ننویدنو:29/01/1391  

 

نویدنو:29/01/1391  

 

نکته هایی در بارهٔ «سیاست» و «سیاست ورزی» چپ

احمد سپیداری

(بخش اول)

قصدم از این نوشته بازگویی نکاتی چند دربارهٔ سیاست و سیاست ورزی است که از مدت ها پیش و به تدریج جمع‌آوری کرده و اینجا و آنجا بدان ها اشاره ای داشته ام. به تصور من گذشت زمان ایجاب می کند به مفاهیمی که فکر می کنیم بدان ها اشراف کامل داریم نگاهی دوباره بیندازیم. شاید باید از صورت ها به معانی بازگردیم و درک عمیق تری از مفاهیم سیاسی را بیاموزیم، تا از افتادن به دام کلیشه ها بر حذر بمانیم و از توانایی تحلیل خلاقانه شرایط پیچیدهٔ پیش رو  برخوردار شویم. 

رو به معني كوش اي صورت پرست     زان كه معني بر تن صورت پر است (مولوی)

اول- می توان به نام مارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک، ایده‌آلیستی ترین نظرات را هم بیان داشت.

اگر نگرش علمی ماتریالیسم دیالکتیک را به درستی نیاموخته باشیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که بکارگیری زبان و ادبیات مارکسیستی ما را به سوی واقعگرایی ماتریالیستی سوق دهد. 

برای مثال به این گزاره توجه کنید : کارگران چیزی جز زنجیرهایشان برای از دست دادن ندارند. کمتر مقاله ای در زمینهٔ مبارزات کارگران می توان یافت که اشاره ای به این جمله معروف مورد استناد در مانیفست حزب کمونیست نداشته باشد. آنچه در مانیفست به آن اشاره شده چنین است:

کمونیست ها پنهان نگاهداشتن نظریات و نیات خویش را ننگ می دانند و آشکارا اعلام می دارند که تحقق هدف های آن ها تنها از طریق سرنگونی قهرآمیز تمام نظامات اجتماعی موجود میسر خواهد بود. بگذار طبقات فرمانروا در پیشگاه انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولترها در این انقلاب چیزی جز زنجیرهای خود از کف نخواهند داد، ولی جهانی را به چنگ می آورند. (مانیفست حزب کمونیست – انتشارت حزب توده ایران)

 مانیفست یک انقلاب کمونیستی را، با صراحت و روشنی کامل، نیاز تام و تمام پرولترها معرفی می کند و بر این عقیده پای می فشارد که این انقلاب چیزی جز منافع برای پرولترها نخواهد داشت و برای بیان تاکید خود از تشبیه زیبایی استفاده می کند که : «پرولترها در این انقلاب چیزی جز زنجیرهای خود از کف نخواهند داد.»

اما ایا گزارهٔ فوق، یعنی : «کارگران چیزی جز زنجیرهایشان برای از دست دادن ندارند» در موضعگیری بسیاری از نیروهای سیاسی چپ به همین معنا بکار رفته است؟ کافی است همین جمله را در موتورهای جستجو بگذارید تا حقایق بسیاری بر شما روشن شود. متاسفانه بسیاری از ما از این گزاره، به غلط، برداشتی روانشناسانه کرده ایم بدین معنی که هر کارگر و یا هر جمع کارگری، با هر سطح از تشکل و آگاهی، در هر مبارزهٔ صنفی و سیاسی و یا در آستانهٔ هر جنبش و قیامی از این ویژگی برخوردار است که با تمام وجود وارد مبارزه شود و حتی جلوی گلوله بایستد و از جانش بگذرد، چرا که چیزی جز زنجیرهایش برای از دست دادن ندارد.

اینکه جمله و گزاره ای را از مضمون واقعی و اصلی و تاریخی اش تهی و آنگاه کلیشه کنیم و بعنوان یک فرمول جاودان و به شکلی نابجا بکار بندیم حاکی از اعتیاد به یک ایده‌آلیسم پنهان در پس عبارات مارکسیستی است. من آن را بدین دلیل ایده‌آلیسم نامیده ام، زیرا خواهان تبعیت شرایطی مادی مستقل بیرونی از یک خواست فرمول شده -یعنی ایده- است.

اما براستی برخورد مبتنی بر سوسیالیسم علمی یا مارکسیستی در چنین مواردی چیست؟ باید دانست که ظرفیت مشارکت در یک مبارزه بسته به ده ها عامل پیدا و پنهان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و... و همچنین سطح آگاهی و تجربه تغییر می یابد و قابل تعیین بر اساس هیچ فرمول و قانونمندی عام کشف شدهٔ بشری نیست. به همین دلیل مارکسیست های با تجربه و آگاه برای تعیین اهداف، شعارها و تاکتیک های مناسب در هر مبارزهٔ کارگری پیش رویشان به بررسی ظرفیت مبارزاتی نیروهای مشارکت کننده پرداخته و با شناخت از این مسئله و توازن نیروهای واقعا موجود، چنین مبارزاتی را راهبری می کنند.

آیا برای توضیح مسئله ای که بر گزیده ام، یعنی : «می توان به نام مارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک، ایده‌آلیستی ترین نظرات را هم بیان داشت» به مثال های بیشتری نیاز است؟ نظرات دوستان را برای ادامه مطلب خواهم پرسید... و ادامه خواهم داد ...

 ادامه دارد

 


 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter