نویدنو:09/11/1390  

 

 نویدنو  09/11/1390

 

 

جنگ: بربریت یا سوسیالیسم

حسین بهادری   

بدنبال فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی و با آشکار شدن بحران ساختاری جهان سرمایه داری در سال ۲۰۰۸ که نتیجه طبیعی عملکرد امپراطوری مالی حاکم بر نهادهای مالی جهانی (صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، بورس وال استریت وبانک های بین المللی) بود. سرمایه داری جهانی در قامت نئوکانها و ناتو برای گذر از بحران، همچون گذشته بر طبل جنگ کوبید. نگاهی به تاریخ و نتایج جنگهای گذشته می تواند دور نمای جهان آینده را در پرتو مبارزات امروزی طبقه کارگر و مردم جهان علیه جنگ افروزی امپریالیستها برای نسلهای آینده ترسیم کند. و به این سئوال اساسی پاسخ دهد. آیا نسل آینده وارث سوسیالیسم یا بربریت سرمایه داری  خواهد بود؟

جنگ جهانی اول: دول سرمایه داری ۹۳ سال پیش برای اولین بار در تاریخ جوامع بشری با بکار بردن انواع گازهای سمی حدود ۹,۹۱۱,۰۰۰ نفر انسان را بکام مرگ فرستاده و ۲۱,۲۱۹,۵۰۰ نفر زخمی و۷,۷۵۰,۰۰۰ نفر ناپدید به جا گذاشتند. در این جنگ برای اولین بار در تاریخ، مناطق مسکونی و غیر نظامی هدف بمبارانهای ارتشهای سرمایه داری قرار گرفتند. “بر اساس  مدارک موجو د در مرکز اسناد ملی امریکا” در پروسه این جنگ علیرغم اعلان بی طرفی دولت وقت ایران، ولی به علت جمع آوری و انباشت محصولات کشاورزی ایران توسط ارتش انگلیس جهت تامین آذوقه ی جنگی خود، قحطی بوجود آمد. در زمان جنگ جهانی اول دراثر “قحطی مواد غذائی و بیماری های ناشی از کمبود احتیاجات مواد اولیه بین ۸ تا ۱۰ میلیون نفر در ایران کشته شدند…” که اکثریت آنان کودکان و مردم فقیر و زحمتکشان بودند.

جنگ جهانی دوم :  ۶۶ سال پیش با اعلام جنگ اتحاد جماهیرشوروی به ژاپن و در حالی که حرکت ارتش سرخ برای آزاد سازی منچوری به پایان خود نزدیک بود،با بمباران اتمی دو شهر ژاپن توسط امپریالیسم امریکا هزاران انسان جان سپردند.

با انفجار دو بمب اتمی درشهرهای هیروشیما و ناکازاگی در مدت زمان کوتاهی ۱۴۰,۰۰۰  انسان در هیروشیما و ۷۰,۰۰۰ نفر در ناکازاگی به خاکستر تبدیل شدند. با وجود گذشت ۶۶ سال از این جنایت جنگی تا به امروز، هنوز نوادگان و بازماندگان آنان، در اثر تاثیرات زیست محیطی و ژنتیکی تشعشعات اتمی، به انواع بیماریها مبتلا و جان می دهند و یا ناقص بدنیا می آیند و با مشقت به زندگی کوتاه ودردمند خود تا زمان مرگ ادامه می دهند.

 در۸ماه مه۱۹۴۵باتسلیم آلمان ونهایتأدر۱۸ سپتامبر ۱۹۴۵باتسلیم ژاپن جنگ جهانی دوم با به جاگذاشتن ۲۲ میلیون نظامی کشته شده در میدانهای جنگ و جان باختن ۴۰ میلیون انسان در اماکن مسکونی و کار،  خاتمه یافت.

جنگ کره:  در سال ۱۹۵۰ شروع و در سال ۱۹۵۱ بین طرفین درگیرآتش بس برقرار شد. و سرانجام در سال۱۹۵۳ قرار داد ترک مخاصمات به امضاء رسید. در طول جنگ اکثر شهرهای کره شمالی به علت بمبارانهای وحشیانه ی امریکا به ویرانه تبدیل شدند. علت شروع جنگ کره به نوشته بروس کومینگز در کتاب کره:یک تاریخ این چنین است “اوضاع وقتی برای آمریکا بدتر می‌شود که مردم کره جنوبی علیه سینگمن ری و نیروهای نظامی آمریکایی حاضر در خاک این کشور شورش می‌کنند و آمریکایی‌ها تصمیم می‌گیرند مناطق متعددی از خاک کره شمالی را بمباران کنند. در نتیجه تعداد زیادی از مردم روستاهای نزدیک به مرز کره جنوبی کشته می‌شوند.” عمق فاجعه زمانی روشنترمی شود که اومی نویسد “اعدام اسرای جنگی …انسانی تر از جنایاتی بود که آمریکا و نظامیان کره جنوبی در بمباران غیرنظامیان کره شمالی از آن خوداری نکردند.” کل تلفات این جنگ ۵/۲میلیون نفر بوده که از این تعداد ۳۶,۰۰۰ نفر امریکائی، ۴۵۰,۰۰۰   نفر از کره جنوبی، ۹۰۰,۰۰۰ نفر از داوطلبان چینی و مابقی یعنی بیش یک میلیون نفر از کره شمالی بودند. در خاتمه جنگ نیروهای امریکائی و کره جنوبی هزاران نفر از سربازان کره شمالی و داوطلبان چینی را اعدام کردند.

جنگ ویتنام : بعداز شکست فرانسه در “دین بین فو” در “کنفرانس ژنو”  کامبوج، لائوس و ویتنام مستقل شدند. کنفرانس وحدت ویتنام را موکول به رای مردم در انتخابات کرد. حکومت دست نشانده ویتنام جنوبی با اشاره امپریالیسم آمریکا زیر بار انتخابات  نرفت. و با کمک همه جانبه آمریکا به سرکوب مردم و اعدام کمونیستها دست زد. متجاوزین امریکائی در طی ده سال (۱۹۶۴ تا ۱۹۷۴) با بکار بردن مواد شیمیائی دیوکسین معروف به عنصرنارنجی در جنگ علیه مردم ویتنام علاوه برکشتار وحشیانه غیرنظامیان بیش از سه میلیون هکتار از جنگلهای ویتنام ولائوس را از بین بردند. جنگ ویتنام در طول ۱۶ سال با جانباختن ۵/۲ میلیون ویتنامی در راه آزادی و سوسیالیسم در ۳۰  آپریل۱۹۷۵ با آزاد سازی سایگون توسط نیروهای ویت کنگ پایان یافت. در این جنگ تجاوزکارانه تلفات امریکا ۶۴,۰۰۰ کشته و ۴۶۰,۰۰۰ زخمی بود. و بر اساس فیلم مستند “آخرین روح جنگ” و تحقیقات مراکز علمی هانوی عنصر نارنجی به شکل سرطان خون همچنان از مردم ویتنام قربانی میگیرد.

به جرات می توان گفت علت تمام جنگها از دهه ۷۰ تا به امروز در اثر بوجود آمدن بحرانهای اقتصادی در آمریکا و کشورهای حوزه ناتو بوده است. هدف از به راه انداختن جنگها نجات از رکود اقتصادی جهان سرمایه داری انگلی بوده که به قیمت جان باختن هزاران انسان و آلوده شدن محیط زیست به سموم شیمیائی و مواد رادیو اکتیو تمام شده است. و از این ره گذر با به گردش درآمدن چرخهای صنایع نظامی و حرکت ارابه های جنگی، شرکتهای نظامی از طریق فروش جنگ افزار ها و بازسازی مناطق ویران شده، سودهای نجومی برده اند.

جنگ واشغال عراق :  درسال ۱۹۹۸ با عملیات سه روزه ای بنام “روباه صحرا” به دستور بیل کلینتون که درطی بمبارانهای هوائی کارخانه های تولیدی عراق منهدم شدند، عملأ شروع  شد.

در اواخر ۲۰۰۲ (در دی ماه۱۳۸۱) جرج دبلیوبوش اعلام کرد “رژیم عراق طرح تولید گاز اعصاب، سیاه زخم و سلاحهای اتمی و شیمیائی را دنبال کرده است” او همچنیین عراق را متهم به دشمنی با آمریکا و حمایت از تروریسم کرد و ادامه داد “برای براندازی دولت عراق از زور استفاده خواهدکرد”

درفوریه ۲۰۰۳ درپی اجرای عملیات “شوک و وحشت” با حمله بربرمنشانه  ۳۰۰,۰۰۰ نیروی چند ملیتی با همراهی ۱۸۲,۰۰۰ نیروی مزدور از آدمکشان حرفه ای که مسئولیت تامین “امنیت”  مقامات، چاههای نفت و پالایشگاههای نفت را برعهده داشتند، کشورعراق را اشغال کردند و بوش پسر در بیاینه ی ۲۰ مارس خود خطاب به کنگره  “پایان” جنگ عراق و نابودی رژیم صدام را اعلام کرد. درصورتیکه پی آمدهای تجاوزبه عراق هنوز از طبقه کارگر ومردم قربانی می گیرد.

بر اساس گزارش سازمانهای بین المللی وابسته به سازمان ملل مانند FAO، یونیسف و بهداشت جهانی WHO درمدت ۱۳سال تحریم اقتصادی ۵۶۷,۰۰۰   کودک زیر ۵ سال بر اثر کمبود مواد غذائی و داروئی جان سپردند. و به گفته آقای دنیس هالیدی معاون وقت کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل درمجموع در اثر تحریمها ۱,۵۰۰,۰۰۰ (یک میلیون ونیم) انسان جان باخته اند. (دینس هالیدی تحریمهای اعمال شده را یک نسل کشی آشکارخواند و دراعتراض به این جنایت از مقام خود استعفاداد)

اشغال عراق در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ با برگزاری مراسمی رسمی بدون حضور رئیس جمهور و نخست وزیر عراق در فرودگاه بغداد با سخنرانی لئون پنتا وزیر”دفاع” امریکا ظاهرأ پایان یافت. به نوشته گاردین لئون پنتا در این سخنرانی گفت جنگ عراق برای آمریکا ۷۵۰ میلیارد دلارهزینه مالی، ۴۵۰۰ کشته و ۳۲,۰۰۰ زخمی داشت. همچنین به گفته آقای وزیرتلفات عراق ۱۰۰,۰۰۰ نفربوده است!!!! ولی بر اساس گزارش opinion Reseach Business تا اوت۲۰۰۷ تعداد قربانیان عراقی ۱,۰۳۰,۰۰۰ بوده است. بر اساس نوشته لاری اورست (larry Everest) درکتاب “نفت، قدرت و امپراتوری: عراق و…” اوضاع عراق این گونه به تصویر کشیده میشود: “آمریکا بطورمنظم وبرنامه ریزی شده،بخش اعظم امکانات زیستی درعراق را منهدم واز کار انداخت از جمله شبکه برق رسانی، پلها و شبکه ارتباط تلفنی. بمبها و موشکهای نیروی ائتلاف،۱۱ ایستگاه از ۲۰ایستگاه تولیدبرق عراق را نابود کردند و به ۶ ایستگاه دیگر خسارت زدند. در پایان جنگ تولید برق عراق به میزان ۹۶درصد کاهش پیدا کرده بود و تا سطح تولید سال۱۹۲۰ پائین آمده بود. عراقی ها بدون وجود برق، آب را نمی توانستند پمپاز و تصفیه کنند و بیمارستانها نمی توانستند کارکنند.”  بعد از مدت زمانی دست اندرکاران نئوکانها در نیروهای مسلح آمریکا اقرار کردند، که ازبین بردن زیرساختهای اجتماعی – اقتصادی عراق بخش مهمی از سیاستهای راهبردی پنتاگون در جهت منافع انحصارات نظامی – نفتی امریکا بود. بر اساس گفته برنامه ریزان جنگ عراق “تخریب تجهیزات ارزشمندی که بغداد بدون کمک خارجی نمی توانست آن را تعمیرنماید، اهرمی را برای اعمال فشار بر عراق در دوران پس از جنگ در اختیارآمریکا قرارداد.” کلنل جان واردن مسئول راهبردی برنامه های نیروی هوائی در مصاحبه با روزنامه واشینگتن پست میگوید: “این موضوع اهرم بلند مدتی را در اختیارما قرارمی دهد.” واشینگتن پست در ادامه می نویسد “افسران ارشد می گویند، رنج شهروندان عادی از بمب هائی نیست که آنها را خاکستر می کند بلکه بخاطرسلاح هایی است که بطور دقیق هدایت می شوند و دقیقأ به هدف اصابت می کنند و کارخانه های تولید برق، پالایشگاههای نفت و شبکه های حمل و نقل و…” را نابود می کنند.

بمبارانهای آمریکا علاوه بر انهدام زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی عراق و آواره کردن ۴ میلیون انسان، بعلت استفاده از بمبهای حاوی اورانیوم ضعیف شده محیط زیست را برای هزاران سال آلوده به مواد رادیواکتیو کرده است. آلودگی محیط زیست بویژه در شهرمقاوم فلوجه زندگی نسلهای آینده مردم عراق را با درد و رنج، بیماریهای سرطانی و ژنتیکی همراه خواهد کرد.

ناتو وجنگ لیبی: سیاست راهبردی امپریالیسم آمریکا و ناتو در دریای مدیترانه و آفریقا مبنی بر تسلط کامل بر دریای مدیترانه و جلوگیری از نفوذ چین در قاره سیاه است. مانع اجرای این سیاست در اولین مرحله لیبی بمثابه دروازه افریقا قرار داشت. و در مراحل بعدی سوریه و لبنان هستند.

بهانه تجاوز به لیبی از طرف امپریالیستها صحنه سازی شد. و تحت نام “حفاظت ازجان غیرنظامیان” اما در حقیقت بمنظور حفاظت از منافع شرکتهای فراملیتی سرمایه داران بین المللی صورت گرفت. سخنان دبیرکل ناتو ژنرال راسموسن در این مورد بی نهایت شفاف است. اومی گوید: “اگر شما نتوانید نیروهایتان را به بیرون از مرزهایتان بفرستید نمی توانید نفوذ بین المللی تامین کنید.” معنی این افاضل یعنی ناتو بمثابه بازوی مسلح امپریالیستهای امریکائی و اروپائی وظیفه دارد از منافع آنها دفاع کند و سد راه نفوذ “سازمان همکاریهای شانگهای” و “بریکز” در سایر کشورها باشد. بر این پایه ناتو با توسل به قطعنامه شماره ۱۹۷۳شورای امنیت سازمان ملل که دست پخت تبانی عربستان سعودی با اتحادیه عرب و امپریالیسم آمریکا درحمایت از سرکوب مبارزات مردم درشبه جزیره عربستان و شیخ نشینان خلیج فارس بود، برای از میان برداشتن اولین مانع لیبی را نشانه گرفت  و تمام ساختارهای زیربنائی اجتماعی و اقتصادی لیبی را هدف بمبارانها قرار داد. هواپیمای های جنگی ناتو با بیش از۲۰,۰۰۰ پرواز جنگی بر فراز لیبی کارخانجات، بیمارستانها، موسسات دولتی، مدارس و خانه های مسکونی را تخریب کردند، تا راه اشغال طرابلس میسر شود. بنا برگزارش”دیلی تلگراف” که توسط گفتار وزیر دفاع انگلیس در برنامه اسکای نیوز تائید شد “واحدهای ویژه انگلیسی چندین هفته قبل به لیبی اعزام شده بودند تا حمله به طرابلس را تنظیم و هماهنگ سازند. آن ها برای استتار، مانند مردم غیر نظامی لباس معمولی بر تن داشتند و از سلاح های شورشیان استفاده می نمایند.” این گونه بود که رژیم لیبی بوسیله این “شورشیان” مزدور سرنگون شد.  و اولین پی آمد کسب قدرت “شورشیان”  به کمک ناتو برای مردم لیبی واگذاری ۳۵ درصد از نفت لیبی به شرکت توتال و آزادی ازدواج مردان با ۴ زن براساس شرعیت اسلامی بود.

اهداف استراتژیکی امریکا و ناتو از سرنگونی رژیم لیبی ر امی توان در نکات ذیل خلاصه کرد:

 -۱تصاحب منابع نفت و گاز

 -۲استقرار پایگاه نظامی افریکوم در لیبی بمنظور کنترل دائمی و کامل قاره افریقا و تداوم بخشیدن به سیستم استعماری

 -۳جلوگیری وعقب راندن نفوذ چین و سایرین از این قاره ثروتمند

بانگاهی زود گذر به جنگهای رخ داده از دهه ۷۰تا به امروزمی توان نتیجه گرفت:

 -۱تمام این جنگها درپی بروز بحران اقتصادی در امریکا و کشورهای اروپای غربی بوقوع پیوسته است.

 -۲سیاستهای راهبردی امریکا و ناتو در تمام جنگها از یوگسلاوی گرفته تا افغانستان، عراق و لیبی مبنی بر انهدام تمام زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بوده است.

 -۳هدف از تخریب شبکه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای قربانی، حل بحران خود از طریق غارت و چپاول ثروت منطقه، تولید و فروش تسلیحات جنگی و از همه مهمتر بازسازی ویرانه های جنگ با بستن قراردادهای تحمیلی درازمدت در راستای پیشبرد سیاستهای استعماری می باشد.

 -۴به عمل در آوردن سیاستهای راهبردی استراتژیکی امپریالیسم امریکا برای قرن بیست ویکم:

الف – ایجاد خاورمیانه بزرگ به هرطریق ممکن (جنگ، انقلابات مخملی، کودتا و…) ونشاندن نوکران امپریالیسم بر حکومتهای منطقه

ب – کنترل کامل نفت و گاز خاورمیانه و منطقه قفقاز

پ – پیاده کردن “نظم نوین جهانی” و به زانو در آوردن رقبای بالفعل و بالقوه.

شبح جنگ برفرازایران: 

امروز نقل مجلس هرمحفل ایرانی جنگ است. عده ای آشکار و نهان طرفدار حمله نظامی امریکا و ناتو هستند. در میان تمام گرایشاتی که پشت سر  جنگ صف بسته اند. آقای میرفطروس در جایگاه یک نویسنده مطرح، با بیان عقیده اش بطور خیلی روشن و شفاف مبنی برحمایت از حمله نظامی، درعمل نشان داد رضایت خاطرش در درگاه بیگانگان بر مرگ میلیونها انسان و ویرانی یک مملکت ارجحیت دارد. اما بعضی از افراد، گروهها و احزاب موضع شرمگینانه دارند. آنان با تحریف و کتمان حقیقت و با شعبده بازیهای تهوع آور بین حمله نظامی با “مداخله بشردوستانه” و تحریمها فرق قائلند و خواهان  تحریم و مداخله بشر دوستانه هستند. حزب دمکرات کردستان ایران در ۱۴شهریور۱۳۹۰ ضمن پشتیبانی ازتجاوزنظامی امپریالیسم امریکا و ناتو به لیبی در ارگان رسمی خود اعلام می دارد ” ماضمن ابراز خوشحالی از پیروزی مبارزه مردم لیبی و حمایت از قطعنامه ی ۱۹۷۳ شورای امنیت در رابطه با این کشور، خواستار آنیم که شورای امنیت سازمان ملل متحد با اتکا به همین اصل “مسئولیت حمایت” خطر همکاریهای شوم دولتها و سرکوب ازسوی حاکمان را از ملت کرد دور سازند.” براساس بررسیهای مؤسسه مطالعات بین المللی دانشگاه “براون” Brown آمریکا که با نظارت “بتا کرافورد” و “کاترین لوتز” ازاستادان این دانشگاه انجام شده است ” از سال ۲۰۰۱ تاکنون عملیات نیروهای آمریکایی در این کشورها (افغانستان، عراق و پاکستان) به طور مستقیم ۲۵۵ هزار کشته و ۳۶۵ هزار زخمی بر جای گذاشته است. از بین تعداد کشته شدگان ۳۱ هزار و ۷۱۴ نفر نظامی آمریکایی و ۱۲۰۰ نظامی ناتو، ۹۹۰۰ سرباز عراقی، ۸۸۰۰ سرباز افغانی، ۳۵۰۰ سرباز پاکستانی و ۲۳۰۰ نفر از نیروهای شرکتهای امنیتی بوده اند. بنا بر این گزارش، غیرنظامیان بیشتر ضرر را از جنگ آمریکا دیده اند که در مجموع تعداد کشته شدگان آنها از سال ۲۰۰۱ تاکنون به ۱۷۲ هزار نفر می رسد. در این میان ۱۲۵ هزار نفر عراقی، ۳۵ هزار نفر پاکستانی و ۱۲ هزار نفر افغانی بوده اند.دراین گزارش همچنیین اعلام شده است که ازسال ۲۰۰۱تاکنون ۱۶۸خبرنگار و ۲۶۶ نفر از نیروهای کمک رسان و امدادی در سه کشور مورد اشاره کشته شده اند. هچنیین جنگ آمریکا در عراق و افغانستان تا کنون بیش از۷٫۸میلیون نفر آواره بر جا گذاشته است.” (این بررسی برپایه آمارهای رسمی ارائه شده از طرف منابع نظامی  صورت گرفته است. در صورتیکه آمار واقعی چندین برابر آمار رسمی می باشد.) این شیفته گان دمکراسی غربی بدون احساس مسئولیت در مقابل جان انسانها بدون توجه به تلفات انسانی جنگهای افغانستان، عراق و پاکستان در توجیه مداخلات امپریالیستی در یوگسلاوی، افغانستان، عراق و لیبی با توسل به هر دروغ و صحنه سازی با بزرگ کردن ظاهری مسئله “حقوق بشر”، “آزادی” و… مشغول بزک کردن چهره استعماری امپریالیسم امریکا و ناتو بمثابه بازوی مسلح او هستند. آیا این عالی جنابان نمی دانند که تحریم ۱۳ ساله عراق جان ۵۶۷,۰۰۰ کودک زیر ۵ سال را گرفت؟ آیا نمی توانند تصور کنند اگر “مداخله بشر دوستانه” ناتو در لیبی منجر به جانباختن بیش از ۷۰۰,۰۰۰ انسان شد، اگر بر اساس آمارهای بین المللی، درجنگ ایران وعراق  برای ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه مالی، ۲۶۲,۰۰۰  کشته، ۳۳۵,۰۰۰  زخمی، ۴۲,۶۲۸ اسیر نظامی و۷,۰۰۰ مفقود الاثر نظامی و ۶۴۴ میلیارد هزینه بازسازی به جا گذشت. بمباران “بشردوستانه” کلان شهرهای ایران توسط امریکا، اسرائیل و ناتو چه فاجعه هولناک بشری و چه هزینه ی مالی نجومی به بار خواهد آورد؟

   امپریالیسم آمریکا توسط ناتو بمثابه بازوی مسلح جهان سرمایه داری غرب با افروختن شعله جنگ در کشورهای افریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز از یکسو با هدف حل بحران اقتصادی خود از طریق تولید و فروش تسلیحات نظامی، به چنگ آوردن بازارهای جدید و بازسازی زیرساختهای ویرانه شده با تحمیل قراردادهای استعماری دراز مدت خود و از سوی دیگر درپی  تسلط بر منابع فسیلی جهان با هدف حفظ هژمونی و حقنه کردن “نظم نوین جهانی” است. در همین راستا بعد از لیبی نوبت به سوریه و ایران رسیده است. در ۴ آبان ماه ۱۳۹۰ (۲۶اکتبر۲۰۱۱) خانم کلینتون  در برنامه “نوبت شما” بی بی سی، درجواب سئوال شنوده ای ازتهران مبنی براینکه چرا به جنبش سال ۸۸ کمک نشد، می گوید: “اگر این بار جنبش جدیدی در ایران راه بیفتد، بسیار هوشمندانه خواهد بود که مردم ایران از نیروهای بین المللی، برای کمک دعوت کنند…” بعدازاین اظهارات راد یوفردا در۳۰ نوامبر۲۰۱۱ در تحلیلی از شرایط ایران  بیان میکند: “تحریم ها تنها سبب کمبود و تورم شده است. اما درآمد نفت ایران همچنان در رگ های اقتصاد این کشور خون تزریق می کند و هیچ احتمالی از شورش گرسنگان به چشم نمیخورد…” در ۳۱  دسامبر باراک اوباما، باتحریم‌ یک جانبه بانک ملی ایران از تمام اهرمهای خود استفاده کرده تا کشورهای اروپائی و آسیائی را راضی به قطع خرید نفت از ایران کند، چراکه با حذف درآمد نفتی در اثر “کمبود و  تورم و قحطی” با “شورش گرسنگان” و درخواست “هوشمندانه” تمام کسانی که خواهان “حمایت بشردوستانه” و تحریم هستند، نیروهای متجاوزامپریالیستی فرصت می یابندیکباردگرتحت عنوان پرطمطراق “حمایت از…” فاجعه عراق و لیبی را به شکل درد ناکتر در ایران تکرار نماید. اما مردم زحمتکشی که  درطول تاریخ پرفراز و نشیب خود با سرسختی موجودیت خود را حفظ کرده اند، امروز نیز قادرند، در اتحاد طبقاتی کارگران با مردم زحمتکش و دیگر جنبشهای اجتماعی موجودضمن جمعبندی از مبارزات گذشته  بااتکابه نیروی خودمسیررسیدن به آزادی وعدالت اجتماعی راطی کنند و به خانم کلینتون وامثالهم که منتظردعوت “هوشمندانه ” هستند، با صدای استوار،رساوکلامی روشن وقاطع بگویندکه: ما نه تنها شاهد جنایات شما دربالکان، افغانستان، عراق، لیبی و فلسطین هستیم بلکه هنوز خاطره تلخ کودتای  ننگین ۲۸مرداد۱۳۳۲ علیه دولت قانونی دکتر مصدق و سفر مخفیانه ژنرال هایزر به تهران را در ۱۴ دیماه  ۵۷برای شکل دادن سازش بین ارتش و نیروهای اسلامی جهت جلوگیری از رادیکال شدن مبارزات طبقه  کارگر و مردم ایران و امکان قدرت گیری نیروهای مردمی رافراموش نکرده ایم. مردم ایران برای رهایی از بند نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی، تنها بر نیروی خود تکیه خواهند کرد و به “دخالت های بشر دوستانۀ”  شما که بمب بر سرشان خواهد ریخت احتیاجی ندارند.

   سخن آخر : بحران ساختاری جهان سرمایه داری و شبح جنگ برفراز ایران، جامعه جهانی را به کدام  سو می برد؟

   جنگ، بربریت یا سوسیالیسم 

  بررسی و جمعبندی از تمامی جنگهایی که امپریالیستها به راه انداخته اند، به روشنی بیانگراین واقعیت تاریخی است که پیروزی و شکست کارگران و مردم صلح طلب و ضد جنگ جهان از یکسو به میزان  تشکل طبقه کارگر درسطح ملی و بین المللی  و از سوی دیگر به تشکیل وسیع ترین جبهه ضد جنگ بستگی دارد.

  امروز شرایط عینی در جهت خواست و مبارزات کارگران، زحمتکشان و اکثریت مردم جهان در نفی نظام بهره کشی انسان از انسان و رهائی کامل از مصائب سرمایه داری حرکت می کند.  اگر نیروهای مترقی  و کمونیستی، زمان را در یابند و به دور از سکتاریسم و خود مرکز بینی  به تشتت و پراکندگی موجود در سطح ملی  و بین المللی نقطه پایانی بگذارند، قادر خواهند بود در اتحاد و همکاری با نیروهای صلح طلب،  جنبش وال استریت و آزادیخواهان جهان، جبهه وسیع ضد جنگ را سازمان دهند. و سرنوشت  بشریت را بر خلاف رویاهای امپریالیستها رقم بزنند و در مصافی طبقاتی و دروان ساز با خاتمه دادن به  حاکمیت ۱% ها به خواست  ۹۹ در صد مردم جهان، به جنگهای خانمان سوز امپریالیستی پایان دهند. درغیراین صورت با حمله به ایران و شروع جنگ منطقه ای و شاید هم به گفته “کورنلی بارنت” تاریخ نگار نظامی انگلیس باآغاز”جنگ سوم جهانی” جامعه بشری به احتمال زیاد باید منتظر بازگشت به دوران سنگی باشد.

http://www.hafteh.de/?p=25470


 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter