نویدنو:10/08/1390  

 

 نویدنو  10/08/1390

 

 

درس های جنبش اشغال وال استریت برای چپ ها

احمد سپیداری

جنبش اشغال وال استریت حاوی درس های مهمی است که می توان از آن بسیار آموخت. این جنبش که از وال استریت آغاز شد، با درنوردیدن شهرهای آمریکا به اروپا رسید، به کانادا وآسیاو استرالیا راه باز کرد و دوباره با قدرت بیشتری به آمریکا باز گشته و مبارزه ای اگرچه هنوز کم حجم، اما بسیار تاثیر گذار و پر دامنه ای را در شهرهای بزرگ کشورهای سرمایه داری توسعه یافته رقم زده است.

 ریشه ها این جنبش را می توان و باید در بحران عمیق اقتصادی اخیر یافت. با عمق یافتن بحران در نظام سرمایه داری جهانی شده که هنوز هیچ راه چاره ای برای درمانش نیست، شرکت ها و کسب و کارهای کوچک و متوسط بیشتری به تعطیلی کشیده می شوند. این در حالی ست که تعدیل وسیع و بیرحمانه نیروی کار که این بار نه به کمک اتوماسیون، بلکه با سپردن کار دو نفر بر عهده یک نفر صورت می گیرد، نیروهای کار هر چه بیشتری را از چرخه تولید و توزیع کالا و خدمات به بیرون می ریزد. از طرف دیگر، جوانانی که با صرف هزینه های گاه هنگفت مهارتی را آموخته اند و آماده شده اند تا پا در بازار کار بگذارند، با درهای بسته مواجه می شوند. افزایش بی منطق قیمت ها که دیگر شکل غارت رسمی را به خود گرفته، هر نوع تامین معیشت برای گذران زندگی بخش های بزرگی از مردم را ناممکن یا در بهترین حالت، سخت دشوار می کند. بیکاری و بی خانمانی وسعت می گیرد و با از بین رفتن هر امیدی به بهبود اوضاع و مزمن شدن زخم های کهنه حاصل از بهره کشی ظالمانه و تبعیض غیر انسانی نظام حاکم سرمایه داری جهانی ، موجی از اعتراض سراسر جهان را فرا می گیرد.

روشن است که اعتراضات اخیر مردم در خاورمیانه، شمال آفریقا و برخی کشورهای آسیایی برای اعتراض به رژیم های دیکتاتوری و سیاست های نولیبرالی اجرا شده توسط این رژیم ها و اعتراضات بسیار رادیکال و گسترده مردم به راه حل های مبتنی بر ریاضت اقتصادی دولت های اروپایی سنگ بنای محکمی برای این جنبش بوده است.

می توان با طرح پرسش های دقیق و کنکاش پیرامون برخی مسائل جنبش اعتراضی اشغال وال استریت یا 99% که در چنین بستری از رویدادها شکل گرفته، درس های لازم را مورد توجه قرارداد و از آن برای حال و آینده مبارزه علیه سرمایه داری جهانی بهره برد.

1-   چرا اعتراض 99% ی ها از این یا آن دولت امپریالیستی، مثلا کاخ سفید، به مراکز مالی جهانی، نظیر وال استریت، و دفاتر بزرگ ترین شرکت های جهانی انتقال می یابد؟

 آیا این بدان دلیل نیست که وال استریت بعنوان مقر یک حکومت مالی جهانی مرحله انحصار در سرمایه داری را یک قدم دیگر به پیش برده و می رود تا یک دیکتاتوری مالی جهانی را حاکم سازد که در آن رقابت های منطقه ای شرکت های غول پیکر تصاحب کننده بازار، و نیز دولت های تحت نفوذ و حمایت کننده از آن سرمایه های بزرگ در کشورهای متروپل اهمیت درجه اول خود را از دست می دهد؟

تحلیل گران چپ باید تحلیل ها پیرامون انتقال سرمایه داری از عصر امپریالیسم به عصر جهانی سازی را هر چه جدی تر بگیرند و تحولات نظام سرمایه داری جهانی را مطالعه و پیگیری کنند. در غیر این صورت، با عدم درک تغییر در اشکال و صف بندی های صورت گرفته، در تحلیل مشخص شرایط، با دشواری های جدی و گاه بن بست هایی روبرو خواهند شد.

 

2-   جنبش 99% با اقدام فراگیر خود آشکارا بیان می کند که مبارزه علیه نظام سرمایه داری بعنوان یک نظام جهانی، خود یک مبارزه جهانی است و به این کشور یا آن کشور خاص با ویژگی های مشخص خلاصه نمی شود، اگر چه قطعا در هر کشوری همزمان با ویژگی های عام، ویژگی های خاصی نیز به همراه دارد.

این در حالی ست که انقلاب های پر شمار سال های اخیر بویژه در کشورهای عربی و شمال آفریقا با مداخلات سیاسی، اقتصادی یک ائتلاف پایدار بین دولت آمریکا و دولت های اروپایی، و همچنین عملیات نظامی ناتو، هنوز از سمت گیری رادیکال اجتماعی بازمانده اند. آیا در چنین وضعیتی، تلاش برای انقلاب های سوسیالیستی در عرصه ملی به منظور جداکردن "حلقه ضعیف" و بر پا داشتن مستقیم نظام سوسیالیستی خارج از هرگونه چارچوب سرمایه داری– آنچه در قرن بیستم شاهد آن بوده ایم و امروز توسط برخی کمونیست ها توصیه می شود– با وجود یک نظام دیکتاتوری سرمایه داری جهانی دشوارتر و دشوارتر نمی شود. آیا با چنین روندی از اوضاع انقلاب سوسیالیستی خصلتی هر چه جهانی تر به خود نمی گیرد؟

براستی در چنین شرایطی، برنامه پیشنهادی چپ ها برای انقلاب در عرصه ملی بطور عام چه می تواند باشد؟

 

3-   جنبش های اخیر و در دنباله آن ها جنبش اشغال وال استریت پافشاری جدی بر عمق بخشیدن به دمکراسی و استقرار نوعی از دمکراسی مستقیم در شیوه مبارزات و ساختار جنبش داشته است. باید متوجه بود که جنبش های ضد سرمایه داری معاصر در اغلب موارد دارای ویژگی های عمیق دمکراتیک اند و نمی توان با یک یا این یا آن - یعنی یا دمکراتیک و یا سوسیالیستی - با آن ها برخورد کرد. نادیده گرفتن در هم تنیدگی های این دو وجه سیال و تاکید مصنوعی و یک جانبه بر وجه سوسیالیستی جنبش بدون توجه به ویژگی های دمکراتیک آن، یک اشتباه محرز است. به سختی بتوان با چنین تاکتیک هایی در صف یک پارچه کارزار باقی ماند و منزوی و طرد نشد.

همه می دانیم که برخی از کمونیست ها وظایف دمکراتیک انقلاب را تنها برای جوامع فئودالی قابل استناد دانسته و هر نوع اشاره به آن در برنامه احزاب در دوران بسط سرمایه داری را نشانه اپورتونیسم راست تلقی کرده اند. برخی دیگر نیز اهمیت دادن به یک دمکراسی پایدار برای استقرار سوسیالیسم را - خیلی بی پرده - سوسیال دمکراسی می خوانند و می کوبند.

جنبش 99% ی ها نشان از آن دارد که تحولات آینده سیلی های محکم تری به تعصب ورزی های این قبیل از رفقا خواهد زد؟

 

4-   شبکه ای بودن جنبش ها و اعتراضات در طی این دوران و بویژه جنبش اشغال وال استریت استمرار قابل توجهی را نشان داده است. همچنین باید متوجه بود که در بیشتر نقاط جهان، نیروهای به شدت متنوع و متکثر ائتلافی جایگزین صف واحد و متشکل نبرد یکپارچه تحت راهبری احزاب کمونیست در دوران پیشین شده است.

 

پرسشی که مطرح می شود آن است که آیا چپ باید هنوز هم این نوع مبارزه و این شیوه سازماندهی را امری ناموفق و موقت بداند و متصور هدایت هم چیز و همه کس به سمت مدل های تاریخی خودش باشد که پیشبرد آن به شدت از طرف نیروهای امنیتی پاسدار سرمایه داری جهانی زیر ضرب بوده و مهار شده است؟

آیا می توان به اشتباه، مبارزات برآشفتگان در اروپا را آلترناتیو سازی راست ها برای مبارزات متشکل چپ ها نامید و بدون داشتن هرگونه سندی، سازماندهندگان آن را عواملی دانست که روزها در ستاد احزاب بورژوایی فعالیت می کنند و شب ها در هیئت برآشفتگان ظاهر می شوند؟ قطعا اینگونه توجیهات در برابر بسط همین نوع از تشکل و مبارزه در درون آمریکا، آن هم با پشتیبانی وسیع سندیکاها و اتحادیه های کارگری و مجموعه عظیم نیروهای ترقیخواه آن کشور - از جمله کمونیست ها، رنگ خواهد باخت و نشانگر بازماندگی از سیر رویدادها تلقی خواهد شد.

اگر کسانی باز هم شک دارند که با اشکال پیچیده تری از تضاد کار و سرمایه و تنوع هرچه رنگین تری از مبارزه طبقاتی روبرو هستیم، و هنوز باور به آن دارند که این نوع مبارزه ها ما را به جایی نخواهد برد و بی نتیجه باقی خواهد ماند، درس های بیشتری در راه است. (انگار که تداوم اشکال سنتی تر در طی دهه گذشته ما را به جایی رسانده است؟)

 

به نظر می رسد تئوریزه کردن چگونگی راهبری جنبش های شبکه ای و به روز کردن شیوه سازماندهی  لنینی یعنی سانترالیسم دمکراتیک - که مفهوم عمیق آن تکیه و اصالت بخشیدن بر خرد و پراتیک جمعی بعنوان سنگ پایه نظام سوسیالیستی ست -  از اهمیت ویژه ای در این میان برخوردار باشد. کمونیست ها باید در ارائه شیوه های سازماندهی شبکه ای دارای قابلیت ادامه کاری و مبتنی بر سانترالیزم دمکراتیک پیش قدم باشند. اولین گام در این راه بهره گیری از ساختارهای شبکه ای در کنار دیگر اشکال سازماندهی توسط خود کمونیست ها در سراسر جهان است. حضور شبکه ای کمونیست ها در جهان بزرگ ترین پیوند درونی میان این اعتراضات را باعث خواهد شد.

 

5-   جنبش های اجتماعی ضد سرمایه داری نمی توانند برای پیام رسانی خود به مردم، به رسانه های شرکتی که در واقع  به تملک سرمایه های مالی درآمده و سخنگوی نظام دیکتاتوری حاکم بر جهان اند، تکیه کنند. رسانه های شرکتی تنها وقتی مجبور می شوند اعتراضات را بازتاب دهند که شبکه اطلاع رسانی این جنبش ها مردم را هشیار کرده باشد.

شیوه تخریب و بی اعتبار کردن بدیل های سرمایه داری همچنان محور فعالیت نیروهای راست است. به خشونت کشیدن اعتراضات توسط "سیاه جامگان" سازمان یافته تحت نظر نیروهای امنیتی برای بازتاب خشونت ورزی در رسانه ها و توجیه سرکوب های پلیسی، زیر سئوال بردن اهداف و بی برنامه خواندن آن ها، اختلال در شبکه های مجازی بوجود آمده و بکارگیری چهره های نفوذی بعنوان سخنگوی این جنبش ها برای انحراف در مشی و استراتژی های انتخاب شده، تفرقه اندازی و ایجاد چند دستگی در میان نیروهای شرکت کننده، بهره برداری از شعارهای طرح شده در این اعتراضات برای عوام فریبی های انتخاباتی توسط نیروهای راست، و البته و بویژه سرکوب خونین این اعتراضات و بالا بردن هزینه های شرکت در این گونه اجتماعات  از جمله روش هایی ست که همچون گذشته بکار گرفته شده و می شود.

 

جنبش 99% با اتکا به تجربیات تاریخی جنبش های سیاسی اجتماعی و بویژه جنبش های دوران اخیر نظیر مخالفت با جهانی سازی، تلاش داشته تا راهکارهایی برای غلبه بر ترفندهای حاکمان بیابد و به همین دلیل از سیالیت مبارزه و ارجاع تصمیم گیری به مجمع های عمومی معترضان، راه نیروهای پلیسی امنیتی برای درهم شکستن هرگونه ساختار تشکیلاتی هرمی احتمالی را ببندد. باید متوجه بود، آنچه در این جنبش بی نظمی می نماید، در واقع نظمی ست رشد یافته که راه درهم شکستن سهل و آسان اعتراض را بر دشمنان به شدت توانمند می بندد. این تلاش ها هنوز نیاز به ارتقای جدی دارد.

 

این جنبش توانسته است با کمترین امکانات پیام های بزرگی را به میان مردم ببرد و نگاه ها را از دنباله روی نظام حاکم بگرداند. بیداری جهانی و روشنگری های شفاف و جانبدار طبقاتی توسط این جنبش می تواند و باید زمینه ای برای شکل گیری بدیل های لازم در برابر حاکمیت یک درصدی ها بر سرنوشت 99% از مردم جهان باشد.

 

6-   جنبش وال استریت را باید بعنوان یک جنبش اعتراضی باز شناخت و نه تلاش برای یک انقلاب جهانی، چرا که نه برنامه ای برای انقلاب دارد و نه هنوز به تئوری انقلاب و بدیل لازم برای جایگزینی نظام سرمایه داری مجهز است. لنین معتقد بود بدون تئوری انقلابی هیچ انقلابی رخ نخواهد داد. او همچنین بر این باور داشت که تئوری انقلاب از بطن مبارزات واقعی مردم در صحنه های نبرد رودررو با نظام های حاکم بیرون می آید و فورمولبندی می شود. او به نوبه خود با تحلیل مشخص از اوضاع مشخص روسیه تزاری در آن دوران تاریخی، تئوری انقلابی لازم برای انقلاب اکتبر را فرمولبندی کرد، به تصویب رساند و با به کار گیری آن، مبارزات مردم را راهبری کرد و به پیروزی رساند.

 

برخی از چپ ها به اشتباه فورمولبندی های لنین برای انقلاب اکتبر را که به کشف قانونمندی های سیاسی اجتماعی پر اهمیتی نیز فرا می روید، تا آنجا عامیت می بخشند که به نظر می رسد تئوری انقلاب یک بار برای همیشه کشف شده است. تئوری انقلاب در تفکر آنان تا حد نسخه ای برای همه انقلاب ها تنزل می یابد و اگر واقعیت ها با آن نمی خواند، باید منتظر ماند تا واقعیت ها تغییر کند.

 

از این رفقا البته توقعی برای ورود فعال به صحنه - در این مرحله از مبارزه - و کار دامنه دار مطالعاتی و از جمله  مطالعات میدانی با اتکا به ابتکار عمل توده های مردم و تلاش برای مساعدت به تدوین تئوری انقلاب نمی توان داشت. اما تردیدی نیست که این مهم بوسیله کمونیست ها و مارکسیست های روشن بینی که علم و عمل را به هم می آمیزند و پا به پای توده های مردم می رزمند و از مبارزات و تجربه های پیروزمند و شکست خورده خود و آنان می آموزند، و به واژه ای به نام مردم عمیقا ایمان دارند، تا بر پایی جامعه ای آزاد و فارغ از استثمار و بهره کشی به انجام خواهد رسید.

  


 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter