نویدنو:26/03/1390 |
نویدنو 26/03/1390
سوسیالیسم و
کمونیسم اوتوپیکی
مارکس و انگلس دو دسته از جنبش ها و تئوری ها را تحت عنوان کمونیستی ـ اوتوپیکی نام می برند: 1- جنبش ها و تئوری هائی را که بیانگر گرایشات اقشار توده ای ـ پیش پرولتری در دوره مبارزه بورژوازی بر ضد نظام اجتماعی فئودالی و سلطنت فئودالی ـ استبدادی بوده اند .
2-
جنبش ها و تئوری هائی را که بیانگر منافع پرولتاریا در دوره ای بوده اند که
بورژوازی مواضع سیاسی قدرت خود را تحکیم کرده بود.
1- توصیفات اوتوپیکی از اوضاع و احوال اجتماعی ایده ال در قرن شانزدهم و هفدهم 2- تئوری های کمونیستی مستقیم در فرانسه در قرن هجدهم 3- اولین ظهور حزب کمونیستی واقعا فعال در انقلاب بورژوائی، بعد از براندازی سلطنت مشروطه 4- سوسیالیسم انتقادی ـ اوتوپیکی 5- احیای جنبش پرولتری بعد از انقلاب فرانسه در سال 1830، آخرین و عالی ترین فرم کمونیسم اوتوپیکی ***** مارکس و انگلس برای عمده کردن گرایشات خودویژه کمونیسم اوتوپیکی از جنبه های زیر نیز صحبت می کنند: 1- کمونیسم سنگ بزرگ بردار و سطحی 2- کمونیسم صغیر، هوادار برابرسازی و ریاضت کشی 3- کمونیسم کارگری خودرو 4- کمونیسم تخیلی 5- کمونیسم مبتنی بر انتزاع دگماتیکی 6- کمونیسم انتقادی ـ اوتوپیکی ***** مارکس و انگلس فوریه، سن سیمون و اون را که در دوره تشکیل سیطره بورژوازی در فرانسه و بلافاصله پس از شکست توطئه براندازانه بابوف ، آموزش خود را تدوین می کنند، به عناوین زیر نام می برند: 1- بورژواهای کمونیست 2- مؤسسان سوسیالیسم 3- سه اوتوپیست بزرگ 4- بزرگترین اندیشمندان در میان سوسیالیست های سابق 5- سوسیالیست های اوتوپیکی. *****
مارکس و انگلس میان سوسیالیست های اوتوپیکی و کمونیست های اوتوپیکی تفاوت
قائل می شوند، ولی هر دو را بمثابه پیشاهنگان بیواسطه کمونیسم علمی تلقی می
کنند و لذا هم سوسیالیسم اوتوپیکی و هم کمونیسم اوتوپیکی را نسبت به
سوسیالیسم خرده بورژوائی و بورژوائی مرزبندی می کنند. توصیفات اوتوپیکی از اوضاع و احوال اجتماعی ایده ال یکی از اولین فرم های نمودین کمونیسم اوتوپیکی در قرن شانزدهم و هفدهم بوده اند. توصیفات اوتوپیکی از اوضاع و احوال اجتماعی ایده ال در قرن شانزدهم و هفدهم از سوی توماس مور، کامپانللا و وراس دآله اولین «اطلاعیه های نظری» مهم کمونیسم اوتوپیکی را تشکیل می دهند. 1- توماس مور توماس مور در اثر معروف خود تحت عنوان «بهترین وضع دولتی و یا جزیره جدید اوتوپی» که در سال 1516 میلادی در لوون منتشر شد، راه حل تضادهای اجتماعی و سیاسی موجود در انگلستان را در استقرار نظام اجتماعی ایده ال می داند. تضادهای اجتماعی و سیاسی موجود در انگلستان نتیجه انباشت اولیه سرمایه، زوال فئودالیسم و روی کار آمدن بورژوازی بوده اند. مشخصات جزیره جدید اوتوپی توماس مور مشخصات جزیره جدید اوتوپی توماس مور به شرح زیر اند: 1- در جزیره جدید اوتوپی توماس مور همه مردم موظف به کارند. 2- در جزیره جدید اوتوپی توماس مور از فقر، تجمل و مالکیت خصوصی خبری نیست. 3- در جزیره جدید اوتوپی توماس مور هرکس امکان استفاده از مزایای زندگی و ارضای حوایج معنوی و روحی خود را دارد. 4- در جزیره جدید اوتوپی توماس مور هر دینی که به اوتوپی صدمه نزند، آزاد است. 5- در جزیره جدید اوتوپی توماس مور کار در کشاورزی، صنایع دستی، توزیع کالاها و تربیت مردم از سوی دولت سازماندهی می شود. 2- کامپانللا
فیلسوف، شاعر، سیاستمدار ایتالیائی ، طراح اوتوپی «دولت آفتاب» (1602)، اوتوپی «دولت آفتاب» بر اساس نقطه نظرهائی از منابع زیر طراحی شده است:سلطنت جهانی اسپانیا، کاتولیسیسم ، سوسیالیسم (نفی مالکیت خصوصی) ،فلسفه دولت افلاطون (همبود زنان، حاکمیت دانایان، فلاسفه، جمهوری فرهیختگان )
توماسو کامپانللا تصویر اوتوپیکی خود را راجع به دولت کمونیستی در کتابش
تحت عنوان
«دولت
آفتاب»
(1623
میلادی)
مطرح می سازد.
او نظریات خود را بر اساس تجارب حاصله از مبارزات توده
ای مردم در منطقه کالابرین ایتالیای جنوبی برای زندگی بهتر تدوین کرده است.
توده های مردم این منطقه نه تنها از وضع اقتصادی وخیم
در نقطه عطف قرن شانزدهم به هفدهم رنج می بردند، بلکه علاوه بر آن از سلطه
اسپانیائی های حاکم در آن منطقه در عذاب بودند.
کامپانللا که شخصا در قیام سال 1599 میلادی شرکت کرده و
به بیست و هفت سال زندان محکوم شده بود، کتابش را در زندان نوشته است.
بدلیل شرایط تاریخی خاص در ایتالیا، تصورات کامپانللا
راجع به نظام کمونیستی، در جزئیات با تصورات توماس مور فرق دارند. 3- وراس دآله وراس دآله مهمترین نماینده کمونیسم اوتوپیکی در قرن هفدهم میلادی در فرانسه بوده و کتابش را تحت عنوان «تاریخ سورامب ها» در سال های (1675 ـ 1679) منتشر کرده است. بخش اول این کتاب نخست در لندن به زبان انگلیسی منتشر شده و اثر کامل در سال های (1677 ـ 1679) در پاریس. شکی نیست که در این دوره هم «تاریخ سورامب ها» و هم اوتوپی های دیگر در فرانسه واکنشی بودند بر ضد معضلات زیرین بوده اند: 1- بی سامانی مردم دهات 2- رکود توسعه صنعتی 3- عواقب وخیم سیاست جنگی لودویگ چهاردهم 4- بیرون راندن هوگه نوت ها از کشور بنا بر مصوبات نانت 1685 میلادی. هوگه نوت عنوانی بود برای پروتستان های فرانسوی که کالوینیست بوده اند.
تفاوت
نظریه وراس دآله راجع به نظام کمونیستی با نظریات قبلی دیگر عبارت از این
است که او کمونیسم را بمثابه یک نظام عقلی تلقی می کند که با صفات طبیعی
انسانها انطباق دارد.
او توسعه معینی از همبود خانوادگی اولیه در راستای نظام
کمونیستی را منطبق با اصول عقلی می بیند.
در برنامه او کار در تعاونی های تولیدی کشاورزی و صنعتی
از واحدهای 1000 نفره تشکیل می یابد، که اوسمازی نامیده می شوند.
این نظر ظاهرا تحت تأثیر مانوفاکتورهای در حال رشد پدید
آمده است.
اوسمازی ها سرمشق برای فالانسترهای فوریه بوده اند. 1- محدود بودن توانائی های بشری 2- تغییرناپذیری جهان مخلوق خدا 3- دگم معصیت حوا و آدم 4- منحصر دانشتن رهائی بشر به دنیای دیگر بوسیله خدا.
در سیستم های راسیونالیستی بزرگ، نظام سیاسی عقلی بر طبق نیازهای بورژوازی
در آن زمان از طبیعت انسانی نتیجه گرفته می شود. پیدایش تئوری های کمونیستی ـ اوتوپیکی در قرن هجدهم در فرانسه انعکاس بی واسطه تضادهای داخلی طبقه متوسط (کاست سوم) در دوره ای است که این طبقه به تدارک سلب قدرت از کاست های ممتاز و براندازی سلطنت فئودالی ـ استبدادی می پردازد. تئوری های کمونیستی ـ اوتوپیکی در مقایسه با توصیفات اجتماعی کمونیستی ـ اوتوپیکی، مرحله نوینی در توسعه کمونیسم اوتوپیکی محسوب می شود. 1- وصیت نامه مسلیر
مسلیر ـ روحانی روستاها ـ که ذلت دهقانان را به چشم خود دیده، در وصیت نامه
خویش، که در سه نسخه تدارک دیده، این نظریه را نمایندگی می کند که انسان ها
طبیعتا برابرند و ببرکت کار مفید می توانند هر آنچه را که برای زندگی لازم
دارند، تولید کنند.
او نظام اجتماعی موجود را غیراخلاقی می داند و خواهان
جایگزینی آن بوسیله نظام کمونیستی مبتنی بر مالکیت اشتراکی بر نعمات مادی
می شود.
او همزمان بر ضد مذهب موضع می گیرد که به توجیه تضادهای
موجود میان فقرای زحمتکش و اغنیای انگل و دستگاه استبدادی می پردازد. 2-" کد طبیعت" موره لی (1755)
کتاب موره لی
(1717
ـ ؟)
تحت عنوان
«کد
طبیعت»
(منتشره
در سال 1755)
مقام خاصی در توسعه کمونیسم اوتوپیکی دارد.
او در این کتاب به توسعه و تدوین تئوری نظام کمونیستی
اولیه منطبق با طبیعت انسانی می پردازد، درست در زمانی که ژان ژاک روسو
نظریه توده ای ـ خرده بورژوائی خود را بسان پرچمی در مقابل جناح بورژوائی
روشنگری فرانسه برمی افرازد.
موره لی علت فروپاشی کمونیسم اولیه را در جهل انسان های
اولیه و در تلاش عوام فریبانه گروهی به توجیه تضاد میان فقیر و غنی، حاکم و
محکوم و سوء استفاده از نادانی مردم می داند.
او به این نتیجه منطقی می رسد که انسان ها در تجربه
ملموس وضع تضادمند و مبتنی بر نابرابری نظام اجتماعی موجود به دانش لازم
برای درک نظام کمونیستی اولیه دست می یابند که برقراری مجددش نتیجه پیروزی
عقل محسوب خواهد شد. 3 - «حقیقت و یا سیستم حقیقی» دشا (1770) دشا ـ راهب بندیکتی ـ در کتاب خود تحت عنوان «حقیقت و یا سیستم حقیقی» (1770) که در سال 1865 میلادی توسط بوسیر منتشر می شود، به توسعه و تدوین سیستم کمونیستی ـ عقلی اصیل مبادرت می ورزد. این کتاب حاوی خطوط دیالک تیکی روشنی است و از نفوذ ایده های کمونیستی در میان اقشار اجتماعی ئی حکایت می کند، که در نگاه اول هواداری شان از انقلاب اجتماعی بعید بنظر می رسد. دشا این نظررا مبنا قرار می دهد، که انسان به سبب خصایص طبیعی خویش محتاج اتحاد با همسانان خویش است. اما انسان بدشواری می تواند خود را از توحش، که در آن هرکس سودای سلطه بر دیگری را در سر دارد، از وضع فعلی مبتنی بر قانون که در آن، نابرابری به حد افراط رسیده، رها کند و به حکومت مبتنی بر اخلاق دست یابد و به وحدت حقیقی نایل آید. اوصاف حکومت مبتنی بر اخلاق دشا حکومت مبتنی بر اخلاق بنظر او از این قرار است: 1- در حکومت مبتنی بر اخلاق، هرکس موظف به انجام کار مفیدی است. 2- در حکومت مبتنی بر اخلاق، مالکیت خصوصی وجود ندارد.
3-
در حکومت مبتنی بر اخلاق میان اعضای جامعه وحدت حقیقی و راستین برقرار است. 1- تا بر جهل اولیه غلبه کنند. 2- تا دریابند که وضع فعلی مبتنی بر نابرابری در اثر زورگوئی و قلدری پدید آمده است. 3- تا دریابند که وضع فعلی مبتنی بر نابرابری بوسیله مذهب توجیه می شود. 4- تا دریابند که وضع فعلی مبتنی بر نابرابری مرحله پایانی توسعه انسانی (پایان تاریخ) نیست. 5- تا دریابند که تنها مرحله وحدت حقیقی با منافع انسان ها انطباق دارد.
دشا نیز همانند روشنگران بطورکلی، برای اقشار وسیع مردم نقش بکلی منفعلی
قائل می شود و استقرار دولت ایده ال آتی را ثمره کار تحصیلکرده ها می داند،
که قادر به تدارک حقیقت شناخته شده و تحقق عملی آنند. 4- «کاته شیسم بنی نوع بشر» بواسل (1789)
در کتاب بواسل تحت عنوان
«کاته
شیسم بنی نوع بشر»
که در سال 1789 میلادی در آستانه انقلاب فرانسه منتشر می شود، گذار از
تئوری کمونیستی ـ اوتوپیکی به اولین اقدام برای تحقق کمونیسم در مبارزه
طبقاتی، یعنی در پراتیک، خودنمائی می کند.
فصل سوم انگلس کوشش های توماس مونتسر را، در دوره جنگ های دهقانی و رفرماسیون در آلمان، در جهت برقراری نظام کمونیستی، بمثابه مراحل آغازین یک جنبش کمونیستی فعال می نامد.
در انقلاب بورژوائی در قرن هفدهم در انگلستان، «حفاران» ـ معروف به «لوه لر حقیقی» ـ تحت رهبری وینستنلی و اورارد سودای استقرار مساوات اجتماعی و نه فقط سیاسی را بر سر داشتند. طرفداران حفاران، قبل از همه، کارگران کشاورزی بودند و به پیروی از توماس مور خواهان مالکیت اشتراکی بر زمین بودند. حفاارن بر اساس تجارب خویش در حین انقلاب، به ضرورت براندازی سلطنت، بمثابه یک پیش شرط تاریخی ضرور برای استقرار صلح آمیز دولت کمونیستی آگاه بودند.
فرانسوا نوئل بابوف (1760 ـ 1797)
ژورنالیست، انقلابی چپگرا در انقلاب فرانسه
فرم عالی تر یک «حزب کمونیستی واقعا فعال» را بعدها در گروه بابوف در انقلاب بورژوائی فرانسه در اواخر قرن هجدهم می بینیم. 4-لکلر و روکس به قول کلاسیک های مارکسیسم، «جنبش انقلابی که در سال 1789 میلادی در محافل یکپارچه اجتماعی آغاز شد و لکلر و روکس ـ بمثابه نمایندگان اصلی ـ در کانون آن قرار داشتند، و سرانجام در توطئه بابوف، که بیدرنگی سرکوب شد، از ایده های کمونیستی الهام می گرفت و پس از انقلاب 1830 میلادی، توسط دوست بابوف بنام بوناروتی در فرانسه ادامه یافت. این ایده در فرم مدون قاطعانه اش ایده وضع جهانی نوین را تشکیل می دهد.» 5- مارشال
خدمات
بزرگ گروه بابوف بر توسعه کمونیسم اوتوپیکی را نه تنها در مبارزه عملی بر
ضد بورژوازی، بلکه علاوه بر آن در تئوری، می توان در کتب مارشال ارزیابی
کرد. مشخصات نظام طبیعی و عقلی مارشال 1- در نظام طبیعی و عقلی مارشال همه کار می کنند. 2- مالکیت خصوصی وجود ندارد.
3-
نعمات مادی میان همه مردم عادلانه تقسیم می شود. 6- اهمیت زندگی و آثار بابوف زندگی و آثار بابوف به دلایل زیر اهمیت شایانی دارند: 1- بابوبف ـ بمثابه وکیل فقرای روستاها ـ خواهان از بین بردن نابرابری در تملک و حل تضادهای طبقاتی جامعه بوده است. 2- او علاوه بر این به نقش تعیین کننده قهر انقلابی واقف بوده است. 3- نظریات بابوف از سوئی برتجارب مکسوبه از انقلاب مبتنی بوده اند و از سوی دیگر بر استفاده و توسعه نظرات تدوین شده از سوی موره لی، مابلی، روسو، دیده رو، رینال و ولتر. 4- او عیب اصلی نظام طبیعی اولیه و علت فروپاشی آن را در جهل مردم می بیند. 5- بنظر او نظام مبتنی بر نابرابری نه به سبب تضادهای موجود میان فقرا و اغنیا بطورکلی، بلکه ببرکت مبارزه توده های زحمتکش بر ضد اشراف می تواند سرنگون شود. 6- بنظر او تضادهای اجتماعی و سیاسی موجود، فقط نتیجه جهل فقیرترین اقشار مردم و سوء استفاده اغنیا از این جهل نیستند، بلکه در عین حال پیش شرط لازم برای شناخت ضرورت حل انقلابی آنها و استقرار نظام کمونیستی اند. 7- بنظر او تنها ببرکت قیام خلق تحت رهبری گروهی از انقلابیون آگاه به روند و روال نیل به نظام کمونیستی منطبق با طبیعت بشری، سرنگونی نظام سیاسی ضد اجتماعی امکان پذیر می گردد. 8- بابوف علاوه بر این معتقد است که برای روشن کردن مردم، برای استقرار کمونیسم و برای سرکوب حرکات ضد انقلابی به یک نظام گذار، به یک دیکتاتوری انقلابی نیاز خواهد بود. 9- قیام برنامه ریزی شده از سوی بابوف و بابوفیست ها شکست خورد و باید هم شکست می خورد، زیرا نه شرایط تاریخی واقعی برای برقراری یک نظام کمونیستی فراهم آمده بود و نه نظریه بابوف با توسعه تاریخی انطباق داشت.همانطور که مارکس و انگلس بارها اشاره کرده اند، کمونیسم بابوفی کمونیسم نارس، برابرساز، ریاضتگرایانه و جزمگرایانه بوده است. فصل چهارم
پس
از شکست قیام بابوف و پیروزی سیاسی بورژوازی، هنگامی که «نظام اجتماعی
معقول» و «دولت عقلی» مورد نظر فلاسفه روشنگری بمثابه حاکمیت ایدئالیزه شده
بورژوائی از کار در آمد، فوریه و سن سیمون در فرانسه و اون در انگلستان،
اولین کسانی بودند که قدم در راه حل تضادهای طبقاتی منطبق با وضع و حال
تاریخی نهادند. 1- فقدان پیوند با پرولتاریا
2-
ایمان به استقرار جامعه بی طبقه از طریق مسالمت آمیز، مثلا از طریق تربیت
اقشار اجتماعی ، به انضمام سرمایه داران. I- اهمیت طرح تاریخی فوریه II- انتقاد پرمحتوای فوریه از نظام بورژوائی
I- طرح تاریخی فوریه (فرانسوا ماری چارلز فوریه 1772 ـ 1837) سوسیالیست اوتوپیکی فرانسه بنظر فوریه بشریت از چهار مرحله متوالی (توحش، پدرسالاری، بربریت، تمدن) گذشته است که هرکدام شالوده مرحله بعدی بوده اند: 1- مرحله توحش - اولین مرحله عبارت بوده از کمونیسم اولیه خودپو که فوریه مرحله توحش می نامد. 2- مرحله پدرسالاری- مرحله دوم، عبارت بوده از مرحله صنعت کوچک و اقتصاد مبتنی بر مبادله بی واسطه که فوریه مرحله پدرسالاری نام می دهد. 3- مرحله بربریت - مرحله سوم، مرحله صنعت متوسط و تجارت توسعه یافته بوده که او مرحله بربریت می نامد. 4- مرحله تمدن - مرحله چهارم، مرحله صنعت بزرگ بوده، که فوریه مرحله تمدن می نامد، مرحله ای که با نظام بورژوائی موجود انطباق دارد. 5- مرحله ایده ال فالانستر آماج فوریه، عبارت است از راهنمائی بشریت به مرحله پنجم توسعه تاریخی اش، که دارای مشخصات زیرین خواهد بود: 1- مرحله ای که اغنیا دیگر به خرج فقرا زندگی نمی کنند 2- مرحله ای که در آن آنارشی اقتصادی و مبارزه مبتنی بر رقابت جای خود را به سازمان تولید نعمات و توزیع مبتنی بر تعاونی های کشاورزی و تولیدی صنعتی ـ دستی می دهد.
3-
مرحله همبود اقتصادی خودمختار که فوریه فالانستر می نامد. I- حدودیت های آموزش فوریه محدودیت های آموزش فوریه، قبل از همه، به شرح زیر بوده اند: 1- فوریه، برخلاف سن سیمون، «بر طبق نظر فیزیوکرات ها به کار کشاورزی ـ حداقل ـ امتیاز خاصی قائل می شود» و نسبت به صنایع بزرگ نظر منفی دارد. 2- فوریه از سوئی از توسعه تاریخی بالنده سخن می گوید و وضع و حال موجود را پیش شرطی برای نظام مورد نظر خود تلقی می کند، ولی از سوی دیگر نسبت به پیشرفت تاریخی موضع پسیمیستی (مبتنی بر بدبینی) دارد.
3-
او
در فالانسترهای خود اگرچه دارائی کلیه اعضا را در صندوق مشترک وارد می
سازد، ولی درآمد حاصل از کردوکار کشاورزی، صنعتی و تجارت را بمثابه دستمزد،
جایزه برای معارف فنی و استعداد و به مثابه ربح سرمایه مصرف می کند و کلیه
مسائل سیاسی را مورد صرفنظر قرار می دهد.
آموزش سوسیالیستی ـ اوتوپیکی سن سیمون از محتوای معرفتی ژرفتری برخوردار
است.
بی دلیل نیست که انگلس می نویسد:
«ما
در سن سیمون به وسعت نظر نبوغ آمیزی برمی خوریم که تقریبا کلیه افکار غیر
اقتصادی سوسیالیست های ما بعد را بصورت نطفه ای در بر دارد.» 1- روشنگری میان کلیه اقشار جامعه 2- آموزش اخلاقی نوین
3-
همکاری فلاسفه با بانکداران.
انگلس می نویسد که دکترین سوسیالیسم و کمونیسم در انگلستان، در مقایسه با
فرانسه و آلمان، منشاء دیگری داشته و
«انگلیسی
ها با مشاهده عملی افزایش سرسام آور فقر و ذلت، فساد اخلاقی و بی همه چیزی
مردم (پاوپریسم)
در میهن خود به آموزش علمی سوسیالیسم و کمونیسم می رسند.» این نکته در توسعه و تکامل روبرت اون بروشنی دیده می شود. اون در بیست سالگی مدیر کارخانه نساجی پنبه در نئولاراک اسکاتلند بود. او در این سمت از سال 1800 تا 1829 میلادی به اقدامات اجتماعی زیر دست می زند: 1- زمان کار کارگران را کاهش می دهد. 2- دستمزد کارگران را افزایش می دهد.
3-
برای
کودکان کارگران مدرسه تأسیس می کند. 1- مالکیت خصوصی 2- دین و مذهب
3-
فرم رایج ازدواج.
فوریه، سن سیمون و اون در طرح های تئوریکی خود ـ بی کوچکترین تردید ـ در
زمان خود انقلابی بوده اند و لذا با سوسیالیست های خرده بورژوائی و
بورژوائی بعدی تفاوت جدی داشته اند.
فقط وسیله ای که آنها برای تحقق آماج های خود بکار می برند، به وسایل
رفرمیست های بعدی شباهت دارد.
همین و بس.
پس از انقلاب 1830 در فرانسه مرحله نوینی در توسعه پرولتاریا، در مبارزه
بخاطر نظام اجتماعی کمونیستی و کمونیسم اوتوپیکی آغاز می شود.
کارگران که در رابطه با ثمرات انقلاب، فریب بورژوازی را
خورده بودند، در سال های 1834 ـ 1835 میلادی رفته رفته در می یابند که وضع
اجتماعی شان هرگز با تعویض سیاسی تغییر نخواهد یافت و علل نارضائی از بین
نخواهند رفت و لذا با اشتیاق خارق العاده ای به کمونیسم بابوف روی می آورند
که بوناروتی در کتابی تحت عنوان
«توطئه
ای برای برابری»
(1828)
در بروکسل منتشر کرده بود. 1- « انجمن خانوده ها» 2- « انجمن فصول سال» 3- «انجمن مخفی محرومان» (که بوسیله مهاجران آلمانی در پاریس تأسیس شده بود) 4- «انجمن دادگران» (1836) میان این انجمن های مخفی که تحت تأثیر ایده های بابوف بوده اند و طبقه کارگر پیوندی وجود نداشت. «انجمن فصول سال » در 12 ماه مه 1839 تحت رهبری باریاس، دزامی، برنارد و بلانکی در پاریس دست به قیام زد و فوری بطرز خونینی در هم شکسته شد.اعضای «انجمن دادگران» نیز در این قیام شرکت داشتند. در (اول ژوئیه 1840)، اولین تظاهرات جنبش کارگری ـ کمونیستی، تحت رهبری دزامی، پیلوت، دوتیلوی و هومبرگ در پاریس، در خیابان بله ویل صورت گرفت. همانطور که انگلس اشاره می کند، در سال های بعد، تا سال 1847 میلادی، سلسله ای از انجمن های مخفی انقلابی به نام های زیر پا به عرصه وجود نهادند: 1- «انجمن کارگران مساوات طلب» 2- «انجمن کمونیست های انقلابی» که از «انجمن کارگران مساوات طلب» بوجود آمد. 3- «انجمن انساندوستان» 4- دو و یا سه حزب کوتاه عمر دیگر.
به قول انگلس، این انجمن های مخفی، از جمله
«انجمن
کارگران مساوات طلب»،
مانند
«بابوفیست
های انقلاب بزرگ تقریبا جریانات خام و نارس بودند.
آنها قصد تبدیل جهان به همبود کارگری را در سر داشتند و
هرگونه ظرافت فرهنگی، علمی، هنری و غیره را بیهوده و بمثابه تجمل اشرافی
تلقی می کردند.
چنین پیشداوری هائی ضرورتا از بیخبری کامل آنها از
تاریخ و اقتصاد سیاسی حکایت می کند.»
اما نباید فراموش کرد که از
«انجمن
دادگران»
که در سال 1836 میلادی در پاریس تشکیل شده بود، به ابتکار مارکس و انگلس
«انجمن
کمونیست ها»
قد برافراشت،
«نخستین
حزب انقلابی و مستقل پرولتری که بر پایه سوسیالیسم علمی استوار شده بود.»
1- «آزادی بشر» 2- «آیینه جمهوریخواهان» 3- «روشنفکری» 4- «مجله اصلاحات اجتماعی»، منتشره از سوی لاپونه رای در سال 1837 میلادی 5- «تریبون مردم» ، منتشره از سوی پیلوت در سال 1839 میلادی 6- «مساوات» 7- «کمونیست»، که هر دو از سوی دزامی در سال 1840 میلادی انتشار می یافتند. 8- «انساندوستی» از سوی چاراوای، فومبرتا و مای در سال 1841 میلادی منتشر می شدند، احتمالا دزامی نیز با آنها همکاری می کرد. 9- «فراترنیتا» (1841) که سمتگیری نئوبابوفیستی و بلانکیستی و ضد کابتیستی داشت. 10- «آتلیه» (1840)، که از سوی خود کارگران انتشار داده می شد.
11-
«توده»
(1833)،
که توسط کابت تأسیس شده بود، تیراژش به 27000 می رسید و از مجلات کمونیستی
بود که بیشتر از بقیه عمر کرد. رهبران جنبش پرولتری در این سال ها به شرح زیر بوده اند: 1- بلانکی
2-
دزامی 3- پیلوت 4- لاپونه رای آنها، علیرغم اختلاف نظر در طرح های شان، نظریات موره لی و قبل از همه، بابوف را بنیان کار خود قرار می دهند و به توسعه و تکامل آنها می پردازند. باید یادآور شد که آنها نه تنها موضع ماتریالیستی داشته اند، بلکه علاوه بر آن به شناخت روند تاریخ ژرفای خاصی بخشیده اند. II- کمونیسم اوتوپیکی انقلابی ـ مسیحی
در این دوره علاوه بر کمونیسم اوتوپیکی انقلابی ـ آته ئیستی، کمونیسم
اوتوپیکی انقلابی ـ مسیحی نیز از سوی الفونس کونستانت و الفونس اسکویروز
(1812 ـ 1876)
بنیانگذاری می شود که همبودهای اولیه مسیحی را بمثابه اولین مرحله جامعه
بشری با سمتگیری کمونیستی می داند و حضرت عیسی را بمثابه اولین کمونیست
انقلابی تلقی می کند.
پیر ژوزف پرودون (1809 ـ 1865)
- اقتصاددان، جامعه شناس فرانسوی- اولین نماینده آنارشیسم مهمترین مؤلف در این میان پرودون نام دارد، جوانی که دو سه سال پیش کتابش تحت عنوان «مالکیت به چه معنا ست؟» منتشر می شود.این کتاب اثری فلسفی از سوی کمونیست های فرانسوی است.» تصادفی نیست که مارکس در سال 1847 میلادی در کتابش تحت عنوان «فقر فلسفه» به چالشی مفصل با نظرات پرودون بر می خیزد.
فصل دوم
البته توسعه تفکر اجتماعی در کشورهای دیگر، بدلیل مناسبات تاریخی مختلف، به
نحو دیگری صورت گرفت.
ویلهلم کریستیان وایت لینگ (1808 ـ 1871)-
از سوسیالیست های آغازین آلمانی با باورهای مسیحی-اولین تئوریسین آلمانی
کمونیسم - پیگرد در آلمان و تبعید در فرانسه و انگلستان- از همفکران بابوف
- مؤسس انجمن دادگران (1839)
1- هس که در سال 1842، اولین کمونیست در جرگه هگلیانیست های جوان بود. 2- روگه، ناشر «سالنامه های آلمانی»، که مجله علمی هگلیانیست های جوان بوده است. 3- مارکس جوان که در آن زمان سردبیر روزنامه راین بود. 4- هروگ
مارکس و انگلس
«سوسیالیسم
حقیقی»
نشئت گرفته از کلوب کمونیستی تأسیس یافته از سوی هس، گرون، پوتمن و یونگ
(در
سال 1844)
را
«اعتلای
کمونیسم پرولتری و احزاب و فرقه های فرانسوی و انگلیسی کم و بیش خویشاوند
با آن، به عرش اعلای روح آلمانی و احساسات آلمانی»
می نامند.
واژه «سوسیالیسم» و «سوسیالیست» که از واژه لاتینی «سوسیالیس» به معنی
اجتماعی و یا همبودین نشأت می گیرد، برای اولین بار در اوایل قرن نوزدهم در
مورد تمایلات مبتنی بر اصلاحات اجتماعی بکار می رود. 2- تاریخچه واژه «کمونیسم»
واژه «کمونیسم» و «کمونیست» از واژه لاتینی «کومونیس» منشق شده اند که
بمعنی اشتراکی و همبائی است.
واژه «کمونیسم» و «کمونیست» به معنای جنبش و تئوری
طرفدار مساوات اجتماعی و سیاسی برای اولین بار در سال 1840 در فرانسه بکار
می رود.
اولین سخنرانی کمونیستی در اول ژوئن در سال 1840 صورت
می گیرد. 1- «چرا من کمونیستم؟»
2-
«ایمان
من به کمونیسم»
3- استفاده مارکس و انگلس از مفهوم «سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی» مارکس و انگلس در سالهای (1842 ـ 1844) با پی بردن به تولد پرولتاریای صنعتی مدرن از اقشار توده ای ـ خرده بورژوائی و با مشاهده تکوین تضادهای اجتماعی میان طبقه متوسط و پرولتاریا (تا آن زمان تنها تضادهای موجود میان اقشار بزرگ و کوچک بورژوائی مشهود بودند) و با کشف راه حل این تضادها (کشف این مسئله که حل این تضادها وظیفه تاریخی پرولتاریا ست)، به محدودیت های تئوری های اجتماعی موجود و به اهمیت گرایشات رفرمیستی ماقبل پرولتری و تبیین تئوریکی آنها پی می برند. مارکس و انگلس در اواخر سال 1843 میان کمونیسم بابوفی و کمونیسم نیرومند نوین پس از 1830 (کمونیسم دزامی، کابت و وایتلینگ)، تفاوت می گذارند. مارکس و انگلس مشخصات کمونیسم اوتوپیکی را بطورکلی درگرایشات زیرین خلاصه می کنند: 1- در گرایش به سازماندهی روابط شخصی انسان ها 2- در گرایش به سازماندهی تولید و توزیع فراورده ها بنا بر اصول برابری عمومی، برابرسازی کلی و ریاضتگرائی متعاقب با آن. 3- در فقدان درک مسائل اقتصادی 4- در نگرش های ماتریالیستی و آته ئیستی 5- در نظریات غیرتاریخی ـ دگماتیستی 6- در باور به اینکه می توان بکمک قیام اقلیتی، نظام اجتماعی موجود را برانذاخت.
مارکس و انگلس اما همواره خاطرنشان می شوند که کمونیسم اوتوپیکی، علیرغم
محدودیت های خود، همیشه انگشت بر
«شاهرگ
مسئله»
می گذارد.
مارکس و انگلس واژه «کمونیسم» را ظاهرا در سالهای 40
قرن نوزدهم از کمونیست های اوتوپیکی فرانسه به عاریه می گیرند.
ارزیابی آموزش های فوریه، سن سیمون، اون و شاگردان شان
را مارکس و انگلس با توجه به وضع و حال تاریخی مشخص انجام می دهند.
آنها از این لحاظ، تفاوت موجود میان بابوف و کمونیست
های اوتوپیکی سالهای 30 و 40 قرن نوزدهم را از سوئی و فوریه، سن سیمون، اون
را از سوی دیگر عمده می کنند.
آنها ضمنا به این نتیجه می رسند که «چون کمونیسم
اوتوپیکی فقط تحقق خاص و یکجانبه اصل سوسیالیستی بوده است» ، پس ضرورتا در
جوار آن می بایستی آموزش های سوسیالیستی دیگری نیز پدید آیند. 4- علوم بورژوائی و ارزیابی آنها از «سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی»
1- علوم بورژوائی تفاوتگذاری مارکس و انگلس میان سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی، سوسیالیسم علمی، سوسیالیسم خرده بورژوائی و بورژوائی را نادیده می گیرند و از سوسیالیسم و کمونیسم سخن می گویند.
2-
علوم بورژوائی کمونیسم را بمثابه ایده ال یک نظام اجتماعی تعریف می کنند که
در آن فقط منافع همبود و نه منافع تک تک افراد تعیین کننده اند.
3-
علوم بورژوائی ضمنا سوسیالیسم را بمثابه ایدئال یک نظام اجتماعی تعریف می
کنند که در آن منافع تک تک افراد تا حدودی نسبت به منافع همبود مورد توجه
قرار می گیرند. 1- کمونیسم آنتیک 2- کمونیسم قرون وسطی
3-
کمونیسم عصر جدید.
تصادفی نیست که توسعه تئوری های اجتماعی از دیدگاه علوم بورژوائی مسائل
تعیین کننده را بکلی نادیده می گیرند، کیفیت نوین سوسیالیسم علمی را پرده
پوشی می کنند و بالاخره به جانبداری از نظام بورژوائی موجود می پردازند.
|
|