نویدنو:30/11/1390  

 

 نویدنو  30/11/1390

 

 

توضیح نوید نو در باره بخشی از یادمانده های آقای علی خدایی

 

معروف است که خطیبی بر منبر از تاریخ سخن می گفت: "که خسن وخسین دختران مغاویه بودند." یکی از نیوشندگان بر خاست وگفت: "پدر آمرزیده در یک جمله خبری چند غلط مضمونی داری . اول آن که  خسن وخسین نبودند بلکه حسن وحسین بودند. دوم آن که  دختر نبودند ،پسر بودند ،سوم آن که مغاویه نبود و معاویه بود وآخر آن که اصلا پسران معاویه نبودند بلکه فرزندان علی بودند." حالا حکایت ماست با آقای علی خدایی .

ایشان در " یادمانده ها " یشان تلاش بسیاری می کنند تا همه دانسته های خود  از یک دوره بحرانی را ، که هزاران نفر در ابعاد گوناگونی در آن نقش آفرینی کرده اند ، منتشر سازند، وخود را قهرمان بی بدیل تمام قصه ها قرار دهند. این امر تا جایی می تواند مفید هم باشد ، اما با یک شرط اساسی : بی طرفی و صداقت گوینده.

برای بررسی بی طرفی وصداقت آقای خدایی ما به یکی از مواردی که در آن ذکری از "نویدنو" رفته است نظر کوتاهی می اندازیم .

ایشان در راه توده 352 به تاریخ 24بهمن 1390می نویسند:" در همین گفتگوها من با دقت در باره اطلاعیه ای که بنام "نوید نو" که پس از یورش دوم در تهران منتشر شده بود و انوشیروان آن را برای من آورده بود تا بگویم آیا این می تواند نوشته و نثر رفقا جوانشیر و یا هاتفی باشد؟ توضیح داده ام. در همان ملاقات یا ملاقات دوم که فکر می کنم صاحبخانه هم حضور داشت و این صاحبخانه شنیده ام اکنون در سوئد است، زنده یاد لطفی گفت که نویسندگان "نوید نو" و یا چند کادر توده ای یک پیام داده و گفته اند جوانشیر و هاتفی دستگیر نشده اند و تقاضای ملاقات کرده اند. من گفتم به هیچ وجه سر این نوع قرارها نروید و این اعلامیه هم از روی نشریه "نوید" مونتاژ شده است." (برجسته نمایی از نوید نو است )

ایشان البته در همان توضیح که پیش از این در راه توده 263به تاریخ انتشار 30فروردین 1389نوشته بود :" شرح این مسائل حدود نیمساعتی طول کشید و سپس (انوشیروان لطفی) گفت: با ما یک تماس حزبی گرفته شده و گفته اند رفقا جوانشیر و مهرگان – هاتفی – دستگیر نشده اند. تقاضای دیدار کرده اند. من آمده ام در این باره با شما مشورت کنم. سپس یک برگ اعلامیه هم از جیبش در آورد و نشان من داد تا نظرم را بدهم. این اعلامیه با نام "نوید مردم" منتشر شده بود و مطلب آن درباره یورش به حزب بود.

من ابتدا و سریع متن اعلامیه را خواندم و سپس پرسیدم: شما ادعای آنها درباره دستگیر نشدن هاتفی و جوانشیر را قبول کرده اید؟

لطفی گفت: تا آنها را نبینیم نمی توانیم قبول کنیم. از ما تقاضای دیدار کرده اند و رفقا سرگرم بررسی این تقاضا هستند.
من گفتم: این اعلامیه به قلم جوانشیر و یا هاتفی نیست. مضمون آن هم تند و احساساتی است. بنظر من از روی نویدهای پیش از انقلاب بخش هائی از اعلامیه های آن دوران را کپی کرده اند و جملاتی هم از خودشان به آن اضافه کرده اند.

لطفی پرسید: دلائل شما چیست؟

من گفتم: اولا من سالها با هاتفی در روزنامه کیهان از نزدیک ارتباط کاری داشته ام و در سازمان نوید هم ارتباط تشکیلاتی. من نثر و شیوه نگارش او را خیلی خوب می شناسم. سرمقاله ها و اعلامیه های نوید را هم او شخصا می نوشت و من بارها آنها را خوانده بودم. چه پیش از انتشار و چه بعد از انتشار. بنابراین، هم نثر و موضوع جملات کپی برداری شده برایم آشناست و هم اعلامیه یکدست نیست و معلوم است یکنفر وسط آن کپی برداری ها چند جمله ای هم از خودش به تناسب حوادثی که پیش آمده اضافه کرده است. ضمنا نثر و شیوه نگارش جوانشیر هم بکلی با شیوه نگارش و نثر هاتفی متفاوت است. هاتفی حماسی می نویسد و نثرش نثری فاخر است، در حالیکه جوانشیر بسیار ساده و مستدل و بی حاشیه می نویسد.

لطفی همانطور که چهار زانو روبروی من نشسته بود، به فکر فرو رفت و سپس با احتیاط پرسید: فکر می کنید، کار رژیم است؟

من فورا پاسخ دادم: من چنین قضاوتی نمی خواهم بکنم. من این اعلامیه را اینگونه که گفتم ارزیابی می کنم، اما انگیزه تهیه کنندگان آن می تواند انگیزه ادامه فعالیت، تقویت روحیه دستگیر نشدگان، حسن نیت و خلاصه انگیزه های سالم و حزبی باشد. اما کار در شرایط مخفی و دشوار، بیش از انگیزه و حسن نیت، به سنجش شرایط ، برآورد واقعه و حاصل کار نیازمند است.

لطفی گفت: ممکن است تور برای به دام انداختن ما باشد؟

من گفتم: من نمی گویم تهیه کنندگان این اعلامیه تور انداخته اند، اما اگر خودشان در تور حکومت باشند، آنوقت با این تقاضای ملاقات با رهبری سازمان، شما را هم به تور می اندازند.

لطفی گفت: پس توصیه شما قطع ارتباط و رد تقاضای دیدار است؟

من گفتم: نه. چون نتیجه رد تقاضای ملاقات، باقی ماندن همیشگی یک علامت سئوال است. بنظر من، هیچکدام از رفقای رهبری سازمان سر چنین قراری نروند. یکی دو نفر را برای این ملاقات بفرستید و از دور هم اوضاع را کنترل کنید، بلکه متوجه شوید که واقعا "تور"ی پهن است یا نه؟

این خلاصه اولین دیدار من با انوشیروان لطفی بود. تقریبا یک هفته بعد، بار دیگر این ملاقات به همان سبک بار اول تکرار شد. با این تفاوت که "ناصر" هم از آمدن او بی خبر بود. یک غروب رو به تاریکی همان رابط جوان و سیه چرده آمد و پس از چرخی در آپارتمان زدن، رفت و با لطفی برگشت. خیلی عجله داشت که برود و به قراری که در خیابان داشت برسد. کوتاه و مختصر گفت:

در مورد اعلامیه، رفقا نظر شما را تائید کردند. قرار ملاقات را ما اجرا کردیم. خوب نبود. از کادرهای حزب بودند که دستگیر نشده اند. گفتند که بخش ضربه نخورده حزب را دارند سازمان میدهند و حدس می زنند جوانشیر و هاتفی دستگیر نشده اند. ملاقات در یک تاکسی که آنها با خود آورده بودند انجام شد و رفقای ما از بیم افتادن در تور، با عجله، سر چهار راه از در سمت خیابان تاکسی پیاده می شوند.

درباره این ملاقات، تقریبا همین مضمون را فتاپور هم در افغانستان برای من تعریف کرد و یادم نیست که گفت خودش سر این قرار رفته بوده و یا کسان دیگری رفته بودند. اما مضمون همین اجرای قرار و پیاده شدن از اتومبیل وسط خیابان و گریز از محل بود."

فاصله این دو گفتگو تقریبا 22 ماه است . اما در این بیست ودوماه اولا "نوید مردم" ناگهان به "نویدنو" تغییر نام می دهد ، ثانیا " رفقا نظر شما را تائید کردند. قرار ملاقات را ما اجرا کردیم. خوب نبود. از کادرهای حزب بودند که دستگیر نشده اند." به " من گفتم به هیچ وجه سر این نوع قرارها نروید و این اعلامیه هم از روی نشریه "نوید" مونتاژ شده است." تغییر ماهیت می دهد . می توان این امر را در بادی امرناشی از فراموشی نویسنده دانست ، که اگر این فرض پذیرفتنی باشد وایشان به چنین نسیانی در شرح رخ داد ها دچار باشند کل "یادمانده " های ایشان از درجه اعتبار ساقط می شود. یا این که یکی از این دو روایت را درست ودیگری را مردود دانست .اما موضوع به همین سادگی نیست وشواهد تاریخی حداقل در همین مورد فوق گویای رویا بافی ایشان ، ودروغ بودن اصل ماجرا است . دلیل آن را شرح می دهیم .

طبق نوشته آقای خدایی ایشان مرداد 1362از تهران خارج وبه افغانستان رفته اند. وآقای انوشیروان لطفی هم در شهریور62دستگیر گشته اند. اما بنا به اظهار یکی از مسئولین همان زمان کمیته داخلی حزب توده ایران ، که طی ای میلی به دست ما رسیده است ، نه آقای خدایی ونه آقای لطفی نمی توانسته اند "نوید مردم" یا "نوید نو" ادعایی آقای خدایی را دیده باشند .

یکی از مسئول های همان زمان کمیته داخلی در تهران می نویسند " بر خلاف تصور آقای خدایی "نوید مردم " یا "نویدنو" اولین اعلامیه کمیته داخل نبود. زمانی که ایشان بنا به ادعای خودشان پس از مشاهده " اعتراف ها " اقدام به خود کشی کردند – که شرح "تراژیک" آن را در یادمانده ها بیان کرده اند - ، افراد از جان گذشته حزبی از رده های گوناگون ، برای نجات سازمان های حزبی ، وانتقال بی خطر آن ها به نقاط امن در داخل وخارج ، واطلاع رسانی در باب جنایت های حکومت اسلامی در زندان ها ، مشغول فعالیت های شبانه روزی بودند . کمیته داخلی حزب توده ایران از اسفند 1361تا آبان 1362چندین اعلامیه با امضا کمیته داخلی حزب توده ایران منتشر ساخت. آنچه را که آقای خدایی "نوید مردم" یا "نوید نو" می نامند دراواخر پاییز 1362 ودرآذرماه منتشر شد . بنا بر شواهد آقای علی خدایی وانوشیروان لطفی نمی توانسته اند آن اعلامیه را دیده باشند. چون انوشیروان در شهریور 1362دستگیر شد وآقای خدایی هم بنا به اظهار خودشان (راه توده 265) مرداد ماه از ایران خارج شدند.

اما واقعیت این است که نام آن نشریه نه "نوید مردم" بود ونه " نویدنو". نام آن نشریه " نوید " بود که توسط کمیته داخلی حزب توده ایران منتشر شد ومتعاقب آن در اسفند 1362بنا به در خواست کمیته برون مرزی حزب توده ایران ادامه انتشار آن برای همیشه متوقف شد . "

نوید نو ضمن سپاس از فرستنده ای میل ، همراه با این اطلاع رسانی اعلام می کند که علیرغم آن که منتشر کنندگان "نوید " در سال 1362 از عضو ها وهوادارهای قابل احترام و تحسین حزب توده ایران بودند ، ومورد احترام نوید نو هستند، اما نوید نو هیچ گونه ارتباطی با آن نوید  ویا گردانندگان آن ندارد. نوید نو امید وار است  آقای علی خدایی ، که به نظر می رسد با تعمد برای گمراه کردن خوانندگان ، وسم پاشی علیه "نویدنو" چنین داستانی را با چنین روایتی ساخته اند ، حداقل به لحاظ رعایت موازین روزنامه نگاری، مراتب را اصلاح وبه اطلاع خوانندگانشان برسانند. 

28بهمن 1362  

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter