نویدنو:26/04/1390  

 

 نویدنو  26/04/1390

 

 

نودمین سالگرد تأسیس بزرگترین حزب کمونیست جهان

نود سال خدمت به خلق

رولف برتولد - برگردان میم حجری

انتشار نخست : دائره المعارف روشنگری


پکن جشن نودمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین را تدارک می بیند.  بهترین سنت کمونیست های آلمان، همبستگی با انقلاب چین بوده است. در 13 آوریل 1927، در «پرچم سرخ» ـ ارگان مرکزی کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان ـ مقاله ای از ارنست تلمان تحت عنوان «انقلاب چین و وظایف زحمتکشان» منتشر شد.  در این مقاله می خوانیم:  «چشم تمامت بشریت به جمهوری خلق چین دوخته است.  آنجا که کهنسال ترین و بزرگترین فرهنگ خلق های زمین زنجیر امپریالیستی را از هم گسسته است، زنجیری به قدمت یک قرن را
مارکس با وسعت نظر خاص خویش، از تأثیر احتمالی انقلاب چین بر جهان سخن گفته بود، اگرچه در آن زمان راجع به توسعه چین اطلاع زیادی در دست نبود.

1-   امید و الگو

 در ماه ژوئیه 1921، در خانه ای مسکونی در شانگهای، 13 تن از انقلابیون به نمایندگی از 52 سازمان کمونیستی کشور گرد آمدند تا بزرگترین حزب کمونیست جهان را تأسیس کنند.
این خانه اکنون یکی از مهمترین مراکز یاد بود جمهوری خلق چین است.
به سبب خطر بازداشت شرکت کنندگان از سوی پلیس فرانسه که در این بخش شانگهای از حقوق پلیسی برخوردار بود، کنفرانس در قایقی در حوالی شهر به پایان رسید.
از آنجا که گزارشات شرکت کنندگان حاوی تواریخ مختلفی بودند، کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در سال 1941 تصمیم گرفت که اول ژوئیه را روز تأسیس حزب کمونیست چین اعلام کند.
در کنفرانس یاد شده، دو نماینده نیز از بین الملل کمونیستی حضور داشتند. جاهای بی شماری با اهمیت تاریخی از این دست وجود ندارند.چه کسی می توانست تصور کند که از این اولین کنفرانس 13 کمونیست چه تأثیر جهان دگرگونسازی نشات خواهد گرفت.
راهی که حزب کمونیست چین پشت سر نهاده، راه آسانی نبوده است: از مبارزات انقلابی بغرنج در سال های 20 تا 30 تا خدمات بزرگ نیروهای مسلح تحت فرماندهی حزب در مبارزه بر ضد تجاوزگران ژاپنی در جنگ جهانی دوم و پیروزی در جنگ رهائی بخش بر ضد دیکتاتوری چیانکایچک تا تأسیس جمهوری خلق چین و پیشرفت های حاصله در زمینه شروع به ساختمان سوسیالیسم در اوایل سال های 1950.
اشتباهات زیانباری رخ داده اند. ولی تصحیح آنها نیز با تکیه بر نیروی خویش صورت گرفته است.
از سال 1978 با سومین پلنوم حزب، پس از در پیش گرفتن سیاست رفرم ها و سیاست درهای باز به خارج و مدرنیزاسیون سوسیالیستی، توسعه توفانی صورت گرفته است.
 
امروز در ایام بعد از روندهای ضد انقلابی در اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی سابق که مسئله دورنمای اجتماعی واضح تر از همیشه مطرح می شود، توسعه سوسیالیستی در جمهوری خلق چین هم می تواند امیدبخش و هم می تواند سرمشق و الگوئی باشد.
امروز جمهوری خلق چین به لحاظ اقتصادی مقام دوم را در جهان دارد. 9.5 درصد تولید ناخالص تمام ارضی در چین تولید می شود و وزن بین المللی آن روز به روز افزونتر می گردد.


2
- راهی بسیار دشوار

انقلاب چین، انقلابی دشوار و پرتلفات بود. انقلاب چین نه روندی خطی ـ مستقیم، بلکه زیگزاگ و پر اعوجاج بود. تاکنون در تاریخ هیچ حزب کمونیستی راه آسان وجود نداشته است. مبارزه حزب کمونیست چین اما در عین حال سرشار از موفقیت های چشمگیر است. کمتر حزب کمونیستی می تواند اینهمه موفقیت داشته باشد.
حزب کمونیست چین از همان آغاز، مارکسیسم را قطب نمای عمل خویش قرار داده است. پیاده کردن تئوری بر شرایط مشخص چین به جزء جدایی ناپذیر خط مشی سیاسی موفقیت آمیز آن بدل شده است.هرکجا که این اصل لطمه دیده، سر و کله اشتباهات و شکست ها پیدا شده است.
آماجی را که حزب کمونیست چین از همان آغاز تأسیس خود مبنی بر برقراری جامعه سوسیالیستی، کمونیستی تعیین کرده، هرگز از نظر دور نداشته است.  اکنون حزب کمونیست چین با 80 میلیون عضو، بزرگترین حزب کمونیست جهان است. تاریخ 90 ساله حزب کمونیست چین حاوی 28 سال نبرد در راه انقلاب و 62 سال تلاش برای ساختمان جامعه نوین است.
حزب کمونیست چین در تاریخ دراز خویش تجاربی را گرد آورده که برای خود آن و هم چنین برای جنبش کارگری بین المللی و برای تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم از اهمیت بنیادی برخوردارند.
در هر دو مرحله توسعه انقلاب (یعنی در مرحله مبارزه در راه از بین بردن جامعه نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمره و در مرحله تحول سوسیالیستی و توسعه سوسیالیستی آغازین)، حزب کمونیست چین موفقیت های تعیین کننده ای کسب کرده است. زیرا بر بنیان تئوری مارکسیستی و با توجه به وضع مشخص کشور به تعیین سمتگیری های استراتژیکی خویش اقدام نموده و آن را در سیاست عملی خویش پیاده کرده است.  برای این کار به تحلیل دقیق مناسبات طبقاتی و شرایط اجتماعی نیاز بوده است.
انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک تحت رهبری سون یات سن (1911) اگرچه خاندان سلطنتی را سرنگون کرد، ولی کشور در حالت نیمه فئودالی ـ نیمه مستعمراتی باقی ماند.
به لحاظ طبقاتی، طبقه دهقانان و طبقه کارگر جوان که زیر یوغ سرمایه خارجی و داخلی قرار داشت، از اهمیت تعیین کننده برخوردار بوده اند. روشنفکران جوان میهن پرست و ترقی خواه به مقاومت در مقابل حاکمیت قدرت های بزرگ غربی دست زده و در جهت از بین بردن مناسبات فئودالی و استثمار بی رحمانه پرولتاریا مبارزه کرده اند.  ستون اصلی جامعه کهنه عبارت بودند از:
زمینداران بزرگ
استعمارگران امپریالیستی
بورژوازی کمپرادوردر پیوند با سرمایه خارجی با دستگاه قدرت دیکتاتوری شان.
بورژوازی ملی چین طبقه استثمارگر و همزمان متحد حزب کمونیست چین در مبارزه بر ضد سیستم نیمه مستعمراتی و فئودالیسم بوده است.

 در این اوضاع و احوال، رهبری حزب کمونیست چین با مائوتسه دون در رأس آن، به تدوین استراتژی «انقلاب دموکراتیک نوین» اقدام کرد که آماجش عبارت بود از تکمیل انقلاب بورژوائی ـ دموکراتیک تحت رهبری پرولتاریا و حزب کمونیست چین.  زیرا بورژوازی قادر و مایل به انجام این وظیفه نبود.
انقلاب دموکراتیک نوین یکی از راه ها و شاید حتی تنها راه گذار به سوسیالیسم در شرایط جوامع ماقبل کاپیتالیستی، نیمه مستعمراتی و نمیه فئودالی است. پس از شکست های دردآور در تلاش برای تسخیر شهرها جهت به پیروزی رساندن انقلاب، حزب کمونیست چین از همان آغاز به توسعه استراتژی انقلاب در مناطق روستائی پرداخت تا بعد از این پایگاه ها حمله بر شهرها را سازمان دهد.
در این زمینه اختلاف نظرهایئ نیز با نمایندگان کمینترن (از جمله با کمونیست آلمانی، اوتو براون) که به عنوان مشاور به چین ارسال شده بود، پدید آمد. اینها تسخیر سریع شهرهای بزرگ (شانگهای و کانتون و غیره) را وظیفه مقدم می دانستند. این استراتژی موجب تحمل تلفات سنگین گشت. مبارزه انقلابی طولانی بعدی از طریق ایجاد پایگاه هائی در مناطق روستائی و تشکیل مناطق آزاد شده، سرانجام به موفیت انجامید.

3-تجارب مهم

مردم چین در جنگ جهانی دوم، 35 میلیون قربانی داد. پس از پیروزی در جنگ بر ضد متجاوزان ژاپنی و در جنگ رهایئ بخش بر ضد دیکتاتوری چیانکایچک، «انقلاب دموکراتیک نوین» آغاز شد. تشکیل جمهوری خلق چین در اول اکتبر 1949، نقطه عطفی در تاریخ چین و همزمان مهمترین رویداد تاریخی پس از انقلاب اکتبر و پیروزی بر فاشیسم در جنگ جهانی دوم محسوب می شود. گذار به تحول سوسیالیستی جامعه در آغاز سال های 50، توسعه همکاری بر بنیان های جدید با اتحاد جماهیر شوروی و سایر دول نو پدید سوسیالیستی نتایج درخشانی به دنبال آورد. اما طولی نکشید که بی صبری و اشتباهات چپ روانه جدید صورت گرفت.
سیاست «جهش بزرگ» و «کمون های خلقی» نتایج منفی به دنبال آورد و کشور را دست به گریبان بحران ساخت که سرانجام به «انقلاب فرهنگی» منجر شد.  مبارزات درون حزبی، رویاروئی های شدید میان احزاب کمونیستی ـ کارگری به تضعیف سیستم سوسیالیستی منجر شد و بر تناسب قوا در مقیاس بین المللی تأثیر منفی گذاشت. و در اواخر سال های 50 و اوایل سال های 60 به تیره گشتن رابطه با اتحاد شوروی منجر شد.
از دسامبر سال 1978، سیاست رفرم و درهای باز و تمرکز بر مدرنیزاسیون سوسیالیستی به راه افتاد. توسعه اقتصادی در جهت رفاه خلق مقدم تلقی شد.
این استراتژی تدوین شده از سوی حزب کمونیست چین و اجرای عملی گام به گام آن، نه فقط برای خود چین، بلکه علاوه بر آن، برای توسعه خلق های دیگر، نشانگر راه های آینده سازی است.
برقراری سوسیالیسم به شیوه چین با تجاربی در رابطه است که برای احزاب دیگر نیز می توانند مفید باشند.  زیرا پس از شکست سوسیالیسم در اتحاد شوروی و اروپا، مسائل بغرنجی مطرح شده اند:

1-   کشور سوسیالیستی توسعه یابنده چگونه می تواند بر ضد تهاجمات از خارج به دفاع برخیزد و موفقیت کسب کند.

2-   سوسیالیسم چگونه باید تشکیل گردد که بتواند برتری خود را برای همیشه اثبات کند؟

3-    چگونه می توان برای مسائل با خصلت تمام ارضی (جهانی) راه حلی آینده ساز پیدا کرد که از بحران های مستمر و شدت یابنده سیستم کاپیتالیستی سرچشمه می گیرند و برای بقای بشریت خطری جدی محسوب می شوند؟

 

4-   پله های اولیه سوسیالیسم

تجاربی که کمونیست های چین از سر گذرانده اند، تعمیم داده می شوند:

1-   حزب کمونیست چین گام در راه توسعه مدرن ترین نیروهای مولده و پیشرفته ترین ایدئولوژی و فرهنگ می نهد.

2-   انسان را در کانون قضایا قرار می دهد.

3-   به نمایندگی از منافع پهناورترین توده های خلق می پردازد.

معارف غنی حزب کمونیست در راه توسعه سوسیالیستی تشکیل سیستم ساختارهای اجتماعی و خط مشی های سیاسی پله های اولیه سوسیالیسم را امکان پذیر ساخته اند.
یکی از نقاط آغازین بنیادی سیاست حزب کمونیست چین، قانونمندی ئی است که مارکس و انگلس کشف و فرمول بندی کرده اند:

1-   مناسبات تولیدی کاپیتالیستی

بورژوازی زمانی می تواند حاکمیت سیاسی خود را مستقر سازد که مناسبات تولیدی کاپیتالیستی عمدتا تشکیل شده باشد.

2-   مناسبات تولیدی سوسیالیستی

مناسبات تولیدی سوسیالیستی ـ اما ـ تنها پس از تسخیر قدرت از سوی طبقه کارگر و اقشار و طبقات متحد آن می تواند تشکیل گردد.
نظام سوسیالیستی به هیچ وجه به معنی سوسیالیسم کامل نیست. حزب کمونیست چین به هنگام شروع سیاستی که از سال 1979 در پیش گرفت، تأکید ورزید که چین در فاز اول سوسیالیسم قرار دارد. در این پله توسعه، تغییر بنیادی ساختار مالکیت اگرچه لازم است و عرصه های تعیین کننده اقتصاد باید در دست دولت مستقر باشند، ولی اجتماعی کردن کامل وسایل تولید نه شدنی است و نه برای توسعه نیروهای مولده سودمند است.
تسلط مالکیت اجتماعی (یعنی تصاحب اجتماعی عرصه های استراتژیکی اقتصاد، باغات و اراضی و مستغلات، امور مالی، اداره ماکرو اقتصادی دولتی با توسعه همزمان فرم های مختلف مالکیت) نظام اقتصادی بنیادی را در فاز آغازین سوسیالیسم در چین تشکیل می دهد.
یکی از دشوارترین مسائل کماکان بی پاسخ عبارت از این است که چرا در اتحاد جماهیر شوروی تار و مار شده و در کشورهای سوسیالیستی سابق اروپا در جریان ضد انقلاب، مالکیت خلقی تقریبا بدون مقاومت خلق (مالکین) توانست به دست بخش خصوصی و حتی چه بسا به دست سرمایه بزرگ بین المللی تازه از راه رسیده بیفتد؟
یکی از پاسخ ها به این پرسش این است که دار و ندار خلق تحت تصاحب مرکز نیرومندی قرار داشت و پس از تسخیر دولت از سوی ضد انقلاب بی صاحب ماند.
حزب کمونیست چین از این حادثه نتیجه گیری اصولی به عمل آورده و به توسعه فرم های نوین مالکیت خلقی اقدام کرده است:

1-   سازمان دهی کارخانه ها و شرکت ها بدان سان که کارکنان آنها از حق تصمیم گیری نیرومندی برخوردارند.

2-   تشکیل سیستم سهام، بدان سان که مارکس و انگلس به مثابه فرم آغازین اجتماعی کردن سرمایه تلقی کرده اند که نوعی فرم گذار به فرم های مالکیت سوسیالیستی است.بخش تعیین کننده سهام یا در دست دولت متمرکز شده است و یا در دست مؤسسات کمونی و دیگر فرم های مالکیت اجتماعی.

مسئله مالکیت، ساختارهای سیاسی و قدرت سیاسی از دیدگاه حزب کمونیست چین عوامل تعیین کننده محسوب می شوند. مرز میان کاپیتالیسم و سوسیالیسم همین جا ست.

مشخصه ساختار سیاسی

مشخصه ساختار سیاسی دولت سوسیالیستی در چین به شرح زیر است:

1-   نقش رهبری حزب کمونیست چین

2-   همکاری احزاب مختلف
در روند انقلاب دموکراتیک نوین، 8 حزب دیگر اجازه فعالیت یافته اند: این 8 حزب نماینده منافع بورژوازی ملی و اقشار دیگر خلق اند که از انقلاب دموکراتیک نوین حمایت می کنند و یا با آن موافقند. این 8 حزب امروزه به ساختمان جامعه سوسیالیستی کمک می کنند.

3-   رهبری دولت

4-   نمایندگان کنگره ملی خلق.
وظایف این کنگره به شرح زیر اند:
کنترل رعایت قانون اساسی
تصویب قوانین
همکاری با کنفرانس های مشورتی (شورائی) سیاسی

5-   شورای دولتی
ورای دولتی به مثابه حکومت، فونکسیون قوه مجریه را به عهده دارد، ولی در مغایرت با پراتیک پیشین به حل و فصل همه مسائل اقتصادی مشخص نمی پردازد، بلکه توجه خود را فقط بر مسائل استراتژیکی متمرکز می سازد.

6-           کنفرانس مشورتی سیاسی خلق چین (PKKCV) ارگان مشورتی (شورائی) در جمهوری خلق چین است که در سال 1949 پس از اعلام موجودیت جمهوری خلق چین تأسیس شده و در خدمت تشکیل اراده سیاسی است.
این کنفرانس از عناصر زیرین تشکیل می یابد:
از نمایندگان احزاب نوین که اخیرا اجازه فعالیت یافته اند.
از نمایندگان سازمان های توده ای.
از نمایندگان اقلیت های ملی کشور.
حزب کمونیست چین به توسعه سیستم حقوقی سوسیالیستی در دوره پس از سال 1979 توجه خاصی مبذول می دارد.
سیستم چند حزبی بورژوائی همراه با سیستم انتخاباتی و تقسیم قوای بورژوائی به دلایل زیر پذیرفته نمی شود:

1-   چنین سیستمی با سنن چین انطباق ندارد.

2-   چنین سیستمی با وضع مشخص کشور ناسازگار است.

3-   چنین سیستمی با الزامات راه رشد سوسیالیستی انطباق ندارد.

5-راه حل های سرمشقی

با توجه به پهناوری خاک چین، تعدد ملیت ها و شرایط بسیار متفاوت در مناطق مختلف کشور اقداماتی تدوین و در عمل پیاده می شوند که با این شرایط مشخص انطباق دارند. بدین طریق، وحدت کشور و توسعه موزون مناطق مختلف کشور پهناور حفظ و تضمین می شود.
بسیاری از این اقدانات بی شک خاص چین اند. آنها اما از اهمیت عام نیز برخوردارند.

مثال اول
قانون اساسی جمهوری خلق چین که در سال 1954 به تصویب رسیده، برای هر کدام از مناطق خود مختار کشور حد اعلای استقلال را برسمیت می شناسد، ولی برخلاف قانون اساسی شوروی (1936)، حق تجزیه دولتی را برسمیت نمی شناسد.

تجزیه منطقه خود مختار سین کیانگ (اویغور) از جمهوری خلق چین که در سال های اخیر از سوی سیاست مداران غربی تبلیغ می شود، برای کشور کثیرالملله چین می تواند عواقب وخیمی به دنبال آورد و به هرج و مرج منجر شود.

مثال دوم

 یکی دیگر از مسائل خاص چین، پایان دادن به حالت مستعمراتی مناطق چینی هونگ کونگ و ماکاو بوده است. الحاق هر دو مستعمره سابق به خاک چین بر پایه تز «یک دولت، دو سیستم» از طریق مسالمت آمیز صورت گرفت: ضمن حفظ تمامیت ارضی چین، هر دو منطقه در روابط توسعه یابنده اقتصاد بین المللی جمهوری خلق وارد شدند. اگرچه ما اینجا با مسئله خاص چین سر و کار داریم، ولی به عنوان شیوه حل مسالمت آمیز مسائل تاریخی بغرنج به میراث مانده میان دولت ها درس آموز است.

اصول چهارگانه

اصول چهارگانه فرمولبندی شده در سال 1979 (سال شروع رفرم ها و درهای باز به خارج) کماکان از اعتبار بی کم و کاست برخوردارند:

1-   وفاداری به راه سوسیالیستی

2-   وفاداری به دیکتاتوری دموکراتیک خلق

3-   وفاداری به نقش رهبری حزب کمونیست چین

4-   وفاداری به مارکسیسم ـ لنینیسم و ایده های مائوتسه دون

6-حزبی مجرب و آبددیده

بسیاری از به اصطلاح «منتقدین سوسیالیسم» ادعا می کنند که اگر حزبی نقش رهبری جامعه را به عهده بگیرد، جامعه به خطر می افتد. برای اینکه حزب از خطا و گمراهی مبرا نیست.
حزب کمونیست چین به این مسئله توجه جدی مبذول می دارد:

1-   حزب در تربیت و تخصص یابی فعالین حزبی نهایت دقت و فراست را به خرج می دهد.

2-   در جهت جلوگیری از سوء استفاده از قدرت و پست و مقام و ابتلاء به فساد تلاش وافر به خرج می دهد.

3-   یکی از مهمترین وظایف حزب عبارت است از به سازی پیگیر لیاقت و کاردانی حکومتی.

اصول به محک خورده حزب

اصول از کوره آزمون و آزمایش گذشته حزب کمونیست چین در دوره کنونی به شرح زیرند:

1-   تعیین اصول سازمانی از سوی حزب.

2-   تعیین دوره های ریاست مجامع اداری از سوی حزب.

3-   تعیین ساختارهای سازمانی از سوی حزب.

4-   کنترل مسئولین امور از سوی افکار عمومی و مؤسسات مربوطه

5-   پاسخگوئی مسئولین امور

خدمات تئوریکی حزب کمونیست چین

خدمات تئوریکی حزب به شرح زیر بوده اند:

1-   برای دوره انقلاب دموکراتیک نوین: ایده های مائوتسه دون

2-    برای دوره موسوم به مراحل اولیه سوسیالیسم: تئوری دن سیائوپینگ

 

حزب کمونیست چین بر آن است که برای ساختمان سوسیالیسم مدل از قبل آماده ای وجود ندارد، بلکه باید با توجه به شرایط خاص هر کشور راه مشخصی جسته و یافته شود.
این ایده در هفدهمین پلنوم حزب کمونیست چین در سال 2007 به شرح زیر فرمولبندی می شود:
سوسیالیسم از نوع چینی آن عبارت است از سوسیالیسم علمی با توجه جدی به پراتیک چینی.
یکی از کارآئی های بزرگ حزب کمونیست چین عبارت از این است که در عصر کنونی اشتباهات خود را کشف می کند و برای آینده از انها درس می آموزد، بی انکه پل پیوند به گذشته را تخریب کند.

نودمین سالگرد تأسیس بزرگترین حزب کمونیست جهان فرصت مناسبی است برای تجلیل از خدمات تاریخی این حزب مجرب و آبدیده مارکسیستی و مطالعه بنیادی این خدمات.

 

 

1-   رولف برتولد (1938)
سیاستمدار و دیپلمات آلمان دموکراتیک ،فارغ التحصیل از انستیتوی روابط بین المللی پکن (1956 ـ 1961)، سفیر آلمان دموکراتیک در جمهوری خلق چین و ویتنام ،سردبیر ماهنامه «روباه سرخ»
متخصص مسائل چین
آثار: چین در راه سوسیالیسم ،راجع به تئوری و پراتیک حزب کمونیست چین در راه سوسیالیسم
موفقیت های چین بعد از دینگ ،راه چین (60 سال جمهوری خلق چین) ،دانستنی هائی راجع به تبت


  سرچشمه:http://www.kominform.at

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter