نویدنو:05/10/1390  

 

 نویدنو  5/10/1390

 

جنگ عراق برای پسرم پایان نیافته است

بئاتریس گونزالس -برگردان: هاتف رحمانی

 برگردان این نوشتار به مادران صلح ایران تقدیم می گردد

 

من سرانجام دعوتی را که از زمان اعلام رئیس جمهور اوباما مبنی بر آن که سربازان ما برای تعطیلات سال نو در وطن خواهند بود منتظرش بودم ، دریافت کردم. پسرم از عراق باز گردانده خواهد شد و غروب روز سه شنبه در ساعت 6:30وارد خاک کشور می شود . بدن من سرشار از هیجان های زیادی است –تنها یک هیجان نیست، هیجان های زیادی ، در اطراف قلب من ، تقریبا نقطه ای که احساس می کنم در حال خفگی هستم چرخ می خورند. 

خوشی ، درد ، نفرت،خشم ، اضطراب ، نگرانی، شیاری از شادمانی از آن که او اکنون در کشور خواهد بود. نگرانی ، نگرانی ونگرانی بیشتر. به طور غریبی از خوم می پرسم :  چرا من از آن که " سرانجام همه ما در سلامت خواهیم بود وهمگی برای همیشه بعد از این به شادی زندگی خواهیم کرد." احساس آرامش نمی کنم ، چرا من حتی با وجود آن که در فیلم ها وگزارش های خبری بسیاری که از بازگشت سربازان به وطن و فرو رفتن به آغوش کسانی که دوستشان دارند نشان داده اند دیده ام آن را احساس نمی کنم؟ آنها (فیلم ها وگزارش های خبری) مرا هدایت می کنند باور کنم که این چیزی است که باید احساس کنم، اما احساس نمی کنم. در عوض من دارم برای هوا نفس نفس می زنم. این آن چیزی است که بسیاری از ما مادرها وپدرها این روز ها احساس می کنیم.

آری، پسرم به کشور باز خواهد گشت  اما از خطر دور نشده است. می دانم که چرا چنین احساسی دارم وچگونگی آن (احساس) در فیلم ها وگزارش های خبری تصویر شدنی نیست.

وقتی که او پس از اولین اعزام به خانه بازگشت، ما به روشنی تاثیرهایی را که جنگ بر او گذاشته بود، کابوس ها، وقفه های زمانی، نوشیدن مشروب ،بی ثباتی زناشویی را در او مشاهده کردیم . او جسما در خانه بود، اما هنوز در جنگ بود.

او خانواده ما را هم تغییر داد. از ساده ترین چیزهایی که لذت می بردیم دیگر نمی توانستیم لذتی ببریم. مثلا ، در تعطیلات ، ما عادت داشتیم لفاف مچاله شده هدیه ها را به طرف یک دیگر پرت کنیم . اما دیگر این کار را نمی کردیم، چون پسرم به سادگی با هر چیزی که به سوی او پرتاب می شد وحشت می کرد . تحویل سال نو وچهارم جولای(1) دیگر از سوی خانوده جشن گرفته نمی شد ، آنها روزهای نگرانی بودند.  این ها چیزهایی بودند که سبب آشفتگی احساس ها در من وبسیاری از کسانی شد که فرد محبوبشان چنین آسیب هایی را تجربه کرده اند.

ره آورد پایان این سومین جابجایی او چه خواهد بود؟ پایان جنگ عراق برای کشور ما ممکن است تصویر های خوشحال کننده بازگشت به وطن ، در آغوش هم رفتن شوهران وهممسران ، دویدن کودکان به سوی پدران یا مادران خود ، واشک های شادی بر چهره همگان را ارمغان آورد. اما آنچه ما بعنوان والدین ، بعنوان همسران وبعنوان کودکان سربازان مبارز، تجربه می کنیم  بیشتر احساس نبود اطمینان است . چقدر محبوب ما تغییر کرده است ؟ چه مقدار درد را تحمل کرده است و خودرا چگونه نشان خواهد داد ؟

من از شنیدن سخنرانی رئیس جمهور اوباما در فورت براگی خطاب به سربازان که گفت " ما به التیام رزمندگان زخمی خود کمک خواهیم کرد ، و در کنار کسانی خواهیم بود که زخم های نا دیده جنگ را تحمل کرده اند." احساس دلداری کردم. من باور دارم که ما بعنوان امریکایی مسئولیت تمام سربازان خود وآنچه را که آنها در عراق تجربه کردند به عهده داریم. ما، با سکوتمان، با غفلت مان ازحقیقت ها وبا خودخواهی خودمان اجازه دادیم که این اتفاق رخ دهد. ما اکنون باید تمام تلاش خود را برای پایان دادن جنگ برای سربازان خود ، برای همشهریان خود، برای  برادرزاده هاو نوه های خود، برای پسرها ودختر های خود به کار بندیم.

چیز هایی هست که بسیاری از افراد درک نمی کنند ، یا از مشاهده آن کوتاهی می کنند: جنگ برای سربازان ما زمانی که (به وطن ) باز گردند پایان نمی گیرد، وتا زمانی که آنها بتوانند کمک های لازم را برای التیام زخم هایی که جنگ بر آنها گذاشته است دریافت کنند ادامه دارد . زخم آن شب های وحشتناک تیراندازی که تا مشاهده مرگ در پیش چشمان آنها ادامه داشت ، زخم احساس گناهی که بعنوان بازتاب عملی که در آن زمان در آنجا انجام داده اند واکنون با خود حمل می کنند. ما نیاز داریم به آنها کمک کنیم ببینند که  تمام آنچه را که انها انجام دادند تایید می کنیم، ببینند که  در باره آنها داوری نمی کنیم ، برای آن که ما کفی کفش های آنها نبودیم. ببینند که ( از نظر ما) آنها حق دارند برای زندگی خود تصمیم بگیرند ، همان گونه که ما با اجازه دادن به اعزام آنها به آنجا برای زندگی خود تصمیم گرفتیم.

فریب تصاویر همیشه شادمان بعد از جنگ را نخوریم، جنگ پایان نیافته است ، ادامه دارد وما به کمک شما نیاز مندیم .

 

1- چهارم جولای ، روز استقلال امریکا

سرچشمه: دنیای مردم -ارگان حزب کمونیست امریکا

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter