نویدنو:11/05/1390  

 

 نویدنو  11/05/1390

 

 

جهانِ ما پس از آندرس!

علی‌ آلنگ

تظاهرات عظیم ۱۵۰ هزار نفری مردم اسلو در روز دوشنبه گذشته بزرگترین گردهمایی مردم این کشور پس از جنگ جهانی‌ دوم بود.چنین واکنش گسترده‌ای ازجانب مردم پس ازعملیات لجام گسیخته تروریستی در این کشور میتواند پایه های اجتماعی مبارزه با چنین توحشی را در آینده تقویت نماید.
در این روزها محافل و احزاب بورژوایی نروژ و اکثر کشور‌های اروپائی با تکرار شعار‌های کلی‌ و کسل کننده، وقوع این حادثه را ” تهدید‌ی برای دموکراسی” ارزیابی کردند. سخنی که‌در کنه وجود خود با ” دلایل” و انگیزه‌های تروریست نروژی ” آندرس  برویک” تا حدودی هم سؤ و هم سنخ است!
نگاهی‌ کوتاه به اوضاع اقتصادی نروژ تا لحظه عملیات:
بحران مالی‌ سرمایه داری که در سالهای ۸- ۲۰۰۷ شروع شد  را بهیچ وجه نمیتوان خاتمه یافته تلقی‌ کرد. آنچه که مسلم است وجود این بحران تضاد‌های اجتماعی را در جوامع سرمایه داری تشدید نموده است. و این پروسه همچنان با رشد بیکاری، انجام برنامه‌های صرفه جویی، ژرفتر شدن فاصله بین طبقات اجتماعی و رشد تورم همچنان ادامه دارد و خواهد یافت.
در سالیان اخیر چنین وانمود میشد که کشورهای اسکاندیناوی به لحاظ داشتن  ”اقتصادی سالم” با چنین بحرانی‌ آمیزش ندارند. اما ارقامی که امروز ما در اختیار داریم چنین ادعایی را به روشنی رد می‌کند.
درامد ناخالص ملی‌ نروژ با رشد صفر ممیز هفت درصد در سال ۲۰۰۸ و سقوط  یک ممیز هفت در صد در سال بعد و نیز ادامه چنین سقوطی تا میزان ۴ در صد در سال ۲۰۱۰ تاثیرات منفی‌ بحران مالی‌ در این کشور را آشکار تر میسازد. نرخ بیکاری نیز با رشد سه ممیز چهار درصدی خود گرچه چندان فاجعه بار بنظر نمیرسد اما از حرکتی فزاینده‌ای که ناشی‌ از وجود بحران در بازار کار نروژ است خبر می‌دهد.
تجلی‌ آشکار نارضایتی‌ نیروی کار نروژ را میتوان در وقوع اعتصابات گسترده سال ۲۰۱۰ دید که در نتیجه آن بیش از نیم میلیون ساعات کار به هدر رفت. و این در حالی‌ بود که نیروی کاری متشکل از حدود ۶۷۰۰۰ نفر از دوازده واحد صنفی مختلف شامل از جمله خدمات، بهداشت، آموزش، پرورش و بخش ساختمانی در آن شرکت داشتند.
صرفنظر از اینکه  تحلیلگران و ناظران چگونه به بررسی عملیات تروریستی آندرس برویک” بپردازند، و اینکه وی در برنامه ریزی و اجرای این عملیات تنها بوده و یا حلقه‌ای از یک شبکه گسترده تر تروریستی است، نباید یک لحظه تردید داشت که وقوع چنین فجایعی تنها نشان از وجود بحران در ساختار اردوگاه سر مایه داری است و نه‌ چیز دیگر!
دکترین سرمایه داری در نگرش به دموکراسی:
نخست وزیر سوسیال دمکرات نروژ ” ینس ستالتن برگ” در اجتماع عظیم تظاهر کنندگان اسلو از جمله گفت: “این تظاهرات برای همبستگی‌ و دموکراسی است … مردم نروژ شانه‌ به شانه‌ همدیگر ایستاده اند … همه ما می‌بایست دموکراسی را همچنان تقویت کنیم … در امور اجتماعی شرکت بیشتری داشته باشید … در انتخابات شرکت کنید… شرکت در انتخابات آزاد جواهر موجود در دموکراسی است!”.
این جملات مبهم، کلی‌ و تکراری و بی‌ خاصیت را که میتوان حتی در بی‌ حادثه‌ترین روزی چون افتتاح یک جلسه هم عنوان کرد را اکثر سیاستمداران جناح‌های راست و میانی یکی‌ پس از دیگری بطور طوطی  وار تکرار میکردند و هنوز هم به آن مشغولند!
اما این سیاستمدارن میبایستی لزوما آگاه باشند که ” آندرس برویک” اساسا مخالف همزیستی‌ مسالمت آمیز فرهنگهای مختلف در کنار یک دیگر و مخالف سوسیالیسم بود. همان بیانی‌ که فی‌ الواقع با نظریات ” سارکوزی” در فرانسه، مرکل” در آلمان، ” دیوید کامرون” در انگلیس  و … دولت دانمارک همخوانی قابل توجهی‌ داشت و دارد.
آندرس برویک” بر خلاف آنچه که امروز پس از حادثه ادعا میشود ” شرکت در انتخابات” را مورد تهدید قرار نداده است. و علیه احزاب بورژوازی هم ترور و یا تهدید‌ای صورت نگرفته است، لذا تلقین چنین باوری به ۱۵۰ هزار تظاهر کننده در اسلو اگر از یک شارلاتان بازی سیاسی نباشد از سادگی‌ محض است!
آندراس برویک ” مستقیما و بدون واسطه جنبش کارگری را در معرض تروری سازمان یافته و هدفمند قرار داده است نه‌ چیزی دیگر!
در ادامه چنین تشبثاتی و در چند روزه اخیر عده‌ای از نمایندگان مجلس و وزرا نیز دور افتاده و از تشدید مبارز با  “رادیکالیسم راست و چپ!” خبر میدهند.
این مغلطه کاری و سیاست فرصت طلبانه هم میتواند جنبش‌های دمکراتیک چپ اروپا را که پیشاپیش از جانب سرمایه داری و فاشیزم تحت فشار هستند را هر چه بیشتر در منگنه پلیس و نیروهای امنیتی قرار دهد.
در عین حال نیز میتوان خاطر نشان کرد که پس از این حادثه ترور،  دست اندر کاران جنبش کارگری فاقد امنیت کافی‌ برای انجام فعالیت‌های صنفی خود هستند. چرا که درک سیاستمداران بوژوایی از ” دموکراسی” ظاهراً از حد ” شرکت در انتخابات” فرا تر نمیرود. آن‌ها امکان تاثیر مشارکت واقعی‌ مردم در حل بحران‌های اقتصادی چون بیکاری و تورم را از عناصر موجود در مقوله‌ای بنام دموکراسی بشمار نمیاورند. اعتراضات وسیع اجتماعی در دو کشور عضو “اتحادیه اروپا”، یونان و اسپانیا در ماه‌های اخیر نیز دلائلی بر این مدعاست.
اما حال آنچه که در این روز‌ها انجام آن بسیار  ضروری است اینکه نیروهای دمکراتیک و فعالین جنبش کارگری علاوه بر افشای پیگیرانه ترفندهای محافل سرمایه داری و فاشیزم مردم را دقیقا در مورد واقعیت آنچه که اتفاق افتاده قرار دهند و تنها به شیون و زاری و روشن کردن شمع اکتفا ننمایند!

سرچشمه : مجله هفته

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter