نویدنو:20/09/1390  

 

 نویدنو  20/09/1390

 

 

آن که انسان را می کشد نمی تواند محیط زیست را حفظ کند

سخنرانی اسکار لافونتن در کنگره حزب چپ های آلمان

اسکار لافونتن - برگردان : سیامک طاهری

 

رفقا ودوستان عزیز

ما در دوران دیکتاتوری بازارهای مالی زندگی می کنیم.وهنگامی که همه منتقدان ما می گویند چرا حزب چهره جذاب تری را از خود به نمایش نمی گذارد حق با آن هاست .موضوع ها ومایه های های حزب ما در خیابان ها هستند. باید از خود بپرسیم چرا تا کنون سیمای قابل قبول تری از خود به نمایش نگذاشته ایم ؛ آن هم درست در زمانی – زمانه ما که زمانه ی دیکتاتوری بازارهای مالی است -  که در آن جامعه خدمات اجتماعی برچیده می شود ودر تمامی جهان گرسنگی وبیکاری گسترش می یابد-.در چنین زمانی ما باید با همه کسانی که روی به سوی ما می آورند تفاهم هرچه بیشتری برقرار سازیم. درست از این رو است که من با نگاه به دیکتاتوری بازارهای مالی می گویم: نوسازی دموکراتیک سرمایه مااست. ما حزب نوسازی دموکراتیک را بنا کردیم.اینک باید برای همگان روشن سازیم که ما زیر بیرق دموکراسی چه چیزی را می فهمیم. من یکبار دیگر تکرار می کنم ؛ دموکراسی آنچنان نظم اجتماعی ای است ؛ که در آن اراده اکثریت جامعه جاری باشد . به همین سادگی، اما وقتی که اضافه می کنیم ؛ در جامعه ای که در آن حقوق بازنشستگی کاهش می یابد وکمک های اجتماعی بر چیده می شود؛ علایق اکثریت جاری نیست ودموکراسی وجود ندارد ؛ درگیری ما با دیگر احزاب آغاز می شود. واگرتعریف ما از دموکراسی به مذاق آنان  ویا رسانه هایی که منتقد ما هستند خوش نمی آید ، آنگاه باید از آنان بخواهیم که دموکراسی را از دیدگاه خود تعریف کنند . آیا براستی شما بر این عقیده هستید که (برای تحقق دموکراسی) کافی است ما مردم هر چهار سال یکبار به پای صندوق های رای رفته وآرای خود را به صندوق ها بریزیم؟

وقتی که از حقوق اقلیت ها دفاع می کنیم این به هیچ وجه به معنای آن نیست که ما طرفدار حکومت اقلیت ها هستیم ؛ بلکه از نظر ما این عین دموکراسی است. حکومت اکثریت با رعایت حقوق اقلیت. آری وقتی سخن از ضعیفان جامعه است ما حزب مدافع اقلیت ها هستیم. من امروز می خواهم بگویم که قدرت حزب ما در آن است که اقلیت ها را هم نمایندگی می کنیم. وبرای آنکه موضوع را اندکی روشن کنم می گویم که بی اندازه از این گفتارها در باره یهودی ستیزی حزب ما خشمناک هستم (1) چرا؟

چون حزب سیاسی ای  که به نام مارکس ورزا لوکزامبورگ منتسب است ؛ حزبی که گئورگ گیزی را در میان صفوف خود دارد ؛ در این زمینه نیازی به درس آموزی از دیگران ندارد.علاوه بر آن مایلم این مطلب را به دلیل قبلی خود اضافه کنم که ؛ من از جمله به این دلیل در خودم همیشه انگیزه چپ بودن را یافته ام که یقین دارم ؛درصورتی که باردیگر فاشیسم چهره کریه خود را دراین کشور بنمایاند ویهودیان بار دیگر مورد اذیت وآزار قرار گیرند این چپ ها خواهند بود که بار دیگر در پشت سنگرها قرار خواهند گرفت نه انتشارات اشپینگر(2) وبلند گوهای تبلیغاتی احزاب دیگر.از این رو می گوییم ما مخاطب چنین اتهاماتی نیستیم..

در آن هنگام که بادهای مخالف شروع به وزیدن می کنند ؛ با وجود شدت جریان باد، آنچه که ما بدان نیاز مندیم آن است که یک فانوس دریایی داشته باشیم. دوستان عزیز از این رو مایلم یکبار دیگر خاطر نشان کنم وبا مثالی آنرا روشن سازم ؛ زمانی که رهبری حزب مورد تهاجم قرار می گیرد حتی در آن هنگامی که آنان مرتکب اشتباهی شده باشند ، درست در چنین هنگامه ای است که حزب به همبستگی همه اعضای خویش نیازمند است. -این را به عنوان کسی که سالیان متمادی در پست های مدیریتی بوده است می گویم. اجازه بدهید یک مثال دیگر بزنم:

زمانی من در روزنامه ها خواندم که آن نامه به فیدل کاسترو نوشته شده است ؛ (2) و چگونگی بر خورد یکی دونفر از ما به آن نامه را خواندم.  لازم می بینم آنچه را که در یگ گفتگو با روزنامه نگاری در این باره گفتم برایتان باز گو کنم .من گفتم ؛ بله من از" گزینه لوچ " و "کلاوس ارنست " انتقاد می کنم .انتقاد می کنم که این جرات وجسارت را به خرج دادند تا به مردی نامه بنویسند که اجازه داده است در خاک کوبا شکنجه گاه ساخته شود ، یعنی در گوانتانامو.جایی که در آن انسان ها را به شکل غیر قانونی ای بازداشت وشکنجه می کنند. این غیر قابل قبول است که به چنین فردی نامه نوشته شود وتولدش را به او تبریک بگویند.

خبرنگار گفت :اما این کار را که او انجام نداده بلکه جورج بوش بود که این کار را کرد. ومن گفتم بله حق با توست اما فراموش نکنیم که در آلمان ودیگر کشورهای جهان تولد این فرد به او تبریک گفته شد. به من بگویید که شما  با کدام معیار وقایع را می سنجید.آری ما به یک فانوس دریایی راهنما احتیاج داریم  ما نباید اجازه دهیم تا دیگران ما را به دفاع وادار کنند . هم اکنون وقتی که از آمریکا ودیگر احزاب سخن می گفتم خانم مادلین آلبریت وزیر خارجه سابق آمریکا را به خاطر آوردم که هنگامی که از او پرسیده شد ؛ با توجه به اینکه محاصره اقتصادی عراق به مرگ بیش از 600000 کودک انجامیده است ؛آیا این کار ارزش انجام آن را داشت ؟پاسخ داد :آری ارزش آن را داشت!

کجایند معیار ارزش های انسانی در کشورهای غربی ، وقتی که این انسان ها  می توانند با انگشت دیگران را نشانه روند!

فانوس دریایی همبستگی با رهبری حزب ! این اولین درخواست من است. دومین درخواست من این است که ما نباید درگیر بحث های بیهوده شویم، بخصوص در هنگامی که ما در رقابت سرسختانه ای با دیگر احزاب قرار داریم . من در پاره ای از بحث ها می شنوم که می گویند ما مجبوریم . دوستان عزیز، این غلط است. ما در یک رقابت سالم با دیگر احزاب هستیم ، ما باید به راه های موفقیت حزب خودمان فکر کنیم، مثلا باید توجه کنیم که گفتگو بر سر ائتلاف با دیگر احزاب را پس از انتخابات انجام می دهند ونه پیش از آن!

من با نگاهی مستقیم به سوسیال دموکرات ها وسبزها این مطالب را می گویم .من گه گاه از پاره ای از رفقایمان می شنوم که می گویند ما باید آن ها را رعایت کرده وبه سوی آنان برویم.اما دوستان عزیز، چه کسی تا کنون از همکاری خود داری کرده است؟ چه کسی در تورینگن ؛ زاکسن آنهالت ؛ در مکنهایم فورکومن از همکاری خود داری کرده است؟ اینان کیان بودند که در هسن ؛ در نوردراین وستفالن وسرانجام در هامبورگ از همکاری خود داری ورزیدند؟ آری این سوسیال دموکرات ها بودند. چرا هنوز پاره ای از ما اعتقاد دارند که آنان حق دارند تعیین کننده همه روابط بوده و هرگونه که مایلند آن را بچرخانند؟

این آن ها هستند که باید تغییر کنند نه ما

یک نکته ضروری دیگر!

من کاملا جدی هستم ! ما برای همکاری آماده هستیم  ما خواهان یک رقابت سیاسی درست هستیم . ما خواهان برخورد ی سالم با یکدیگریم.اما در اینجا باید توجه ها را به این نکته جلب کنم ؛ تا زمانی که سوسیال دموکرات ها وسبز ها ما را به وسیله سازمان حافظان قانون اساسی مورد نظارت قرار می دهند(3)،  تا زمانی که آنان روش های پلیسی را جایگزین رقابت سالم سیاسی می کنند ؛ جدل بر سر شرکت کردن یا نکردن در دولت بحثی زاید است ، وباید از آن صرفنظر کرد. این سوال که آیا ما باید در دولت شرکت کنیم یا نه، اساسا سوال قابل طرحی نیست. در اینجا کسی ایستاده است که سال ها از مسوولین دولتی بوده است. (4) سوال درست این است که آیا ما با شرکت در حکومت می توانیم خدمتی به رای دهندگان خود بکنیم یا نه ،واین سوال را ما به تنهایی نباید پاسخ بدهیم، بلکه پاسخ درست این سوال را ما در انتهای کار، با همفکری رای دهندگانمان خواهیم داد. اگر در نتیجه شرکت ما در دولت بر تعدادمان افزوده شود ویا کارنامه خوبی از خود به جا بگذاریم، آنگاه شرکت ما در دولت کار صحیحی بوده است ، واگر پس از شرکت در دولت یک نتیجه بد به دست آوریم ، آنگاه باید بپذیریم که شرکت ما در دولت غلط بوده است ، وباید در سیاست خود تجدید نظر کنیم وخود را اصلاح کنیم

ما باید نسبت به آن چه که امروز با اکثریت قاطع تصویب کردیم کاملا قانع شده باشیم این همان پاسخ قدیمی تاریخ جنبش کارگری نیست .این یک پاسخ مدرن به مبارزه جویی دیکتاتوری بازارهای مالی است.

یاران عزیز، همان دستاوردی که واقعه فوکوشیما برای سبزها در بر داشت ؛ حادثه لمان برودر نیز برای ما چپ ها در جهان در بر خواهد داشت. چراکه با درهم شکستن بانک ها، وآنچه که سرمایه داری مالی نامیده می شود، سیستمی که بر مبنای یک توهم بزرگ ایدئولوژیک بنا شده است، باید به کناری نهاده شود. بله راه حل دیگری به جز آنکه براین سیستم غلبه شود وبر چیده شود وجود ندارد.

ما باید این موتور دوگانه سوزاحزاب دیگر را به سوی خودشان برگردانیم . وقتی که من امروز بار دیگر از یک بلند گوی بدنام می شنوم که می گوید " چپ ها خود را در آفساید قرار داه وفقط کلمات بی معنایی را تصویب کرده اند " - یک بلند گوی سوسیال دموکرات– آنگاه می توانم پاسخ دهم که شما سوسیال دموکرات ها ونیز سبزها ، در ماه ها و سال های پیش رو، مجبورید آن چیزی را رونویس کنید که ما چپ ها پیشنهاد می کنیم. شما نسخه غلطی در دست دارید. شما فقط خط می زنید. این فقط آقای گوتنبرگ (5) نیست که سرقت ادبی می کند ؛ وقتی که سخن بر سر برنامه چپ ها است، یعنی یک برنامه مدرن اجتماعی چپ، آنگاه دیگرانی نیز هستند که همین کار را انجام می دهند

....

ما مخالف این هستیم که سودهای بانک ها به گروه کوچکی از بانکدارها برسد ولی ضررهای آنان را عموم مردم متقبل شوند . من یکبار دیگر آلترناتیو وضع موجود را ایجاد صندوق های پس انداز به جای قمارخانه هاوکازینوها (منظور بانک ها هستند ) می دانم. صندوق های پس انداز وبانک های ایالتی را بار دیگر راه اندازی کنید . به زبان ساده تر ضمانت برای صندوق های پس انداز! من کاملا با آگاهی می گویم ، تنها حزبی هستیم که برنامه ای قابل استفاده برای بحران مالی داریم . من به این گفته کاملا معتقدم.

....

یکی از نکات مهم برنامه ما در باره دارایی های شخصی است. ما فقط یک سوال را مطرح می کنیم چه چیزی بر مبنای کدام دلیل به چه کسی تعلق دارد ؟ وما جواب کلاسیکی به این پرسش می دهیم . در اینجا بار دیگر منتقدان خود را ، که نظری به غیر از مادارند، دعوت به بیان استدلال خود می کنیم. ما می گوییم دارایی بر خاسته از کار است ونه سوداگری وقمار ویا هر عمل دیگری غیر از کار .این است نظر ما در باره دارایی شخصی!

این گونه ورود به بحث دارایی های شخصی امکان بر پا سازی جامعه ای دموکرات را ممکن می سازد. تا وقتی که وضع به گونه ای است که اقلیتی ، چون اکثریت برای آنان کار می کند، ثروتمند می شود، تا زمانی که حداقل دستمزد در این کشور وجود ندارد ؛ اقلیت کوچکی دارایی ها را انبار خواهند کرد.

دارایی بزرگ یک معنای دیگر هم دارد وآن قدرت سیاسی است. واین نقشی است که از دهها و صد ها سال پیش برنظم جامعه زده شده است. از این رو ضروری است که این شعر برتولت برشت برپیشانی برنامه حزب ما نقش بندد که " سرانجام مردم باید دریابند که کاخ ها را مردم می سازند نه پادشاهان " این اقلیتی میگسار نبودند که صنایع را پی ریزی کردند ،بلکه این صدهاهزار کارگر مرد وزن بودند که این امکانات را خلق کردند واین حقوق آنها است.

پاسخ ما به سوال های فراوان امروزمان ؛ دارایی اجتماعی است.در دنیای بانک ها، این بدیهی است که فقط بانک ها یی که– واین در مورد بانک های تعاونی نیز صدق می کند- از سرمایه اجتماعی بر خوردار بودند بر روی پاهای خود ایستادند.

...

من تاکید می کنم که چگونگی پاسخ ما به به مسئله دارایی های شخصی، برنامه ما را به مساله محیط زیست پیوند می زند. من کاملا اعتقاد دارم که هیچ "سرمایه داری سبزی" وجود ندارد . در آن چنان نظمی که فقط تلاش برای سود شخصی حکمفرما است، طبیعت ناچار است که زیر مهمیز سود جویان قرار گیرد. به همین جهت وقتی که حزب سبز ها از "کاپیتالیسم سبز" سخن می گوید ، فقط یک بسته بندی فریبنده عرضه می کند. من دراینجا شما را به "النور اوستوم " برنده جایزه نوبل ارجاع می دهم ، که ثابت کرد اداره جمعی دارایی ها ، اغلب بیشتر حافظ محیط زیست است، تا خصوصی سازی آن ها . از این رو لازم است که سبزها تغییر دیدگاه دهند .آنان فقط آنگاه به حزب واقعی محیط زیست تبدیل می شوند که بر روی مساله دارایی های شخصی کار کنند. واین نیز روشن است که آنان نمی توانند مدعی حفظ محیط زیست باشند، وقتی که از جنگ های مرگ آور حمایت می کنند.آنکه انسان را می کشد نمی تواند محیط زیست را حفظ کند. آنکه حافظ انسان نیست نمی تواند حافظ محیط زیست باشد.

پاپ بدون آنکه خود بخواهد، درمجلس آلمان مطالبی را در تایید برنامه حزب ما به زبان آورد. من کاملا آگاهانه پس ازآنکه گئورک گیزی و کلاوس ارنست تاکید کردند که ما حرب آزادی وبرابری هستیم ، واین دو مفهوم مفاهیمی درهم تنیده هستند؛این سخنان را بیان می کنم. وقتی که انسان به  تاریخ فرهنگی این مفاهیم توجه می کند که چگونه این مفاهیم پدید آمدند ، آنگاه گفته های پاپ درست است که ایده برابری از تصور مذهبی فرزند خدا زاده شده است،  چرا که در محتوای آن انسان ها مانند یکدیگر هستند ونیز کرامت یک سانی دارند.از این رو ما بر این سنت فرهنگی ریل گذاری می کنیم وآن را گسترش می دهیم.وبه همین گونه است این گفته که تو باید دیگری را همان گونه دوست داشته باشی که خودت را. بنا براین همه انسان ها آزاد هستند وباید از محیط اجتماعی یک سانی برخوردار باشندودر زندگانی اجتماعی شریک شوند.این است آن اندیشه بزرگی که ما باید به آن موظف باشیم.

....

 وقتیکه ما از آزادی وبرابری سخن می گوییم نباید اجازه دهیم که دوباره همان اشتباهات سوسیالیسم دولتی را تکرار کنیم . برای آن که عدالت آیندگان را بنا کنیم حق نداریم بر صورت امروزیان سیلی بزنیم. این اشتباه سوسیالیسم بود.اما امروز ما با خطای بزرگ کاپیتالیسم مواجه ایم که برای بدست آوردن سودی کوتاه مدت هر روز بر صورت میلیون ها نفر سیلی می زند واین آن پدیده ای است که حزب چپ در برابر آن می ایستد.

اینجا است که فرمول رزا لوکزامبورگ در برابر ما قرار می گیرد، سوسیالیسم یا بربریت ؟ چه مفهومی پشت این جمله نهفته است.

در فلسفه فرانسوی ما از دیدگاه پاسکال به یک نظم سیتماتیک چند لایه می رسیم. به عنوان مثال از یک نظم حقوقی –اقتصادی آغازمی کنیم، بعد به یک نظم سیاسی می رسیم سپس نظم اخلاقی می آید وسپس به دنبال آن علم اخلاق می آید. بر مبنای این فلسفه هرگاه نظم پایینی بر نظم بالایی چیره گی یابد این به مفهوم بربریت خواهد بود. اگر این فلسفه را به زبان امروزی ترجمه کنیم باید بگوییم که عقل گرایی اقتصادی بر نظم بالایی یعنی سیاست غلبه پیدا کرده است. پس بربریت حاکم است. این است دلیل فلسفی این که چرا ما می گوییم ما دیکتاتوری بازارهای مالی داریم.

...

من مایلم از شما برای نام گذاری گروه های کمک به مردم جهان که با نام ویلی برات تصویب کردید تشکر کنم  ... من مایلم که به سوسیال دموکرات ها یادآوری کنم که نباید فراموش کنید که کارل لیبکنشت ورزا لوکزامبورگ مدت های درازی عضو حزب سوسیال دموکرات آلمان بودند. از این رو ما براین سنت پای می فشاریم.

...

هرگاه یک نفر به شما برخورد کرد وپرسید تو عضو حزب چپ ها هستی ؟ مبادا که شما خجولانه وبزدلانه برخورد کنید بلکه در چشمان اوبنگرید وبگویید مگر تونیستی ؟ زود باش بجنب دیر می شود ها !

اندکی کوتاه شده

 

توضیحات مترجم:

1-    نشریات راستگرا نامه تبریکی را که دوتن از رهبران این حزب به مناسبت سالگرد تولد فیدل کاسترو نوشته بودند، دستاویز حمله به حزب قراردادند

2-   حزب چپ ها ی آلمان به دلیل حمایت از فلسطینیان از سوی راست ها به یهودی ستیزی متهم شده است. لازم به یاد آوری است که مادر گئورگ گیزی که از بنیان گذاران این حزب است یهودی است .

3-   انتشارات اشپیرینگر یک تراست بزرگ انتشاراتی راست گرای آلمانی است که از کتاب تا انواع روزنامه ها وهفته نامه وماهنامه ها وسالنامه ها را منتشر می کند. این بنگاه عظیم شباهت زیادی به بنگاه انتشاراتی مرداک در انگلستان دارد که چندی پیش اخبار رسوایی های آن منتشر شد.

4-   سازمان حافظ قانون اساسی یک سازمان پلیسی است که وظیفه آن مبارزه با سازمان ها وجریاناتی است که علیه قانون اساسی اقدام می کنند

5-   اسکار لافونتن رهبر سابق حزب سوسیال دموکرات ونخست وزیر محبوب ایالت زارلند بود که سالیان متمادی با اکثریت کم نظیری به این سمت انتخاب می شد. او از جمله معدود رهبران حزب سوسیال دموکرات بود که همواره در تظاهرات صلح شرکت می کرد.او تئوریسین وبرنامه ریز این حزب در پیروزی تاریخی این حزب بود، که طی آن حزب سوسیال دموکرات برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم موفق شد با کمک سبز ها دولت تشکیل بدهد.پس از پیروزی، لافونتن به عنوان وزیر اقتصاد وبرنامه ریزو مرد قدرتمند کابینه انتخاب شد، اما پس از چندی نا گهان، بدون دادن هیچ پاسخی از همه سمت های خود استعفا داد وخانه نشن شد. فقط وقتی که یک ماه پس از این استعفای جنجالی جنگ یوگسلاوی آغاز شد همگان دریافتند که دلیل این عمل چه بوده است. لافونتن بعد ها از حزب سوسیال دموکرات انشعاب کرد ودراتحاد با حزب سوسیالیست های دموکراتیک ؛ حزب چپ ها را بنیاد نهاد.

6-   آقای گوتنبرگ وزیر دفاع دولت راستگرای دموکرات مسیحی بود که فاش شد تز دانشگاهی خود را از روی تز های دیگران رونویسی کرده است وازاین رو ناچا ربه استعفا شد.

 

نوید نو :1- عنوان مقاله انتخاب نوید نو است .

2- این نوشته با اجازه مترجم محترم اندکی اصلاح شده است .

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter