نویدنو:20/05/1390  

 

 نویدنو  20/05/1390

 

 

جهان در استانه دورانی جدید؟

ت. سام

اخیرا شاهد رویدادها و جریانهایی در سراسر دنیا بوده ایم که این سوال را مطرح می کند که آیا پس از فروپاشی شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی که نظم نوین جهانی را بر کره خاکی مسلط کرد، در آستانه دورانی جدید قرار داریم؟
کمتر کسی است که امروز به بحران عمیق در ابعاد جهانی که منبع آن در مراکز اصلی سرمایه داری جهانی یعنی ایالات متحده امریکا، اروپا و ژاپن است اذعان نداشته باشد. بحران اقتصادی در آمریکا، که در مرکز آن بحران بدهی و عدم توازن واردات و صادرات قرار دارد، هر روز بیشتر از پیش موجب نزول امریکا بمثابه تنها ابرقدرت باقیمانده از جنگ سرد می شود و این خود به برآمد شرایط جدیدی منجر می شود که باید مورد تجزیه و تحلیل کنشگران سیاسی بخصوص در طیف چپ و انقلابی قرار گیرد.
در اروپا بحران اقتصادی در کشورهای عضو این اتحادیه همچنان رو به وخامت دارد و کشورهای درجه دو و سوم این اتحادیه هر چه بیشتر محتاج کمکهای مالی کشورهای اصلی آن مانند آلمان و فرانسه که به نوبه خود درگیر بحرانهای خود هستند می شوند. بحران بونان در یک ساله اخیر موجب شکافهای عمیقی در این کشور شده و دولتهای راستگرای این کشور برای حل بحران مالی خود دست به دامان اتحادیه اروپا برای دریافت وامهای کلان شده اند که با شروط سنگینی به انها پرداخت میشود. بر آورده ساختن این شروط آینده کشور مستقلی به نام یونان را مورد سوال قرار می دهد و عواقب سنگینی برای مردم این کشور دارد. هنور بحران در یونان فروکش نکرده که بحران در ایتالیا و اسپانیا مطرح می شود و دور نیست تا اضافه شدن نام کشورهای دیگری به جمع این کشورها.
در ژاپن هم بحران رکود اقتصادی مدتهاست که گریبان این کشور را در چنبره خود می فشارد و سیاستمداران این کشور که خود را در رقابت نزدیکی با چین، با رشد اقتصادی سالانه دو رقمی، می بینند راهی برای خروج از این رکود نمی یابند. ریشه رکود اقتصادی در ژاپن اقتصادی است که متکی بر صادرات به بازارهای بین المللی است و اینکه این بازارها با بحرانهای اقتصادی موجود بین المللی رو به انقباض دارند.
آنچه در این بین جالب توجه به نظر می رسد اصرار ارگانهای قدرتمند مالی و تجاری جهانی چون صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، علاوه بر دولتهای سرمایه داری چون آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلیس است که بر سیاستهای پیشنهادی از طرف خود، معروف به سیاستهای نیولیبرالی، چون خصوصی سازی، برداشتن موانع سرمایه گذاری و غیره تا کید دارند و حاضر به هیچگونه سازش و بازنگری در این مواضع نیستند. واقعیت بحران فعلی و راههای نه چندان پنهان واقعی برون رفت از آن ادعای انهایی را که این سازمانهای جهانی را واقعبین و عاری از ایدیولوژی می دانند به شدت زیر سوال می برد.
نگاهی جامع به اوضاع فعلی در سطح جهانی یک امر را به اثبات می رساند و آن این که بیلیونرهای حاکم بر جهان حتی در شرایط حاضر رکود و بی ثباتی اقتصادی و فقر و مسکنت ناشی از آن حاضر به هیچگونه عفب نشینی از برنامه های خود برای جهان کنونی نیستند و هرگونه طلب تغییرات دمکراتیک و مردمی را با بی اعتنایی و یا در صورت پافشاری با سرکوب جواب می دهند.
در چنین اوضاعی جهان به کدام سمت خواهد رفت؟ آیا روند رو به وخامت اوضاع برای همیشه ادامه خواهد یافت؟ آیا بی اعتنایی ها و سرکوبها می تواند راه حلی برای روند رو به نزول اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در گستره کره زمین باشد؟ وظایف نیروهای دمکراتیک در چنین شرایطی چیست؟
نگاهی گذرا به روند مبارزات مردمی در سطح جهانی نشانگر آن است که این مبارزات پس از رکودی چند ساله در پی فروپاشی اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی دوباره رو به اوج دارد. این مبارزات که شاید بتوان شورش سیاتل در امریکا در سال
۱۹۹٨ را نقطه شروع آن به حساب آورد از آن به بعد مداوما رو به گسترش و عمق داشته و در ابعاد گوناگون به پیش می رود. در اثبات گسترش مبارزات همان بس که تظاهراتی که در حیطه های محدودی در برابر همایشهای سازمانهای جهانی همچون G٨ ، G۲۰ ، سازمان تجارت جهانی، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی صورت میگرفت امروز در بسیاری از کشورها همچون بونان، اسپانیا و دیگر کشورها جنبه ملی پیدا کرده و تعداد کثیری از مردم بخصوص اقشار و طبقات زحمتکش این جوامع را به حنبش در آورده است. اگر به این تصویر جنبشها و انقلابات بزرگ معروف به بهار عرب را هم اضافه کنیم گستردگی مساله بیشتر نمایان می شود.
آما عمق یابی این جنبشها نیز بارز است. عمق یابی این جنبشها در واقع حاصل تجربه توده های وسیع مردم است که در زندگی روزانه خود به این نتیجه می رسند که طرح خواسته های محدود از طرف انها با بی اعتنایی کامل حکام روبرو میشود و چاره ای جز این نیست که با به هم پیوستگی و دست در دست هم نهادن قدرت خود را در عرصه های گوناگون به اثبات برسانند. امروز دیگر این عمق یابی در حدی است که مردم حکام را از تخت کبریایی خود به زیر می کشند و به دنبال جایگزینی انها با جانشینی دمکراتیک و مردمی هستند.
این چنین شرایطی منطق و مانیفست خود را ایجاب می کند. کم نبودند افراد، سازمانها و احزابی که بعد ار فروپاشی کشورهای سوسیالیستی دوران انقلابها را تمام شده انگاشتند و انقلابیون را برای ادامه اعتقادشان به انقلاب و امر دگرگونیهای عمیق اجتماعی به باد شماتت گرفتند. به نظر می رسد که امروز بار دیگر انقلابهای اجتماعی در دستور کار مردم زحمتکش و آزاده دنیا قرار می گیرد. عدم درک این امر از طرف نیروهای سیاسی به مثابه عقب افتادن از غافله جهانی است. آری در استانه دوران جدیدی قرار داریم. مباد که از آن عافل بمانیم

ت. سام
۶ اگوست ۲۰۱۱

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
يکشنبه 
۱۶ مرداد ۱٣۹۰ -  ۷ اوت ۲۰۱۱

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter