاق
موادمخدر روبهرو هستند.
اما بايد ديد هر يك از احزاب اصلي مكزيك و نامزدهاي انتخابي آنها مسير
آينده مكزيك بدون كارتلها را چگونه ميخواهند طي كنند.
«انريك پنا نيتو» كانديداي حزب
PRI
كه احتمال موفقيت او در انتخابات پيشرو با درصد خوبي بيش از ديگران است،
ميگويد: مهمترين اولويت امنيتي وي دستگيري سران كارتلها نيست،
كارتلهايي كه سالانه صدهاميليون موادمخدر به ايالات متحده قاچاق ميكنند،
در عوض روي منابع دولتي براي كاهش آدمكشی، آدمربايي و اخاذي، جناياتي كه
بيشترين آسيب را به بخش بزرگي از جمعيت مكزيك وارد كرده است، تمركز خواهد
كرد. روش او نيز گسيل نيروهاي پليس و ارتش بيشتر به شهرهايي است كه
بالاترين نرخ جرم و جنايت را دارند. او ميگويد: «اين به اين معنا نيست كه
به ساير جرايم توجه نخواهيم كرد بلكه در حال حاضر اولويت ما كاهش
خشونتهاست و نه مبارزه با قاچاق موادمخدر.» استراتژي تاكيد بر كاهش خشونت
شايد به اين معنا باشد كه تاجران و كارتلهاي موادمخدر بيسروصدا به حال
خود رها شوند؛ چيزي كه در سنت سياسي
PRI
سابقه دارد. اعضاي اين حزب به مماشات و معامله با كارتلها متهم هستند، اما
همين مماشات باعث شده بود خشونت به نسبت امروز در بخشهايي از كشور كمتر
باشد. در حالي كه مبارزه با كارتلها از سال 2006 با روي كار آمدن كالدرون
شدت گرفت، كارتلهاي بزرگ را تكهتكه كرد و همين خشونت و سبعيت بيسابقهاي
از جانب كارتلهاي بحرانزده به دنبال داشت. شايد به دليل آرامش نسبي كه در
دوره طولانيمدت حاكميت حزب
PRI
در كشور وجود داشت، اكنون پس از دو دوره مردم مجددا به اين حزب روي خوش
نشان دادهاند.
در نظرسنجيها مردم از رويارويي نظامي با جرايم سازمانيافته حمايت
كردهاند. پنا نيز قول داده اين رويارويي را بهگونهاي كه مورد توافق
مكزيك و ايالات متحده باشد، ادامه خواهد داد. در كمپين انتخاباتي خود قول
داده شمار افسران پليس را به 50هزار نفر افزايش دهد. پنا ادعا ميكند
اكنون بزرگترين مشكل مكزيك خشونت است؛ خشونتي كه مردم را مرعوب و مشروعيت
دولتي را تضعيف كرده است. او ميگويد «جرم و جنايت همواره وجود داشته و
خواهد داشت. مساله اين است كه بتوانيم آن را براي مردم كمخطرتر و تا جايي
كه امكان دارد از زندگي روزمره آنها دور نگه داريم»
وازكائز موتا كانديداي حزب
PAN
در عوض ميگويد: «نشان خواهيم داد كه مطلقا جرايم سازمانيافته را تحمل
نخواهيم كرد.» اما او نيز در عمل سياستي جز افزايش نيروهاي پليس و نگه
داشتن ارتش در خيابانها ندارد. او معتقد است سياستهاي همحزبياش،
كالدرون در مبارزه با كارتلها كمكم دارد نتايج خود را نشان ميدهد: اين
كارتلها ضعيف شدهاند و آمارها نشان ميدهد جنايات خشن در سراسر كشور رو
به كاهش است.
از ميان سه نامزد رياستجمهوري تنها آندره مانوئل لوپز، نامزد حزب چپگراي
PRD
حرفهاي متفاوتي دارد. او معتقد است تنها راه مهار كارتلها مبارزه با فساد
دولتي و اداري و كاهش جرم و جنايت از طريق كاهش نابرابريهاست. همچنين
معتقد است حضور ارتش در خيابانها بيش از اين جايز نيست. او در نظرسنجيها
با فاصله پرناشدني با پنا در مقام دوم قرار دارد.
هر سه نامزد به دليل ابهام در برنامه خود در رابطه با جرم و جنايت مورد
انتقاد هستند. هيچيك از آنها به طور صريح درباره سياستهاي امنيتي كشور
بحث نميكنند.
سنت تقلب در انتخابات به واسطه سالها حاكميت حزب
PRI
چنان در مكزيك ريشه دوانده كه به نظر نميرسد به سرعت و سهولت از آن رخت
بربندد. انتخابات سال 2006 كه به پيروزي كالدرون از حزب
PAN
و شكست نامزد چپگرا انجاميد، بهشدت مورد تشكيك بود و در همان زمان
اعتراضهاي وسيعي پيرامون آن شكل گرفت. اكنون نيز بسياري از دفاع
جانبدارانه رسانهها از پنا (نامزد حزب
PRI)
شكايت دارند كه عمدتا از سوي دانشجويان از طيفهاي مختلف –چپ، راست و
كاتوليك- ابراز ميشود. فراتر رفتن از وابستگيهاي حزبي در اين اعتراضات
نشاندهنده وجود مسايل بغرنجي در وضع موجود اين كشور است. احساس رهاشدگي و
سرخوردگي عمومي ناشي از فساد ديرپاي دولتي، همچنين ترس از بازگشت
PRI
و تصور ناخوشايند بيش از هفت دهه حاكميت آن، بسياري از جوانان مكزيكي را به
چنين كمپيني كشانده است.
با اين همه اقتصاد مكزيك در حال رشد است، گردشگري تقريبا به حال قبل
بازگشته و امنيت در برخي بخشهاي كشور هرگز به اين خوبي نبوده است. طبقه
متوسط نيز رو به گسترش است. مساله انتخابات جولاي اين است: آيا هيچيك از
كانديداها قادر خواهند بود تصوير شكسته و معوج- در جهان و در خود مكزيك- را
ترميم كنند؟
سرچشمه : شرق
مطلب
را به بالاترین بفرستید:
مطلب
را به آزادگی بفرستید: