نویدنو:14/03/1390 |
نویدنو 14/03/1390
سیر و سرگذشت احزاب کمونیست اروپای شرقی علل تجزیه و تلاشی احزاب کمونیست اروپای شرقی
پروفسور دکتر انتون لاتسو*-
برگردان: میم حجری انتشار نخست : دائره المعارف روشنگری
شکست
سوسیالیسم در اروپای شرقی و شکست جنبش کمونیستی ـ کارگری پیامدهای وخیمی
برای سرنوشت احزاب کمونیستی ـ کارگری در این کشورها و برای حضور و اثرگذاری
گنجینه فکری مارکسیستی در این جوامع داشته است. علت اول: تجزیه و تلاشی احزاب کمونیستی پس از سال 1989 نتیجه روندی بوده که در سال های 1980 شروع شده بود. این روند سبب شده بود که احزاب کمونیستی در کشورهای سوسیالیستی لیاقت و قدرت خود را در زمینه های زیر از دست بدهند: 1- در شناخت بموقع روند اصلی جامعه سوسیالیستی در پیوند عینی موجود آنها. 2- در طرحریزی و اجرای عملی درک و شناخت خود از اوضاع 3- در تعیین ملی و بین المللی منافع طبقاتی و مبارزه سازمان یافته برای پیشبرد آنها. احزاب یاد شده خود را از طبقه کارگر و توده های مردم که در واقع نماینده منافع شان بودند و برای ادامه حیات خود به آنها وابسته بودند، جدا کرده بودند. احزاب یاد شده اعتماد بخش اعظم جمعیت کشور را بطور روزافزونی از دست داده بودند. علت دوم : تجزیه و تلاشی احزاب کمونیستی پس از 1989 نتیجه پیدایش و توسعه پدیده های زیر بوده است: 1- نتیجه انحلال انترناسیونالیسم سوسیالیستی ـ بمثابه اصل بنیادی ایدئولوژی، سیاست و روابط میان احزاب ـ بوده است. (مراجعه کنید به انترناسیونالیسم و انترناسیونالیسم سوسیالیستی) 2- نتیجه جریانات اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی در دولت های سوسیالیستی بوده است. 3- نتیجه رشد اگوئیسم ملی در روابط میان احزاب کمونیستی بوده است. (اگوئیسم به معنی خودخواهی، خودمرکزبینی، خودپرستی، بی اعتنائی به غیر و غیره است. مترجم) علت سوم : وضع و حال احزاب کمونیستی به شرح زیر بوده: 1- احزاب کمونیستی در سردرگمی ایدئولوژیکی و تئوریکی بسر می بردند. 2- احزاب کمونیستی میان جهان بینی مارکسیستی و افکار سوسیال ـ دموکراتیکی ـ رفرمیستی نوسان می کردند. 3- «پرسترویکا»، گلازنوست و «تفکر به اصطلاح نوین» گرایشات فوق الذکر را تقویت کردند و طرز تفکر مارکسیستی ـ لنینیستی و عمل پراتیکی و تئوریکی مبتنی بر طرح و برنامه را از عرصه بدر راندند. 4- در نتیجه، احزاب کمونیستی یکپارچگی درونی خود را از دست دادند و طولی نکشید که با قابلیت عملی خود نیز وداع گفتند. اعتماد بخش اعظم جمعیت کشور به آنها کمتر و کمتر شد.
علت چهارم : این روند در هر کدام از احزاب کمونیستی و در روابط میان آنها
به سبب تجزیه و تلاشی ایدئولوژیکی حزب کمونیست شوروی که از اواسط سال های
1980 آغاز شده بود، تسریع شد.
حزب کمونیست شوروی با موضعگیری های خود پلاتفرم مشترک
جنبش بین المللی کارگری ـ کمونیستی را ترک کرده بود.
این جریانات وضع تضادمند برنامه ای آشکاری را میان حزب
کمونیست شوروی ـ به مثابه متنفذترین و نیرومندترین حزب جنبش کمونیستی ـ و
دیگر احزاب کمونیستی و میان تک تک احزاب کمونیستی پدید آورد.
این امر در وضوح و صراحت ایدئولوژیکی ـ تئوریکی احزاب
کمونیستی، بر همکاری میان آنها، بر درک آنها از انترناسیونالیسم سوسیالیستی
ـ به مثابه اصل بنیادی سیاست داخلی و خارجی احزاب کمونیستی ـ تأثیرات منفی
ویرانگری اعمال کرد. علت پنجم : تجزیه و تلاشی احزاب کمونیستی اروپای شرقی نتیجه آنتی کمونیسم و مداخله فعال قدرت های امپریالیستی بویژه ایالات متحده آمریکا و آلمان فدرال سابق در امور داخلی این کشورها بود. شرایط داخلی وخیم این کشورها پایکاه های مناسبی را برای تقویت جریانات ضد سوسیالیستی و ضد انقلابی بطور دم افزون پدید آورد.
علت ششم :
این
مهمترین جریانات سبب شدند که این احزاب در دوره اوجگیری مبارزات طبقاتی از
پائیز 1989 دیگر قادر به غلبه سیاسی بر روند جریانات و هدایت آنها و سد
کردن راه نیروهای ضد انقلابی و عقب راندن آنها نشوند. علت هفتم : از آنجا که احزاب کمونیست قادر به اجرای نقش فعال خویش نبودند، برای نیروهای مخالف بالنسبه آسانتر شد که به انکار جا و مقام احزاب کمونیستی در جامعه بشری بطور کلی برخیزند و بنیان های مبتنی بر قانون اساسی را به این معنا تغییر دهند و از بین بردن سوسیالیسم را و ضدانقلاب را بمثابه روند دموکراتیک تحریف کنند.
بدین طریق، امکان آن فراهم آمد که یکی از بزرگترین احزاب کمونیستی جهان،
یعنی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به آسانی آب خوردن ممنوع اعلام شد، بی
آنکه کوچکترین مخالفتی در راستای حفظ آن صورت گیرد. 1- خصوصی کردن کارخانجات و مؤسسات دولتی 2- تخریب اتحادیه های دهقانی 3- رواج مجدد تعلیمات دینی در مدارس
ضمنا وعده و وعید رفاه به مردم دادند.
و همزمان در پارلمان هائی که در این شرایط انتخاب می
شدند، فونکسیون مهمی به عهده گرفتند.
بعد چارچوب لازم را برای به راه انداختن جریان به
اصطلاح دموکراتیک، جهت قانونی اعلام کردن آنتی کمونیسم و تشکیل مجدد نظام
بورژوائی ـ کاپیتالیستی در کلیه عرصه های مادی، سیاسی و معنوی جامعه پدید
آوردند.
فراکسیون های پارلمان همزمان برای برقراری تماس با گروه
های اقتصادی مختلف به خدمت گرفته شدند و بر بنیان آنها ـ چه بسا ـ احزاب
سیاسی تشکیل یافتند.
ثروت و پول به پیش شرط اساسی لازم برای اشغال مواضع
قدرت در دولت و جامعه بدل شد.
اما در هر حال برای نیل «دموکراتیک» به قدرت، به رأی
مردم نیاز بود.
در عین حال، باید انتظار داشت که احزاب کمونیستی ـ کارگری در اوضاع و احوال
جدید پاسخ متناسب با زمان به معضلات و مسائل طبقاتی جدید بدهند.
این کار تنها با پیاده کردم مارکسیسم ـ لنینیسم بر
شرایط جدید امکان پذیر است. 1- کلیه نیروهای سوسیالیستی در بحران عمیقی دست و پا می زدند، در حال شقه شقه شدن بودند و در موضع تدافعی. 2- روندهای ضد انقلابی احیای کاپیتالیسم سنگین ترین شکستی بود که در تاریخ جنبش کارگری ـ کمونیستی، سوسیالیسم و کلیه نیروهای چپ طرفدار سوسیالیسم متحمل می شدند. کلیه نیروهای مترقی و ضد کاپیتالیستی در جهان بر این باور بودند که قطب نمای الترناتیو روشنی را از دست داده اند. آنتی کمونیسم آگاهانه به تبلیغ گسترده این تصور دامن می زد که برای نظام اجتماعی ـ اقتصادی کاپیتالیسم، آلترناتیوی وجود ندارد. گروهی حتی تا انجا پیش می رفتند که سرمایه داری را پایان تاریخ تلقی می کردند و چاره ای جز سر کردن با آن نمی دیدند. (مراجعه کنید به آنتی کمونیسم، پایان انتقاد از سرمایه داری؟) 3- همزمان همه احزاب کمونیستی ـ کارگری با تضادی روبرو شدند که کلیه اعمال سیاسی آنها را تحت تأثیر قرار داد: تضاد میان امحای کاپیتالیسم از سوئی و بی لیاقتی احزاب در زمینه رهبری، سازماندهی و توسعه آگاهانه مبارزه. احزاب کمونیستی ـ کارگری در این کشورها از داشتن ظرفیت (پتانسیل) نیروی داوطلب و آماده برای مبارزه، روشن بینی استراتژیکی و برنامه ای و وحدت و یکپارچگی لازم محروم بودند. 4- احزاب کمونیستی ـ کارگری می بایستی یاد بگیرند و باید یاد بگیرند که تحت شرایط جدید لازم است که سیاست خود را برای مدت مدیدی تحت شرایط کاپیتالیستی ئی به پیش ببرند که در مبارزه برای تضمین حیات خود نسبت به داخل و خارج هار و متجاوز گشته و بر این بنیان تضادهائی را تولید می کند که هستی بشریت را شدیدا به خطر می اندازند. 5- رابطه میان آماجگذاری سوسیالیستی و انجام وظایف بالفعل کنونی برای همه احزاب بطرز جدیدی مطرح شده است.
احزاب کمونیستی ـ کارگری باید با حفظ و اثبات حقانیت آماجگذاری سوسیالیستی
ـ بمثابه آلترناتیوی برای کاپیتالیسم ـ بدون صرفنظرکردن از هویت و برنامه
سوسیالیستی، راه حل هائی پیدا کنند که امکان در پیش گرفتن سیاست فعال در
چارچوب جامعه کاپیتالیستی را فراهم می آورد.
آنها می بایستی و باید مسائل مورد بحث در زمینه امکانات
و محدودیت های سیاست رفرم را مطرح سازند و به آنها پاسخ دهند.
در جمهوری چک و اسلواکی ـ در مقایسه با مثلا لهستان و
بلغارستان و غیره ـ با موفقیت چشمگیری از عهده انجام این کار برآمده اند. جریانات ضد انقلابی در اواخر سال های 1980 و اوایل سال های 1990 پیامدهای وخیمی برای احزاب کمونیستی ـ کارگری دول سوسیالیستی اروپای شرقی به دنبال داشت. این حزب ها نه تنها ایزوله و رفرمیزه، بلکه شقه شقه، منحل و حتی ممنوع شدند.از 8 حزب کمونیستی سابق در دول سوسیالیستی اروپا اکنون چندین حزب تشکیل شده اند که تعدادشان به چند برابر می رسد. اکنون در کشورهای اروپا، احزاب کمونیستی وجود دارند که خود را ضد کاپیتالیستی و طرفدار سوسیالیسم قلمداد می کنند. یک - روسیه
1-
حزب کمونیست فدراسیون روسیه
(KPRF)
حزب کمونیست فدراسیون روسیه
(KPRF)
در سال 1990 بوسیله اعضای حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی
(KPdSU)
تشکیل شد که مخالف خط مشی میخائیل گورباچوف بودند.
در سال 1991 بوریس یلسین ـ رئیس جمهور روسیه ـ هم حزب
کمونیست اتحاد جماهیر شوروی
(KPdSU)
و هم حزب کمونیست فدراسیون روسیه
(KPRF)
را ممنوع اعلام کرد.
در سال 1992 بنا بر تصمیم دادگاه قانون اساسی روسیه،
انحلال دفتر سیاسی و کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی
(KPdSU)
تأیید شد، اما به سازمان های پایه ای حزب اجازه فعالیت داده شد.
2-
حزب کمونیستی ـ کارگری روسیه ـ حزب انقلابی کمونیست ها
(RKRP - RPK) این حزب دومین حزب کمونیستی نیرومند روسیه است. 3- حزب کمونیست جماهیر آتی (WKPB) این حزب چند سال پیش از حزب کمونیست فدراسیون روسیه (KPRF) تحت عنوان «روسیه کارگر» انشعاب کرده است. 4- اتحاد احزاب کمونیست حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی (SKP - KPdSU)
این حزب در چارچوب دولت های سابق متعلق به اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده و
خود را جانشین حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی
(KPdSU)
می داند و از
19
حزب کمونیستی تشکیل یافته است.
در سال های گذشته گروه های متعددی تحت نام حزب کمونیستی
عرض اندام کرده اند، ولی از آنها چیز زیادی به گوش نمی رسد. دو - جمهوری چک 1- حزب کمونیستی بومن و مرن (KSCM)
حزب کمونیستی بومن و مرن
(KSCM)
در 31 مارس 1990 تأسیس یافته و خود را جانشین حزب کمونیستی چکوسلواکی می
داند.
بنیان تئوریکی و برنامه ای خود را مارکسیسم قلمداد می
کند.
حزب کمونیستی چکوسلواکی که تا سال 1989 هم نماینده چک
ها و هم نماینده اسلواک ها بود، در 20 دسامبر 1989 تصمیم گرفت که دو خزب
مستقل برای چک ها و اسلواک ها تشکیل دهد.
این حزب هم در پارلمان مرکزی و هم در پارلمان های نواحی
نماینده دارد. 2- حزب سوسیالیسم دموکراتیک
در جمهوری چک نیز حزب سوسیالیسم دموکراتیک وجود دارد که از سوی اعضای سابق
حزب کمونیستی بومن و مرن
(KSCM)
تأسیس یافته است.
حزب کمونیست اسلواکی
(KSS)
در سال 1992 تأسیس یافته است.
حزب کمونیست اسلواکی
(KSS)
از اتحاد دو حزب تشکیل یافته که در سال 1991 از حزب کمونیست سلواکی که
جانشین حزب کمونیست چکسلواکی بود، جدا شده بودند.
حزب کمونیست سلواکی سابق نامش را به حزب چپ دموکراتیک
اسلواکی
(SDL)
و «غیر دگماتیک» و همزمان سمتگیری اش را تغییر داد و بعد بلحاظ سیاسی به
قهقرای نیستی سقوط کرد و از نظرها نا پدید شد. چهار- لهستان
پس از حوادث ضدانقلابی در سال های 80 قرن بیستم، از حزب متحده کارگری
لهستان
(PVAP)
دو حزب سوسیال ـ دموکرات پدید آمد.
از دستگاه حزب متحده کارگری لهستان
(PVAP)
در سال 1990 اتحادیه چپ دموکراتیک تشکیل شد که تحت رهبری الکساندر کوانیه
وسکی ـ رئیس جمهور بعدی ـ به حزب سوسیال ـ دموکرات لهستان
(SLD)
تغییر ماهیت و نام داد.
این حزب در سیاست داخلی آماج های سوسیال ـ دموکراتیکی
دارد و در سیاست خارجی دنباله رو اتحادیه اروپا و ناتو ست.
پس از انشعابی در سال 2004 حزب سوسیال ـ دموکرات دوم
(SDPL)
تشکیل شد. 1- ملی کردن صنایع 2- ملی کردن زمینداری بزرگ 3- جایگزین کردن دموکراسی بورژوائی با دموکراسی مبتنی بر انتخاب مستقیم نمایندگان از میان کارگران کارخانه ها 4- تشویق آزادی جهان بینانه 5- مخالفت با شرکت لهستان در ناتو و اتحادیه اروپا
شرایط مبارزه در لهستان بسیار دشوار است. پنج - مجارستان
در اساسنامه حزب کمونیستی ـ کارگری مجارستان آمده که آن برای آزادی،
دموکراسی و سوسیالیسم مبارزه می کند. شش- رومانی
حزب کمونیست رومانی
(RKP)
در ژوئیه سال 2010 تأسیس شده است.
در ژانویه سال 1990 حزب کمونیست سابق رومانی ممنوع
اعلام و دار و ندارش تصرف شد.
نیروهای مارکسیستی در اوایل سال های 1990 به عنوان حزب
سوسیالیستی کار گرد آمدند.
پس از حملات و تحقیرات از سوی سوسیال ـ دموکرات ها، حزب
متحده سوسیالیستی تأسیس شد که در سال 2010 نام خود را به حزب کمونیست
رومانی تغییر داد.
حزب ضرورت وجودی خود را چنین توضیح می دهد:
پس از سال 1989 کلیه حکومت ها رومانی را به کشوری بدل
ساختند که سرمایه داران ملی چاکر سینه چاک سرمایه داران چند ملیتی گشته اند.
آماج حزب کمونیست رومانی عبارت است از توسعه و تکامل
جامعه ای که با در پیش گرفتن سیاست اجتماعی، دموکراتیکی، ملی و ئوکولوژیکی
به تضمین تأمین اجتماعی و صلح اجتماعی واقعی بر بنیان توسعه اقتصادی آینده
نگر بپردازد.
حزب کمونیست رومانی
(هنوز
هم تحت نام حزب متحده سوسیالیستی رومانی)
عضو مؤسس حزب چپ اروپا ست.
حزب کمونیست رومانی در پارلمان های نواحی نماینده دارد.
در سال های 90 در پارلمان مرکزی رومانی نیز نماینده
داشت. پس از سال 1989 حزب کمونیست سابق بلغاستان راه رفرمیستی در پیش گرفت و نام خود به حزب سوسیالیستی بلغارستان تغییر داد. اما حاضر نشد که از گذشته سوسیالیستی بطور نمایشی دوری جوید. بعدها نیروهائی که طرفدار افکار کمونیستی بودند، از این حزب انشعاب کردند و در نتیجه، دو حزب به نام های حزب کمونیست بلغارستان و حزب کمونیست های بلغار تشکیل شد که هر دو هنوز هم وجود دارند. این دو حزب نام حزب کمونیست سابق بلغارستان را مورد استفاده قرار می دهند تا بتوانند پیوند خود را با سنت کمونیستی حفظ کنند. این دو حزب اما هواداران زیادی پیدا نکرده اند. هشت - آلبانی
حزب کار سابق آلبانی در سال 1991 به یک حزب سوسیال ـ دموکرات واره بدل شد.
این حزب عرصه کشمکش مدام میان دو جناح است که سنتگرایان
و اصلاح طلبان جوان نامیده می شوند.
در چارچوب همین کشمکش ها انشعاباتی نیز صورت گرفته است.
حزب کمونیست 8 نوامبر آلبانی حزبی کوچک است که در
پارلمان های چند ناحیه نماینده دارد. نه- اوکراین
حزب کمونیست اوکراین در اوت 1991 ممنوع اعلام شد.
بسیاری از اعضای آن به عضویت حزب جدید التأسیس
سوسیالیست در آمدند.
در سال 1993 حزب کمونیست اوکراین
(KPU)
در منطقه کارگان معدن دونتسکر به عنوان حزب مستقل اوکراین تأسیس یافت.
طولی نکشید که در سراسر اوکراین کسب اعتبار و نفوذ کرد
و به یکی از بزرگترین احزاب این کشور بدل شد.
تا سال 2004 در انتخابات پارلمان و رئیس جمهور 20 در صد
آراء را به خود اختصاص می داد.
بعدها در اوجگیری اختلافات بر سر ریاست جمهوری تعداد
آراء آن به 5 در صد تنزل یافت.
این حزب در سیاست داخلی طرفدار گسترش قدرت هم پارلمان و
هم ارگان های محلی است.
به لحاظ اقتصادی ـ سیاسی همه فرم های مالکیت را که
قانون مجاز می داند، برسمیت می شناسد.
طرفدار ممنوعیت فروش زمین و مستغلات به خارجی ها و
نوکیسه ها ست. ده- بلاروس حزب کمونیست بلاروس (KPB) در وضع فعلی اش، در اواسط سال های 1990 تشکیل شده است. حزب کمونیست بلاروس (KPB) را نباید با حزب کمونیست های بلاروس اشتباه کرد، که عضو حزب چپ اروپا (EL) است و در اوپوزیسیون نسبت به رئیس جمهور لوکاشنکو قرار دارد و در منطقه طرفدار غرب محسوب می شود. حزب کمونیست بلاروس (KPB) سیاستی را در پیش دارد که بر همکاری خلاق با حکومت و رئیس جمهور لوکاشنکو مبتنی است و در پارلمان نماینده دارد. حزب کمونیست بلاروس (KPB) با احزاب و جنبش های کمونیستی در منطقه رابطه دارد. در انتخاابت ریاست جمهوری در سال 2010 خواهان آینده ای مطمئن برای کشور، رفاه، ازادی و ثبات، تشکیل دولتی نیرومند و شکوفا بوده است. یازده - جمهوری مولداوی
حزب کمونیست های جمهوری مولداوی
(PCMR)
که حزب کمونیست مولداوی هم نامیده می شود، نیرومندترین حزب سیاسی کشور است.
پس از ممنوع اعلام کردن حزب کمونیست مولداوی در سال
1991 در سال 1993 تحت عنوان حزب کمونیست مولداوی دوباره تأسیس یافته است.
بنا بر اساسنامه اش خود را مجمع حاملین ایدئولوژی
سوسیالیستی می داند و جانشین حزب کمونیست مولداوی.
حزب کمونیست های جمهوری مولداوی
(PCMR)
مبارزه در راه ایدئال های هومانیستی و سوسیالیسم را بر پرچم خود نگاشته است.
در سیاست این حزب، مسائل قومی کشور میان روس ها و
رومانی ها نقش مهمی بازی می کنند.
حزب کمونیست های جمهوری مولداوی
(PCMR)
در سیاست اجتماعی خط مشی ئی را دنبال می کند که بر همکاری با روسیه ـ به
مثابه ضامن استقلال کشور ـ مبتنی است.
حزب کمونیست های جمهوری مولداوی
(PCMR)
در عین حال متمایل به عضویت در اتحادیه اروپا ست.
تضادهای ناشی از این تمایل رفته رفته عناصر سوسیالیستی
موجود را از برنامه آغازین حزب از عرصه خارج می کند.
دوازده- لیتونی
(Litauen) حزب سوسیالیسم لیتونی از سال 1989 از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی خارج شده است. این حزب در سال 1990 با نام جدید «حزب دموکراتیک کار لیتونی» (LDDP) وارد صحنه شده است. این حزب بعدها با احزاب سنتی کشور و حزب سوسیال ـ دموکرات لیتونی (LSDP) متحد شده است و نام سوسیال ـ دموکراتیکی پیدا کرده است. این حزب قبل از همه تحت رهبری نیروهائی است که منشاء کمونیستی دارند. در سیستم حزبی بسیار بی ثبات این کشور، در حال حاضر نمی توان حزبی پیدا کرد که طرح مبتنی بر سوسیالیسم علمی داشته باشد. سیزده- لیتوانی (Lettland) حزب سوسیالیستی لیتوانی در سال 1994 پس از ممنوع گشتن حزب کمونیست لیتوانی تشکیل یافته است. پس از وحدت های انتخاباتی که همواره از هم پاشیده اند، از سال 2005 در ائتلافی تحت عنوان «مرکزیت هماهنگی» شرکت دارد و در انتخابات سال 2010 با 29 نماینده (از 100 نماینده) اوپوزیسیون فعلی را تشکیل می دهد. این ائتلاف از نمایندگان روس های این کشور و طرفداران برنامه ای با خطوط سوسیالیستی تشکیل می یابد و در اوپوریسیون نسبت به حکومت لیبرالی ـ کنسرواتیو و راستگرا قرار دارد. این حزب بر ضد فساد در کشور و در راه لیتوانی مستقل مبارزه می کند و مخالف «سانترالیسم اروپائی بیش از حد» است.
چهارده- ایسلند پانزده - گرجستان حزب کارگران گرجستان در سال 1995 تأسیس یافت. از همان آغاز موضعگیری سوسیالیستی داشت، از بهداشت و خدمات پزشکی رایگان، آموزش و پرورش رایگان، خدمات اجتماعی رایگان دفاع می کرد، مخالف سرسخت خصوصی سازی تأسیسات ها و مؤسسات استراتژیکی بوده که تحت مالکیت دولتی قرار دارند. حزب کارگران گرجستان در همه انتخابات شرکت کرده و نتایج چشمگیری بدست آورده است. حزب کارگران گرجستان علاوه بر این در سال 1994 حزب متحده کمونیستی گرجستان را از طریق وحدت جامعه استالین، حزب کمونیستی ـ کارگری گرجستان و انجمن کمونیست های گرجستان تأسیس کرده است. اما هنوز نیروی کمونیستی یکپارچه بلحاظ سیاسی مؤثر توسعه نیافته است. شانزده – ارمنستان حزب کمونیست ارمنستان بزرگترین حزب کمونیست کشور است. بنا بر منابع حزب 18 هزار عضو دارد. اما تاکنون از طریق شرکت در انتخابات کرسی ئی در پارلمان احراز نکرده است.
هفده - آذربایجان 1- استقلال (خودمختاری) 2- آذربایجانیسم 3- همبستگی آذربایجانی ها 4- پیشرفت 5- حکومت قانون 6- عدالت اجتماعی رئیس جمهور آذربایجان ـ پسر دبیر اول حزب کمونیست آذربایجان در حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی ـ عضو این حزب است. هجده - بالکان غربی (یوگوسلاوی سابق)
تا سال 1990 انجمن کمونیست های یوگوسلاوی
(BdKJ)
در سراسر کشور وجود داشت که از وحدت احزاب جماهیر یوگوسلاوی تشکیل شده بود.
پس از تجاوز به یوگوسلاوی به احزاب جمهوری های منفرد
تجزیه شد.
احزاب جدید به مثابه سازمان های مستقل مشغول فعالیت
شدند.
پس از جدا شدن انجمن کمونیست های اسلوانی، انجمن
کمونیست های یوگوسلاوی
(BdKJ)
در ژانویه سال 1990 منحل شد.بدین
طریق عامل انتگراسیون مهمی در این عرصه در هم کوبیده شد.
در جمهوری های منفرد، سازمان های جانشین انجمن کمونیست
های یوگوسلاوی
(BdKJ)
تشکیل شدند.
اینها اما با بنیان برنامه ای انجمن کمونیست های
یوگوسلاوی
(BdKJ)
قطع رابطه کرده بودند.
بخشی از آنها سمتگیری سوسیال ـ دموکراتیک، لیبرال و یا
ملی (قومی)
داشتند.
از این رو احزاب کمونیستی می بایستی از نو تأسیس یابند
و در رقابت با احزاب تغییر ماهیت یافته و اغلب سوسیال ـ دموکرات سر برآورند
و در مقابل آنتی کمونیسم و ناسیونالیسم روی پای خود بایستند.
در اسلوانی، بوسنی ـ هرزه گوین و کرواسی احزاب کمونیست
کوچکی تشکیل شده اند: نوزده - کلام آخر
شکل سازمانی و وضوح ایدئولوژیکی ـ برنامه ای احزاب در مناطق و دولت های
منفرد اروپای شرقی بسیار متفاوت توسعه یافته است.هنوز
بر وضع بحرانی، تفرقه و موضع تدافعی جنبش کمونیستی ـ کارگری غلبه نشده است.
روند جستجوی سازمانی با احکام برنامه ای روشن و پایدار
و تشکیل سیاست حزبی برای پیشبرد منافع طبقاتی، زمان درازی لازم خواهد داشت.
زمان لازم برای نیل بدان، به توسعه در این کشورها و به
همکاری احزاب کمونیستی بر بنیان انترناسیونالیسم سوسیالیستی به میزان تعیین
کننده ای وابسته خواهد بود. بر بنیان ارزیابی تجارب هر کدام از احزاب و با کاربست تئوری مارکسیسم ـ لنینیسم بر شرایط کنونی، تعیین آماج های سوسیالیستی به مثابه آلترناتیوی برای کاپیتالیسم و مبارزه بر ضد صرفنظر کردن اوپورتونیستی بر هویت و برنامه سوسیالیستی و کمونیستی اکنون به مسئله حیاتی بدل شده است.
سرچشمه: دفاتر مارکسیستی (2011 ـ 02) (12. 5. 2011)
*- آکادمی علوم دولتی ـ حقوقی در پوتسدام ـ بابلزبرگ
|
|