نویدنو:06/04/1390  

 

 نویدنو  06/04/1390

 

 

رسانه اجتماعی وحزب کمونیست امریکا

هارولد والاک – برگردان : مهرگان

 

سیاست حزب کمونیست امریکا آن است که رسانه های اجتماعی ، بعنوان ابزارهایی برای ساختن سازمان روابط شخصی ، بخش جدایی ناپذیری از استراتژی رشد وتثبیت در عصر دیجیتال هستند . کنفرانس ملی بهار(نیویورک 16-17آوریل)  شاهد تعدادی بحث های پر ثمر در باره  گستره وکاربست این استراتزی بود ، از این رو مایلم به طور مختصرآن بحث ها را برای رفقا ومتحدینی که نتوانستند آن ها را بشنوند  وشمه ای از ملاحظات خودرا باز گو نمایم . 

اعتراض عمده به قائل شدن نقش برجسته به سازماندهی دیجیتال در استراتژی حزب از آنچه  شاید بتوان آن را " چشم انداز سنتگرا " نامید ناشی می شود .  در این چشم انداز ، سازمندهی به الزامات سخت اعتماد وقابلیت اعتماد وابسته است ،  که به هم گره خورده اند همانطور که رفیقی آن را با مضمون" کفش – چرم" ارائه می دهد . رفقای مدافع این موضع به ما هشدار می دهند که علاوه بر این ، استفاده از رسانه اجتماعی مستلزم فن اوری است که تمام افراد طبقه کارگر بدان دسترسی ندارند .

 در دفاع از اهمیت رسانه اجتماعی ، رفقایی که با دنیای دیجیتال بیشترگره خورده اند به ما یاد آوری می کنند که تقابل بین واقعیت " واقعی " و واقعیت " مجازی" دیگر قابل نگهداری نیست ، وروابط فیس بوکی،  مثلا ، صرفا  تقلید کمرنگی از روابط برون خطی ( افلاین) نیستند – به ویژه در میان جوانان ، که به نظر می رسد شیکه های اجتماعی بر خط ( آنلاین) را  بیشتر بعنوان  ابزاری برای گسترش معاشرت  تا فرار از معاشرت رو در رو تجربه می کنند . 

باید تاکید شود که هیچ کس بر استفاده انحصاری ازاین یا آن  شکل سازماندهی دفاع نکرده است ، بلکه بحث ها در اطراف وزن یا امتیاز دادن به اشکال نسبی دور می زد . بعنوان بخشی از این گفتگو ودرراستای انتشار هوشمند وآگاهانه کاربرد سیاست ما ، مایلم تفکرات چندی را در این موضوع از منظر نظری ( تئوریک) عرضه کنم . 

ما مجبور به شناختیم ،  من اعتقاد دارم که سازماندهی از طریق شبکه های اجتماعی یک ضرورت تاکتیکی است . در عین حالی که رفقا در شهرهایی مانند نیویورک ،شیکاگو وسن لوئیس از نعمت یک سازمان حزبی محلی قوی برخوردارند ، اعضا در سازمان های کوچک تر یا مناطق کم جمعیت تر می توانند از رسانه های اجتماعی بدون تحمل برنامه سفرخسته کننده وگران برای ایجاد سازمان حزبی استفاده نمایند. علاوه بر این ، سازماندهی بر خط ( آنلاین) به اشتراک گذاری بی همتای منابع وسرعت بی نظیربسیج کردن اجازه می دهد. 

 هم زمان ، ما باید در ک کنیم که فن آوری های شبکه های اجتماعی محصولات وابزارهای سرمایه مالی جهانی هستند ، و به طورپاک ناشدنی مهر اهداف وشیوه های آن را یدک می کشند : تجزیه وفساد همه چیز برای جاری بودن پول واطلاعات ، انتزاع وهمجنس کردن تمام روابط اجتماعی به شکل پول ، همانطور که مارکس وانگلس می گویند ، " همه آن چه سخت است در هوا ذوب می شود." در بزرگداشت همه آن چیزی که آنی ، موثر، به دقت شخصی شده  وهم زمان کاملا جذب شدنی است ، رسانه های اجتماعی میراث سرمایه دارانه خودرا به شیوه هایی  آشکار می کنند که می توانند  مارا وادار به توقف نمایند.

سخت ترین مسئله در اینجا رابطه بین دیده شدن وشنیده شدن ، بین حضور داشتن وصدایی داشتن را در گیر می کند. بزرگترین چالش برای جمهوری بورژوایی ونظم سرمایه داری که آن را تضمین می کند، وجود کسانی است که ناشنیده وبی صدا نابود می شوند ، کسانی که شکایت های آنها بدون چاره ای می گذرد ، اما چه کسی علیرغم تمام تلاش ها برای مخفی کردن آنها از چشم انداز یا تعریف آنها خارج از  موجودیت بر پدیداری منزجر کننده فقر و محدودیت  پافشاری می کند .   
در این عرصه ،شبکه های اجتماعی بر خط (آنلاین)  آیئنه جادوی سرمایه داری هستند ، که پیشروی احساس قلبی جامعه ای را نشان می دهند  که  در حقیقت در آن ناشنیده گی و گنگی  وجود ندارد . فروم ( مباحثه)  باز است ، هرکسی می تواند در آن شرکت کند ... به جزکسانی که به خاطر نداشتن آموزش یا دسترسی نداشتن به فن آوری لازم نمی توانند مشارکت نمایند. در اتوپیای مجازی سرمایه داری ، مفهوم بی صدا بودن  نیز به معنی غایب بودن یا نا مرئی ( اینویزیبل) بودن است ، بنا بر این کسانی که به اندازه کافی برای داشتن طرف صحبت خوش اقبال هستند می توانند کار خودرا بدون اختلال از جانب  جلوه های حاشیه ای  به انجام برسانند.   

پس از آن ،  ما بعنوان حزب انقلابی دموکراسی وبرابری واقعی برای تمام مردم، با رویکرد خطرناک ضرورت سازمان دهی از طریق رسانه های اجتماعی، چه باید بکنیم ؟ یکی از اصول مرکزی مسلم  اندیشه مارکسیسم آن است که سرمایه داری بذر های انهدام خودرا می افشاند که  آن بذرها  ایام خود سرمایه داری را با هستی بخشیدن ، اسکان دادن ، وتغذیه کردن طبقه ای که آن را سر نگون خواهد کرد می شمارند . آیا می توانیم بگوییم که فن آوری شبکه های اجتماعی نسخه دیگری از ماشین های نخ ریسی است : مفید برای نخ ریسی ومنافع ،  اما همچنین مفید برای انقلاب کردن؟ یک سازوکار کنترل اجتماعی وتلقین فکری ، یک ابزار ایدئولوژیک ، که کارگران می توانند قبضه کنند ، دموکراسی سازی نمایند وبه ایزار آزادی تبدیل نمایند؟  

به طور مختصر ، آری . حتی اکنون ، اعضا حزب وفعالین متحد حزب از رسانه های اجتماعی برای سازمان دادن کلوپ ها ، انتشار اخبار راهپیمایی ها ، وانجام تمام کارهای انقلاب مسالمت آمیزاستفاده می کنند. ما بهر حال ، باید از نظر ذهنی باور کنیم که ما هر گز به سادگی از هر چیزی استفاده نمی کنیم . ابزار هایی که ما ساخته ایم ، نیز( به نوبه خود)  مارا ساخته اند، آنها بدن ها، رفتار ها وانگاره های فکری مارا تغییر می دهند. همان گونه که ما جلو می رویم ، و با تمام ابزار هایی که در دست داریم ائتلاف های مترقی موثری ایجاد می کنیم ، باید به یاد داشته باشیم که ما در عین آن که در حال تغییر دادن خود هستیم ، چشم انداز رسانه های اجتماعی را نیز دگرگون می کنیم .  به ویژه ، بیایید برای گسترش دسترسی به این فن آوری های نوین انقلابی مبارزه طبقاتی ، با این امید که بذر های افشانده شده بر خط ( آنلاین) در خیابان ها ودر جعبه آرا میوه خواهند داد کار کنیم.  همبستگی ابدی !

http://www.politicalaffairs.net/social-media-and-cpusa/

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست         

         

free hit counter