نویدنو:09/11/1390  

 

 نویدنو  09/11/1390

 

 

 

سوریه:میان" نظامیگری "و "دخالت نظامی"وفقدان"استراتژی"

ژلپیر الاشقر*- بر گردان:کوثر ال علی محمره

 

در روزهای 8و9 اکتبر2011 فرصتی برای شرکت در گردهمایی اپوزیسیون سوریه در استوکهلم پیش امد.در این گردهمایی تعدادی از زنان ومردان عضو"شورای ملی هماهنگی برای تغییر دمو کرا تیک "از داخل و خارج سوریه به همراه چهره شاخص بل شاخص ترین چهره "شورای ملی سوریه"یعنی دوست و همکارم "برهان غلیون" شرکت داشتند.

ترتیب دهندگان گردهمایی از من برای مشارکت در بحث پیرامون"دخالت نظامی خارجی"در سوریه دعوت نمود ند.موضع گیری من مورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفته و از من خواسته شد متن سخنرانی را که بر اساس عناوین سخنم ایراد شده بود،مکتوب نمایم. متاسفانه و بدلیل مشغله کاری تاکنون موفق به انجام این مهم نشده،اما سرعت حوادث و افزایش احتمال دخات نظامی ونظامی گری در سوریه،مرا وادار به نوشتن این مقال قبل از انکه مجال این سخن پایان پذیرد،نمود.در این نوشتار ضمن توضیح دلایل سخنانم در سوئد، روند تحولات کنونی را نیز پیگیری خواهم نمود.

پیش از اغاز سخنرانی ام یکی از حاضرین از برهان غلیون در خصوص موضع "شورای ملی"در قبال "دخالت نظامی در سوریه" سوال نمود.رئیس شورای ملی(برهان غلیون)پاسخ داد:"به دلیل عدم تمایل دولتها به دخالت نظامی در سوریه این موضوع در حال حاضر در شورا مطرح نیست؛هنگامیکه امادگی کشوری برای اقدام ، اعلام شود درباره اش بحث و اعلام موضع خواهیم نمود." سخنرانی من با تاکید بر اعلام موضع اپوزیسیون در قبال دخالت نظامی خارجی اغاز گردید؛چرا که درخواستهای متعددی از داخل و خارج سوریه برای دخالت نظامی خارجی از جانب برخی جریانات مطرح گردیده بود.بدیهی است که موضع گیری اپوزیسیون در رد و یا قبول این درخواست ها دارای اهمیتی به سزاست.همانگونه که عدم تمایل دولتهای غربی ومنطقه ای به دخالت نظامی در حال حاضر ممکن است در هر زمان بر اثر افزایش درخواستها برای دخالت نظامی،تغییر نماید.

بی گمان درخواست شورای ملی لیبی در ماه مارس 2011 برای دخالت نظامی بین المللی،عاملی بود که بر اثر ان ،اتحادیه عرب درخواست مشابهی را بنماید وهمان عوامل باعث گردید شورای امنیت ،قطعنامه دخالت نظامی را تصویب نماید.چنانچه موضع اپوزیسیون لیبی بر اساس مخالفت با هر گونه دخالت نظامی (مخالفت با دخالت نظامی زمینی ودخالت نظامی هوایی همانطور که پیش امد)می بود،اتحادیه عرب هم نمی توانست درخواست دخالت نظامی نماید و بدیهی است که سازمان ملل هم نمی توانست چنین تصمیمی بگیرد.

در گذشته و همانند بسیاری از مردم عرب در خصوص تجربه لیبی اظهار نظر کرده ام.من نیز "چرایی "در خواست کمک توسط انقلابیون لیبی را برای جلوگیری از قتل عام مردم ،در شرایط توانایی عوامل"قذافی"به حمله به بن غازی و مصراته،درک می کنم. در همان هنگام مسئولیت کامل زمینه سازی برای دخالت نظامی را متوجه قذافی و نظام او دانستم.همزمان به انقلابیون لیبی هشدار دادم که  هر گونه توهم در باره انگیزه های دولتهای غربی برای حمله به لیبی انهم به بهانه نجات مردم،هزینه ای غیر قابل جبران به بار خواهد اورد، اینگونه نیز شد.اینک به شرح هزینه های ان می پردازم:

 

1-   هزینه سیاسی  اولیه:این وضعیت امکانی فراهم اورد که قذافی ،انقلابیون را "مزدوران و عوامل خارجی "بخواند بطویکه هرجند محدود بر ذهن شماری از مردم لیبی تاثیر گذاشت.

2-هزینه سیاسی خطرناک: پروژه "دخالت نظامی"سعی در مصادره انقلاب وتاثیر گذاری بر نظر انقلابیون نمود.این پروژه به جلوگیری ازخطر حملات هوایی نیروهای قذافی به سنگرهای انقلابیون اکتفا ننمود.گذشته از تحقق دو هدف بر شمرده،تمامیت نیروی هوایی لیبی را روی زمین از بین برد(دولتهای غربی خصوصا فرانسه و بریطانیا با حرص بسیار دورنمای فروش اسلحه به لیبی را پی می گیرند).علاوه بر ان بخش مهمی از زیر ساختهای اقتصادی را در لیبی از بین برد(دولتهای غربی و دولت ترکیه رقابتی سخت را برای بازسازی لیبی زمانی پیش از سقوط قذافی اغاز کردند).دولتهای غربی در برابر اصرار انقلابیون برای تامین اسلحه مورد نیازشان برای ازادی کشورشان (بی نیاز از بیگانگان) واکنش منفی نشان دادند.اینان به جز در مراحل پایانی جنگ(انهم از قطر و فرانسه)امکان فراهم نمودن اسلحه را نداشتند.همین دریافت محدود اسلحه نقش مهمی در سقوط نظام قذافی انهم پس از مدتها سکون و درجا زدن،داشت.

 

3-هدف دولتهای غربی از موضع گیری های فوق ،تحمیل خود بر نظام "قذافی"بعنوان مهمترین عامل در اداره جنگ بود.همزمان قصد ان داشتند تا نقشه راهی برای لیبی بعد از قذافی ترسیم نمایند،در این رابطه کمیته ای بین المللی برای این هدف تشکیل داده،با دور زدن"شورای ملی" سعی در رسیدن به نوعی توافق با "قذافی"داشتند.در نتیجه مصادره "قدرت تصمیم گیری"از انقلابیون،پیش از ازادسازی طرابلس ،تصمیم گیری در مورد اینده انقلاب در واشنگتن و لندن و پاریس ودوحه ،و نه در درون لیبی صورت می گرفت.اینکه تعیین نقش و میزان دخالت دولتهای غربی در لیبی بعد از قذافی ،همانطوریکه انتظار می رفت در هاله ای از توهم بود،مانع از این نمی شود که نابسامانی و هرج و مرج امروزه در لیبی از خاطر برود، نابسامانی

که دخالت کشورهای خارجی اعم از غربی و یا منطقه ای به ان دامن می زند.

با این تفاصیل می توان نتیجه گرفت،در کوتاه مدت، دخالت خارجی از سرکوبی و نابودی جنبش در لیبی که می توانست در سرنوشت دیگر جنبشها درمنطقه تاثیر بگذارد ، جلوگیری نمود.ضمن انکه این فرصت را برای انقلابیون لیبی فراهم اورد که کشورشان را از شر دیکتاتور دیوانه و مجرمی رها سازند.بهای پرداخت شده برای این رهایی خیلی کمتر از انچه عراقی ها برای رهایی از نظامی احمق و خونریز بوسیله اشغالی که امروز شاهد پایان ان هستیم، بود.پس از هشت سال تراژدی و نکبت،عراق به حضیض سقوط نمود.هزینه انسانی و مادی پرداخت شده توسط عراقیها بجز اینده تاریک و خطر بار نصیب دیگری برای انان نداشت.همانطوریکه نمونه عراقی "دخالت نظامی"عاملی برای گریز سوریان از این پدیده بود، نمونه لیبی برای بسیاری از انها انگیزه ای برای تقلید از ان فراهم نمود.این انگیزه ،خودرادر افزایش درخواستها برای "دخالت نظامی"نشان داد.نامگذاری روز جمعه 28 اکتبر بنام"روز تحریم هوایی"دلیلی براین مدعاست.بی گمان انکس که می پندارد امکان تکرار نمونه لیبی در سوریه وجود دارد، خطای فاحشی را مرتکب می گردد.بر اپوزیسیون سوریه است که اگاهانه در باره هزینه هرگونه دخالت نظامی خارجی در کشورشان(برخلاف دخالت غیر مستقیم از طریق تامین اسلحه)بیندیشد.دخالت نظامی در سوریه به دلایل اتی به مراتب هزینه سنگین تری از دخالت نظامی در لیبی خواهد داشت.

1-موقعیت نظامی در سوریه با لیبی اختلافات زیادی دارد.بافت شهری در لیبی به وسیله مناطق شبه صحرایی وسیعی از هم جدا می گردد، در چنین شرایطی، نیروی هوایی نقشی تعیین کننده خواهد د اشت،مضافا به اینکه شهرهاومناطقی که به تصرف انقلابیون درامد خالی از طرفداران قذافی بود.رژیم از نیروی هوایی بعنوان حربه ای ضد انقلابی علیه انقلاب استفاده نمود به همین

دلیل دخالت نظامی هوایی خارجی در دفاع از سنگرهای انقلابیون و جلوگیری از عملکرد نیروی هوایی رژیم(قذافی)ثمر بخش بود. درچنین شرایطی تلفات انسانی نسبتا محدود ماند.در سوریه اما حجم بالای توزیع جمعیت بسیار بالاتر از لیبی است ووجود موافقان و مخالفان نظام در هر منطقه مسکونی در کنار هم نیز رقمی بسار بالاتر از لیبی نشان می دهد.این وضعیت تا حدود زیادی مانع استفاده رژیم بشار اسد از نیروی هوایی گردید.در نتیجه تحریم هوایی اگر به معنی واقعی کلمه باشد تاثیر چندانی در روند حوادث نخواهد داشت و اگر به معنی رویارویی نظامی در هوا باشد،خسارات و تلفات جبران ناپذیر انسانی و مادی به مانند لیبی خواهد داشت. خصوصا انکه نیروی هوایی سوریه قدرت دفاعی و کارایی بیشتری از نیروهای قذافی دارد؛مضافا انکه سوریه مانند لیبی در منطقه

معزولی واقع نشده و هر گونه دخالت نظامی خارجی در ان ، منطقه را که به بشکه های باروتی می ماند، به اتش خواهد کشید.در حال حاضر هیچکدام از شهرهای سوریه با خطر کشتار دسته جمعی و قتل عام وسیع همچون بن غازی ویا حتی حماه در سال 1982 (هنگامی که نظام ان را ایزوله و سرکوب کرد)،نمی باشد.قدرت بالای جنبش در سوریه به دلیل پراکندگی جغرافیایی ان می باشد. انقلابیون نیز تاکنون مرتکب خطای "استفاده از اسلحه" نشده اند واگر این اتفاق می افتاد مسلما بر فراگیرشدن ان تاثیر منفی گذاشته و دست رژیم را برای سرکوب ان باز تر می گذاشت.انقلابیون از روشهای مبارزاتی گوناگونی مانند تظاهرات شبانه، تظاهرات روزهای جمعه(به دلیل تعطیلی رسمی وسختی کار نظام در جلوگیری از تجمعها و نه به دلیل مذهبی)، که امکان شناسایی مبارزان راازدستگاه امنیتی و سرکوبگر نظام تا حد زیادی گرفته است.اینگونه روشهای مبارزاتی را می توان در ردیف جنگهای چریکی به حساب اورد .این روش مسالمت امیز هنگامی مورد استفاده قرار می گیردکه جنبش مردمی با سرکوب بیرحمانه "نیروی نظامی با قدرت برتر " ، رودررومی شود.

2-   بر خلاف نظام "وراج"و"سفاک" لیبی ، که سالهاست به همکاری گسترده اقتصادی،امنیتی واطلاعاتی با بسیاری از دولتهای غربی روی اورده بود، رژیم سوریه به دلیل هم پیمانی با ایران و حزب الله لبنان وپناه دادن گروههای فلسطینی مخالف سازش ،همچنان به نظر امریکا به مانند صخره ای در برابر پروژه های این کشور عمل میکند.اقرار به این واقعیت به هیچوجه مانع از ان نیست که از خواستهای مردمی و دموکراتیک وحقوق بشری جنبش توده ای چه در ایران و چه در سوریه حمایت بعمل اوریم؛ بلکه مارا متوجه عملکرداصولی اپوزیسسون ایران در عدم پذیرش هرگونه دخالت خارجی در امور کشورشان می نماید.همانگونه که دفاع اپوزیسیون ایران از حق کشورشان برای داشتن انرژی اتمی در برابر تهدیدات اسرائیل و امریکا( به بهانه سعی در تولید بمب هسته ای) قابل توجه می باشد.بر اپوزیسیون ملی سوریه است که،هنگامی که از مواضع فرصت طلبانه رژیم در دخالت نظامی علیه مقاومت فلسطین ونیروهای ترقیخواه لبنانی در سال 1976وحمایت وپیوستن به تهاجم نظامی به عراق به رهبری امریکا درسال 1991انتقاد می کند از فراهم اوردن بسترهای لازم برای "طرفداران نظام" در دامن زدن به یک "مبارزه ملی گرایانه علیه مزدوران غرب "که از غرب خواهان کمک نظامی هستند،خودداری نماید.بنابراین اپوزیسیون نباید هرگونه فرصتی را به دیگران برای پیش افتادن در مسیر ترقیخواهی وملی گرایی فراهم اورد.از انجاییکه قسمتی از سرزمین سوریه توسط اسرائیل و با پشتیبانی دولتهای غربی اشغال گردیده، بر ترقیخواهان و نیروهای ملی گرای سوری است که از کمک خواستن از دشمنان میهن وانانکه در صورت دخالت همانند عراق اسباب تضعیف استراتژیک سوریه را فراهم می نمایند، خودداری کنند.

"سرنگونی نظام"از هر نوع ان ، هدفی استراتژیک می باشد که برای رسیدن به ان برحسب موقعیت این یا ان" نظام "و  "کشور" راه های مختلفی می توان در پیش گرفت.استراتژی بر اساس ساختار نظامی که انقلابیون خواهان سرنگونی ان هستند، پی ریزی می شود. توجه به خصوصیات متفاوت دو کشور مصر و لیبی،روشن کننده این واقعیت است.بطور مثال "ارتش"در مصر بعنوان "نهاد"و یا "موسسه"ای که ستون فقرات نظام بر ان استوار بود و همچنان این وضعیت پا برجاست.حسنی مبارک از "ارتش"برامده و به ان تکیه داشت اما مالک ان نبود،درک این نکته سبب گردید جنبش مردمی از این واقعیت استفاده نموده با بی طرف نمودن ارتش در مرحله قبلی ، سرنگونی" راس نظام "را مدیریت نماید.این تاکتیک علیرغم موفقیت اما برای توده ها این توهم را بوجود اورد که"ارتش" وافسران عالیرتبه ان امکان ان را دارند که در خدمت مردم و خلق باشند.نیروهای عمده شرکت کننده در جنبش در دامن زدن به این توهم نقش مهمی داشتند در حالیکه می بایست در بالابردن "اگاهی نقادانه"در میان مردم و سربازان فعالیت لازم صورت می گرفت. باید ،"مردم"، "سربازان" و"جوانان "را ازواقعیت ایستادگی فرماندهان نظامی برای حفظ امتیازات ودر نهایت سلطه خویش بر نظام اگاه می نمودند.در نتیجه ،"انقلاب"، ناتمام و"مولفه های نظام سابق "اگرچه در موقعیت برتر نیستند اما همچنان وجود دارند.

در لیبی اما ، "قذافی"ارتش را منحل کرد و ان را به صورت گردانهایی که بواسطه روابط خانوادگی ویا قبیله ای و مالی به هم مربوط می شدند،در اورد.در چنین وضعیتی نمی توان روی پایداری و پشتیبانی این چنین نیروی نظامی حساب باز نمود.علاوه بر امکان جذب بخشی از این نیروها در صفوف انقلاب،راه ممکن پیروزی بر چنین نظامی از طریق شکست دادن و فروپاشی گردانهای نظامی ان بود، به عبارتی دیگر راه سرنگونی نظام(قذافی)از طریق "جنگ"میسر بود.در این حالت با  توجه به اختلاف فاحش در توازن قوا فی مابین" انقلابیون تقریبا عاری از سلاح "و "گردانهای تا بن دندان مسلح به سلاحهای پیشرفته قذافی" ورود عامل خارجی به این معرکه ناگزیر بود.این دخالت خارجی به صورت مسلح نمودن جنبش(بهترین گزینه) یا شرکت مستقیم در درگیری ها بنفع جنبش انقلابی و یا بصورت اشغال نظامی(بد ترین حالت) ویا بمباران از راه دور بدون دخالت نیروی زمینی(گزینه میانی) همانگونه که در لیبی به انجام رسید، می توانست صورت گیرد.می توان نتیجه گرفت که عمق تغییرات و دگرگونی ها در لیبی با توجه به فروپاشی کامل نهادهای رژیم قبلی ازانچه در مصر صورت گرفت بیشتر بود.لیبی امروز کشوری بدون "دولت"است چرا که فاقد نهادی است که انحصار قدرت نظامی را در دست داشته باشد و کسی نمی داند کی و چه گونه این "بازسازی "صورت خواهد گرفت؟و خصوصیات و ماهیت این نهاد چگونه خواهد بود؟

سوریه از دیدگاه "استراتژیک" حالتی میان مصر و لیبی دارد.در سوریه همانند لیبی نظام حاکم با تکیه بر روابط و امتیازات خانوادگی،و مذهبی ،نیروی نظامی محافظ و خاص خودرا بوجود اورده وسازمان داده است.بدون پس زدن این نیروی نظامی ،سرنگونی رژیم امکان ناپذیر است . اینجاست که باید به سرهنگ ریاض الاسعد فرمانده"ارتش ازاد سوریه" حق داد که در گفتگو با نشریه"الشرق الاوسط"(5 نوامبر 2011) اظهار داشت:"هرکسی گمان کند که این رژیم از راه مسالمت امیز سرنگون خواهد شد،متوهم است". مضافا اینکه سوریه،بر خلاف لیبی و بدلیل رویارویی با اسرائیل که قسمتی از خاک این کشور را در اشغال دارد،دارای ارتشی با خدمت اجباری است.سربازان و افسران دون پایه از درون توده های مردم نشات گرفته و انعکاس وجود توده ها در این نهاد می باشند. بدیهی است یکی از عوامل استراتژیک در رسیدن به هدف باید کسب هواداری و جذب توده های پایین دست ارتش توسط جنبش انقلابی باشد.

در صورتی که رهبری جنبش دارای دیدگاهی استراتژیک می بود(در همینجا ظرفیت "انقلاب های فیس بوکی"مشخص می گردد)، از همان ابتدا روی توسعه شبکه های اپوزیسیون در درون ارتش کار می کرد؛و  تمرد و جدایی ارتشیان را بجای "فردی" به صورت "دسته جمعی" مدیریت می کرد . در غیاب رهبری وفقدان استراتژی، سربازان و افسران خود بصورت نامنظم شروع به تمرد و جدایی از ارتش نمودند.در دوماه اخیر تعداد جداشدگان از ارتش افزایش یافته و همچنان روبه افزایش است.جدایی" نظامی ها" از ارتش باعث واکنش هایی متفاوت در میان نیروهای اپوزیسییون گردید.برخی ، جدایی نظامی ها را ، تهدیدی برای انحراف جنبش از روند مسالمت امیز ان دانستند.بعضی ،ضمن تشویق نظامی ها به جدایی از ارتش ،وظیفه انها را در حد عدم مشارکت در سرکوب و کشتار مردم بدور از رویارویی مسلحانه با نظام می دانند.در واقع نتیجه نگاه اخیر به جدایی نظامیان و عدم رویارویی با نظام چیزی به جز انتحار و خود کشی نیست و "نظامی ها" به حق ان را به سخره می گیرند.

این عامل استراتژیک(جدایی نظامیان) در واقع تناقضی با تظاهرات "مردمی "و"مسالمت امیز" ندارد.در این مورد هم وضعیت  سوریه، شباهتهایی با اوضاعی که در مصر و لیبی شاهد ان بودیم،دارد.حضور مسالمت امیز توده های مردم در جنبش ، و وجود درگیری های نظامی.مسالمت امیز بودن تظاهرات ، دلیل عمده برای انگیزه مشارکت وسیع توده های مردم دران می باشد.در گذشته نیز این عامل موثر(مسالمت امیز بودن تظاهرات)انگیزه حضور وسیع توده ها ، به ویژه حضور زنان در اعتراضات بوده است.این خود ،دلیل گرایش نظامیان به جدایی از ارتش و رویارویی با رژیم حاکم می باشد.معضل بزرگ و استراتژیک در پهنه اوضاع در سوریه ، چگونگی هماهنگ نمودن مبارزات مسالمت امیز تود ه ها با توسعه مبارزات نظامیان در جهت امادگی برای برخورد نظامی با رژیم است، که بدون پس زدن نیروی نظامی ان، سرنگون نخواهد شد، مگر انکه استراتژی خودرا بر پایه واکنش افسرا ن بلند پایه ارتش به وادار نمودن خانواده حاکم به پناهندگی در ایران بنا نهیم.اگر این حالت روی دهد ،سوریه به وضعیتی شبیه مصر،پس از برکناری حسنی مبارک در خواهد امد.حالتی که در ان راس هرم قدرت برکنار اما بدنه ان همچنان پابر جاست.

اما دخالت نظامی مستقیم در سوریه ، چه به صورت "اشغال نظامی "، و چه به صورت "بمباران از راه دور" تنها به توقف" جدایی نظامیان "از ارتش و تقویت همبستگی ان منجر خواهد شد.در این حالت ، تبلیغات رژیم در خصوص "مواحهه با توطئه خارجی برای به سازش کشیدن سوریه" ، بر سربازان اثر گذاشته ،ان را باور می نمایند.تبلیغاتی که از بدو شروع اعتراضات و تظاهرات مرتبا توسط رژیم حاکم دامن زده می شود.در خواست ریاض السعد فرمانده "ارتش ازاد سوریه"(در مصاحبه با "الشرق الاوسط"که پیش از این نیز به ان استناد شد) در مورد "اقدام بین المللی برای اعلام منطقه پرواز ممنوع در سوریه"و یا "اعلام ممنوعیت دریانوردی"با هدف "ایجاد منطقه امن برای عملکرد ارتش ازاد سوریه"، در بهترین حالت ،دلیلی  بر فقدان "دیدگاه استراتژیک" در رهبری "اپوزیسیون سوریه" می باشد.دیدگاهی که کوته نظرانه،در برابر سرکوب دژخیمانه رژیم،در ارزوی وضعیتی است که پیامد ان ، فاجعه ای تاریخی و غیر قابل جبران برای "سوریه"و "منطقه" خواهد بود.

اپوزیسیون سوریه و تمام کسانی که ارزومند پیروزی جنبش مردمی برای ازادی و دموکراسی در سوریه هستند، باید در اندیشه "حفظ" "میهن" به جای "نابودی" ان باشند. اندیشه ای که موضع اشکاری در برابر قضایای سرنوشت ساز داشته باشد.قضا یا یی که ضمن داشتن چارچوب های مجزا نمی توان به دلیل" حفظ وحدت صفوف مبارزه با نظام" انها را ندیده گرفت. چرا که سرنوشت "کشور" و سرنوشت "مبارزه" به طور کامل به انها وابسته است.

*- پروفسورژلپیر الاشقر استاد علوم سیاسی در "انستیتو شرق و افریقا" دانشگاه سواس لندن ، که متاسفانه نام اواخیرا اشتباها به نام" جلپیر اشکار" به فارسی ترجمه وروی جلد کتاب گفتگوی او و نوام چامسکی (به فارسی ترجمه اما مجوز انتشار نگرفت)امد .در لبنان بدنیا امده و تا سال 1983 در لبنان بود.این نام فرانسوی است.وی به فرانسه ،انگلیسی و عربی می نویسد و در دوره جوانی از مبارزان ترقیخواه لبنان بود. کتابها و رسایل زیادی منتشر شده منجمله "اعراب و هولوکاست؛جنگ روایتهای عربی-اسرائیلی  که ان را می توان بحث بی سابقه ای دانست در مطالعات اندیشه سیاسی معاصر عرب.کتابهای "فرمانروای خطرناک"خاورمیانه از نگاه مارکسیستی و" جنگ توحش ها" روایت برخورد دو طرف حادثه 11 سپتامبر از ان جمله اند.

وی در سال 1983 به اروپا نقل مکان کرد .ابتدا در دانشگاه هشتم پاریس به عنوان استاد مشغول به کار گردید.سپس با مرکز تحقیقاتی مارک بلوک در برلین همکاری نمود .وی هم اکنون در "انستیتو شرق و افریقا" دانشگاه سواس لندن بعنوان استاد علوم سیاسی به تدریس مشغول است.

 

بر گرفته از:سایت کانون نویسندگان سوریه

منبع:سایت شخصی نویسنده در الحوار المتمدن

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter