ویدنو:11/03/1391  

 

ویدنو:11/03/1391  

 

یادداشت های پراکنده -1

نویسنده : ه - ر

 

1- ایرج قادری و وزن کشی

بر شیشه عقب پیکانی لکنته پوستر نسبتا بزرگی از ایرج قادری چسبانده شده بود که روی آن جمله "ایرج هم رفت ف یادش به خیر" خود نمایی می کرد. پوستری تمام رخ از آن کلوزآپ هایی که زنده یاد ایرج قادری در بسیاری از صحنه های فیلم هایش استفاده می کرد .

پشت چراغ قرمز به موازات راننده بودم . مردی با نزدیک به چهل سال سن وهیکلی درشت . گفتم : یادش بخیر. نگاهم کرد وپس از اندکی بر انداز گفت : بعله یادش بخیر . گفتم : راستی چرا بی سر وصدا دفنش کردند ؟ باز هم نگاه معنی داری انداخت وگفت : وزن کشی بود داداش ، کم آوردند. چراغ سبز شد وپیکان لکنته با سر و صدای نا هنجارگاز راننده از جا کنده شد واز چراغ گذشت . اما وزن کشی در من بزرک وبزرگتر شد ورسوب کرد .راستی نظامی که از ده ها فاکتور دو پینگ بر خوردار است چرا از حمل جنازه هنرمندی که هیچ ادعایی هم نداشت توسط مردم وحشت دارد ؟ آیا نمی خواهد غافلگیری همراهی جنازه فردین تکرار شود ؟ یا اصلا آیا از هر تجمع بیش از سه نفری می ترسد ؟ ایرج قادری رفت ، یادش بخیر. اما با دفن شبانه جسدش در آرامستانی دور به ما یاد آوری کرد که با چه رژیم بحران زده وزشت کرداری رو در روییم .

 

2- حکایت درخت ها وجنگل وآقای عاصمی

زبان زد است که مردی برای اولین بار به سفر شمال رفت . وقتی باز گشت از او پرسیدند راستی جنگل را دیدی؟ اندکی مکث کرد وبا لحن بسیار جدی گفت : واله آن قدر درخت بود که نتوانستم جنگل را ببینم. واین انگار داستان رفیق ما فرهاد عاصمی است که در مقاله ای که اصلا عنوان آن شعاری است که متن نوشتار در باره آن شرح می دهد ، دنبال "شعارها وخواست های مشخص" می گردد. ما به این رفیق گرامی سپارش می کنیم بار دیگر اصل مقاله را بعنوان جریمه بی دقتی چندین بار بخوانند .  ( مقاله رفیق عاصمی در همین شماره نوید نو درج شده است .)

 

3- "دموکراسی مشارکتی" و"چپ رادیکال"

آقای تقی روزبه که ید طولایی در نوشتن مقاله دارند ودر عین حال بعنوان یکی از اعضا اصلی کمیته مرکزی راه کارگر فعالیت می کنند، اخیر در مقاله بلندی "چپ رادیکال" را به چالش کشیده ونسبت به برخورد "درون سیستمی" این "چپ رادیکال"اعتراض کرده اند ودر فرازی از آن مقاله نوشته اند :" درحوزه اقتصادی،عمق بحران به کشاکش دعواهای درون سیستمی جناح های نظام حاکم، و بطور اخص به منازعات پیرامون سیاست ریاضت اقتصادی با سیاست رشد تقلیل می یابد (بی آنکه به خطر مثله شدن مبارزه طبقاتی درپشت این کشاکش کوچکترین عنایتی بشود)، ودرحوزه قدرت سیاسی وبحران دموکراسی بورژوائی، صرفا به جابجائی قدرت دربین فراکسیون های اصلی بورژوائی ودرکنارآن به حضورهرچه بیشترچپ و طبقه کارگر درساخت قدرت می اندیشیم. فاجعه وقتی جدی ترمی شود که درنظر بگیریم امروزه خواست تشکیل مجامع عمومی و دموکراسی مستقیم و مشارکتی به یکی ازخواست های رادیکال ومهم جنبش های اعتراضی ومهم تر از آن - و به درجاتی- به تاکتیک عملی آن ها تبدیل شده است. درچنین شرایطی این "چپ رادیکال" به جای شرکت فعال در افشاء و ازکارانداختن این دموکراسی سترون واخته شده با هدف فراتررفتن رادیکال ازآن، گوئی که بندنافش با نظام انتخاباتی بورژوائی ودموکراسی اخته شده بسته شده است و ناچاراست برای نجات سیستم ازبحران بازتولید خود دامن همت به کمر بندد.!"  (تاکید از نویسنده این سطر ها است). نوشتار البته دارای نکات ارزشمندی است اما چند پرسش آزار دهنده  در حین خواندن مقاله لذت اولیه را از بین می برد وخواننده را دست به گریبان پرسش ها مانند فیلم های هیچکاک در تعلیق قرار می دهد . اما پرسش ها :

" چپ رادیکال" دارای چه مشخصه فکری ، سازمانی وتاریخی است ؟

رابطه "خواست تشکیل مجامع عمومی ودموکراسی مستقیم ومشارکتی" با سامانه فکری چپ رادیکال چیست ؟

جایگاه پیشاهنگ آگاه پرولتری وحزب کمونیست در این " خواست ..." کجاست؟

چه تعادل قوایی برای از کار انداختن "این دموکراسی سترون واخته شده" ضرورت دارد؟

دراین تحلیل از جامعه جایگاه رای هایی که نیروهای راست در فرانسه (18درصد) ودر یونان ( 18.5درصد) کسب کرده اند کجا قرار دارد و نسبت "خواست تشکیل ..." با این جریان ها چیست ؟

چه سنخیتی بین "انارشیست ها" و " چپ رادیکال " وجود دارد ؟

امید واریم اقای تقی روزبه با قلم شیوایشان در توضیح این پرسش ها به لذت نوشتارهایشان نزد خواننده کند ذهنی مثل حقیر بیفزایند .

                       

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter