نویدنو:21/11/1390  

 

 نویدنو  21/11/1390

 

 استاد ابراهیم یونسی در گذشت

نوید نو در گذشت استاد ابراهیم یونسی ادیب، نویسنده ومترجم توانمند وفعال اجتماعی وسیاسی را به خانواده ایشان وخانواده فرهنگی کشور تسلیت می گوید . در همین راستا چندین نوشتار را در رابطه با ابراهیم یونسی تقدیم خوانندگان خود می نماید .

 

در ستایش فرهنگ و آزادی
بیانیه‌ی كانون نویسندگان ایران
به مناسبت درگذشت ابراهیم یونسی


ابراهیم یونسی (۱۳۰۵-۱۳۹۰) ادیب، نویسنده، مترجم توان‌مند، فعال اجتماعی و سیاسی، و عضو برجسته و پی‌گیر كانون نویسندگان ایران درگذشت. 

یونسی در همه‌ی عمر از دغدغه‌ی سرنوشت مردم فارغ نبود و از همین رو در پی كودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چندین سال را در بند و زندان به سر برد. در چند دوره‌ای كه كانون نویسندگان ایران مجال برگزاری مجمع عمومی را یافت، ابراهیم یونسی همواره عضو ارشد و سنّی و آغازگر مجمع بود. او تا واپسین سال‌های زندگی پُربار خویش دست از نوشتن و ترجمه برنداشت؛ بیش از ۸۰ اثر از ادبیات اروپایی را به فارسی درآورد كه برخی از نویسندگان بزرگ جهان از جمله چارلز دیكنز و لارنس استرن و تامس هاردی را به فارسی‌زبانان معرفی كرد و در نشر فرهنگ پیشرو و انسانی سهمی برجسته داشت. 

گستره‌ی وسیع و رنگارنگ آثاری كه یونسی به عرصه‌‌ی فرهنگ و ادب و سیاست این مرز و بوم عرضه كرد (از تریسترام شندی، آرزوهای بزرگ، و جنبه‌های رمان تا كُرد و كردستان، جنبش ملی كُرد، جامعه‌شناسی مردم كُرد، تاریخ اجتماعی هنر، دفتر یادداشت‌های یك نویسنده و ...) نشان‌دهنده‌ی نواندیشی، وسعت نظر و تسلط او بر زبان و ادب ایران است، ولی بیش از همه از آزادمنشی،‌ نگاه بی‌تعصب، مردم‌گرایی،‌ ترقی‌خواهی، و تعهد و اشتیاق او به ارتقای آگاهی و دانش و بینش مخاطبان حكایت دارد. بی‌گمان ادبیات اجتماعی و مخاطب‌محور ایران یكی از بزرگان قدرِ اول خود را از دست داد.

كانون نویسندگان ایران درگذشت استاد ابراهیم یونسی را به خانواده و یاران او و جامعه‌ی فرهنگی مستقل كشور تسلیت می‌گوید و در مراسم بزرگ‌داشتِ این دانشی‌مردِ عرصه‌ی فرهنگ در كنار خانواده‌اش خواهد بود.

كانون نویسندگان ایران
۱۹ بهمن ۱۳۹۰

به سبكي ابر، به سنگيني تگرگ


شرق

علي‌اشرف درويشيان

گاهي وقت‌ها خبر به سبكي ابر مي‌آيد و به سنگيني تگرگ بر سر و روي آدمي مي‌كوبد. غافلگير مي‌شوي كه چه كني؟ تا حادثه را دريابي ضربه‌ها هر دم دردناك‌تر تو را زير رگبار خود گرفته است.

خبر فوت ابراهيم يونسي را كه شنيدم همين احساس به من دست داد، دقايقي شايد هم ساعتي حيران بودم و كم‌كم اندوهي گزنده‌ جاي حيراني را گرفت و در دلم جاگير شد. سال‌ها پيش از طريق كتاب‌هايش با او آشنا شدم و بعدها خودش را شناختم كه چقدر توانمند و مصمم بود.

كارنامه ادبي‌اش نيز همين را مي‌گويد. نزديك به 80 كتاب آن‌هم در عرصه‌هاي مختلف از ترجمه تا تاليف، و اين يعني عمري قلم زدن.

نه! او نمرده است، او به واسطه آثارش هنوز در كنار من و شماست. او خود را در كتاب‌هايش ادامه مي‌دهد و ما (و بعد از ما) هر گاه بخواهيم مي‌‌توانيم كنارش بنشينيم و از او ياد بگيريم. گرچه در كردستان كم نيستند اديبان و محققان و مترجمان اما حقيقت اينكه همچون ابراهيم يونسي زياد نيست، حتي در ايران.

من به خانواده و همه خوانندگان آثار او اين ضايعه را تسليت مي‌گويم.

 

ابراهیم یونسی کُرد، الگوی من عرب بود 

 

یوسف عزیزی بنی طرف

 

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
آدينه 
۲۱ بهمن ۱٣۹۰ -  ۱۰ فوريه ۲۰۱۲

این روزها جز خبرهای مرگ و مرگ آور، چیزی از درون ایران به گوش نمی رسد. آخرینش، بازداشت ده ها جوان عرب در شوش و حمیدیه و اهواز و مرگ زیر شکنجه دو تن از آنان در سیاه بندها بود و حالا مرگ دوست عزیزم ابراهیم یونسی در تهران. به اینها بیفزاییم تهدیدهای روزانه ای که نوا و نوید مرگ و ویرانی اند. دینیاران حاکم، با کشتن "درفشان" ها در زادگاهم، کاری جز مرگ افشانی در چهار گوشه ایران ندارند؛ از اهواز تا سنندج و از زاهدان تا تبریز و تهران. 
خبر در گذشت دوست عزیزم ابراهیم یونسی را امروز شنیدم. مرگی پس از سال ها انزوای ناخواسته که سرنوشت اغلب اهل قلم بوده است در این سال های تیره و پلشت. و سپس بیماری آلزایمر که مرگ تدریجی را به مرگ نهایی رساند. ابراهیم یونسی را اهل کتاب و سیاست می شناسند اما جدایی جبرآمیز باعث شده تا نسل سوم آشنایی کمتری با او داشته باشد. کُرد مردی از بانه کردستان، نویسنده و مترجمی که دین فراوان به گردن ادب فارسی دارد. وی کوششی که برای غنای زبان فارسی کرد برای زبان مادری اش نکرد. 
ما با آثار گرانقدر ادبی و تاریخی اش که اغلب ترجمه به زبان فارسی بود، هم با داستان نویسی نوین جهان آشنا شدیم وهم با تاریخ و جامعه شناسی ملت کرد. از تشبیه نسل کشی آنان در چهار کشور همسایه به نسل کشی سرخ پوستان، حس می کردم که انگار از نابودی قوم من می گوید که در نقشه ایران، جنوبی تر از جغرافیای کردستان اوست. 
شخصیتی خود ساخته و فرهیخته که فعالیت هایش را در سپهر سیاست آغاز کرد و این برای کسی که در پیرامون فرهنگ غالب به دنیا می آید گزینه ای ناگزیر است. او تا آخر عمر سیاسی باقی ماند حتی وقتی که رمان نوشت وآثار ادبی به فارسی ترجمه کرد. پس از انقلاب – اما – بیشتر به ترجمه آثاری در باره ملت کُرد پرداخت تا ایرانیان را با تاریخ این قوم شوربخت چند پاره آشنا کند. 
وقتی دانشجو بودیم تا نام سه تن را بر پیشانی کتابی نو می دیدیم می خریدیم، به آذین، یونسی و محمد قاضی. واین آخری هم کُرد بود از خاندان قاضی مهاباد. اما کشش من به آثار ابراهیم یونسی بیشتر بود زیرا خودرا با فکر و نگاه او نزدیک تر می دیدم . 
در آغاز جوانی وقتی تصمیم گرفتم وارد عرصه ترجمه و نگارش بشوم دو تن برای من الگو بودند یکی رضا براهنی و دیگری ابراهیم یونسی. برای من عرب که می خواستم وارد محافل اهل قلم کشورم بشوم وجود یک الگو لازم بود. این الگو می توانست یک نویسنده سرشناس عرب اهوازی باشد که وجود نداشت. لذا در آن سال های پیدایش و رویش، نزدیک ترین نمونه رفتاری برای من، یک نویسنده ترک یا کرد بود. چون می دیدم که عاطفه ها، دردها و دغدغه هایم با اینان شباهت بسیار دارد. با آنان نوعی همزبانی وهمفکری وهم پیوندی می دیدم. نخست این الگو صمد بهرنگی بود که زود از دست رفت. البته در آثار نویسندگانی که از رنجبران و پیرامونیان جامعه ایران صحبت می کردند بخشی از وجود طبقاتی ام را می دیدم اما وجود قومی ام را در آثار و گفته های آنان نمی دیدم. اما این را در نوشته های رضا براهنی وابراهیم یونسی می دیدم.   
ابراهیم یونسی همچون بسیاری از فعالان سیاسی هم نسل اش، کار سیاسی را با عضویت در حزب توده ایران آغاز کرد. سال هایی چند را در زندان های شاه گذراند وبعد از انقلاب توسط مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، به عنوان استاندار کردستان تعیین شد. این دوره را می توان دوره زرینی برای فعالیت احزاب و گروه های سیاسی و فرهنگی کردستان به شمار آورد. با رفتن بازرگان او هم کنار رفت و رژیم جمهوری اسلامی، زمینه را برای سرکوب مردم کرد آماده دید وشد آن چه شد از جنایت و خونریزی. این فرآیند همچنان و بی وقفه در مناطق کرد نشین ادامه دارد. یونسی در دوران اصلاحات یکی دو بار به خواهش من و صالح نیکبخت ودر پاسخ به دعوت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی (دوره ششم) در جلسه های این مرکز شرکت کرد. هدف در واقع بحث در باره اجرای ماده
۱۵ قانون اساسی بود، یعنی تدریس زبان های غیر فارسی در دوره ابتدایی. اما به رغم هم اندیشی ها و آمد و رفت ها، از امام زاده اصلاح طلبان هم معجزی بر نیامد. در اوایل سده بیست ویکم میلادی که هنوز کانون نویسندگان را تحمل می کردند یونسی درنشست های کانون شرکت می کرد و در واپسین انتخابات مجمع عمومی کانون (در سال هشتاد شمسی)، ریاست سنی مجمع را به عهده گرفت. پس از آن یک بار با مطایبه به من گفت " من نمی دانم رییس سنی مجمع بودم یا رییس سنُی؟". آخرین بار که این کرد مرد خردمند را دیدم چند ماه قبل از خروجم از کشور بود که به خانه اش در انتهای خیابان تخت طاووس رفتم و او مهربانانه نسبت به صدور حکم زندانم اظهار تاسف کرد و در همان جا یک کتاب انگلیسی مرجع را به او دادم تا اگر می تواند به فارسی ترجمه کند. کتاب در باره " ملیت ونژاد" بود و در دانشگاه های آمریکا تدریس می شد. گفت که دیگر قدرت کار و ترجمه ندارد. کتاب نزد او ماند. در آن هنگام یعنی اوایل سال ٨۷ تقریبا زمینگیر بود و خانم اش در کارها به او کمک می کرد.
روحش شاد باد ونامش جاودانه. 

 

به ابراهیم یونسی

امین سرخابی

" زندگی مرد بازنشسته‌ای که يک چند از عمر خود را در مبارزات عليه نيروهای استعمارگر انگليس سپری کرده است. او مدتی از کردستان عراق راهی ترکيه مي‌شود، به نيروهای "مصطفی کمال پاشا" مي‌پيوندد، و سرانجام از مبارزه و آزاديخواهی سرخورده شده به ايران باز مي‌گردد و در اداره سجل احوال استخدام مي‌شود. روايتی از حال و گذشته، تصويری از زندگی پيرمردی بازنشسته را به دست مي‌دهد که به‌زعم وی جوانان، در زندگی سياسی و اجتماعی بايد از او بهره ببرند و از تجربه تلخ او در مبارزه و آزاديخواهی استفاده جويند. پيرمرد اما اينک، آنچه از گذشته خود مي‌گويد، حقايق زندگی او نيست. برای نمونه او از ملاقات خود با سفير وقت انگليس سخن به ميان مي‌آورد که در واقع بخشی از روياهای اوست که هيچ‌گاه تحقق نپذيرفته است. شور جوانی و مبارزه عليه استعمار، سپس سرخوردگی و کار و زندگی يکنواخت، و در پی آن، يادکرد تجارب تلخ گذشته و سرانجام، مرگ مضمون اصلی اين داستان را تشکيل مي‌دهد.( برگرفته از کتاب رویا به رویا ابراهیم یونسی)"

دیگر لزومی ندارد به گزاره کلیشه ای ما که از سنت مرده پرستی رنج می بریم اشاره کنیم. هیچگاه موفق به دیدن ابراهیم یونسی نشدم هر چند دیدن اش کاری دشوار نبود اما حقیقت اش حرفی برای گفتن نداشتم چون وی کار خود را می کرد، شاید همنشینی با وی که روزانه ده ساعت را به ترجمه و تألیف صرف میکند نیاز به تلاشی وافر دارد تا چیزی در چنته برای گفتن داشته باشی. هر چند یکبار تلفنی با دکتر یونسی صحبت کردم، مکالمه ای پنج دقیقه ای در باب جنبش دانشجویی و جنبش کردستان در ایران با انتقاد از آثارش شروع شد- ابتدا از خانواده و شجره ام پرسید چیز زیادی گیراش نیامد- اما در کمال آرامش و حوصله، پذیرای صحبت های دانشجوی تازه وارد و منتقد، پرشورو سطحی نگرشد اما در جواب به دو جمله اتکاء کرد: 1.شما باید صبر کنی و بیشتر مداقه کنی، مطمئنم در صحبت ها و طرز نگرش ات تجدید نظر می کنی. 2. امیدوارم شما به عنوان نسل جدیدی که داعیه بیشتری دارید و ما را به ندامت کاری و گاهی خیانت متهم می کنید بیشتر بنویسید و دامنه نفوذ آثارتان خاورمیانه را درنوردیده و به آمریکای لاتین برسد. بعدها به این نتیجه رسیدم که نسل ما حتی قادر به در نوردیدن مرزهای ذهنی و محفلی خودش هم نیست. هرچند هدف دفاع از ابراهیم یونسی در موضعی عاطفی و احساسی نیست. بلکه هدف برآورد نسل یونسی با نسل ماست. شاید شتاب تحولات بگونه دیگری رخ می دهد و انسانهای نسل ما کمتر قادربه تأثیرگذاری بر سرنوشت خویش هستند. نسلی که در نبود معنا و ایدئولوژی یا گفتمانهای ایدئولوژیک دیگر قادر به تولید کسانی مانند یونسی نیست. شاید دغدغه ها متفاوت باشد اما آنچه برای مقایسه نسل ما و نسل یونسی معیار است همانا آثاری است که آنها تولید کرده اند و آثاری که ما تولید نمی کنیم.

شایدعصرآنچه که یونانیان فیلسوف شاه می نامیدند دیگربسرآمده و در دنیای امروز بیشتردوران تخصص و تخصصی سازی باب شده است؛ تألیف و ترجمه هم اینگونه است و بنظر می رسد چنین امری تاحدی متأثر از محیط و ساختار اجتماعی باشد. اما بحث این است که در دنیای تخصصی و منظومه یافته این عصر نیز هستند کسانی که بر خلاف جریان منظومه یافته عمل کرده اند. ابراهیم یونسی از کسانی بوده که در هیأت فیلسوف شاه ترجمه ظاهر شده است. از ادبیات آفریقا گرفته تا آمریکای لاتین و یونان، از ترجمه آثار فاخردیکنز گرفته تا تاریخ اجتماعی هنر، از نوشتن در باب هنر داستان نویسی گرفته تا داد شیرین و دلداده ها. از ترجمه جامعه شناسی مردم کرد گرفته تا ترجمه سلیس "با این رسوایی چه بخشایشی" جاناتان رندل. ترجمه آثاری مانند دون کیشوت و اسپارتاکوس که شاید همگان یکبار شنیده یا خوانده باشیم و به بخشی از ادبیات ایران پیوسته اند. همه اینها و دهها اثر دیگر در حوزه های مختلف را ابراهیم یونسی به ترجمه و تألیف درآورده است. وی که به بهانه ناقص بودن یکی از پاهایش پس از کودتای 28 مرداد 32 از حکم اعدام نجات یافت و به حبس ابد متهم شد در زندان زبان انگلیسی و فرانسه را یاد گرفت و بعدها نیز دکترای اقتصاد را دریافت کرد؛ مدرکی که به گفته خودش هیچگاه به کارش نیامد.

تألیف و ترجمه های ابراهیم یونسی در مورد کردستان نیز به جز تلاش جهت آشکار سازی گفتمان مستعمراتی وپسااستعماری در این دیار، از آن جنبه اهمیت دارد که تاریخ اجتماعی کردستان را به تصویر کشانده است. تاریخ اجتماعی در کردستان بواسطه تسلط تاریخ سیاسی غیرتحلیلی کمتر مورد توجه قرار گرفته اما آثارو ترجمه های ابراهیم یونسی کمک شایانی به تقویت تاریخ اجتماعی کردستان کرده است.

ابراهیم یونسی از نسلی است که فارغ از خطاهای سیاسی و انحراف درموضع گیری هایشان تعهد، کار جمعی و جدیت را در خود داشتند. نسلی که صداقت و تعهد در کار را به تخصص و فرصت طلبی در کار ترجیح دادند. ابراهیم یونسی همراه چند تن دیگر از نویسندگان و مترجان دیگر بار نهضتی در ترجمه را بدوش کشیدند که در نبودشان شاید دیگر ببار نمی آمد.

مرگ ابراهیم یونسی در 85 سالگی یادآور همان رویای پیر مرد مبارزی است که در داستان رویا به رویا بدان اشاره کرده اما با این تفاوت که داستان وی بازنمایی رویاهای نسل ماست؛ نسلی که هنوز در تحقق رویاهای متنوع و گاه متناقضی سردرگم است و دست و پنجه نرم می کند.

 

مختصری از زندگی ابراهیم یونسی

دكتر ابراهيم يونسي،داستان‌نويس و مترجم پيشكسوت ، در سال 1305 خورشيدي در شهر بانه به دنيا آمد. در سال 1333 به اتهام فعاليت هاي سياسي همراه با افسران حزب توده ایران دستگير ودر دادگاه اول به اعدام محکوم شد، اما به خاطر نقص عضو با یک درجه تخفیف حکمش به ابد تبدیل شد .  تا سال 1341 در زندان به سربرد. در زندان زبان های انگلیسی وفرانسه آموخت . پس از آزادي به تحصيل پرداخت و در رشته ي اقتصاد از دانشگاه سوربن فرانسه موفق به اخذ دكترا (در سال 1356)شد. وي ترجمه و كار داستان‌نويسي را از همان روز‌هايي كه در زندان بود، آغاز كرد. پس از آزاد‌ي‌اش در سال 1341 «هنر داستان‌نويسي» را كه در اين ايام تاليف كرده بود، منتشر كرد.

 گروه : علوم انساني ، رشته : اقتصاد ، گرايش : نويسندگي و ترجمه

والدين و وابستگان : ابراهيم يونسي از خانواده خود چنين مي گويد: " دو ساله بودم كه مادرم را از دست دادم. مادر بزرگ ،بزرگم كرد. با پدر بزرگ. اين زوج مردمي بسيار قانع و زحمتكش بودند و البته مستمند. پدر بزرگ در هر حرفه اي مجرب بود از درودگري ، فعلگي ، خياطي .... مردي بود در عين حال بسيار شوخ و زنده دل و مجلس آرا. مادر دختر رعيت بود و پدر خان زاده-از خوانين محلي- سليمان خان ، نوه يونس خان ، حاكم بانه. خانه اش -خانه پدر- بسيار آشفته بود پنج خواهر داشت و سه زن بابا ،سه برادر ،يك بردادر زاده و كلي نوكر ... هر يك براي خود حكومتي بود و هر يك براي خود تصوري از خود و خانواده بزرگش داشت .خانواده پدرم همه پشت رو اطلسي بودند بجز من و دو تا از عموهايم -ما يك رو اطلس و يك رو كرباس بوديم. من در پانزده سالگي جز به تصادف به خانه پدرم نرفته بودم و هر بار كه رفتم تحقير شدم- مادربزرگم نمي گذاشت بروم. "خاطرات کودکي : من در سال 1305 شمسي, در شهر بانه ـ قصبة آن روزـ متولد شده‌ام, كه بر نوار مرزي است. اما اين تاريخ ظاهراً درست نيست! شناسنامه دير به كردستان آمد, مثل همه‌چيز. سال 1310 يا 1311 بود كه شناسنامه براي من گرفتند. يادم هست بر سر سن من بين پدرم و مادربزرگم اختلاف بود. مادربزرگ مي‌گفت سنّش را زياد نوشتي و پدرم مي‌گفت درست نوشته. مادربزرگ از نظام اجباري مي‌ترسيد و مي‌خواست تا مي‌تواند جريان رفتنم را به سربازي به تعويق بيندازد, بنابراين سعي مي‌كرد مرا كوچكتر جلوه دهد. خودم با توجه به وقايعي كه به ياد دارم, خيال مي‌كنم دو سه سالي بزرگتر از اين سنّي باشم كه در شناسنامه آمده است.

 تحصيلات رسمي و حرفه اي : ابراهيم يونسي درسال 1317 «دبستان دولتي پهلوي بانه» را به پايان برد و تصديق كلاس ششم ابتدايي را گرفت. "بانه مدرسة متوسطه نداشت, بنابراين پدرم مرا به سقز فرستاد. شهر سقز شصت كيلومتري با بانه فاصله دارد. "وي سيكل اول (سه سال اول) دبيرستان را در سقز خواند. در سال 1320 سيكل اول متوسطه را به پايان رسانيد."سال 1320 سالي بود كه طي آن كشور از سوي قواي متفقين اشغال شد. با اشغال كشور, منطقه آشفته و عشايري شد. ديگر مدرسه‌اي نبود و من تا سال 1322 بيكار بودم. در اين سال, ارتش طي بخشنامه‌اي از خانواده‌هاي عشايري دعوت كرد كه چنانچه فرزند يا فرزندان واجد شرايطي دارند, آنها را به مدارس نظام (دبيرستان نظام و دانشكدة افسري) بفرستند. من واجد شرايط بودم. بنابراين در سال 1322 به تهران آمدم و در دبيرستان نظام ثبت‌نام كردم. " ابراهيم جوان در سال 1324 ديپلم اش را گرفت و وارد دانشكدة افسري شد. در سال 1327 با درجة ستوان دومي رستة سوار دو از دانشكدة افسري فارغ‌التحصيل گرديد, و مأمور خدمت در لشكر چهار رضائيه شد. ابراهيم يونسي پس از چنين سال تحمل سختي با واسطه دوستش جناب آقاي دكتر روح الله عباسي در مدرسه عالي اقتصاد اسم نويسي كرد و از همان مدرسه ليسانس اقتصاد را اخذ كرد و دكتراي همين رشته را هم در سال 1356 از دانشگاه سوربن فرانسه دريافت كرد.

هم دوره اي ها و همکاران : عبدالقادر بهرامي و مرحوم احمد توكلي از هم دوره اي هاي ابراهيم يونسي در زمان تحصيل در سقز بودند. ابراهيم يونسي با خيلي‌ها دوستي نزديك داشته است، اما از "سياوش كسرايي"، "محمدرضا شفيعي كدكني"، "هوشنگ ابتهاج"، "احمد محمود" و "محمود دولت‌آبادي" به نيكي ياد مي‌كند و معتقد است:‌ "ابراهيم گلستان" خيلي وقت است كه كار نكرده، او به همراه "رسول پرويزي" از شيرازي‌هايي بودند كه خيلي هم خوب كار مي‌كردند، اما از وقتي كه در كار فيلم افتاد، ديگر خيلي كار نكرد.

همسر و فرزندان : ابراهيم يونسي در اواخر سال 1328 ازدواج كرد .ثمره اين ازدواج سه دختر و يك پسر است.

وقايع ميانسالي : ابراهيم يونسي از اعضاي گروهي بود كه در سال 1333 بعد از دولت دكتر مصدق به عنوان افسر نظامي دستگير و پس از كش و قوس‌هاي فراوان، هشت سال از عمرش را در زندان رژيم پهلوي سپري كرد. از گروه هم‌رديف‌هايش، سرهنگ مبشري و سرهنگ سيامك اعدام شدند، اما او كه در خدمت سربازي يك پايش معلول ‌شده بود، با تخفيف، به حبس ابد محكوم و پس از هشت سال با يك درجه تخفيف آزاد شد. ايشان از آن دوران چنين مي گويد: "در سال 1329 در اثر سانحه‌اي در حين خدمت پاي چپم را از دست دادم. براي معالجه به تهران آمدم و در بيمارستان شمارة يك ارتش (بيمارستان يوسف‌آباد) بستري شدم. پس از چندي به ادارة ذخاير ارتش منتقل شدم. تا سال 1333 در ذخاير ارتش بودم. در اين سال بود كه پس از كودتاي 28 مرداد 1333 سازمان نظامي وابسته به حزب تودة ايران كشف شد و عدة زيادي از افسران بازداشت شدند. من هم جزو بازداشت‌شدگان بودم. بنابراين ما را به سرعت در گروه‌هاي دوازده‌نفري به «دادگاه‌هاي فوق‌العادة نظامي» سپردند. من جزء گروه دوم, در بيست‌ودوم مهر 1333 محاكمه شدم. در دادگاه بدوي به اتفاق آرا هر دوازده‌نفر محكوم به اعدام شديم. پيش از ما گروه اول همه محكوم به اعدام شده بودند. در آخرين لحظات ـ هنگام اجراي حكم ـ به من ابلاغ شد كه به علت نقص عضو خدمتي از يك درجه تخفيف (يا عفو ملوكانه) برخوردار شده‌ام"

مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر ابراهيم يونسي در سال 1340 يا 1341 از زندان آزاد شد.وي چهارسالي بيكار بود.يونسي به همراه "محمد قاضي" و "م. ا. به‌آذين" در بخش ترجمه شركت كامساكس (شركتي دانماركي كه راه‌آهن ايران را ساخت)، همكار بودند. طبق آن‌چه مي‌گويد، در همان ايامي كه در زندان به سر مي‌برد، از "سياوش كسرايي" كه برادرش جزو زنداني‌شده‌ها بود و او مرتب به ملاقاتش مي‌رفت، درباره ترجمه «آرزو‌هاي بزرگ» چارلز ديكنز مي‌پرسد و او به يونسي پيشنهاد مي‌كند كه جا دارد اين اثر را ترجمه كند؛ پس ترجمه مي‌كند و كتاب، زير نظر "سيروس پرهام" منتشر و در سال 1336 در دانشگاه تهران برنده جايزه مي‌شود. او سپس در مركز تازه تأسيس آمار استخدام گرديد.در آنجا هم كار ترجمه مي كرد." هر رئيس جديدي كه مي آمد وقتي رشته تحصيلي مرا جويا مي شد تعجب مي كرد و شايد قدري هم ناراحت مي شد ،چون رئيس دارالترجمه بودم ،آن وقت بنده مجبور بودم قدري بند بازي كنم تا رئيس جديد بنده را به عنوان رئيس دارالترجمه به رسميت بشناسد و فكر نكند كه از جايي تحميل شده ام." وي پس از انقلاب، مدت كوتاهي نيز استاندار كردستان بود.

همفکران فرد : دكتر يونسي ،چنين اذعان مي كند كه ما در حال حاضر توانايي خلق رمان را داريم. رمان در سال‌هاي 1920 توسط "محمدعلي جمالزاده" و "بزرگ علوي" به ايران آمد، اما ريشه كرد و از نمونه‌هايش به "احمد محمود"، "محود دولت‌آبادي" و "رضا براهني" مي‌توان اشاره كرد. اين داستان‌هاي نو هم كه چيزي به آدم نمي‌دهند و اگر دليلش را بپرسي، سريع خود را به «اوليس» جيمز جويس و «سوسك» يا «مسخ» فرانتس كافكا نسبت مي‌دهند و اصلا فكر نمي‌كنند چيزي كه مي‌نويسند در زندگي روزمره مردم هست يا نيست.

آرا و گرايشهاي خاص : يونسي درباره نوشتن عقيده دارد، نويسنده بايد به زبان خاص افراد توجه كند و آن را به‌نوعي در اثر وارد كند كه خواننده زبان شخصيت را به‌خوبي درك كند. مثلا زبان روايت يك پزشك با هنرمند تفاوت دارد. او كه خود داستان‌نويسي را در زندان و از طريق مكاتبه با مدرسه آموزش رمان‌نويسي انگلستان تجربه كرده است، درباره پرورش نويسنده در كلاس‌هاي داستان‌نويسي عقيده دارد: حضور در اين كلاس‌ها خيلي تاثير ندارد. مثلا "جمال ميرصادقي" يا "رضا براهني" تجربه برگزاري كلاس را دارند كه خودشان نويسنده‌اند، اما داستان بايد طوري نوشته شود كه خواننده فكر كند زندگي خودش را دارد مي‌خواند. قاعدتاً آثار امروزي كه نوشته مي‌شوند، بايد اين خصوصيت را داشته باشند؛ چون نويسنده براي مخاطب مي‌نويسد تا دلش را خالي كند و فكرش را بگويد. ابراهيم يونسي عقيده دارد كه در ترجمه هم بايد كتاب را خواند و خود را جاي نويسنده گذاشت. مترجم معاني را بايد كاملا منتقل كند؛ البته اين كامل بودن به حد معلوماتش بستگي دارد. وقتي دايره واژگانت وسيع نباشد و كلمه را درست سر جايش نگذاري، معنا را اشتباه منتقل مي‌كني. وي در اين‌باره گفت: يادم مي‌آيد كتابي را به اسم «شرلي» كه 700 صفحه بود، از شارلوت برونته ترجمه كردم، اما ديدم كتاب ضد كارگري شد و قرار بود علمي‌ها آن‌را چاپ كنند، اما چون به مصالح ملي ضرر مي‌رساند، آن را پاره كردم و چاپ نشد. معتقدم كه مترجم، بايد كتابي را ترجمه كند كه براي جامعه مفيد باشد و به درد جامعه بخورد .

جوائز و نشانها : از اين نويسنده پيشكسوت در سال 1382 به همراه "محمود دولت‌آبادي" در جشنواره داستان‌نويسي عذرا تقدير شد. همچنين انجمن ‌آثار و مفاخر فرهنگي نيز در همين سال در مراسمي از تلاش‌هاي وي تقدير كرد.

چگونگي عرضه آثار : ابراهيم يونسي هم در تاريخ ادبيات ، هم اثر سياسي ،هم تاريخ جنگ و هم رمان ترجمه و تاليفاتي دارد.

آثار : آرزو‌هاي بزرگ ويژگي اثر : ترجمه، نوشته چارلز ديكنز (چاپ اول 1337،انتشارات نيل چاپ ششم نشر نو ،چاپ هفتم)2 آسياب كنار فلوس ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جورج اليوت،چاپ اول 1368 نشر نگاه3 آشيان عقاب ويژگي اثر : ترجمه،نوشته كنستانس هون،چاپ اول 1369 نشر نگاه4 آغا،شيخ،دولت ويژگي اثر : ترجمه،نوشته مارتين وان بروئن سن،نشر پانيذ 13795 آمريكا و جنبشهاي ملي ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته بلانچ ويسن كوك ،چاپ اول 1365 نشر نگارش6 اسپارتاكوس ويژگي اثر : ترجمه،نوشته هوارد فاست (چاپ اول 1337،انتشارات اميركبير ،چاپ هشتم نگاه،چاپ نهم اميركبير 1380)7 اگر بيل استريت زبان داشت ويژگي اثر : ترجمه8 امريكاي ديگر(فقر در ايالت متحد) ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته مايكل هنرينگتن،چاپ اول 1353 چاپ دوم 1356،انتشارات خوارزمي9 بازگشت بومي ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردي،چاپ اول 1369 نش نو 10 به دور از مردم شوريده ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردي ،چاپ اول 1365 نش نو11 پشه‌ي بيني‌دراز ويژگي اثر : ترجمه12 پنماريك ويژگي اثر : رمان،نوشته سوزان هوواچ،انتشارات نگاه13 تاريخ ادبيات آفريقا ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته دي تورن،چاپ اول 1368 انتشارات نگاه14 تاريخ ادبيات روسيه ويژگي اثر : ترجمه،دو جلد فنوشته ميرسكي،چاپ اول 1355،انتشارات اميركبير ،چاپ دوم 1372 اميركبير15 تاريخ ادبيات يونان ويژگي اثر : ترجمه،نوشته اچ جي ،چاپ اول 1358،انتشارات اميركبير،چاپ دوم 1372،چاپ سوم اميركبير 137916 تام جونز ويژگي اثر : ترجمه،نوشته هنري فيلدينگ،چاپ اول 1361 نش نو17 تاماس هاردي ويژگي اثر : ترجمه،نوشته آر.اي.اسكات جيمز و سي.دي لوييس ،چاپ اول 1372 نشر نشانه18 تجارت اسلحه ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه،گزارش انجمن جهاني پژوهش در صلح استكهلم،چاپ اول 1353،چاپ دوم 1356 انتشارات خوارزمي19 تكيه گاه ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تئودور درايزر،پيام امروز 137920 تيس دور برويل ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردي،چاپ اول 1362 چاپ دوم 1369 نشر نو21 جنبش ملي كرد ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه،نوشته كريس كوچر،چاپ اول 1373 ،چاپ دوم 1377،انتشارات نگاه22 جنبه‌هاي رمان ويژگي اثر : حوزه‌ي زبانشناسي و ادبيات،ترجمه ،اي. ام. فورستر ،چاپ اول 1352 انتشارات اميركبير،چاپ دوم انتشارات نگاه23 جنگ كبير ميهني ويژگي اثر : ترجمه،ناشر ستا ارتش شوروي ،چاپ اول 1361 نشر نو24 جوان و جواني ويژگي اثر : تاليف،آماده چاپ25 جود گمنام ويژگي اثر : ترجمه،نوشته تامس هاردري،چاپ اول 1362 نشر نو26 خاطرات دوران خبرنگاري در بالكان ويژگي اثر : ترجمه ،تروتستكي انتشارات خوارزمي27 خاطرات نيكيتا خروشچف ويژگي اثر : ترجمه،دو جلد چاپ اول 1369 انتشارات نگاه28 خانه قانون زده ويژگي اثر : ترجمه،نوشته چارلز ديكنز_چاپ اول 1341 ،انتشارات اميركبير ،چاپ سوم نگاه)29 خوش آمدي ويژگي اثر : داستان و رمان،انتشارات توكلي30 خياط جادوشده ويژگي اثر : ترجمه،نوشته سولومن رابينوويچ،چاپ اول 1340 انتشارات اميركبير31 داداشيرين ويژگي اثر : داستان و رمان،انتشارات نگاه32 داستان دو شهر ويژگي اثر : ترجمه،نوشته چارلز ديكنز،چاپ اول 1355،چاپ دوم انتشارات فرانكلين ،چاپ سوم نشر دانشگاهي چاپ چهارم 1379 انشارات نگاه33 در ستايش فراغت ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته برتراند راسل،چاپ اول 1349 نشر انديشه34 دعا براي آرمن ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر پانيذ 137935 دفتر يادداشت‌هاي روزانه يك نويسنده ويژگي اثر : حوزه‌ي زبانشناسي و ادبيات،ترجمه ،فئودور داستايوسكي،سه جلدي ،چاپ اول 1370 انتشارات بزرگمهر36 دلداده‌ها ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر البرز137237 دن كيشوت ويژگي اثر : ترجمه38 دنياي كوچك دن كاميلو ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جوواني گوارسكي ،چاپ اول 1369،انتشارات كتاب سراي بابل39 دوره راهنماي داير كت متد ويژگي اثر : اميركبير،1343 در دو جلد يا 4 جلد40 روابط ايران و تركيه و مساله‌ي كرد ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه زير چاپ،نوشته رابرت امن،نشر پانيذ41 زمستان بي‌بهار ويژگي اثر : هم كتابي است كه در سال 1382 به قلم او منتشر شد. اين كتاب شامل خاطرات يونسي از كودكي تا آزادي از زندان است42 زنانشويي و اخلاق ويژگي اثر : ترجمه،نوشته باربارا هاردي،چاپ اول 1372 انتشارات نشانه43 سگ شمال ويژگي اثر : ترجمه44 سه تفنگ‌دار ويژگي اثر : ترجمه45 سه رفيق ويژگي اثر : ترجمه،نوشته ماكسيم گوركي،چاپ اول 1343،چاپ دوم 1352،انتشارات اميركبير چاپ سوم انتشارات اميركبير46 سياهان آمريكا را ساختند ويژگي اثر : ترجمه،نوشته بنجامين كوارلز،چاپ اول 1355،انتشارات خوارزمي47 سيري در ادبيات غرب ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جي بي پريستلي ،چاپ اول 1352 ،انتشارات فرانكلين ،چاپ دوم 1372،چاپ سوم 1378،اميركبير چاپ چهارم 1380 اميركبير48 سيري در نقد ادب روس ويژگي اثر : حوزه‌ي زبانشناسي و ادبيات،ترجمه، نوشته اندروفيلد،چاپ اول 1369 نشر نگاه49 شكفتن باغ ويژگي اثر : داستان و رمان50 صيهونيسم ويژگي اثر : تاريخ و سياست،ترجمه،نوشته يوري ايوانف،چاپ سوم 1356 انتشارات اميركبير51 طوفان ويژگي اثر : ترجمه،نوشته ويليام شكسپير،چاپ اول 1351،چاپ دوم 1357،چاپ سوم 1359 نشر انديشه52 عيدآمد و بهار نيامد ويژگي اثر : رمان،انتشارات نگاه53 فتنه هاي بيدار(كيوان بر فراز اب) ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته جي بي پريستلي،چاپ اول 1343 انتشارات گوهرخاي54 فردا ويژگي اثر : داستان و رمان55 فرهنگ كوچك انگليسي-فارسي ويژگي اثر : چاپ اول 1345،انتشارات اميركبير 56 كاشتانكا ويژگي اثر : ترجمه،نوشته انتوان چخوف،چاپ اول 1353 انتشارات اميركبير57 كج‌كلاه و كولي ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر پانيذ 137958 كردها ويژگي اثر : ترجمه،نوشته وانلي،كندال ،نازدار،چاپ اول 1370 چاپ دوم 1372 انتشارات روزبهان59 كردها و كردستان ويژگي اثر : ترجمه،نوشته درك كينان،چاپ اول 1373،انتشارات نگاه ،چاپ دوم 1376 انتشارات نگاه60 كردها،ترك ها و عرب ها ويژگي اثر : ترجمه،نوشته سي .جي .ادموندز ،چاپ اول 1367،انتشارات روزبهان61 كسي شبيه خودم ويژگي اثر : تاليف،چاپ نشده است62 گورستان غريبان ويژگي اثر : داستان و رمان،چاپ اول 1372 ،انتشارات نگاه63 لارنس استرن ويژگي اثر : تاليف،انتشارات نسل قلم137964 لينمارا،عشق و آرزو ويژگي اثر : ترجمه ،نوشته كاترين گاسكين،چاپ اول 1371 نشر البرز65 مادرم دوبار گريست ويژگي اثر : داستان و رمان،تاليف،نشر پانيذ،137766 ماكسيم گوركي ويژگي اثر : تاليف،مطالعه اي در احوال گوركي،نشر 1357 نشر توكا67 مرده ها ويژگي اثر : تاليف،آماده چاپ68 مردي كه خورشيد را دوست مي داشت،زندگي و نسان وانگوگ با همكاري انصاري ويژگي اثر : انتشارات خوارزمي69 مشتي غبار ويژگي اثر : ترجمه،نوشته اولين وو،پيام امروز 137970 موسيقي و سكوت ويژگي اثر : ترجمه،نوشته رز تره مين ،انتشارات نگاه71 ميراث شوم(توده) ويژگي اثر : ترجمه،نوشته جورج گيسينگ،چاپ اول 1371،انتشارات نگاه72 هنر داستان‌نويسي ويژگي اثر : تاليف-1341،چاپ هفتم انتشارات نگاه73 يك جفت چشم آبي ويژگي اثر : ترجمه

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter