نویدنو:05/10/1390  

 

 نویدنو  5/10/1390

 

مطلب دریافتی

نویدنو:بر خلاف تصور نویسنده محترم ، کاشف اصلی عبارت "نئو توده ای" آقایان بهمن شفیق  و عباس فرد در تارنگاشت امید هستند که برای منکوب کردن رقبای سندیکالیست خود ، "دارودسته ایرج آذرین" به آن متوسل شدند وبعد از آن ها هم در همین اواخر فردی به نام اسد آبادی باز هم ظاهرا در مقابله با رقبای خود ، ردای "نئو توده ای " را طی مقاله ای که دربسیاری از تارنگاشت ها از جمله روشنگری واخبار روز درج شد ، به قامت آقای قوچانی و"دارودسته لیبرال شان" انداخت. آن چه آقای برقعی به کار می برند ، در واقع تقلید دست چندم وناشیانه ای از"نسخه بدل" قبلی های دیگری است که برای "منکوب کردن رقبای امروز ورفقای دیروز" خود به عاریه گرفته است. از این رو اهدا مدال افتخار "کشف" عبارت "توده ای های جدید" اصلا شایسته جناب برقعی نیست . چون کار مقلدان بی مایه "نسخه های بدلی" بسیار بی ارزش تر از مبتکران "نسخه بدلی"است .

 

کشف جدید اقای دکتر محمد برقعی“توده ای های جدید"

علی احمدی اسکویی

 

 پیشگفتار: 

از بدو پیدایش حزب توده ایران تا امروز حملات بی وقفه ای علیه این حزب زحمت کشان میهن ما ادامه داشته و دارد. رژیم های شاه و فقها تمام تلاش خود را برای نابودی ان بکار بسته اند، هر دو رژیم ان را منحله اعلام کرده اند، اعضا و هواخواهان ان را  به بند کشیده  و تعداد کثیری از انان را اعدام نموده اند، اتهاماتی از قبیل حزب سرسپرده، جاسوس، ستون پنجم، عامل بیگانه... واژگان رایجی است که توسط این دو رژیم، سیا، موساد و انتلیجنت سرویس  در مورد حزب توده ایران بکار گرفته شده و میشود. ولی کار بست این واژه ها صرفا مختص دشمنان قسم خورده مردم نیست، گاهی در صفوف مدعیان مردم دوستی و هواخواهان ملی مذهبی نیز این حمله ها و اتهام های ناروای قدیم و جدید نیز  تکرار می شود. توده ای های جدید (1 ) عنوان مقاله ای است که سایت اینترنتی جنبش راه سبز (جرس) از اقای دکترمحمد برقعی منتشر نموده اند که نمونه ای از این حملات و اتهامات بی پایه و مکرر است. بر رسی این اتهام موضوع این مقاله است. 

نامبرده در اغاز این مقاله مینویسند:"اکثر توده ای ها مردمی شریف و وطن دوست بودند که برای نجات ایران و سعادت آن به آغوش شوروی پناه بردند. آنان بر آن بودند که حکومت مستبد و جنایتکار پهلوی با پشتوانه امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا بر قدرت تکیه زده و ملت با دست خالی توان مقاومت و شانس پیروزی ندارد، لذا باید در مبارزه اش از ابر قدرتی دیگر کمک بگیرد و حکومت شوروی بر همه ارزش های خوب استوار است و مدافع زحمتکشان و دشمن استثمارگران است"

و در ادامه شمشیر قلم را از غلاف خویش بیرون می اورند و اتهامات ناروایی را به اعضای این حزب وارد میکنند.

" در روند مبارزه کم کم مجریانی تمام وقت به خدمت حزب در آمدند و ناگزیر برای تامین معاش و هزینه خود و خانواده شان حقوق بگیر شدند و این حقوق بگیری عامل دیگری شد برای وابستگی تا آن جا که دیگر تمام انگیزه آنان وابستگی ایدئولوژیکی و مبارزه نبود، بلکه منافع شخصی نقش محوری یافت و کمک گرفتن برای خود جای کمک گرفتن برای ملت را گرفت". 

 به زبانی دیگر اکثر توده ایها علیرغم نیت خیر، حقوق بگیر کشور بیگانه برای تامین معاش خود بودند، و این حقوق بگیری (بخوان جاسوسی و وطن فروشی) جایگزین وطن دوستی گردید.  اقای دکتر برقعی ظاهرا برای اثبات این اتهام سنگین به اکثریت اعضای حزبی که دارای هفتاد سال تاریخ است خود را ملزم به ارائه دلیلی نمیدانند، ولی  ایشان نمی دانند که اکثر توده ای های مورد اشاره در داخل کشور زندگی کرده و می کنند، کار و معیشت انان معلوم است و اتهام حقوق بگیری و سرسپردگی به انان در بهترین حالت نشان  بی اطلاعی نویسنده و کین توزی بی دلیل است. اما اگر مراد اقای دکتر برقعی از اکثر توده ای ها، رهبری حزب توده ایران در مهاجرت قبل از انقلاب باشد که بسیاری از انان در دادگاههای رژیم شاهنشاهی به اعدام محکوم شده بودند، تعداد محدودی از این افراد در المان شرقی بعنوان هیئت اجرایی  و تعدادی نیز در کشور بلغارستان  رادیو پیک ایران را اداره میکردند.  اکثر قریب به اتفاق این کادر ها در ان کشور ها تحصیل نموده و درجه دکترا گرفتند، این افراد هزینه زندگی خویش را از طریق کار شرافتمندانه و اغلب در دانشگاههای کشورهای سوسیالیستی تامین نموده و نیازی به سرسپردگی نداشتند.  کادر های حزبی ساکن در کشور های سوسیالیستی ان زمان در استانه انقلاب با اندوخته های علمی ارزشمند و با دست های پر به میهن برگشتند و اکتریت قریب به اتفاق انان  بعد از انقلاب ناجوانمردانه در سال 67 اعدام گردیدند. امروزه هزاران نفر از هم میهنان ما بعنوان پناهنده در کشور های میزبان خویش زندگی میکنند و از امکانات  اجتماعی انان بهره مندند ایا همه انها را می توان وابسته و حقوق بگیر کشور میزبان نامید، کاش اقای دکتر برقعی به انداره زنده یاد مهندس عزت الله سحابی انصاف داشتند که در مصاحبه  با اسماعیل آزادی درباره احزاب و سابقه فعالیت آنها در ایران که  در روزنامه اقبال منتشر ‌شد، میگوید:

"تاكنون كسی حتی مخالفین حزب توده نسبت به داشتن منابع مالی خارجی حزب توده اشاره‌ای نكرده‌اند. زیرا حزب توده به دلیل وسعت عضویت و گرفتن حق عضویت دارای تشكیلات مالی بسیار قوی بود" کاش اقای دکتر برقعی  سندی از زمینی به مساحت  فقط یک متر مربع به یا حسابی بانکی با مبلغ فقط یک ریال به  نام یکی از  این اکثریت قریب به اتفاق رهبران حزب توده ایران که همراه دیگر شهیدان سرفراز مردم ایران درگورستان خاوران و در گور های دسته جمعی و گمنام ارمیده اند ارائه میدادند تا عیار این اتهامات ناروا قابل سنجش باشد. ولی کشف جدید اقای دکتر برقعی از همه جالب تر است.  ایشان با صدور گواهی  مرگ حزب توده ایران همراه با فروپاشی شوروی اعلام میکنند: " در سال های اخیر با مرگ شوروی و حزب توده، توده ای های دیگری در حال رشد هستند. با همان فلسفه منتها جای شوروی را غرب و بویژه آمریکا گرفته است. اینان همه سقوط حکومت سیاهکار و بی رحم جمهوری اسلامی را در گرو حمایت غرب از ملت ضعیف و مستأصل ایران میدانند. ضمن آن که غرب مدعی تمام ارزش های والایی میدانند که ایده آل همه انسان های شریف است. ارزش هایی چون دمکراسی، سکولاریزم، حقوق بشر، آزادی بیان، بازار آزاد، فردگرایی و علاوه بر آن اینان از سر انساندوستی و احترام به همنوعان حاضر به کمک به مخالفان جمهوری اسلامی هستند، اما مردمانی که توده ای را به خاطر ضعف نفس و بی اعتمادی به توان ملت سرزنش کردند و آنان را وابسته و جیره خوار و مجری اوامر شوروی خواندند، حال همین نگرش را نسبت به توده ای های نوین دارند. ایراد این مردم بر کسانی که از حمایت مالی از غرب حمایت می کنند چنین است." 

این گواهی مرگ صادر کردن برای حزب توده ایران، و این اظهارات خلاف واقع کمتر کسی را که با تاریخ سیاسی معاصر ایران اشنایی مختصر داشته باشد  انگشت بدهان نمی سازد. در تمام هفتاد سال حیات سیاسی این حزب، فعالیت سازمانی ان لحظه ای تعطیل نگردیده، طوفان های سخت را از سر گذرانیده، یورش های بی امان دستگاههای امنیتی هر دو رژیم را تحمل کرده ولی روزبروز ابدیده تر گردیده است.

مبارزه با سیاست های استعماری و نو استعماری، اشنا سازی مردم ایران با واژه امپریالسم و مبارزه بی امان با سیاست های ان یکی از افتخارات حزب توده ایران است. کمتر شماره ای از "نامه مردم" ارگان حزب را می توان یافت که سیاست های امپریالیسم محکوم نشده باشد. در اخرین نشریه روزنامه نامه مردم(2 )ارگان مرکزی حزب توده ایران که بازتاب لحظه کنونی میهن ما است، چنین می خوانیم: 

"حزب توده ایران در سال های اخیر به دفعات اعلام کرده است که با هرگونه مداخله خارجی و ماجراجویی نظامی کشورهای امپریالیستی و نیروهای وابسته به آن در امور کشور ما، تحت هر عنوانی، شدیداٌ مخالف است و معتقد است که سرنوشت میهن ما و مبارزه برای تحقق آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی تنها به اراده و خواست خلق های میهن ما وابسته است. حزب ما همچنین بار ها اعلام کرده است که سیاست خارجی نابخردانه و ماجراجویانه رژیم عملاٌ نه تنها میهن ما را در صحنه جهانی منزوی کرده بلکه شرایط مناسبی را برای کوشش های امپریالیسم و ارتجاع منطقه برای ایجاد یک اجماع بین المللی برای تهاجم نظامی به ایران فراهم آورده است. ما بار ها به تفصیل در باره اینکه چگونه دیپلماسی رژیم به دلیل ارتجاعی بودن و متناقض بودن آن سترون و بی اثر است افشاءگری کرده ایم. از سوی دیگر سیاست های سرکوبگرانه رژیم برضد نیروهای مردمی هرگونه امکانی را برای اینکه یک جنبش مردمی ضد تجاوز خارجی در داخل کشور پای بگیرد، را غیر ممکن کرده است. چگونه می توان تصور کرد که در حالیکه نیروهای ترقی خواه، اتحادیه های کارگری، جنبش های جوانان، دانشجویان و زنان در زیر تیغ سرکوب خشن رژیم قرار دارند، و نیروهای سرکوبگر و امنیتی رژیم نقش اصلی خود را ممانعت از تشکل و سازماندهی آنان قرار داده اند، در ایران یک جنبش پوینده توده ای برای دفاع از تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی کشور شکل خواهد گرفت؟ می بایست اذعان داشت که در چنین شرایطی است که کشورهای امپریالیستی نیر مترصدند تا با استفاده از امکانات مالی و تبلیغی خود ”آلترناتیو“ های دست نشانده از قماش ”کنگره ملی“ که احمد چلبی، مزدور سیا، 8 سال پیش در عراق پایه گذاری کرد، ایجاد کنند."

این مولفه از اندیشه و پیکار ما بخشی از ادعا نامه هواخواهان امریکا علیه حزب توده ایران یا مواضع همسو با ان  است. ارائه چند نمونه از این دعاوی خالی از فایده نیست.

اقای دکتر کاظم علمداری هم اندیش اقای دکتر برقعی در اتحاد جمهوری خواهان (3) بر این باورند  که:  

" برداشت غلط از مقابله با استعمار، که حزب توده پرچمدارآن بود و جمهوری اسلامی بهره گیر آن، سبب شد که از مردم بخواهند تا در کناراستبداد به جنگ با استعمار خیالی بروند... عصر استعمار و وابستگی های قرن نوزدهمی و یا مناسبات دوران جنگ سرد سپری شده است. در جهان امروز همه کشورها بیش از پیش بهم وابسته اند. درست است آنکه قوی تر وغنی تر است نقش بزرگ تری ایفا می کند ولی قدرت و ثروت نیزدر انحصار قدرت های استعماری نمانده است." 

اقای حبیب پرزین (4)عضو دیگر اتحاد جمهوریخواهان می نویسند:

"آمریکا همیشه از کشورهای دمکراتیک در مقابل کشورهای غیر دمکراتیک حمایت کرده است مانند حمایت ‏طولانی و پر خرج از اسرائیل در مقابل عربها. آمریکا حتی قبل از جنگ سرد هم در حمایت از کشورهای ‏دمکراتیک در مقابل رژیمهای اقتدار گرا تردید نکرده است...  کشورهای توتالیتر ‏دهها بار خطرناکتر از رژیمهای اقتدارگرا هستند. ... رژیمهای شاه، پینوشه و سوهارتو دهها بار مترقی تر و بی ‏ضرر تر از رژیم‪ها مانند کوبای فیدل کاسترو یا رومانی چائوشسکو بودند. این رژیمها فقط آزادیهای سیاسی را ‏از میان برده بودند و در موارد دیگر کاری به مردم نداشتند ایشان سپس ادامه می دهند من مخصوصا میان رژیمهای اقتدارگرا، شاه، سوهارتو و پینوشه را انتخاب کردم، ‏ ‏چون در گفتمان (روضه خوانی های) ضد امپریالیستی این سه نفر نقش یزید را در مقابل شهدایی چون مصدق، ‏سوکارنو و آلنده، بازی می کنند و می افزایند:

" کودتا در ایران، اندونزی و شیلی با این ارزیابی ‏صورت گرفت که اگر اقدامی نشود در این سه کشور احزاب کمونیست به قدرت می رسند."‏‪‪

اقای احمد پورمندی (5) عضو دیگر اتحاد جمهوریخواهان می نویسند:

واقعیت این است که مفهوم "استقلال" به مثابه همزاد مفهوم "وابستگی و استعمار" زمانی کاربرد سیاسی بسیار مهمی داشت و خود را به حق تا سطح مفهوم "آزادی" بالا کشیده بود. با گذشت زمان و تغییر دوران، ارایه تعریف از این مفهوم در حوزه سیاست روز به روز دشوارتر شده است و امروز کار به جایی رسیده است که پافشاری در کاربرد آن، اغلب سبب درهم آمیزی دوغ و دوشاب و گاه بازی در زمین حریف و گرفتار شدن در "طلسم فرهنگ سیاسی حاکمیت" می شود. در دنیایی که مبارزه با امپریالیسم و صدور سرمایه با رقابت برای جذب سرمایه های خارجی- و صد البته امپریالیسی- جایگزین شده و کشورهای جهان از ویتنام و چین تا برزیل و نیکاراگویه برای جذب سرمایه سر و دست می شکنند، کدام متر و معیارعینی را می توان بدست داد که وسیله اندازه گیری میزان استقلال یک سیاست مدار باشد؟"

اقای دکتر هوشنگ امیر احمدی (6) از علاقمندان سیاست امریکا در ایران در مصاحبه با اقای علی گلدوست ازبخش مطالعات مدیریتی دانشگاه سان فرانسیسکو میگویند:"حزب کمونیست ایران، یعنی حزب توده، که به شوروی سابق نزدیک بود از آنچه که در مملکت اتفاق می افتاد ناراضی بود و بنابراین یک جنبش ضد آمریکائی را پایه ریزی کرد.  کودتای 1953 هم شرایط را برای آمریکا در ایران سختتر کرد.  در واقع کودتای 1953 آغاز یک عصر جدید در رابطه بین ایران و آمریکا بود.  بعد از آن کودتا، آمریکا و ایران وارد دوره دوم در رابطه خود شدند.  در طول این دوره، در حالی که دولت دو کشور بطور تدریجی روابط خود را به عنوان متحد با هم استحکام بخشیدند، مردم ایران بیشتر گرایشهای ضد آمریکائی  پیدا کردند"

اقای دکترعلی میر فطروس) ( 7) که امروز در کمپ پهلوی خواهان قلم میزنند با صراحت بیشتری نظریه خود را در حمله نظامی به کشور با  سناتور امریکایی در میان می نهد:

" اعتقادم دارم که تنها و تنها با کوبیدن پایگاه ها و ستادهای سرکوب حکومت اسلامی و برداشتن سقف سرکوب و ترس و تهدید و در نتیجه: با خيزش مردم ایران و سرنگونی این رژیم ضد ایرانی و ضد انسانی بدست آنان است که می توان شاهد استقرار آرامش و صلح و ثبات در منطقه و جهان بود"

می توان نمونه های متعددی از این علاقمندان به سیاست های امریکا ارائه نمود،که حتی یک نفز از انان به حزب توده ایران تعلق ندارند.  کاش اقای دکتربرقعی که استاد دانشگاه هستند و ظاهرا کارشان باید با تحقیق و تفحص همراه باشد اسم یک نفر از اعضا حزب  توده ایران را که امروز بر این باورند که " که غرب مدعی تمام ارزش های والایی  چون دمکراسی، سکولاریزم، حقوق بشر، آزادی بیان، .... و علاوه بر آن اینان از سر انساندوستی و احترام به همنوعان حاضر به کمک به مخالفان جمهوری اسلامی هست"معرفی می کردند تا معرفت جامعه بالا رود ونسبت به چنین افرادی هشدار گردد. این حق اقای دکتر برقعی است که با سیاست وبرنامه حزب توده ایران مخالف باشند وان را نقد نمایند ولی توسل به دروغی اشکار و انتساب مواضعی که به این حزب تعلق ندارد شایسته ایشان نیست.

نویسنده محترم در فراز دیگری از این مقاله ، از زبان مردمی سخن می گویند که نه معلوم است چه کسانی و در کجا هستند. وی در پایان مقاله خود می نویسند:" لذا اگر ملت ایران توده ای ها را با تمام وطن پرستی شان و خدمات بسیار ارزنده ای که به فرهنگ ایران کردند نبخشیده اند مسلماً توده ای های نوین را که هنوز یک دهم مبارزات و خدمات آنان را نکرده اند نخواهند بخشید و از همه کسانی که برای ارضای خواسته های خود، بدون حمایت مردم و بدون ضرورت به دنبال غربیان راه افتاده تا مخارج فعالیت های سیاسی آنان را تأمین کند، نخواهند بخشید."

این اظهارات از سوی اقای دکتر برقعی که مردم شناسی خوانده و به تدریس ان در امریکا مشغول اند عجیب و پیشداورانه است.ایا ایشان یا یک موسسه اجتماعی معین در یک تحقیق میدانی یا همه پرسی  از احاد مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که چنین بی محابا از زبان مردم ایران سخن می گویند؟ این توده ای های موهومی که ایشان در ذهن خود ساخته و انان را محکوم می نماید به حزب توده ایران تعلق دارند؟

نگارنده مایل است از زبان شخصیت برجسته ملی مذهبی معاصر ایران اقای مهندس عزت الله سحابی نقل قولی را به اطلاع ایشان وگردانندکان محترم سایت اینترنتی جنبش راه سبز ایران (جرس) برساند  که  در روزنامه اقبال منتشر ‌شده است، شاید انان را به تامل وادارد: "من كارگرانی می ‌شناسم كه پیرمرد شده‌اند اما هنوز عشقشان حزب توده است. به هر حال این حزب توده به لحاظ تشكیلاتی برای ما یك الگو و نمونه است كه اگر یك جریان سیاسی فقط به وجه سیاسی به جامعه نگاه نكند و به ابعاد دیگر ساختمان جامعه و ستون ‌های نگهدارنده جامعه توجه كند می ‌تواند به توفیق آن جریان امیدوار باشد " آری، حزب توده ایران با تمام فراز و فرود های هفتاد ساله ان ستاد و سنگر زحمتکشان است وتمام دشمنی وخصومت دشمنان قسم خورده مردم از ان ناشی می شود.امید است ایشان از افتادن در این دام پرهیز کنند.  

صالح و طالح متاع خویش نمودند

تا چه قبول افتد و چه در نظر اید 

 

1-توده ای های جدید-سایت اینترنتی جنبش راه سبز-دکتر محمد برقعی

http://www.rahesabz.net/story/45474/

2-به نقل از نامه مردم، شماره 881، 16 آبان ماه 1390

http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1511

3-بازخوانی مفاهیم استقلال و استعمار-دکتر کاظم علمداری

http://www.rahesabz.net/story/19388/

4- آمریکا و دمکراسی- حبیب برزین

http://www.jminews.com/news/print/?mi=15&ni=4756

5 -استقلال-احمد پورمندی

-http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=41754

6 -  دکتر هوشنگ امیر احمدی - مصاحبه با اقای علی گلدوست بخش مطالعات مدیریتی دانشگاه سان فرانسیسکو

7- چرا حملهء نظامی به رژیم ؟،علی میرفطروس

http://mirfetros.com/fa/?p=2322

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter