نویدنو:09/10/1390  

 

 نویدنو  9/10/1390

 

آغاز به کار کمیته کهنه سربازان حزب کمونیست

جان باچتل – برگردان: هاتف رحمانی

 

شیکاگو- با پایان رسمی جنگ عراق ، با به جا گذاشتن 4500 سرباز کشته شده امریکایی و 100.000 سرباز کشته شده عراقی علاوه بر ده ها هزار سربازهای زخمی ، سربازهایی که جنگیدند و وحشت را تجربه کردند به کشور باز می گردند. آنها در حال قدم گذاشتن از یک منطقه جنگی به منطقه جنگی دیگری هستند.

در رو در رویی با نرخ بالای بیکاری وتبعیض در استخدام، بسیاری از آنها با زخم های سهمگین و اختلال های ناشی ازفشار آسیب گذشته ، مصرف مواد مخدر و مشروب الکلی ، متارکه و نرخ خودکشی بی سابقه درگیرهستند.

سربازان دیگری به سادگی باز هم به افغانستان فرستاده خواهند شد .

تجربه سبب می شود سربازان قدیمی برداشت های بنیادی در باره ماهیت سیاست خارجی ایالات متحده وحتی سرمایه داری ترسیم نمایند.

به صورت قابل درکی سربازان قدیمی ، از جمله سربازان قدیمی مبارز ، به صف های حزب کمونیست واتحادیه جوانان کمونیست امریکا می پیوندند . من از برخی از این کهنه سربازها سخن می گویم که خواسته اند از اسم اول آنها استفاده کنم.

از بین آنها کسی که اخیرابه حزب ما پیوسته ، ودر حال سازمان دادن کمیته جدید رزمندگان(کهنه سربازان) حزب کمونیست امریکا است ، گرگ است ، که به عنوان دژبان در پایگاه نیروی هوایی بگرام در افغانستان خدمت می کرد .

او می گوید هنوز از آن چه درحرکت بدون پوشش درعقب وجلو بین بگرام ، کابل وقندهارشاهدآن بود دچار کابوس می شود. " بسیاری از کهنه سربازها مثل من به جنگ می روند ومی خواهند برای کشورمان کار درستی انجام دهند. ما به خانه باز می گردیم و نمی توانیم ، حتی کار نیمه وقت پیدا کنیم. من شرکت های زیادی را می شناسم که در استخدام کهنه سرباز ها تردید دارند، چون گمان می کنند ممکن است سربازهای قدیمی مشکل های روانی یا جسمی داشته باشند. نباید چنین باشد "

گرگ می گوید نژادپرستی وسن گرایی را نیز تجربه کرده است ." وقتی به کشور باز گشتم شرکت قدیمی من مرا همان گونه که تصور می کردم استخدام کرد. اما اندکی پس از آن مرا اخراج کردند ، کاری که برای بسیاری از کهنه سرباز ها رخ می دهد .آن رخ داد واقعا مرا بر انگیخت. من مقداری از تاریخ حزب را خوانده بودم. روز بعد من بر خط (آنلاین) شدم وبه حزب کمونیست امریکا پوستم."

گرگ ، پسر یکی از کارگران خودروسازی دیترویت، می گوید وقتی که برای سپاسگذاری به خانه رفتم خانواده ام گفتند کار درستی انجام دادی. او می گوید خانواده به من گفتند:" تو همیشه شورشی خانواده بودی."

گرگ در جنبش رشد یابنده بیکارها در شیکاگو فعال است ، ونسبت به آن که سربازان بازگشته برای پیدا کردن کار چه خواهند کرد نگران است .

فرانک ، کهنه سربازی دیگر، در ماه سپتامبر به حزب کمونیست امریکا پیوست. او در غرب لس انجلس ، در میان دامنه های خوش منظره کوه های سن گابریل بزرگ شد. زادگاه او پوشیده از باغ های پرتقال واواکادو است.

زمانی که از تحصیل در دبیرستان فارغ شد باغستان ها با یک رشد جمعیتی وصنعتی در رابطه با ذخایر جنگ ویتنام تعویض شدند.فرانک به خدمت خوانده شد ودو سال را در ارتش گذراند. او به عنوان فرمانده تانک دوره دید ودر طی دوره خدمت شاهد جنگ در ویتنام بود .

فرانک می گفت" من در ویتنام ، ذره ذره ، دریافتم این دموکراسی فرضی سرمایه داری کارنمی کند. این آن چیزی نبود که مردم ویتنام به آن نیاز داشتند. آن ها با سوسیالیسم بسی بهتر می توانستند آسوده باشند."  

او گفت :" وقتی باز گشتم کار زیادی برای فرماندهان تانک وجود نداشت و من مجبور بودم با چیزهای دیگر بسیاری سروکله بزنم ، کابوس چیزهایی که دیده بودم. این مردان وزنانی هم که (از عراق ) باز می گردند با همان چیزها سروکار دارند."

فرانک گفت:" باید راه بهتری وجود داشته باشد. اگر قصد داریم  بین مردم وکشور ها برای همیشه برابری وجود داشته باشد سوسیالیسم همان راهی است که ما باید طی کنیم. واین همان چیزی است که مرا به پیوستن به حزب کمونیست امریکا هدایت کرد."

امروز فرانک یکی از رهبران کهنه سربازان برای صلح است ، وبه شدت برای برنامه ها یی جهت نشان دادن نیازهای کهنه سربازان می رزمد.

او می گوید:" بسیاری از بازگشتگان از جنگ های عراق وافغانستان مشکل هایی دارند که از آن آگاه نیستند. صحبت کردن با کهنه سربازان قدیمی تر که آن مشکلات را پشت سر گذاشته اند بسیار خوب است."

بنی در گوری ، تگزاس ، در خانواده ای از کارگران مهاجر متولد شد. او برای اولین بار در شش سالگی برای چیدن پنبه ، میوه و"انواع سبزیجاتی که می شناسید " به مزرعه ها رفت . به مزرعه ها وباغ های سراسر کشور.

او در سال های 1968-69در ارتش امریکا خدمت کرد وپس از دریافت تعلیمات بنیادی در فورت کامپبل کی، با اولین کالواری هوایی به ویتنام اعزام شد .

بنی 61ساله می گفت:" زمانی که به ویتنام اعزام شدم به ما گفته شده بود ما با کمونیسم مبارزه می کنیم برای آن که مردم ویتنام بتوانند آزاد شوند، بعد از مشاهده کشته شدن تمام افراد ، من دریافتم که ما برای آنچه که آنها به ما گفته بودند نمی جنگیم. بلکه جنگ به جای آن برای غنی سازی شرکت ها بود ."

"رفتاری که با ما شده بود غلط بود ، وقتی که باز گشتیم انگار جنگ تقصیر ما بود. وقتی ما باز گشتیم سازمان کهنه سرباز ها هیچ مراقبت پزشکی ارائه نمی کرد. باز آمدگان کهنه سرباز امروزی موقعیت بهتری دارند ، اما آنها هم هنوز به کمک های بسیاری نیازمند هستند. ما در حال تشکیل این گروه کهنه سربازها برای کمک به اعضا خود در گرفتن منابع ومبارزه برای کارهستیم."

بنی پس از ورود و گذراندن روند طولانی مبارزه با ضد کمونیسم ، که می گوید که در دوران جنگ تحت تاثیر آن بود ،سال گذشته  به حزب کمونیست پیوست.

او می گوید ": کمونیسم ستیزی در کله های ما بسیار نفوذ کرده است  پس لازم است بنشینیم و برای درک آن که حقیقت چیست تلاش کنیم ."

من فهمیدم آن جامعه صلح امیز وبرابری را که حزب تصویر می کند ، در واقع همان جامعه ای است که من هم خواهان آن هستم.

سرچشمه: دنیای مردم

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter