ننویدنو:29/01/1391 |
نویدنو:29/01/1391
چکیده ای از فقر فلسفه پاسخ مارکس به «فلسفه فقر» پرودون
فراهم آورنده : بهرام ریاحی (سقراط)
مقدمه به زبان ساده و البته نه به سبک خود مارکس می توان گفت که پییِر جوزف پرودون پس از مشاهده ویرانه ها و خرابه ها، آوارها و آواره ها، و هیبتِ ترحم برانگیزِ گوشه هایی از یک شهر یا جامعه، به تفسیر و کنکاش فکری و یافتن علت و معلول های چنین ویرانیهای عظیمی میپردازد. پرودون همچون « نابغهای»، خیلی زود متوجه میشود که سیل عامل این ویرانگریها بوده است! سپس وی متفکرانه و به صورت تاریخی، لحظه به لحظه این سیل را از زمان برجای گذاشتن ویرانیها تا ریزش قطرات باران و همین طور برعکس از ریزش باران تا برجای گذاشتن ویرانیها دنبال میکند. و در نهایت نتیجه میگیرد که ویرانیها محصول طبیعی نیروهای طبیعت بوده است و بنابراین خواسته یا ناخواسته چنین وانمود میکند که پیشگیری از آن ناممکن بوده – و یا چندان ممکن نبوده - است! شاید این مثال هنوز هم از نظر برخی اقتصاددانان سیستم سرمایهداری، چیزی جز اهانتی به شخصیت پرودون، اهانتی که برای خود اقتصاددانان کمونیست هم قابل اعتنا نیست، نباشد. اما واقعیت این است که مارکس در کتاب «فقر فلسفه» از چنان اشتباهات فاحشی که پرودون در محاسبات خود مرتکب شده است – و چه شرمآور که حتی اشتباهات ساده ریاضی را نیز شامل میشود – پرده برمیدارد که میتوان بدون ترس اذعان کرد که تمام هیبتِ پرودون در لفافهای از زبان اقتصادی، متافیزیکی و حتی جادویی پنهان شده است. به عبارت واضحتر، وقتی که از میان این واژهها – که پرودون خودش را نیز درون آنها سرگردان کرده است – عبور میکنیم، وی را خرده بورژوایی مییابیم که هرگز سر آن ندارد که از زنجیره دیالکتیکی خاص خود رها گردد. هم چنان که در مثال مذکور نیز وی هر آثار ویرانهای را محصول دیالکتیکی عواملی زنجیرهای، از قطرات باران گرفته تا سیلی مهیب ، میداند که آدمی را یارای مقابله با آن نبوده است. شاید بتوان گفت که نه تحلیل او ایراد دارد و نه نتایج او؛ اما واقعیت این است که نه تحلیلی که ارائه کرده است کافی است؛ و نه حاصل تحلیلهایش تمام نتایج ممکنی بوده است که میتوانسته بدان نایل شود. این مثال را بیش از این هم میتوان بسط داد اما بهتر است به سخنان مارکس گوش فرا دهیم. مطلب پیش رو اگرچه در موارد زیادی بنیه کلام را فاش میکند اما عمدتاً میتواند فقط در نقش ترغیب خواننده به مطالعه کامل کتاب «فقر فلسفه» عمل کند. علاقمندان می توانند ادامه بحث را از لینک روی تصویر زیر دریافت نمایند.
|
|